خماری (THE HANGOVER )

پنجشنبه، 7 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خماری (THE HANGOVER )

بازيگران: برادلي کوپر، اد هلمز، زاک گاليفياناکيس، جاستين بارتا، هيدر گراهام، مايک تايسون
کارگردان: تاد فيليپس
خلاصه داستان: خماري در قالبي قراردادي شروع و در قالبي قراردادي تمام مي شود اما در اين ميانه در بين آغاز و پايان، هيج ابايي ندارد که از ريل خارج شود. برخلاف غالب به اصطلاح «کمدي ها»ي امروز هاليوود، اين فيلم کمدي مي تواند ادعا کند که به طرز قابل قبولي بامزه و خنده دار است. خماري براي خنده دار بودن زور نمي زند، و بازيگران اش به خوبي آگاه اند که رمز اصلي کار کردن يک لحظه کميک چيزي نيست جز زمان بندي مناسب صحنه هاي شوخي و طنز خماري به قاعده و به اندازه است و زيادي کش داده نمي شود. و گرچه خماري فاقد روح و احساس کمدي هاي شاهکار مثل knocked Up است، اما علاقه اي به کاراکترهاي خود نشان مي دهد که در غالبِ کمدي ها ديده نمي شود. البته هيچ کس نمي تواند ادعا کند که مردان و زناني که در اين فيلم بر روي پرده مي بينيم جملگي موجودات سه بُعدي داراي گوشت و پوست و استخوان هستند اما حداقل مي توان ادعا کرد که اين کاراکترها از چرخيدن در مدار کم ارتفاع کاريکاتورهاي ساده نيز اجتناب کرده اند. خماري چيزي بيش تر از طنز عوامانه و مبتذلِ «کمدي ها»ي امروزي را ارائه مي کند؛ چيزي که تجربه تماشاي فيلم را به تجربه اي تراژيک در اتلاف وقت تبديل نمي کند.
فيلم با يک اتفاق ناراحت کننده آغاز مي شود. روز عروسي است اما داماد گم شده و دوستان وي نمي دانند که او کجاست. يک نفري به عروس تلفن مي کند و به وي مي گويد که شوهر آينده وي دود شده و به آسمان رفته و بنابراين مراسم عروسي را که قرار است تا پنج ساعت ديگر برگزار شود، بايد به روز ديگري موکول کرد. حالا به 48 ساعت قبل بازمي گرديم. داگ (جاستين بارتا)، جناب آقاي داماد، به اتفاق سه دوست صميمي اش تصميم گرفته اند براي گذراندن آخرين ميهماني مجرديِ داگ از لس آنجلس به لاس وگاس بروند و يک شب را در آن جا خوش بگذرانند و روز بعد به لس آنجلس برگردند تا داگ در مراسم عروسي اش شرکت کند. سه دوست صميمي داگ عبارتند از فيل (برادلي کوپر)، استو (اد هلمز)، و آلن (زاک گاليفياناکيس) که برادر زن آينده داگ است. اين چهار دوست به لاس وگاس مي روند اما برنامه آن ها آن جوري که پيش بيني اش را کرده بودند جلو نمي رود. فيل، استو و آلن صبح روز بعد که در سوئيت شبي 4200 دلاري هتل از خواب بيدار مي شوند، صحنه عجيبي را در برابر خود مي بينند: جوجه اي مشغول راه رفتن در اتاق است، ببري در حمام به سر مي برد، استو يک دندان خود را از دست داده و خيلي چيزهاي عجيب ديگر. اما اصل قضيه و گرفتاري اين است که داگ، يعني جناب داماد، گم و گور شده و هيچ کس خبر ندارد که چه بلايي بر سر وي آمده است. اين سه تا آدم گيج و حيران که اصلاً نمي توانند به خاطر بياورند که شب گذشته دقيقاً چه اتفاقي رخ داده، تلاش خود را براي پيدا کردن سرنخ ها و پي بردن به معماي گم شدن آقاي داماد آغاز مي کنند و...
خماري حال و هوايي جسورانه دارد که البته براي هر ذائقه اي مناسب نيست. فيلم به حق درجه نمايشي R را دارد که اين به معناي حضور همه عناصر و مايه هايي است که در فيلم هاي کمدي R طي سال هاي گذشته شاهدش بوده ايم. با اين حال فيلمساز نخواسته شجاعت به خرج بدهد و گستاخي اي بيشتر از آن چه که تاکنون در اين نوع کمدي ها ديده ايم، عرضه کند، بلکه هدف اصلي او، خيلي ساده فقط خنداندن تماشاگران بوده است. خماري ساختار هوشمندانه اي دارد و خيلي خوب نوشته شده است. اين فيلم که توانست جايزه بهترين فيلم کمدي سال را از گلدن گلاب دريافت کند، اثبات اين موضوع است که کمدي هاي خوب برآمده از فيلمنامه هايي هستند که با دستي محکم و ذهني خلاق نوشته شده اند.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.