You're Next (تو نفر بعدی هستی)

چهارشنبه، 17 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
You're Next (تو نفر بعدی هستی)
"You're Next/تو نفر بعدی هستی" از آدام وینگارد ترکیبی مقرون به صرفه از فیلم هایی مثل "Straw Dogs/سگ های پوشالی*"،"The Strangers/غریبه ها" و "Scream/جیغ" است که به نوبه خود بر عناصر عجیب و غریب این ژانر ("Home-Invasion Thriller/تهاجم خانگی هیجان انگیز") افزوده است.آن چه که فیلم در اصالت کم دارد را در شخصیت جبران کرده است،چیزی که فیلم های ترسناک و خشن اخیر عمدتا از آن بی بهره اند.فضای داستان هم تازگی دارد،شارنی وینسون دختر خوب استرالیایی در حال همراهی کردن پروفسورش (ای جی بوون) به خانه کودکی او است،جایی که قرار است تمام خانواده او به مناسبت سی و پنجمین سال ازدواج والدینش جمع شوند.اگر آن حمام خون اول فیلم و این اشاره که چیزی در خانه روستایی سر جایش نیست در فیلم نبودند با دیدن ابتدای فیلم ممکن بود بیننده فکر کند با یک کمدی مستقل طرف است،به خصوص هنگامی که پای فیلم سازانی مثل جو سوانبرگ و امی سیمیتزدر میان باشد.اما همین که بگو بخندها سر میز شام به راه می افتند،تیری با تیغه تیز هم حباب فضای کمدی فیلم و هم چشم یکی از میهمانان را می ترکاند. این جا به بعد بیشتر چیزی که در فیلم اتفاق می افتد همان وحشی گری های همیشگی است:مهاجمانی مرموز با ماسک های حیوانی ترسناک شخصیت های بی گناه فیلم را یکی یکی سلاخی می کنند و گاهی هم با در آوردن ادای این حمله ها و ترساندن شخصیت ها آن ها را آزار می دهند.اگر این مهاجمان یادآور مهاجمان دیگر فیلم تابستان امسال در این سبک یعنی "The Purge/پاک سازی" باشند،باید گفت شخصیت کاردان و همه چیز بلد شارنی وینسون عمری به قدمت ژانر اسلشر (دسته ای از فیلم های ترسناک با محوریت یک قاتل روانی که چهره خود را با ماسک پوشانده است) دارد.اما با وجود این عناصر آشنا،فیلم شخصیت خود را دارد و صرفا یک فیلم گمنام در این سبک نیست.با این که آدام وینگارد برای صحنه های خشونت آمیز زیادی از دوربین لرزان استفاده کرده اما مهارتش در ایجاد کشش و تنش و رهایی پس از آن مثال زدنی است.مثلا در همان صحنه میز شام و پس از برخورد تیر با یکی از مهمانان،چندین ثانیه طول می کشد تا دیگر میهمانان که به بحث مشغولند متوجه این موضوع شوند،آدام وینگارد با این تاخیر چند ثانیه ای عمدی که به اندازه یک سال طول می کشد تعلیقی نفس گیر ایجاد کرده است.کارگردان در صحنه ای دیگر از فیلم به همین محل باز می گردد و سرنوشت یکی از شخصیت ها را در دست دیگری که قادر به کمک به او نیست قرار می دهد،در حالی که دستگاه پخش موسیقی گیر کرده و قسمتی از یک ترانه دائما تکرار می شود؛این صحنه نوعی طنز ترسناک در خود دارد و با این که کمی تکراری و کلیشه ای است اما موثر هم بوده است. فیلم نامه را سایمون برت نوشته که در فیلم های پر خون و کم خرج یدی طولانی دارد و به همین دلیل در بخش هایی از فیلم می شود ترکیبی ناخوشایند از کمدی و وحشت را دید.می شود به جو سوانبرگ که علی رغم تیری که در پشتش فرو رفته و در حال چرت و پرت گفتن است خندید،اما به مادری که برای مرگ دختر کوچکش گریه می کند چطور؟قدرت واقعی فیلم در این شوخی های هولناک نیست،بلکه در بخش هایی است که یا طبق انتظار بیننده یا کاملا خلاف آن به پیش می رود،پیچش بزرگ داستان تقریبا در زمانی درست و وقتی که داستان در حال کم رمق شدن است اتفاق می افتد.پیش بینی برخی صحنه های پر خرج فیلم خالی از لطف نیست،مثل صحنه ای که یکی از شخصیت ها شروع به دویدن می کند که مشخص است حاصلی جز مرگ برایش ندارد و راستی،چخوف در مورد تله مرگبار معرفی شده در پرده دوم چه گفته بود؟ منبع:نقدفارسی


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.