مجردها، امسال حواس تان را جمع کنید

زندگي ميدان نظر مي دهم ها نيست؛ ميدان زندگي مي کنم ها است.
يکشنبه، 29 فروردين 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مجردها، امسال حواس تان را جمع کنید
راسخون: اولین نوع شناخت و اولین مرحله برخورد میان دو نفر که قصد دارند به وعده ی الهی تحقق بخشند و با یکدیگر پیوند آسمانی ازدواج را منعقد کنند در جلسه ی خواستگاری رخ می دهد؛ کمی فراتر رویم چه بسا اولین شناخت ها با سوالات خواستگاری و پاسخ طرفین محقق می شود و بسیار زیباست که هر آنچه که در این سوال و جواب ها رخ می دهد همگی نشات گرفته از صدق دل باشد که اثر گذاریش بیشتر خواهد بود.
مولایمان امام علی (ع) در این باره فرمایشی زیبا دارند و می فرمایند: شخصیت هر انسانی در زیر زبانش نهفته است، امید است که با کلام راستین جوانان شخصیت حقیقی شان را متجلی سازند.
 اهمیت این موضوع ما را بر آن داشت تا با دکتر حبشی گفتگویی در این رابطه داشته واز محضر این استاد ارجمند بهره ی کافی را ببریم.آن چه می خوانید حاصل گفتگوی اختصاصی ما با دکتر حمید حبشی است.

روال کلي براي انجام خواستگاري و جلسه پرسش و پاسخ را  بيان کنيد.
وقتی از ناحيه ي خانواده يا هر ناحيه ي ديگر يک آدم معرفي مي شود و طرف مقابل آن فرد را مي بيند. در مرحله ي اول اگر احساس تمايل بين دختر و پسر برقرار شد وارد گفتگو مي شوند. در گفتگو ها به تبيين خودشان مي پردازند و بعد راجع به شرايط صحبت مي کنند و خانواده ها قواعد را مي گذارند و جلسه برگزار مي شود.
به نظر شما جلسه ي پرسش و پاسخ بين دختر و پسر چگونه بايد انجام شود؟
بهتر است در جلسه ي خواستگاري سؤال پرسيده نشود چون اگر سؤال پرسيده شود افراد نظر دهي و نظرجويي مي کنند. ما بايد خودمان را معرفي کنيم يعني آدمي که من به خواستگاريش رفته ام با ماهيت وجودي من آشنا شود. بداند من چه کسي هستم و دنبال چه چيزي هستم و چه چيزي مطلوب من است و روش زندگي کردنم چيست؟ وقتي با معرفي من روبه رو شد طبيعي است که آن آدم هم تناسب خود را با اين معرفي مي سنجد و اگر تناسي ديد جواب مثبت مي دهد و همين سير را براي معرفي خودش به کار مي برد. جلسه ي خواستگاري جلسه ي سؤال و جواب نيست. جلسه ي معرفي و شناساندن است.


مجردها، امسال حواس تان را جمع کنید

چگونه مي توان به جواب هاي طرف مقابل اطمينان پيدا کرد؟
جلسه ي خواستگاري جلسه ي سؤال و جواب نيست. اگر ما سؤال کنيم جواب ها مي تواند دروغ باشد، مي تواند غلو ومتفاوت باشد. اما وقتي شناسايي مي دهيم در شناسايي دادن فرد هيچ وقت راه غلط نمي رود. چون به نفعش نيست. وقتي من خيلي صريح وشفاف با بيان جزئيات مي گويم چه کسي هستم و دنبال چي هستم آن آدم هم به راحتي مي تواند خودش را با من محک بزند.
امروزه دختر و پسر سؤالهايي را از قبل آماده مي کنند و براي جلسه ي خواستگاري با خود مي برند، در اين مورد چه توضيحي مي دهيد؟
این شیوه غلط است. چون نظر دهي با آنچه ما هستيم و مي خواهيم زندگي کنيم تفاوت دارد. مثلاً اگر من الان از شما بپرسم نظرتان درمورد رعايت حقوق ديگران چيست شما مي گوييد که بسيار چيز لازم و ضروري است ولي آيا شما اين کاره هم هستي، يعني حقوق ديگران را رعايت مي کنيد؟ ممکن است اجحاف هم بکنيد. پس آنچه هستي با آنچه نظر مي دهيد، متفاوت است. زندگي ميدان نظر مي دهم ها نيست؛ ميدان زندگي مي کنم ها است.
پس وقتي ما در ميدان زندگي  هستيم نمي توانيم به نظر خواهي اکتفا کنيم. اگر مسير سؤال و جواب بود به سمت نظر دهي مي رويم که غلط است و اگر مسير معرفي و شناسايي دادن باشد مي رويم به سمت آنچه هستيم و مسير صحيحي است.
يکي از مشکلات دختر و پسر اين است که نمي دانند چگونه خود را به يکديگر بشناسانند. به نظر شما دختر و پسر دقيقاً چه ويژگي هايي از خودشان را براي يکديگر بگويند؟
- محور اول شناسايي دادن در مورد خودشان است: يکي راجع به شکل گيري شان تا لحظه ي خواستگاري يعني من از نوجواني که قالب رواني ام شکل گرفته چه مسيري را طي کرده ام . مثلاً يک نفر ممکن است در شکل گيري توضيح دهد که من در دبيرستان بود که با اين ديدگاه فکري آشنا شدم و دنبال اين انديشه رفتم و الان آدمي که مقابل شما نشسته چه ساختار رواني و رفتاري دارد. دوم اعتقاداتمان را توضيح مي دهيم. در اعتقاداتمام فقط اينکه بگوييم داراي خانواده اي مذهبي هستيم به درد نمي خورد. چون ما تعريف ها، برداشت و واکنش هايمان نسبت به مذهب متفاوت است پس وقتي راجع به مذهب صحبت مي کنيم يا در مورد کارکردهاي ديني حرف مي زنيم بايد توضيح دهيم خدا در منظر من چيست؟ از آن چه مي فهمم و نسبت به آن، چه تقيداتي دارم و کار کردهاي ديني ام در چه سطح و ميزاني است که آن آدم بتواند بفهمد براي آنچه که درحوزه ي اعتقادات و انتظاراتش هست، اين آدم همراهي مناسبي دارد يا نه؟ سوم به روحياتم مي پردازم. هرکس براي خودش يک پايه ي شخصيتي و رواني رفتاري دارد. ما بايد به آن فرد توضيح بدهيم ما چه ساختار شخصيتي داريم، روحيات اساسي مان که به آن ها خيلي اهميت و اعتقاد داريم بيان کنيم. مطلب بعدي بيان خوش آمدها و بد آمدهاي بنده است. من در مسير زندگي يک خوش آمدها و يک بد آمدهايي دارم. بايد به اين ها با دليل و با بيان جزئيات بپردازم. خط بعدي تبيين برنامه هاي زندگي ام است. هرکس براي خودش يک دور نما و اهدافي دارد و بايد بگويد که من براي اين زندگي چه برنامه ها و اهدافي دارم. مورد بعدي گفتن محاسن و معايب است .هم در معايب و محاسن روحي رواني و هم در موارد جسمي بايد صحبت کنيم. اين طور نباشد که يک آدم بيايد و بعد معلوم شود که مثلا ديابت يا صرع دارد. يا معلوم شود داروي روانپزشکي مي خورد و غيره. ما بايد بيان کنيم آنچه را که در محاسن روحي و روانيمان وجود دارد و نکته ي آخر در معرفي خود بيان سوابقم است. سوابقي که طي کردم، اگر سوابقي هستند که مؤثر و مستمرند بايد حتما براي طرف مقابل توضيح دهيم. محور دوم شناسايي دادن در مورد افراد و اعضاي اصلي خانواده ام يعني آنهايي که همسر آينده ي من با آنها تماس دارد و اين ها را در سه مورد توضيح مي دهم. يکي سطح معاشرت هايشان را مي گوييم. دوم خلقيات رفتاري آنها را مي گوييم و سوم ميزان اثر و نفوذي که من بر والدين و والدين بر من دارند. اينگونه نباشد که اول ازدواج کنيم و بعد معلوم شود که اين دختر خانم تحت اداره و نفوذ مادرش است. يا بعداً معلوم شود که اين آقا پسر تحت فرمان پدرش است. ميزان اثر و نفوذ را هم بايد بگوييم. محور سوم محيط خانوادگي است. در محيط خانوادگي معاشرت ها جمعي نه معاشرت هاي فردي را توضیح می دهیم . مثلاً نمي گوييم من يک پسر و دختر خاله اي دارم  و غيره . نه بلکه باید از ترکیب ها گفت که ترکيب خانوادگي پدر من و ترکيب خانواده مادري من و کيفيت معاشرات و روش و منش زندگي شان چه طور است. طرف مقابل بعد از وارد شدن به زندگي متوجه نشود که در زندگي آن ها ماهواره است يا در زندگي آن ها روابط محرم نامحرم رعايت نمي شود.  نبايد منش هاي متفاوتي را پيدا کند. بعد هم آداب و فرهنگ ها را در محيط خانوادگي توضيح دهيم، به خصوص اگر از دو منطقه ي غير بومي هستيم اين آداب ها و فرهنگ ها خيلي جدي تر است.

مجردها، امسال حواس تان را جمع کنید

آيا مواردي وجود دارد که نگفتن آنها اشکال نداشته باشد؟
ما هر قدر در جلسات خواستگاري به تبيين بيشتري از خودمان بپردازيم، انجام زندگي ساده تر و با آرامش بيشتر خواهد بود. کساني که از دادن اطلاعات اجتناب کنند يا متفاوت ارائه کنند، وقتي با طرف مقابل وارد زندگي شوند چون متن زندگي قابل پنهان کردن نيست، اگر با اين تفاوت ها روبه روشود ناخودآگاه احساس مي کند که فريب خورده يا احساس مي کند غلط انتخاب کرده و بعد فردا در جريان زندگي قادر نيست به اين آدمي که مي خواهد در مقام شوهري براي او باشد ارادت و عشق بورزد و بتواند آن را براي زندگي مقبول و قابل پسند بداند. پس ما هر قدر در قبل از ورود به ازدواج به جزئيات اصرار داشته باشيم کمک مي کند ميدان زندگي را آرام تر و با اطمينان خاطر بيشتري طي کنیم.
آيا مي توان گفت که دقيقاً چه تعداد جلساتي براي اين کار لازم است؟
خير ولي طبيعي است که  دو جلسه را حتماً نياز دارد. چون در جلسه ي اول قرار نيست که به همه ي جزئيات بپردازيم. در جلسه ي اول اين طور نيست که آقا پسر که به خواستگاري مي رود سرش را  پايين بياندازد و خودش را معرفي کند.  اول بايد نگاه کند و ببيند، آن خانم مورد پسند و علاقه ي او هست يا خير؟ ممکن است با دانستن بعضي اطلاعات کلي، شخص مورد پسند قرار نگيرد و کار ادامه پيدا نکند. مثلاً شخصي دوست ندارد خانمش کارمند باشد و وقتي مي فهمد اين خانم کارمند است اجتناب مي کند و ديگر ادامه نمي دهد. پس در جلسه ي اول تمايلات و کليات اساسي که برايمان اهميت و اولويت دارد را مد نظر مي گيريم و در جلسه ي دوم با فرض اينکه مرحله ي اول را با پسند و ميل طي کرده ايم به اين جزئيات که توضيح داديم مي پردازيد. اين ها حداقل بين 4 تا 5 ساعت زمان نياز دارد و زمان مفصلي مي خواهد که آدم ها دور از هر دغدغه و نگراني و اينکه پدر و مادرم در سالن نشسته اند و منتظر هستند من بروم و... را بايد کنار بگذاريم. يکي از دلايلي که ازدواج ها شتاب زده و ناشناخته شکل مي گيرد همين احتياطات و ملاحظات غلطي است که خانواده ها در  بدو ورود به ازدواج به خرج مي دهند و بعد از ازدواج تازه تفاوت ها را پيدا مي کنند و حالا گمان مي کنند که طرف مقابل آنها را فريب داده  در حالي که آن طرف فرصت نکرده توضیحاتی را بدهد يا اصلاً شکل مصاحبه غلط بوده و وارد اين توضيحات نشده بودند و اگر شده بودند با مشکل روبه رو نمي شدند.
 آيا حضور نفر سومي در اين جلسه لازم است؟
به هيچ وجه فقط دختر و پسر بايد حضور داشته باشند. اگر بعد در جريان مصاحبه اي که انجام دادند نکات مشکوکي پيدا کردند مثلاً  آقا گفت که من خيلي حساسم و خانم نمي داند که اين حساس بودن بيماري است يا يک مسئله ي ساده و معمولي است؛اگر در مصاحبه اي که انجام دادند نقاط مبهمي پيدا کردند، اين جا حضور کارشناس ضرورت پيدا مي کند. آن وقت هر دو با هم مصاحبه شان را براي کارشناس توضيح مي دهند و نقاط ابهام را مي گويند و اینجاست که کارشناس به آنها کمک مي کند. يک مشاور امين و مجرب مي تواند ببيند که آيا اين ها مناسب هم هستند يا نه. حضور والدين نه فقط که کمکي نمي کند بلکه اشکال هم ايجاد مي کند.

مجردها، امسال حواس تان را جمع کنید

آيا نيازي به مکتوب کردن صحبت ها داريم؟
خير هيچ نيازي به مکتوب شدن نيست. فقط اگر کسي به نظرش مي رسد که ممکن است فراموش کند سرفصل هاي بحث را بايد يادداشت کند و اينکه بخواهد از روي يک جزوه براي ديگري بگويد يک اشکال و ضعف تلفي مي شود و هم اصلاً ضرورت به انجام چنين کاري نيست.
 به تازگي مد شده است که دختر و پسر براي صحبت کردن به پارک يا لابي هتل و ديگر جاها مي روند نظرتان در اين مورد چيست ؟
اصلاً ارزش ندارد. علت اين است که در آن جلسات فرصت پيدا نمي کنند به شناسايي هم بپردازند زيرا جوان هستند و احساساتشان درگير مي شود و بيشتر مشغول آن حس و عاطفه مي شوند و اصلاً قادر نيستند به يک تشخيص درستي دست پيدا کنند.
 
گفتگو از مهدی گنجی
/1002

منتظر اخبار ، انتقاد و پيشنهادات شما هستيم :
news@rasekhoon.net

جذب خبرنگار افتخاري

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.