افسانه گرگ و ميش: خسوف (THE TWILIGHT SAGA : ECLIPHSE)

يکشنبه، 3 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
افسانه گرگ و ميش: خسوف (THE TWILIGHT SAGA : ECLIPHSE)

درام /فانتزي/عاطفي
[((عشق براي زن سرمايه اي است که تا صد در صد منفعت ندهد آن را به کسي نسپارد!))ويليام شکسپير]
کارگردان :ديويد اسليد. بازيگران: کريستن استيوارت (بلا سوان)، رابرت پاتينسون(ادوارد )، تيلور لانتر(جيکوب بلک)، زاويه ساموئل(ريلي)،برايس دالاس هوارد(ويکتوريا). 124دقيقه . درجه نمايشي:PG-13.
در فاصله کوتاهي سومين فيلم از مجموعه فيلم هاي گرگ و ميش از راه رسيده است: فيلم هايي که از روي رمان هاي فانتزيک و به قولي اعتيادآوراستفني مه ير ساخته و عرضه شده اند. نوجوان ها، و به ويژه نوجوان هاي مونث، اصلي ترين مخاطبان اين فيلم ها هستند. مضمون اصلي و مشترک سه فيلم پرفروش گرگ و ميش، رنج بردن به خاطر عشق است و اين مضمون يا احساسي است که براي هر کسي که نوجوان است يا زماني نوجوان بوده، کاملا آشناو ملموس است. البته مضمون «عشق پاک دامنانه »اي که در اين فيلم ها مطرح مي شود نيز جذابيت هاي خاص خودش را دارد.
توضيح خلاصه ي داستان فيلم و يا اساساً درک و فهم قصه ي فيلم افسانه گرگ و ميش:خسوف ، بدون تماشاي قسمت هاي اول و دوم اين مجموعه کار سخت و دشواري است . بلا سوان(کريستن استيوارت )،دختر نوجوان دوست داشتني ِ قصه، به زودي از دبيرستان فارغ التحصيل مي شود. دو مرد«جوان»دلباخته ي بلا هستند و قصد ازدواج با وي را دارند. بلا دقيقاً نمي داند که کدام يک از اين دو را دوست دارد و عملاً بين آنها گير کرده است:ادوارد(رابرت پاتينسون)يک خون آشام معتدل و خوش رفتار است با 109سال سن اما با چهره اي جذاب. ادوارد به بلا مي گويد که وي اعتقادي به روابط زناشويي خارج از دايره ي ازدواج ندارد و تنها زماني به بلا نزديک خواهد شد که با وي ازدواج کرده باشد. ضلع سوم اين رابطه ي سه نفره، جکوب بلک(تيلور لاتنر)، يک گرگ انسان است. جکوب هم صادقانه بلا را دوست دارد اما شديداً مخالف برنامه ي بلا براي مبدل شدن به يک خون آشام است. در ادامه ي ماجرا، ويکتورياي خون آشام گيسوآتشين (برايس دالاس هوارد)در شهر سياتل ارتشي از خون آشام هاي خشن تشنه ي خون ابداع کرده و قصد دارد اين ارتش را روانه ي شهر زادگاه بلا کند تا بلا را در جا بخورند. ويکتوريا از بلا متنفر است زيرا اعتقاد دارد که بلا عامل قتل نامزد وي، جيمز، بوده است . از سوي ديگر، ادوارد خون آشام و جکوب گر گ انسان به اتفاق تير و طايفه هايشان آمادگي اين را دارند که براي محافظت از جان بلا تا دم مرگ بجنگند...
دو راهي رمانتيکي که در دو قسمت قبلي مجموعه نيز وجود داشت ، حالا در قسمت سوم رشد و توسعه ي بيشتري پيدا کرده است. گير افتادن دختر در بين دو گزينه ي مذکر، نيروي رانشي اصلي در اين فيلم-و اساساً در هر قصه ي عاطفي فانتزيکي - است.
خسوف با مدت زمان دو ساعت و چهار دقيقه اي خود، اندکي ملال آور است. بخش عمده اي از فيلم اختصاص يافته به گفتگوهاي ميان بلا و ادوارد، بلا و جکوب، و ادوارد و جکوب. و حداقل اي کاش حرف هايي که اين ها با هم رد و بدل مي کردند چيز دندان گيري بود. متأسفانه آنها فقط از اميال و احساسات خود، آن هم به شکل بسيار ساده اي حرف مي زنند.
در قسمت سوم، بر مايه هاي اکشن و خشونت اندکي افزوده شده است. ديويد اسليد، کارگردان فيلم، نشان مي دهد که مهارت بيشتري براي ساخت صحنه هاي اکشن و خشن دارد. به هر حال با توجه به پيشينه ي حرفه اي اسليد و دو فيلم ترسناکHARD DAYو 30روز شب وي، مهارت هاي اکشن اين فيلمساز نبايد باعث تعجب ما شود. اما متأسفانه ، خسوف در همين صحنه هاي اکشن با مشکل جلوه هاي ويژه روبروست. پس زمينه هاي مناظر کوهستاني فيلم چنان بکر از کار درآمده که احساس مي کنيد داريد به يک تابلوي نقاشي صامت و خاموش از يک منظره ي طبيعي نگاه مي کنيد. يا به گرگ انسان هاي فيلم توجه کنيد که به رغم ظاهر قوي و خطرناک شان در صحنه هاي نبرد خيلي آبکي و ضعيف جلوه مي کنند. همه ي اين معايب، ناشي از کم توجهي به طراحي صحنه هاي جلوه ي ويژه اي فيلم است.
منبع: دنياي تصوير 194
 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.