- زیبایی پدیده ها
عیسی(ع) با حوارییون از راهی گذر می کردند، به مردار گندیده سگی رسیدند، حوارییون گفتند چقدر این سگ متعفن و بد بو است. حضرت عیسی (ع) فرمود: چه دندان های سفید و خوش آیندی دارد. ایشان با این سخن به حوارییون آموختند که در کنار بدی خوبی را نیز می توان دید.
- داستان ولادت عیسی (ع) همچون داستان آغاز آفرینش
داستان ولادت عیسی (ع) داستانی عجیب است؛ علت شگفتی آن این بود که مادرش او را بدون ازدواج با مردی، به دنیا آورد!
اگر از آفرینش انسان به صورت طبیعی بگذریم، واقعه ی ولادت عیسی پسر مریم عجیب ترین چیزی است که بشریت در طول تاریخ به خود دیده است. نوع بشر شاهد آغاز آفرینش خود – که رویدادی شگفت انگیز و عظیم در تاریخ خویش می باشد- نبوده است! اوآفرینش اولین انسان را بدون داشتن پدر و مادر ندیده بود؛ در حالی که قرن ها از آن رخداد عجیب و هیجان انگیز و معجزه وار می گذشت، حکمت الهی به این مسأله تعلق گرفت که دومین آفرینش عجیب یعنی میلاد عیسی بدون پدر رخ دهد.
تولد عیسی (ع) بر اساس سنت و قانونی نبود که در طول پیدایش انسان بر روی این کره ی خاکی تحقق می یافت؛ تا بشر با چشم خود آن را ببیند واین حادثه در طول حیات انسانی متمایز و بی نظیر باقی بماند و جالب توجه نسل ها گردد؛ هرچند مشاهده ی اولین آفرینش عجیب انسان برایشان سخت باشد!
سالیان طولانی سنت الهی در مورد حیات انسان بر پایه ی تولید مثل و پیوند زناشویی میان مرد و زن بوده است؛ تا در تصور انسان تثبیت شود که این تنها راه برای تولید مثل و پیوند زناشویی است؛ با گذشت زمان انسان ها واقعه ی اولین آفرینش خویش را فراموش کردند؛ زیرا خارج از قیاس بود، به همین سبب خدا خواست مَثُل عیسی پسر مریم را برایشان بزند؛ تا قدرت و اراده ی کامل خود را به یادشان آورد و این که آنان بفهمند قدرت خدا تنها منحصر به سننی نیست که برگزیده است. واقعه ی عیسی (ع) تکرار نشد؛ زیرا اصل آن است که سنتی در جریان باشد که خدای متعال متناسب با وضعیت آفرینش آن را مقرر نموده است و قانونی را عملی سازد که بر اساس انتخاب و اختیار خود، آن را برگزید و تنها همین یک واقعه کافی است؛ تا در انظار و دیدگان بشریت به عنوان نشانه و نمادی بارز بر قدرت خدای سبحان باقی بماند و قدرتش تنها در محدوه ی قوانین و سنن رایج به اجرا در نیاید، همچنان که خدای عزّ و جلّ فرمود: {وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِّلْنَّاسِ} (مریم:21).« به خاطر این که او را معجزه ای برای مردمان کنیم.»
با توجه به غرابت و شگفتی و عظمت واقعه ی ولادت عیسی (ع) برای طبقات مختلف مردم سخت بود که او را به عنوان انسان عادی تصور نمایند و حکمت آفرینش او را درک کنند، بر این اساس صفات خدایی به عیسی (ع) بخشیدند و در مورد ولادتش خرافات و افسانه ها ساختند و از حکمت آفرینش وی – که همان اثبات قدرت الهی بود – با این شیوه ی شگفت انگیز غافل ماندند. قرآن کریم در سوره ی مریم داستان چگونگی رخ دادن این واقعه ی عجیب را بیان می کند و مفهوم حقیقی آن را روشن می سازد و آن خرافات و افسانه ها را نفی می کند.
این داستان در قالب و سبک صحنه هایی هیجان انگیز و پر از عواطف و احساساتی به نمایش درمی آید که خواننده ی آن را سخت تکان می دهد؛ گویی او آن را از نزدیک مشاهده می کند و از دیدن آن واقعه رنج می برد!
پرده ی اول داستان، دوشیزه ای پاکدامن را به صحنه می آورد که مادرش او را در شکم خویش برای خدمت به معبد بخشیده است، او شخصیتی است که کسی جز پاکی و عفت از او نمی داند و هیچکس غیر از پاکی و درستکاری از خانواده اش نشنیده است. همین امر موجب آن گردید که به خاطر امری از امور خویش عزلت گزیند و از خانواده اش گریزان شود و از دیدگان آنان پنهان بماند و او در خلوتش، مطمئن از تنهایی خویش، ناگهان با مردی کامل و خوش اندام روبرو می شود که پاکی خلوتش را از بین می برد: {فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا} (مریم:17)« ما جبریل خویش را به سوی او فرستادیم و جبریل در شکل انسان کامل خوش قیافه ای بر مریم ظاهر شد.» او همچون دوشیزه ای وحشت زده نهضت و قیامی برپا کرده بود که ناگهان مردی در خلوت او پدیدار می شود، پس به خدا پناه می برد و از او کمک می خواهد واحساسات تقوا و پرهیزگاری وترس از خدا و در تنگنا قرار گرفتن به خاطر نظارت خدا در این مکان خلوت را در درون مرد برمی افروزد: {قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا} (مریم: 18)،«مریم گفت: من از تو به خدای مهربان پناه می برم. اگر پرهیزگار هستی.»
این مرد متقی به هنگام ذکر خدای رحمان وجدانش بیدار می شود، پس به او می گوید: {إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لأَهَبَ لَکِ غُلاَمًا زَکِیًّا} (مریم: 19)،«جبریل گفت: پروردگارت مرا فرستاده است تا به تو پسری پاکیزه ببخشم.» باید خیال، میزان وحشت و شرمندگی این مرد خوش اندام را که مریم به او باور نداشت که فرستاده ی پروردگارش است، نمایان سازد. [ مریم گمان کرد ] شاید حیله ای رسوا کننده باشد که مرد از مهربانی اش سوء استفاده نماید و مهرش را آشکار کند تا آوازه ی دوشیزه ی شرمگین را خدشه دار سازد و این حیله این است که می خواهد پسری به او ببخشد؛ آن هم در خلوت! در حالی که شجاعت زنی که آبرویش به خطر افتاده، او را درمی یابد! پس با صراحت و قاطعیت می پرسد؟ چنین امری چگونه ممکن است؟ او نمی داند که در آینده چگونه پسری به او عطا می شود؟ اما این سخن از ترسش می کاهد: {إنما أنا رسول ربک}،ولی آخر چگونه چنین چیزی امکان پذیر است؟ در حالی که او باکره وبی شوهر است و بدکاره نیست؛ اما بالاخره چنین مسأله ای را می پذیرد که پسری را برای او به دنیا آورد!
این امر خارق العاده و معجزه ای که مریم پدید آمدنش را تصور نمی کرد، برای خدا آسان بود. او در برابر قدرتی قرار می گیرد که اگر به هر چیزی بگوید : « پدید آی پس پدید می آید.» ( بقره: 117 ) هر چیزی آسان است، خواه با سنت عادی و معمول باشد یا با غیر آن. جبرئیل به مریم خبر داد که این امر برای خدای سبحان آسان است و او می خواهد که این واقعه عجیب را معجزه و نشانه ای برای مردمان و نشانه ای بر وجود خدا و قدرت و ارداه و رحمتی برای بنی اسرائیل و تمام بشریت قرار دهد و با نشان دادن این معجزه انسان ها را به خداشناسی و عبادت و کسب رضایش برساند.
داستان با بیان معجزه ی سخن گفتن عیسی (ع) در گهواره و به سخن درآوردن او به هنگام ولادتش از سوی خدا، ادامه می یابد. خدای سبحان می فرماید: {قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا * وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَمَا کُنتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا * وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا * وَالسَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا} (30-33).« گفت: من بنده ی خدایم، برای من کتاب ( آسمانی انجیل ) را خواهد فرستاد و مرا پیامبر خواهد کرد. و مرا شخص پربرکت و سودمندی می نماید و مرا به نماز خواندن و زکات دادن سفارش می فرماید.و به نیکی و نیک رفتاری در حق مادرم و مرا زورگو و بدرفتار نمی سازد. و سلام بر من است آن روز که متولد شده ام و آن روز که می میرم و آن روز که زنده برانگیخته می شوم.»اینچنین عیسی (ع) بندگیش را برای خدا اعلام می کند، بر این اساس او به گمان و ادعای برخی از مردم، پسر خدا نیست و گروهی دیگر ادعا می کنند که خدا است و او سومین سه تا نیست، آن گونه که دسته ای دیگر بر این باورند؛ بلکه او پیامبری پر خیر و برکت است که خدا او را به نماز و پرداخت زکات در طول حیاتش و نیکی در حق مادرش و فروتنی در برابر قومش سفارش کرده است و او یک زندگی و عمر محدودی دارد و مانند سایر مخلوقات می میرد و زنده می شود و خدا سلام و سلامتی و امنیت و آرامش را در روز ولادتش و مرگش و زنده شدنش برایش مقدر فرموده است.
ماجرای داستان میلاد با سخن عیسی (ع) در مورد اعلام ربوبیت خدا برای او و مردم و دعوتش به عبادت خدای یگانه و بی شریک، پایان می یابد: {وَإِنَّ اللهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ}( بقره: 36) « و تنها خدا پروردگار من و پروردگار شما است پس او را پرستش کنید، این است راه راست.» بنا بر این بعد از گواهی عیسی (ع) و داستانش، هیچ جایی برای اوهام و افسانه ها و شک و سخنان بیهوده باقی نخواهد ماند.
در سوره ی آل عمران هم موضوعاتی آمده است که بر داستان میلاد عیسی (ع) در سوره ی مریم تاکید می کند، آنجا که خدای سبحان می فرماید: إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآَخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ * وَیُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِینَ} (آل عمران: 45-46)،آنگاه که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه ی خود که نامش مسیح عیسی پسر مریم است، مژده می دهد و او در این جهان و آن جهان، بلند مرتبه و بزرگوار و از زمره ی مقربان است. و در گهواره و در حالت کهولت با مردم سخن خواهد گفت و از زمره ی صالحان بشمار است.» بدین ترتیب خداوند خواست که قانون تولید مثل طبیعی و عادی را در فردی از فرزندان انسان نقض کند، از این رو خلقت بی واسطه و سریع شبیه پیدایش نخستین انسان از خاک را پدید آورد؛ هرچند کاملا به آن شباهت نداشت. آن هم پیدایش انسان فقط از یک زن.
او در ابتدا نفخه ای را دریافت می کند که سرآغاز حیات است و فرشتگان به مریم مژده ی کلمه ای از سوی خدا که نامش مسیح عیسی پسر مریم است می دهند، این مژده شامل نوع و جنس و نام و نسبش می شود، از این نسب معلوم می گردد که مرجع و منشأ پیدایش او مادرش می باشد. و همچنین این بشارت شامل خصوصیات و منزلت وی نزد پروردگارش می باشد: {وجیها فی الدنیا والآخرة ومن المقربین}، و نیز در بردارنده ی معجزه ی سخن گفتنش به هنگام ولادت: {ویکلم الناس فی المهد}، و اشاره به آینده ی وی: {وکهلا}. و ویژگی او و کاروانی است که به آن منسوب می شود یعنی صالحان و نیکوکاران.
مرتبط
داستان پاکبان ها
داستانک های ابوذر غفاری
داستانک هایی با موضوع حضرت معصومه (بخش اول)/ ماجرای جالب چگونگی ساخته شدن پل آهنچی قم