درست است که درغرب، موسیقی رقص و لهو و سایر موسیقیهای منحط وجود دارد، اما در همان نقطه از جهان، از دیرباز موسیقیهای آموزنده و معنادار هم بوده است؛ موسیقیای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند میتواند بلیط تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از آن لذت ببرد. در غرب موسیقیهایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعهی فکری را به سمت صحیحی هدایت کرده کم نبوده است. غرب برخوردار از چنین ویژگیای نیز بوده و هست...
راسخون : با نگاهی اجمالی به محیط پیرامون خود میبینیم که بسیاری از افراد در محیطهای عمومی و یا در هنگام رانندگی و حتی در خلوت خود مشغول گوش دادن به موسیقی هستند و بیتردید موسیقی بخشی از زندگی برخی افراد را تشکیل داده است.
غیر از این مبحث که گوش دادن موسیقی چه تاثیراتی میتواند بر روح انسانی داشته باشد، این سوال مطرح میشود که یک موسیقی چه چیز به انسان میدهد و چه چیزی را از او میستاند؟
چون در فضایی زندگی میکنیم که شریعت نبوی (صلی الله علیه و آله) در آن حکم فرماست و در این شریعت، موسیقی به دو قسم حلال و حرام تقسیم میشود و نوعا هجمهها به سمت و سوی موسیقی حرام است؛ لذا ما کاری با این قسم نداریم و در صدد توجیه این قسم از موسیقی نیستیم و آیات و روایات در ذم موسیقی را به همه انواع موسیقی حمل نمیکنیم و اثراتی همچون گمراهی و غفلت از خدا، گرایش به فساد، سوء عاقبت، قساوت قلب، از بین رفتن حیا، از بین رفتن قوّة تفکّر، از بین رفتن غیرت، جنون و دیوانگی، افسردگی، نزول بلاهای ناگهانی و عدم استجابت دعا را مخصوص موسیقی حرام میدانیم.
رهبر معظم انقلاب در مرزبندی موسیقی میفرماید: «به نظرم میرسد که موسیقی میتواند گمراه کننده باشد، میتواند انسان را به شهوات دچار کند، میتواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستی کند؛ میتواند هم این نباشد و میتواند عکس این باشد. مرز حلال و حرام اینجاست.» [1]
با توجه به این مرز بندی میتوان گفت که یک موسیقی چه چیزی را به انسان میدهد و چه چیزی را از او میستاند.
اینکه همیشه ما به مضرات و اثرات مخرب موسیقی پرداختهایم، آن موسیقی لهوی حرام همراه با غناء است که در لسان شریعت از آن نهی شده است و شهید مطهری هم در مورد این قسم از موسیقی به نقل از مسعودی در مروج الذّهب مینویسد: «در زمان عبدالملک یا یکی از خلفای بنی امیّه که موسیقی رایج بود، خبر به خلیفه رسید که شخصی با کنیزش خواننده هستند و تمام جوانان مدینه را به فساد میکشند. خلیفه دستور داد آنها را آوردند.
آن مرد گفت: معلوم نیست آنچه این کنیز میخواند غنا باشد و ازخلیفه خواست خودش امتحان کند. وقتی کنیز شروع به خواندن کرد کم کم دید سرخلیفه دارد تکان میخورد و به جایی رسید که خلیفه چهار دست و پا راه میرفت و میگفت: بیا به مرکب خودت سوار شو!» لذا شهید بزرگوار تصریح دارند که: «واقعاً موسیقی قدرت فوقالعادهای مخصوصاً از جهت پاره کردن تقوا و عفّت دارد.» [2]
اما غیر از این قسم، موسیقی هم وجود دارد که برای اهداف متعالی بوجود آمدهاست. در این زمینه غربیها گوی سبقت را ربودهاند؛ همانگونه که رهبر معظم انقلاب این مساله را بازگو میفرمایند: «آنچه بر اساس مطالعات خود میتوانم بگویم، این است که موسیقی در منطقهی ما برای هدفهای متعالی به کار نرفته است و این، به خلاف سیر موسیقی در اروپا است.
میدانید که من به طور طبیعی از جمله آدمهای غرب ستیزم. چنان که هیچ ویژگی غرب، مرا مبهوت و مجذوب نمیکند؛ در عین حال ویژگیهای مثبت غرب را از روی محاسبه تأیید میکنم. یکی از آن ویژگیها مقولهی موسیقی است.
درست است که درغرب، موسیقی رقص و لهو و سایر موسیقیهای منحط وجود دارد، اما در همان نقطه از جهان، از دیرباز موسیقیهای آموزنده و معنادار هم بوده است؛ موسیقیای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند میتواند بلیط تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از آن لذت ببرد.
در غرب موسیقیهایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعهی فکری را به سمت صحیحی هدایت کرده کم نبوده است. غرب برخوردار از چنین ویژگیای نیز بوده و هست.» [3]
خلاصه آنکه دربارهی موسیقی باید به متخصّص آن در این باب رجوع کرد ولیکن آنچه ازگفتار بزرگان با وجود اختلافات در این مسئله میتوان به دست آورد، این است که میتوان از موسیقی در مسیر صحیح آن استفاده کرد و آن را به طور مطلق طرد نکرد؛ و چون رهبر معظّم انقلاب، موسیقی را هنری که تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است و پایة آن پایة الهی است، میدانند، [4] لذا میتوان از این هنر برخاسته از فطرت خدادادی استفادة بهینه کرد؛ همانگونه که اروپاییها به این هنر و دانش پی بردهاند و از آن در راستای اهداف خود استفاده کرده و میکنند.
به قلم : محمد صالحی
پی نوشت :
[1]. نکته های ناب، ص 103.
[2]. تعلیم و تربیت در اسلام، ص72.
[3]. بیانات مقام معظم رهبری در بازدید از صدا و سیما و سخنرانی در جمع اهالی موسیقی، 9/05/1375.
[4]. نکته های ناب، ص 105.
راسخون : با نگاهی اجمالی به محیط پیرامون خود میبینیم که بسیاری از افراد در محیطهای عمومی و یا در هنگام رانندگی و حتی در خلوت خود مشغول گوش دادن به موسیقی هستند و بیتردید موسیقی بخشی از زندگی برخی افراد را تشکیل داده است.
غیر از این مبحث که گوش دادن موسیقی چه تاثیراتی میتواند بر روح انسانی داشته باشد، این سوال مطرح میشود که یک موسیقی چه چیز به انسان میدهد و چه چیزی را از او میستاند؟
چون در فضایی زندگی میکنیم که شریعت نبوی (صلی الله علیه و آله) در آن حکم فرماست و در این شریعت، موسیقی به دو قسم حلال و حرام تقسیم میشود و نوعا هجمهها به سمت و سوی موسیقی حرام است؛ لذا ما کاری با این قسم نداریم و در صدد توجیه این قسم از موسیقی نیستیم و آیات و روایات در ذم موسیقی را به همه انواع موسیقی حمل نمیکنیم و اثراتی همچون گمراهی و غفلت از خدا، گرایش به فساد، سوء عاقبت، قساوت قلب، از بین رفتن حیا، از بین رفتن قوّة تفکّر، از بین رفتن غیرت، جنون و دیوانگی، افسردگی، نزول بلاهای ناگهانی و عدم استجابت دعا را مخصوص موسیقی حرام میدانیم.
رهبر معظم انقلاب در مرزبندی موسیقی میفرماید: «به نظرم میرسد که موسیقی میتواند گمراه کننده باشد، میتواند انسان را به شهوات دچار کند، میتواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستی کند؛ میتواند هم این نباشد و میتواند عکس این باشد. مرز حلال و حرام اینجاست.» [1]
با توجه به این مرز بندی میتوان گفت که یک موسیقی چه چیزی را به انسان میدهد و چه چیزی را از او میستاند.
اینکه همیشه ما به مضرات و اثرات مخرب موسیقی پرداختهایم، آن موسیقی لهوی حرام همراه با غناء است که در لسان شریعت از آن نهی شده است و شهید مطهری هم در مورد این قسم از موسیقی به نقل از مسعودی در مروج الذّهب مینویسد: «در زمان عبدالملک یا یکی از خلفای بنی امیّه که موسیقی رایج بود، خبر به خلیفه رسید که شخصی با کنیزش خواننده هستند و تمام جوانان مدینه را به فساد میکشند. خلیفه دستور داد آنها را آوردند.
آن مرد گفت: معلوم نیست آنچه این کنیز میخواند غنا باشد و ازخلیفه خواست خودش امتحان کند. وقتی کنیز شروع به خواندن کرد کم کم دید سرخلیفه دارد تکان میخورد و به جایی رسید که خلیفه چهار دست و پا راه میرفت و میگفت: بیا به مرکب خودت سوار شو!» لذا شهید بزرگوار تصریح دارند که: «واقعاً موسیقی قدرت فوقالعادهای مخصوصاً از جهت پاره کردن تقوا و عفّت دارد.» [2]
اما غیر از این قسم، موسیقی هم وجود دارد که برای اهداف متعالی بوجود آمدهاست. در این زمینه غربیها گوی سبقت را ربودهاند؛ همانگونه که رهبر معظم انقلاب این مساله را بازگو میفرمایند: «آنچه بر اساس مطالعات خود میتوانم بگویم، این است که موسیقی در منطقهی ما برای هدفهای متعالی به کار نرفته است و این، به خلاف سیر موسیقی در اروپا است.
میدانید که من به طور طبیعی از جمله آدمهای غرب ستیزم. چنان که هیچ ویژگی غرب، مرا مبهوت و مجذوب نمیکند؛ در عین حال ویژگیهای مثبت غرب را از روی محاسبه تأیید میکنم. یکی از آن ویژگیها مقولهی موسیقی است.
درست است که درغرب، موسیقی رقص و لهو و سایر موسیقیهای منحط وجود دارد، اما در همان نقطه از جهان، از دیرباز موسیقیهای آموزنده و معنادار هم بوده است؛ موسیقیای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند میتواند بلیط تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از آن لذت ببرد.
در غرب موسیقیهایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعهی فکری را به سمت صحیحی هدایت کرده کم نبوده است. غرب برخوردار از چنین ویژگیای نیز بوده و هست.» [3]
خلاصه آنکه دربارهی موسیقی باید به متخصّص آن در این باب رجوع کرد ولیکن آنچه ازگفتار بزرگان با وجود اختلافات در این مسئله میتوان به دست آورد، این است که میتوان از موسیقی در مسیر صحیح آن استفاده کرد و آن را به طور مطلق طرد نکرد؛ و چون رهبر معظّم انقلاب، موسیقی را هنری که تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است و پایة آن پایة الهی است، میدانند، [4] لذا میتوان از این هنر برخاسته از فطرت خدادادی استفادة بهینه کرد؛ همانگونه که اروپاییها به این هنر و دانش پی بردهاند و از آن در راستای اهداف خود استفاده کرده و میکنند.
به قلم : محمد صالحی
پی نوشت :
[1]. نکته های ناب، ص 103.
[2]. تعلیم و تربیت در اسلام، ص72.
[3]. بیانات مقام معظم رهبری در بازدید از صدا و سیما و سخنرانی در جمع اهالی موسیقی، 9/05/1375.
[4]. نکته های ناب، ص 105.
مطلب مرتبط :
موسیقی پاک و مقدس
سیری در موسیقی و غناء
موسیقی و معیارهای آن در اسلام
اسلام و موسیقى
موسیقی یونان در دوره اسلامی
طراحی و اجرای موسیقی هدف دار و معنادار