هاتف اصفهانی
شناسنامه | |
نیمه نخست قرن دوازدهم | تولد |
۱۱۹۸ ه.ق | درگذشت |
- | علت درگذشت |
صحن عتیق حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) | آرامگاه |
ایرانی | ملیت |
اسلام | دین |
شیعه | مذهب |
میراحمد، حکیم اصفهانی، طبیب اصفهانی | دیگر نام ها |
- | تحصیلات |
- | دانشگاه |
شاعری، طبابت | زمینه فعالیت |
قصاید، غزلیات، مقطعات و رباعیات | سبک |
- | سال های فعالیت |
دیوان اشعار | آثار مهم |
- | جایزه ها |
- | وبگاه رسمی |
- | همسر |
سیّده بیگم، سیّد محمد | فرزندان |
- | والدین |
زندگی نامه
تولد
سید احمد حسینی متخلص به هاتف در نیمه اول قرن دوازده در اصفهان رخ داد. اصل خاندان او از اهل اردوباد آذربایجان بوده که در زمان پادشاهان صفوی از آن دیار به اصفهان هجرت کرده و در این شهر متوطن گردیدهاند. سید احمد هاتف از سادات حسینی و از یک خانواده نجیب اصفهانی بود.هاتف، علاوه بر میراث ارزشمند اشعار خود، دو فرزند شاعر نیز به یادگار نهاد. دختر هاتف «سیّده بیگم» نام داشت و «رشحه» تخلّص میکرد و در میان زنان سخنور عهد خویش سرآمد بوده است. فرزند دیگر هاتف «سیّد محمد» متخلّص به «سحاب» بود. سحاب همانند پدر علاوه بر فنون شاعری در فن طبابت نیز مهارت داشت. سحاب، در زمان پادشاهی فتحعلی شاه از شاعران نامدار بوده و بیش از 5000 بیت شعر از او باقی مانده است. گذشته از این دیوان، تذکرهای به نام رشحات به او نسبت دادهاند که البته ناتمام مانده است. «رشحه» و «سحاب» هر دو در شیوۀ سرودن شعر، دنبالهرو راه پدر بودند و به اقتفا از اشعار او نیز پرداختهاند و مجموعه اشعاری از آنها به جا مانده است.
درگذشت
هاتف تا پایان دوران میانسالی در زادگاهش اصفهان ماند، اما در سال 1188 ه.ق به دلیل شرایط خاصّ تاریخی و حکومت حاکم وقت این شهر، به همراه دوستش آذر از اصفهان به قم و بعد از آن نزد صباحی در کاشان رفت و در اواخر عمر خود، سال های 1197 و 1198 ه.ق دوباره به قم سفر کرد. او به جز سه شهر اصفهان، قم و کاشان سفری به شهر و یا کشور دیگری نداشته است.هاتف در سال 1198 ه.ق در شهر قم، وفات یافت و همانجا به خاک سپرده شد. به نقل از منابع شفاهی به احتمال زیاد، قبر او در صحن عتیق حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) بوده است که در حال حاضر اثری از آن وجود ندارد.
سمت و فعالیت ها
فعالیت های علمی
تحصیلات و استادان
او در اصفهان به تحصیل ریاضی و حکمت و طب پرداخت. در دوران نوجوانی و جوانی علوم مختلف را از دانشمندان زمانه خود فرا گرفت و به خصوص در علم طب مهارت کاملی یافت. آگاهی او نسبت به علوم مختلف و آشنایی با ادیان الهی، زرتشت و مسیحیت، معارف الهی و مشارب عرفانی و نگاه توحیدی آنان که در ترجیعبند معروفش به خوبی متجلّی شده است در اشعارش پیداشت. او برای آموختن این علوم، از محضر حکیمان و طبیبانی چون میرزا نصیرالدین طبیب اصفهانی و میرزا سید حسین خان طبیب شیرازی بهرهمند شد. گویا در فنون مزبور، از محضر میرزا محمدنصیر اصفهانی بهره برد. او در شعر مشتاق را بهعنوان راهنما و استاد خود برگزید. سید احمد هاتف، در حلقه درس میرزا محمدنصیر و مشتاق، با صباحی و آذر و صهبا دوستی و رفاقت تمام پیدا کرد و این دوستی تا پایان عمر اینان ادامه داشت.فعالیت های فرهنگی
هاتف اصفهانی شاعری توانا و مسلط به زبان و ادب فارسی بود. وی از سبک شعرای متقدم ایران به ویژه حافظ و سعدی پیروی میکرد و طبع خود را در سرایش تمامی قالبهای شعری اعم از غزل، قصیده و رباعی، ترجیعبند و قطعه آزمود. شهرت عمده هاتف به سبب شاهکار بزرگ ادبی او (ترجیعبند عرفانی) است که در آن هم از حیث حسن ترکیب الفاظ و هم از حیث توصیف معانی داد سخن دادهاست. وی مرثیههای زیبایی نیز با استفاده از ماده تاریخ (حروف ابجد) در مرگ بزرگان و دوستان خود سرود که این اشعار از ارزش بالایی برخوردارند.این دوران، مصادف شد با تحوّل جدیدی در سبک شعر فارسی به طوری که عدهای از شاعران متعهد زمان بر آن شده بودند تا روند حرکت شعر فارسی را که در سیطره تکلّفات سبک هندی، رفتهرفته به ابتذال کشیده میشد، تغییر دهند و با یک بازگشت ادبی دوباره در مسیری که در قرون ششم و هفتم پیموده بود، قرار دهند. برای دستیابی به این هدف «انجمن ادبی بازگشت» در اصفهان توسط مشتاق اصفهانی تشکیل شد و هاتف نیز به آن پیوست. او از میان اعضای این انجمن با آذر بیگدلی و صباحی بیگدلی روابط بسیار دوستانه برقرار کرد و در جریان این رابطه توانست استعدادهای خود را در زمینۀ سروردن شعر شکوفا کند. هاتف، آذر و صباحی، در روابط دوستانه خود اشعار زیادی را در مدح و ستایش یا در اقتفا از اشعار یکدیگر سرودند. هاتف، اهل مدحپردازی نبود؛ چنانکه اشعار مدحیّۀ او بسیار کم و برای نشان دادن قدرت شاعری اوست. دوستانش را نیز از پرداختن به مدح بازمیداشت و شاعرانی چون نظامی و فردوسی را به سبب پرداختن به مدح پادشاهان مورد انتقاد قرار میداد و تنها شیوۀ سعدی را برای سرودن شعر برمیگزید. اما در جریان روابط دوستانهاش، قصاید زیبایی در مدح و ستایش دوستانش، صباحی و آذر سرود.
به گفته صاحبان تذکرهها، سید احمد هاتف به هر ۲ زبان فارسی و عربی شعر می سروده است. و اشعار بسیارى در مدح ائمه اطهار (علیه السلام) و خصوصاً حضرت على (علیه السلام) سروده است.در دیوان اشعاری که از او باقی مانده است، نزدیک به ۲ هزار بیت و شامل ترجیعبند، غزل، قصیده، قـطعه و ربـاعی وجود دارد. دیوان هاتف اصفهانی نخستین بار در با چاپ سنگی و با قطع کوچک در تهران به طبع رسیده است.
سبک شعری
در غزل پیرو سعدی و حافظ بود و بیشترین غزلیات خود را به تقلید از آنها سروده است. ترجیع بند هاتف از بهترین نمونه های ترجیع بند ادبیات فارسی است که موضوع «وحدت میان ادیان» به بهترین و زیباترین شکل در آن مطرح شده است. این نگاه وحدت نگر هاتف به ادیان آسمانی با رویکردی عرفانی به مسأله وحدت ذات یا توحید صورت گرفته است که بهترین نمونه آن را میتوان در تفاسیر عارفانه از آیات قرآن کریم که به مبحث «وحدت ادیان» در آنها اشاره شده است، یافت. شعر او از لحاظ واژگان، تعابیر و تصاویر، لطیف و غنایی است و تناسب و هماهنگی آشکاری در سراسر بندهای آن مشاهده میشود. زبان شاعر از اصطلاحات بیش از اندازه عرفانی مشحون نیست و تنها به کاربرد اصطلاحات مورد نیاز و تعبیرات مـأنوس و آشنای عرفانی بسنده کرده است. وزن شعر و ترکیب موسیقایی آن نیز گوش نواز و زیبا انتخاب شده و میزان پویایی و ایستایی هر بند با معنا و مفهوم آن بند متناسب در نظر گرفته شده است. در نهایت از نظر برخی ادیبان، حسن تأثیر و شهرت اشعار هاتف بیشتر به دلیل قالب متناسب و زبان شعری اوست که وسیله ای برای القای معانی عمیق و انسانی شده است.سایر فعالیت ها
هاتف در کنار آموختن این علوم، با شعر و عالم شاعری نیز ارتباط وسیعی داشت. در ابتدا به شغل طبابت روی آورد. اما همانطور که خود به صراحت در یکی از قصایدش بیان کرده، از شغل خود ناراضی بود و علاقهای به کار معالجه بیماران نداشت. در نتیجه طبابت را در حاشیه زندگیاش برد و شعر و ادب را که آرامشدهنده او بود، در متن آن قرار داد.آثار
مهمترین اثر باقیمانده از هاتف اصفهانی دیوان اشعار او و چند صد بیت شعر به زبان عربی است.دورۀ تاریخی حیات هاتف مقارن بود با قرن دوازدهم هجری و حوادث و وقایعی که در این قرن بر ایران وارد شد و به خصوص اصفهان را که موطن اصلی او بود، تحت تأثیر خود قرار داد. وضعیت شعر و سبک های شعری، زیر نفوذ این وقایع به طور قطع دچار تغییراتی شد. «سبک بازگشت» نتیجۀ طبیعی تحولاتی از یک سو برخاسته از شرایط تاریخی و اجتماعی زمانه و از سوی دیگر، چگونگی روند حرکت شعر فارسی در مسیر خود بود. شعر در این سبک در دوران ابتدایی به صرف تقلید و بدون نوآفرینی سروده میشد، اما در دورههای بعد با در نظر گرفتن اصول سخنسرایی سردمداران ادب فارسی از مایه های ذوقی شاعر سرچشمه گرفت و اشعار بدیع و زیبایی را به وجود آورد.
شعر هاتف میتواند به عنوان نمونۀ خوب و ارزشمندی از دوره بازگشت با رعایت قاعده اصلی آن یعنی تقلید مطرح شود؛ چرا که شعر او با وجود تقلیدی بودن، نشان از قریحه قوی او در سرودن اشعاری به سبک شاعران قدیم دارد و گاهی به شعر آنان بسیار نزدیک میشود، تا جایی که از دید صاحب نظران، شعر او توانسته چاشنی تازهای به سبک شعرای فارس و عراق بدهد.
هاتف قصاید خود را به شیوه خاقانی و انوری و به خصوص سنایی سروده و الگوی اصلی او قصاید سنایی بوده است. به لحاظ مضمون، قصاید هاتف از حکمتهای درخشان قصاید سنایی تهی است، اما در وزن و قافیه و ترکیبات شعری به شیوۀ سنایی توجه مستقیم داشته است.
در غزل پیرو سعدی و حافظ است و بیشترین غزلیات خود را به تقلید از آنها سروده است. ترجیع بند هاتف از بهترین نمونههای ترجیع بند ادبیات فارسی است که موضوع «وحدت میان ادیان» به بهترین و زیباترین شکل در آن مطرح شده است. این نگاه وحدت نگر هاتف به ادیان آسمانی با رویکردی عرفانی به مسأله وحدت ذات یا توحید صورت گرفته است که بهترین نمونۀ آن را می توان در تفاسیر عارفانه از آیات قرآن کریم که به مبحث «وحدت ادیان» در آنها اشاره شده است، یافت.
هاتف اصفهانی و بازگشت بـه مفهوم عشق در غزل سبک عراقی
بدیهی است که میان شعر فارسی و عرفان از دیـرباز ارتباطی دوسویه وجود داشـته اسـت؛ زیرا همانگونه که عرفان منشأ تبلور بسیاری از اشعار فارسی بوده، زبان شعر نیز بستری مناسب برای اندیشههای عارفانه بوده است. هاتف اصفهانی نیز که در شعر خود به عرفان دوره عراقی تـوجه خـاص نشان داده است، در بسیاری از غزلهای خـود بـه عـشق به همان مـعنای خـاص در غزل سبک عراقی، تـوجه داشـته است. هاتف در دوران بازگشت ادبی از جمله شاعران عارف مسلکی است که نه تـنها بـا توجه به شواهد تاریخی که در کـتاب های تـاریخ ادبیات آمـده، بـلکه از طـریق خوانش آثار وی، تأثیر عـرفان را بر آثار او میتوان به صراحت تأیید کرد. از آنجا که مفهوم عشق مهم ترین عنصر مشترک مـیان اندیشههای عرفانی و شعر محسوب میشود، میتوان آن را هـم مـحور شـعر، بـه ویـژه شعر غنایی و غـزل و هـم محور اندیشههای عرفانی دانست. اصفهانی، از جمله شـاعرانی بود که زیر لوای عرفان از ذوق خویش مایه گذاشت و شعرش رنگ و خاصیت عرفانی گرفت.
او در بازگشت به مضامین و سنتهای پیشین شعر فارسی، برای این مفهوم بستری مناسبتر از غزل در نظر نداشته است. با مشاهده غزلهای او میتوان دریافت که پایه و بنیاد تمامی غزلهای وی بر این مضمون بنا نهاده شده است. وی بسیاری از غزلهای خویش را عـرصه جـذبه عاشقانه همراه با شور و حـال عـارفانه قرار داده است. برای تایید این سخن در بررسی غزلهای وی میتوان عشق عرفانی را از طریق استخراج برخی اصطلاحات خاص حال عارفانه، نشان داد و اثبات کرد که عشقی کـه در این اشعار از آن همواره سخن رفـته است، همان گونهای از عشق است که از معشوقی فرا بشری سخن میگوید. در واقـع این مفهوم در غزل هاتف نیز همچون غزل سبک عراقی بر پایه اندیشه وحدت وجود قرار دارد.
مفهوم دیگری که در عرفان قابل توجه است و در اشعار عارفانه به چشم میخورد، شاد بودن به غم عشق و پذیرفتن آن از صمیم وجود است. مفاهیمی که دربردارنده مضمون عشق حقیقی باشند، بسیار گستردهاند و جست وجو و ذکر تمامی آنها در شـعر شـاعرانی که به عرفان متمایل بودهاند، نیازمند عرصهای گستردهتر است اما با نگاه اجمالی و بررسی همین چند نکته در شعر این شاعر میتوان گفت که به طور کلی مضمون عشق، سوز، گـداز، وصـل و هجران، تقریباً در تمام غزلهای هاتف دیده میشود و حتی میتوان تأثیر غزل عارفانه دوره عراقی را در شعر او به وضوح دریافت.
غزل هاتف از شور عارفانه خالی نیست اما درجه این شور عارفانه تا جایی نیست که آن اندیشه فلسفی و عمیق وحدت وجود را بتوان در پس بـیشتر غزلها به وضوح درک کرد. بلکه در بیشتر غزلهای او شکایت از معشوق و سـوز فراق و هجران و شوق دیدار روی یار بیش از اندیشههای فلسفی و عرفانی عمیق به چشم میآید.
زبان تغزلی در غزل هاتف
نکته دیگری که در بحث از غزل عرفانی مـطرح مـیشود، توجه به زبان است از آنچه درباره زبان عرفان و شعر غنایی گفته شد، میتوان بـه بـررسی چگونگی این زبان در غزلیات هاتف اصفهانی پرداخت. غزلیات هاتف حاوی برخی از تصاویری است که برای زبان تغزلی برشمردیم. بـا دقت در دیوان او میتوان شماری از غزلیات را نیز یـافت کـه ایـن تصاویر در آنها، کاملاً به مفاهیم عرفانی اختصاص داده شده است.همچنین استفاده از واژههای مربوط به کفر و رویگردانی از مسلمانی در غزل میتواند نشان گر معنایی عرفانی در آن باشد که در برخی اشعار هاتف دیده میشود.
با توجه به کم بودن تعداد غزلیات هاتف در دیوان او، همین میزان تـعبیرات نـیز میتواند جنبه عرفانی آنها را به خوبی تقویت کند. در بررسی دقیق شعر هاتف میتوان دیگر مضامین عرفانی چون: نفی حجاب جسم، شکایت، انـدرز، فـقر، کشف و شهود، قلندری، غیرت، خوف و رجا، سالوس و. . . را نیز یافت. البته به نظر میرسد، همین اندازه از شواهدی که ذکر شد به روشنی گواه میزان بازتاب و اهمیت عرفان در غـزلیات ایـن شـاعر مشهور دوره بازگشت ادبی، است.
توجه به مفهوم محوری و اصلی عشق در این غزلها، نشان میدهد که با وجود ناآگاهی از پیشینه شخصی شاعر در عرفان و تنها با توجه بـه شـواهد، مـیتوان به رویکرد بازنگرانه شاعر به این مـفهوم در غـزل دورههای گذشته، به ویژه سبک عراقی، پی برد. همچنین از این طریق میتوان نشان داد کـه در دوره رکود عرفان و تصوف، آداب سلوک، درویشی، قلندری و حتی تفکر عارفانه و بازتاب مضمون عشق حقیقی در ادبیات، تغییر کرده اسـت و بیتردید بازگویی این مفهوم و سرودن غزل عارفانه در حد اعلای آن امکان پذیر نبوده است. این امر نشان میدهد که اگرچه هاتف و دیگر شاعران در این دوره به دورههای قـبل بازگشتند، اما تحت تأثیر فضای فکری موجود در جامعه آن زمان، هرگز توفیق نیافتند که حتی در تقلید از شعر گذشتگان، عرفان اصـیل و عـمیق موجود در اشعار دوره های گذشته را در شعر خود منعکس کنند.
منابع:
1. ویکی پدیا
2. همشهری آنلاین
3. گنجور
4. ویکی نور
5. خبرگزاری ایرنا