اتصال (SPLICE)

يکشنبه، 3 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اتصال (SPLICE)

ترسناک/علمي تخيلي/هيجاني
[((نفرين به اين آدم ها، اگر من آنها را به وجود آورده بودم، مي رفتم و خودم را در يک کيسه پنهان مي کردم!))مخلوق دکتر فرانکنشتاين]
کارگردان:وينچنزو ناتالي. بازيگران : آدرين برودي(کلايو نيکولي)، ساراپولي (السا کست)، دلفين شاني(درن)،براندون مک گيبسون(گوين نيکولي)، ديويد هولت(ويليام بارلو). 104دقيقه . در جه نمايشي:R.
آغاز اکران عمومي فيلم ترسناک علمي تخيلي اتصال همزمان شد با اعلام يک دستاورد مهم علمي از سوي کريگ ونتر، دانشمند پيشروي علم ژنتيک: ابداع اولين سلول مصنوعي ساخته ي دست بشر که مي تواند تکثير شود. در فيلم اتصال دو پژوهشگر جوان به نام هاي کلايو(آدرين برودي)و السا(سارا پولي)،در آزمايشگاه يک شرکت پژوهشي و تحقيقاتي مشغول کار بر روي يک پروژه ي علمي ژنتيکي اند. کلايو و السا که در عين همکاري، عاشق و دلباخته ي يکديگر هستند، در تلاش اند تا يک ژن هيبريدي حيواني ايجاد کنند که قادر به توليد پروتئين باشد. نتايج اوليه ي کار اين دو دانشمند موفقيت آميز از کار در مي آيد اما مديران شرکت خواهان توقف پروژه مي شوند زيرا معتقدند که تا کنون به اندازه ي کافي براي اين پروژه پول خرج کرده اند و صرف منابع مالي بيشتر در اين زمينه به صلاح نيست . السا، که نسبت به کلايو، شخصيت محکم تر و شورشي تري دارد عليه اين تصميم شرکت شديداً اعتراض مي کند، اما اين اعتراضات به جايي ختم نمي شود. السا در يک اقدام شورش گرانه و اعتراضي، مقداري DNAانساني را وارد پروژه ي آزمايشگاهي خود - يعني همان ژن هيبريدي حيواني -مي کند. ديري نمي گذرد که اين عمل منجر مي شود به خلق نوع تازه اي از حيات. موجودي که به اين ترتيب خلق شده تقريباً بدن يک جوجه و سر يک انسان را دارد. اين موجود تقريباً ترسناک تدريجاً رشد مي کند و نهايتاً به يک دختر تاس ترسناک تر(دلفين شاني)با چشماني زيبا و پاهايي شبيه پرندگان و پنجه هاي سه انگشتي و يک فقره دم و مقداري بال مبدل مي شود. کلايو خواهان نابودي مخلوق مي شود اما السا مخالفت مي کند. آنها تصميم مي گيرند مخلوق را پيش خود نگه دارند و از او مراقبت کنند. کلايو والسا اسم «درن»را روي مخلوق خويش مي گذارند و تدريجاً مثل يک پدر و مادر معمولي، به اين موجودي که مشترکاً آفريده اند علاقمند مي شوند. درن با اينکه مراحل يادگيري زبان را طي نکرده اما به سرعت حرف زدن را ياد مي گيرد . درن بسيار سريع حرکت مي کند. او مثل هر بچه اي از بازي با اسباب بازي خوشحال مي شود اما واي به حال اينکه عصباني شود. در ادامه ي ماجرا السا و کلايو مجبور مي شوند درن را زنداني کنند و...
اين سوژه ي فرانکشتايني براي سينماروها خيلي آشناست. در اينجا چيزي که اهميت دارد چگونگي رويکرد فيلمساز به سوژه است . در دنياي ادبيات آدمي مثل ميخائيل بولگاکف-نويسنده ي محبوب من -در رمان دل سگ مي آيد و از سوژه ي فرانکشتاين استفاده مي کند براي هجو لنين و تلاش فرانکشتاين وار وي براي تبديل کردن جامعه ي عقب مانده ي روسيه به يک جامعه ي مدرن سوسياليستي و عمل پيوندي اي انقلاب که نهايتاً منجر به خلق «انسان نوين»-پرولتاريا-بي هويتي مي شود که جز خشونت و نکبت و فاجعه چيز ديگري براي جامعه ي خود به ارمغان نمي آورد. در فيلم اتصال فيلمساز به جاي تمرکز بيشتر روي مخلوق (درن)و رفتن به کنه احساس و نوع نگاه وي به اطرافيان اش، عمده ي توجه خود را معطوف اطرافيان وي (السا و کلايو)کرده است . به اين ترتيب، فيلم از تماس با محور جذابيت خود بازمانده و نگاه اصلي خود را معطوف کرده است به روانشناسي آدم ها و رابطه ي ميان کلايو و السا. پرداختن به سودجويي هاي علمي و خطرات ناشي از پژوهش هاي علمي عنان گسيخته نيز در کانون توجه فيلمساز قرار داشته است. اما دست آخر، اتصال فيلمي است که در ژانر هيولايي قرار مي گيرد؛ فيلمي که مي توانست جداي از ترسناک بودن اش، محرک انديشه هم باشد. فيلم به نوعي ما بين جدي بودن و سرگرم کننده بودن گير کرده است . اين استراتژي فيلمساز که در تلاش بوده تا توجه ما را به فراز و فرودهاي روانشاسانه ي رابطه ي کلايو و السا با مخلوق آنها جلب کند، در اساس با شکست روبرو شده است. بدتر از همه،پايان بندي کليشه اي فيلم است که با يک فصل تعقيب و گريز هاليوودي به پايان مي رسد.
منبع: ونياي تصوير 194



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.