سخنرانی پادشاه (The King's Speach)

سه‌شنبه، 23 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سخنرانی پادشاه (The King's Speach)

کارگردان: تام هوپر
 

سخنراني پادشاه
THE KINGُ S SPEECH
درام
بازيگران: کالين فيرث(آلبرت/ جورج ششم)، جفري راش(ليونل لوگ)، هلن بونهم کارتر(اليزابت)، گاي پيرس(ادوارد)، تيموتي اسپال (وينستون چرچيل)، مايکل گامبون(جورج پنجم). 118 دقيقه. درجه نمايشي:R.
کلام الملوک، ملوک الکلام!
بله، از قديم الايام گفته اند«کلام الملوک، ملوک الکلام» و واي به آن شاه و مَلکي که دچار لکنت در کلام باشد و نتواند در آن لحظات حساس و حياتي اي که ملت اش - و چه بسا جهانيان - بي صبرانه در انتظار شنيدن حرف هاي او هستند به رواني سخن بگويد و در  نتيجه آبروي خودش، خاندان سلطنت، و فراتر از آن حيثيت کشورش را بر باد دهد.
فيلمِ سخنراني پادشاه بر اساس يک داستان واقعي ساخته شده است. در سال 1936 جورج پنجم، پادشاه بريتانيا، در گذشت. چنين انتظار مي رفت که ادوارد، پسر بزرگ جورج پنجم، بر تخت سلطنت بنشيند. اما ادوارد در کمال شگفتي عموم اعلام کرد که دلباخته ي يک زن آمريکايي سه بار مطلقه شده و قصد ازدواج  با وي را دارد. بر طبق قوانين بريتانيا، چنين ازدواجي براي شاه ممنوع بود. اما ادوارد ترجيح داد با زن مورد علاقه اش (که خيلي هم خوش قيافه نبود!) ازدواج کند و عطاي سلطنت را به لقايش ببخشيد. به اين ترتيب در پي انصرافِ ادوارد از تصدي مقام پادشاهي، برادر کوچک تر وي اين مقام را بر عهده گرفت و شاه بريتانيا شد؛ کسي که نام شاهزادگي اش آلبرت و نام پادشاهي اش جورج ششم بود.جورج ششم در سال 1936 تاج گذاري کرد؛ در يک دوران حساس و خطير. هيلتر جهان را تا آستانه ي جنگ پيش برده بود. جورج ششم پادشاه فهيمي بود. او به درستي وينستون چرچيل را به عنوان نخست وزير کشورش منصوب کرد تا بتواند انگلستان را از خطر نابودي به دست آلمان هيتلري نجات بدهد. اما اين پادشاه جوان با چالش عمده اي در طول زندگي اش روبرو بود. او نمي توانست به درستي حرف بزند. حضور جمعيت باعث لکنت زبان اش مي شد و حتي گاهي وقت ها در گفتگوهاي خصوصي اش به تته پته کردن مي افتاد. اين نقيصه گرچه براي يک شاهزاده قابل تحمل بود، اما براي يک پادشاه آن هم در عصر راديو و در دوره ي آغاز جنگ جهاني که مردم به سخنانِ روحيه بخش و عزم آفرين وي نياز داشتند هرگز قابل تحمل نبود. فيلم سخنراني پادشاه درباره ي تلاش اين شاهزاده/ پادشاه براي غلبه بر اين مشکل شخصي است. فيلم با ترس هاي يک شاهزاده شروع و با شجاعت يک پادشاه تمام مي شود و در اين ميانه لذت نابِ درام و لذتِ ناب تماشاي بازي هاي معرکه و لذتِ ساده ي تماشاي سينماي خوب است که نصيب تماشاگر مي شود.
مي گويند اين خاندان سلطنتي بريتانيا در زمان حاضر اگر هيچ فايده اي نداشته يک فايده ي اساسي براي سينماي جهان داشته و آن انبوه فيلم هاي خوبي است که درباره ي اين خاندان ساخته شده. و واقعاً بازيگران کارکشته ي بريتانيايي ساخته شده اند براي بازي در نقش هاي متنوع پادشاه ها و ملکه ها و شاهزاده ها و شاهدخت هاي بريتانيايي و اطرافيان گوناگون آنها، از وينستون چرچيل گرفته تا مارگارت تاچر و توني بلر.
در فيلمِ سخنراني پادشاه، بر خلاف غالب درام ها، هيچ آدم منفي اي وجود ندارد؛ شايد تنها قطب منفي در قصه ي فيلم ضعف هاي دروني آلبرت/ جورج ششم (کالين فيرث) است که وي بايد بر آنها غلبه کند. فيلم از اين حيث مثل فيلم ورزشي است که ورزشکار دچار مسئله با کوشش و صرف توان بسيار موفق به غلبه بر ضعف هاي خود مي شود و به اوج قله هاي افتخار مي رسد. مسابقه ي نهايي براي جورج ششم، سخنراني مهم سالِ 1939 است؛ سخنراني اي در آستانه ي آغاز جنگ که همه بريتانيا و جهان از طريق راديو منتظر آن است. اما زيادي جلو رفتيم. فيلم از سال 1925 شروع مي شود. هنوز يازده سال مانده تا شاهزاده آلبرت به پادشاه جورج ششم تبديل شود. آلبرت سعي دارد «نمايشگاه امپراتوري بريتانيا» را افتتاح کند. اما سخنراني کردن راديويي و اساساً سخن گفتن در جمع براي وي در حکم يک شکنجه است. پدرش، جورج پنجم (مايکل گامبون)، هميشه آلبرت را بر ادوارد (گاي پيرس) ترجيح مي داد اما نمي دانست که با اين ضعف سخن گويي آلبرت چه بايد کرد. اليزابت(هلنا بونهم کارتر)، همسر آلبرت، به شدت نگران شوهرش است و دنبال راهي است که مشکلِ لکنت زبان آلبرت را حل کند. پادشاه مي ميرد اما ادوارد در پي ازدواج با زن مطلقه ي آمريکايي، سلطنت را به برادر کوچک اش، آلبرت، واگذار مي کند. اليزابت حالا احساس مي کند که نقص در گفتار شوهرش مي تواند باعث تحقير و بي آبرويي هر چه بيشتر وي شود و به همين دليل در صدد بر مي آيد تا اين مشکل را حل کند. اليزابت پس از مشورت هاي بسيار عاقبت يک بازيگر تئاتر استراليايي را پيدا مي کند که شيوه اي ابتکاري براي معالجه ي  افراد مبتلا به لکنت زبان پيدا کرده است. اين مرد که ليونل لوگ(جفري راش) نام دارد موافقت خود را براي معالجه ي آلبرت/ جورج ششم اعلام مي کند. و به اين ترتيب رابطه ي دوستانه اي بين اين دو مرد آغاز مي شود؛ رابطه اي که محور اصلي جذابيت فيلم است.فصل پاياني فيلم، به درستي اوج ماجراست. شاه بايد يک سخنراني بسيار مهم ايراد کند. ميکروفن همچون حريفي شکست ناپذير جلوه مي کند. آيا شاه به دنبال همه ي آن تمرين هايي که کرده قادر است از پس اين سخنراني مهم و سرنوشت ساز برآيد؟
سخنراني پادشاه گرچه در درجه اول يک درام است و مي توان آن را به عنوان يک فيلم دورفيق هم تماشا کرد اما پر از لحظه هاي طنز و کمدي است. همه ي شوخي ها و طنز هاي فيلم به درستي از کار در آمده. و فراتر از اين، فيلم با قلب و احساس تماشاگر هم قوياً ارتباط برقرار مي کند. طراحي صحنه در خدمت مضمون اصلي فيلم است. در فيلم هاي راجع به خاندان سلطنتي معمولاً فضاهاي داخلي وسيع و مرتفع و باشکوه حرف اول را مي زند اما در اينجا فضاها تنگ تر و بسته تر است و ظاهراً اين براي تشديد حس تنگناي زباني و کلامي شخصيت اول فيلم است. يکي از جذابيت هاي فيلم شخصيت هاي ثانوي جالب آن است. براي مثال وينستون چرچيلي که تيموتي اسپال تجسم کرده خيلي تماشايي است. ما ندرتاً در يک فيلمي چنين بازي هاي معرکه و يکدستي را ديده ايم.
اما تنها نکته ي عجيب و تأسف بار درجه ي نابجايي است که انجمن درجه بندي فيلم هاي آمريکا به سخنراني پادشاه داده است. دادن درجه R به چنين فيلم سالم و بي خطري واقعاً حيرت آور است. به هر حال، توصيه مي کنم که حتماً اين فيلم خوب را تماشا کنيد و فرصت لذت بردن از آن را از دست ندهيد.
منبع: مجله دنياي تصوير، شماره ي 200
 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما