نيمه شب در پاريس (MIDNIGHT IN PARIS)

پنجشنبه، 14 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نيمه شب در پاريس  (MIDNIGHT IN PARIS)

فيلمنامه نويس و كارگردان: وودي آلن

تهيه كننده: لتي آرانسان، تدوين: آليسا لپسلتر، مدير فيلم برداري: داريوش خنجي، بازيگران: اوون ويلسون، راشل مك آدامز، ماريون كوتيلدار، كتي باتس، ژانر: كمدي/ تخيلي/ احساسي، محصول 2011 آمريكا و اسپانيا، بودجه: 30 ميليون دلار، درآمد فروش ناخالص: 80502783دلار، پخش از سوني پيكچرز كلاسيكس.
خلاصه داستان:
گيل فيلمنامه نويس موفق هاليوودي است كه تصميم مي گيرد براي نوشتن اولين رمانش از هاليوود كنار بكشد.
گيل براي تعطيلات به همراه نامزدش، آينز، به پاريس و نزد خانواده متمول و محافظه كار آينز مي روند. خانواده آينز گيل را براي نوشتن رمان و دست كشيدن از كار پرمنفعتش تحقير مي كنند.
دوستان آينز، پل و همسرش آنها را به يك مهماني دعوت مي كنند. در پايان شب آينز از گيل مي خواهد كه بيشتر بمانند، اما او ترجيح مي دهد به هتل برگردد. بنابراين به تنهايي و قدم زنان به سمت هتل مي رود، اما راه را گم مي كند.
گيل در كنار پلكاني مي ايستد، در همان زمان زنگ نيمه شب نواخته مي شود و يك اتومبيل قديمي مقابل او پارك مي كند و مسافران اتومبيل با لباس هايي متعلق به دهه 1920 با شادماني از آن پياده مي شوند و از گيل نيز مي خواهند تا به جمع آنها بپيوندد. آنها وارد كافه اي مي شوند و گيل متوجه مي شود كه او به دهه 1920 آمده است، يعني همان دوران ايده آل و محبوبش كه براي نوشتن كتابش در نظر گرفته است. او با جمعي از نويسندگان رو به رو مي شود و آنها او را به ملاقات ارنست همينگوي مي برند. همينگوي موافقت مي كند تا رمان او را به گرترود اشتاين نشان بدهد، بنابراين گيل راهي هتل مي شود تا دست نويس هايش را براي همينگوي بياورد، اما به محض اين كه كافه را ترك مي كند، مي بيند كه دوباره به 2010 برگشته است.
گيل مي خواهد تا شب بعد آينز را نيز با خودش به گذشته ببرد، اما آينز به او روي خوش نشان نمي دهد. شب دوم به محض اين كه ساعت نيمه شب را اعلام مي كند، دوباره اتومبيل مقابل گيل پارك مي كند، اين بار مسافر اتومبيل همينگوي است و گيل را به ملاقات گرترود اشتاين مي برد. گرترود مي پذيرد كه رمان او را بخواند و او را به پابلو پيكاسو معرفي مي كند. آدريانا شاگرد پيكاسو شيفته گيل مي شود. روز بعد گيل در موزه تصويري را كه پيكاسو از آدريانا كشيده بود مي بيند.
گيل هر شب را در گذشته به سر مي برد. آينز كه ديگر به اين گشت هاي شبانه مشكوك شده است، به واسطه پدرش كارآگاهي را براي تعقيب او استخدام مي كند. اما اين كار نتيجه اي نمي دهد و كارآگاه موفق به تعقيب اتومبيل قديمي نمي شود.
گيل اوقات بيشتري را با آدريانا سپري مي كند و متوجه مي شود كه به آدريانا علاقه مند شده است. اين احساس گيل را آشفته مي كند.
گيل با گابريل، فروشنده اجناس عتيقه معامله مي كند و دفتر خاطرات آدريانا را از او مي خرد و با خواندن آن متوجه مي شود كه آدريانا نيز شيفته او شده است و آرزو دارد تا گوشواره اي به عنوان هديه از او بگيرد.
گيل يك جفت از گوشواره هاي آينز را براي آدريانا مي برد و به عشقش نسبت به او اعتراف مي كند. آدريانا از گيل مي خواهد تا براي هميشه در گذشته بماند، اما چنين چيزي امكان ندارد و آنها به ناچار از هم جدا مي شوند.
گيل با برگشت به زمان حال از آينز جدا مي شود و تصميم مي گيرد تا در پاريس بماند.
منبع: نشريه فيلم نگار، شماره 106.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما