نقد فیلم دنیای ماوراء : بیداری( Underworld: Awakening)

يکشنبه، 19 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد فیلم دنیای ماوراء : بیداری( Underworld: Awakening)
کارگردان : Måns Mårlind ، Björn Stein بازیگران : Kate Beckinsale...Selene Stephen Rea ...Dr. Jacob Lane Michael Ealy ...Detective Sebastian Theo James...David « دنیای ماوراء » از معدود اکشن موفقی در سینما به حساب می آید که قهرمان اصلی آن یک خانم است. اگر بخواهیم نگاهی به فیلمهای اکشنی بیندازیم که قهرمان آنها خانم بوده اند، تنها به یکی دو فیلم موفق از جمله « مهاجم مقبره » و « رزیدنت اویل » برخورد می کنیم. در واقع باید گفت که به جز سری فیلمهای « مهاجم مقبره » با بازی « آنجلینا جولی » و « رزیدنت اویل » که در آن « میلا جوویچ » قهرمان اکشن داستان است ، اکشن دیگری در دنیای سینما باقی نمانده که قهرمان داستانش یک خانم باقی مانده باشد و جایگاه قابل توجهی هم در سینما بدست آورده باشد .در سالهای اخیر فیلمهای نازلی نظیر « ایون فلاکس » با بازی « چارلیز ترون » و « مشت کوبنده » با بازی « امیلی برونینگ » به نمایش درآمده که نه از لحاظ هنری و نه گیشه موفقیت چندانی بدست نیاوردند. اما سری فیلمهای « دنیای ماوراء » همانطور که گفتم یکی از معدود اکشن های زنانه ایی است که همیشه طرفداران متعصبش را به همراه داشته و اتفاقاً پول خوبی هم روانه جیب تهیه کننده فیلم کرده است. اولین بار در سال 2003 بود که با خون آشامهای « دنیای ماوراء » آشنا شدیم و اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم که فیلم خوبی هم بود. دنباله این فیلم در سال 2006 اینبار با نام « دنیای ماوراء: تکامل » اکران شد که این یکی هم علی رغم داشتن ضعف های فراوان در فیلمنامه اش، در نهایت توانست رضایت مخاطبینش را بدست بیاورد. اما فیلمی که در سال 2009 با نام « دنیای ماوراء: خیزش لیکن ها » اکران شد ( این قسمت یک مقدمه محسوب می شد و در آن خبری هم از بازیگران نام آشنای قسمت های قبل نبود ) ، با استقبال سرد طرفداران مواجه شد بطوریکه که خیلی ها این فیلم را تمام شده دانستند. اما با آشتی بازیگر اصلی این فیلم با تهیه کنندگان دست و دلباز ، شرایط ساخت قسمت چهارم محیا شد و امروز هم که این فیلم به سلامتی اکران شده و ما قرار هست به مدت نزدیک به یک ساعت و نیم اکشن خون آشامی ببینیم! آن هم اکشنی که نزدیک به 8 فیلمنامه نویس (!) زحمت نوشتن اش را کشیده اند ولی با اینحال داستانش بسیار ساده تر از قسمت های قبل هست. در قسمت قبل شاهد بودیم که سلین ( کیت بکینسل ) که یک خون آشام زاده هست، به واسطه عشقی که به یک موجود دورگه ( خون آشام – گرگ نما ) داشت، سختی های زیادی را تحمل کرد اما در نهایت به عشق اش رسید! به نظر می رسد که سلین روزهای خوبی را پیش روی خواهد داشت اما به تازگی گونه انسانها پی برده اند که وجود این دوستان خون آشام و گرگ نما، باعث بروز خطر برای نسل آنها خواهد شد بعلاوه اینکه ساختار آنها می تواند کمک بسیار زیادی برای کشف و توسعه علم توسط انسانها کند! به همین جهت انسانها تصمیم به پاکسازی آنها می گیرند و سلین هم در جریان این پاکسازی دستگیر شده و در یک آزمایشگاه به مدت 12 سال زندانی می شود! پس از این 12 سال عمر ناچیز، سلین به همراه یک دختربچه 12 ساله به نام ایو ( ایندیا ایسلی ) موفق می شوند تا از این محل مخوف فراری کنند. در ادامه سلین متوجه می شود که این دختر دو رگه در واقع دخترِ خود اوست و به دلیل اصلیت دو رگه ایی که دارد، می تواند بسیاری از مشکلات و آزمایشهایی را که انسانها به دنبال آن هستند را به سرانجام برساند و از طرف دیگر می بایستی لیکن ها را هم از یاد نبرد که احتمالاً قصد جان او را خواهند کرد... « بیداری » برخلاف سری های قبلی چندان به دنیای بین خون آشامها و لیکن ( این لیکن ها همان گرگ نماهای خودمان هستند که در این فیلم کمی جنبه انسانی تر به آنها اضافه شده است!) و مشکلاتشان با یکدیگر نمی پردازد و همانطور که در خلاصه داستان مشاهده کردید، این انسانها هستند که مشکلات تازه را برای این جماعت مستقل ایجاد کرده اند. البته فیلمنامه و داستان فیلم کماکان کلیشه ایی است و دقیقاً همان روندی را طی می کند که تماشاگر انتظار دارد. فیلم در اوایل خیلی سریع به اتفاقات رخ داده بین خون آشامها و لیکن ها و مشکلات اجتماعی که دارند اشاره می کند و سپس ما را به داستان اصلی وارد می کند که مربوط به حضور سرکار خانم سلین در آزمایشگاه دکتری دیوانه به نام جیکوب ( با بازی استفان ری ) می باشد. فیلم تا اینجای کار روند مناسبی دارد اما با ورود دختربچه ( ایو ) به داستان کلیشه ها شروع به سرازیر شدن می کنند و از اینجا به بعد همه اتفاقات فیلم همان چیزی می شود که طرفداران از این فیلم انتظار دارند یعنی اکشن و تعقیب و گریز! این تعقیب و گریزها در مقایسه با قسمت های قبل، ریتم تندتری به خود گفته و به خوبی هیجان لازمه را به مخاطب منتقل می کند. به عنوان مثال می توانم به سکانس جذابی اشاره کنم که ایو و سلین مورد حمله 3 لیکن عجیب و غریب قرار می گیرند. خوشبختانه با پیشرفت صنعت جلوه های ویژه، اینبار طرفداران این سری از فیلمها می توانند لیکن ها و خون آشامهای محبوبشان را با کیفیت بسیار بالاتری نسبت به گذشته ( 6 سال قبل! ) مشاهده کنند. در این قسمت اکشن ها نفس گیر تر از گذشته شده و فضاسازی هم پیشرفت قابل ملاحظه ایی داشته است. البته متاسفانه در بحث استفاده از فناوری سه بعدی ، « بیداری » هیچ مزیتی نسبت به نسخه دو بعدی اش ندارد و اگر قصد تماشای این فیلم را بصورت سه بعدی دارید، باید خدمتتان عرض کنم که تنها پولتان را هدر کرده اید! محیط های تاریک و غم زده فیلم کماکان شما را آزار می دهند و حتی فناوری های مدرن دیجیتال هم نتوانسته مانع از تاریک بینی شما بعد از تماشای فیلم شود! البته ابتلا به چشم درد موقت تنها مشکل « بیداری » نیست، این فیلم مشکل بزرگ دیگری به نام "لحظه های رمانتیک" دارد که حداقل طرفداران این مجموعه از فیلمها هیچ نیازی به آن ندارند. در قسمت های قبل ما شاهد حضور یک دو رگه به عنوان عشق خانم سلین بودیم که روی هم رفته قابل قبول بود. اما در «بیداری» مسائل مربوط به روابط عاطفی خانم سلین به حاشیه رانده شده و در عوض نویسندگان ، یک بچه را به جان شخصیت خون آشام داستان انداخته اند که به واسطه این حضور ، تماشاگر می بایستی یک دوجین حرف بی ربط اخلاقی از دهان خانم خون آشام بشنود! در یکی از این صحنه ها ایو به مادرش می گوید:« تو قلب سردی داری» و مادرش در پاسخ می گوید :« قلب من سرد نیست بلکه شکسته هست!». از این دست دیالوگ های بی مزه ( البته منظورم در یک فیلم خون آشامی هست ) متاسفانه به کرات در « بیداری » خواهید شنید و اگر کمی مثل من بی حوصله باشید شاید زیر لب کلماتی را هم نثار « کیت بکینسل » بکنید!. مشکل دیگر « بیداری » تم سیاسی بی ربطی است که به بدنه فیلم اضافه شده. مشخص نیست که به تازگی چه بر سر هالیوود آمده که در هر فیلم اکشن اش، یک تم سیاسی با محوریت اتحاد دشمنان، به خورد تماشاگر می دهد. این پیامهای سیاسی که پیش این در « ترنسفورمرز : تاریکی ماه » هم به صورت مضحکی به مخاطب ارائه شده بود، ظاهراً به این زودی ها به پایان نخواهد رسید و چه بسا که حتی شاید در « هابیت » هم آن را شاهد باشیم! « کیت بکینسل » در نقش سلین به مانند همیشه جا افتاده و موثر هست. مدتی بود که « بکینسل » را در نقش زنهای خانه دار می دیدیم ( آخری اش مربوط به فیلم « محموله قاچاق » بود که هفته پیش اکران شد ) ، اما با مشاهده دوباره او در نقش یک قهرمان خون آشام در « بیداری » فکر می کنم جان دوباره ایی به دوره بازیگری این خانم دمیده شده است. « بکینسل » ورزیده و قد بلند هست و در صحنه های اکشن موفق و بی نقص عمل کرده است. تنها مشکل در بازی او ( که به نظرم بیشتر به فیلمنامه باز می گردد ) مربوط به صحنه های رمانتیک بین او دخترش می باشد. متاسفانه در این قسمت خبری از « اسکات اسپیدمن » نیست به همین جهت سازندگان تصمیم گرفتند برای خالی نبودن عریضه، شخصیتی را به جان داستان بیندازند تا خلأ احساسی فیلم پر شود اما بدترین انتخاب ممکن را داشته اند! آنها باعث شده اند تا ما اگر عمری باقی بود و شاهد قسمتهای بعدی از این سری فیلم بودیم، خون آشامی را ببینیم که یک دختر کوچولو دارد و مرتباً می بایستی مراقب او باشد تا کسی از جماعت لیکن ها احیاناً او را گاز نگیرد! در نهایت باید بگویم که« دنیای ماوراء: بیداری » با تمام مشکلاتی که در فیلمنامه دارد، اکشن قابل قبولی است. « بیداری » قصد دارد انسانها را به دلیل منفعت طلب بودنشان محاکمه کند و دیگر گونه ها را محترم بشمارد و بگوید که ای دوستان، تا می توانید خون بنوشید و گاز بگیرید!، اما احتیاجی نیست شما پیگر پیامهای ارزشی فیلم باشید. برای لذت بردن از « بیداری » باید این داستان را مد نظر داشته باشید : یک خانم می خواهد پلیدیها را با استفاده توانایی های فوق العاده اش پاک کند و دنیا را به روزهای خوبش بازگرداند! جلوه های ویژه خوب و اکشن نفس گیر را هم به داستان اضافه کنید تا یک فیلم لذت بخش ببینید. منبع:مووی مگ


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما