
طرفداران سریال «قصههای مجید» حتما نوجوان اصفهانی و پر شر و شور اوایل دهه هفتاد، که از یک کتاب داستان به تلویزیون آمد را یادشان هست. نوجوانی که علاوه بر همه خصوصیتهای منحصر به فردش، تابستانها دنبال کار میگشت، نانوایی میکرد و حتی برای کارگر خانهشان کار میکرد.
در دهههای گذشته اینکه نوجوانها در تابستان و بعد از تمام شدن امتحانها به «کار تابستانی» فرستاده بشوند، نه تنها عجیب نبود بلکه پذیرفته شده هم بود. شاگردی پیش «اوستا»ی مکانیک و گچبر برای پسرها و شاگرد خیاط شدن برای دخترها یکی از وظایف و البته علائق تابستانه بود.
اتفاقات زیادی مثل کلاسهای تابستانی مختلف و فرهنگ فرزندسالاری، باعث شد «کار تابستانی» کمکم به یک نوستالژی تبدیل بشود. اما خیلی از بچههای دهههای قبل که بعدها خودشان پدر و مادر شدند شوق آن تمرین مهارتها، پول کم و شیرین و تاثیری که کار کردن بر روحیه خودشان داشت را از یاد نبردند. بسیاری از این والدین این روزها دوست دارند فرصت خوب «کار تابستانی» را دوباره در اختیار فرزندانشان بگذارند اما نگرانیهایی مثل نبود جای مطمئن و امنیت فرزندان مانع این تصمیم میشود.
در گزارش پیشرو، ثریا علوی نژاد؛ روانشناس کودک و نوجوان از مزیتهای کار تابستانی و یادگیری مهارت در اوقات فراغت برای کودکان و نوجوانان گفته است و همچنین راهکارهایی برای یادگیری مهارت در روزگار جدید برای دخترها و پسرها ارائه داده است.
مهارت آموزی یا شاگردی کردن؟
شاید در روزگار گذشته استفاده از واژههای «شاگردی کردن» یا «ایستادن پیش دست استاد» بار معنایی مثبتتری از امروز داشتند. این روزها اگر به والدین بگوییم که فرزندتان قرار است «مهارت» یاد بگیرد به احتمال زیاد اقبال بیشتری نشان خواهند داد. اگرچه نفس کار با آنچه در قدیم بوده تفاوت چندانی نداشته باشد.صحبت کردن از «مهارت» بارعلمی دارد و در خیلی از کشورهای دنیا هم مهارتآموزی در کنار درس در نظر گرفته شده است. یعنی بیشتر از آن که اسم شغل روی آن بگذارند، اسم مهارتپروری روی آن میگذارند.
ما در دین خودمان هم این دست توصیهها را داریم که هرکس تجربههای زیستهاش بیشتر باشد، رشد و تعالی بیشتری هم پیدا میکند. این تجربه زیسته میتواند شامل بانک و پمپبنزین رفتن بچه در سنین خردسالی باشد تا یادگیری مهارت در کودکی و نوجوانی. اگر فرزندمان را هفتهای یک یا دوبار به مکانهای اجتماعی که امکان بردن بچهها هست ببریم، حتما اعتماد به نفس آنها هم بیشتر خواهد شد. حتی اگر این فضا به سلائق و علائق او نزدیکتر باشد باز هم بهتر است.
از بازار به فرهنگسراها و سراهای محله
یکی از دلایلی که پدر و مادران نسل قبل راحتتر بچههای خود را برای کار تابستانی به بازار میفرستادند این بود که تقریبا همه یکدیگر را در بازار یک شهر میشناختند یا آشنایانی وجود داشت که میشد با خیال راحت بچه را به دست آنها سپرد. «خیال راحت» چیزی است که والدین امروزی درباره اینکه فرزند خود را تنها به هرجایی بفرستند ندارند برای همین هم علی رغم میل باطنی ترجیح میدهند قید کار تابسستانی کودکشان را بزنند.توصیه من به والدین این است که به جای پاک کردن صورت مسئله دنبال نمونههای مطمئن امروزی بگردند. مثلا فرهنگسراها. اگر در نزدیکی هرکسی دو یا سه بچه هستند که به عنوان مثال همگی به کتابداری علاقه دارند، دو روز در هفته به کتابخانه فرهنگسرا بروند و به مسئول آنجا کمک کنند. فضاهای رسمی مثل فرهنگسراها، سراهای محله و در کل مکانهای رسمی و دولتی، مکانهای مطمئنی هستند نسبت به جایی که شناختی از صاحب آن نداریم و در حالی که میخواهیم فرزندمان مهارت یاد بگیرد ممکن است او را در شرایطی قرار بدهیم که دچار آزار کلامی، جسمی یا دیگر آسیبها بشود.
در یکی از هنرستانهای زاهدان که شخصا از آن بازدید کردم، بچهها با استفاده از سرامیک و کاشی، لیوان و ظروف دیگر درست میکردند هر چند وقت یکبار هم بازارچهای برای فروش محصولاتشان برگزار میکردند. بچههای هنرستان با استفاده از همین درآمد تمام مدرسهشان را تجهیز کرده بودند. برای همین است که من به والدین توصیه میکنم به جای اینکه در بازار و تعمیرگاه و.. دنبال شغل تابستانی برای بچهها بگردند، استعدادهای آنها را با امکانات موجود شکوفا کنند.
بچهها را محدود به شغل پدر نکنید
در فرهنگ ما تعداد زیادی از والدین بیش از اندازه به راحتی فرزند خود اهمیت میدهند و متاسفانه به جای اینکه فردی مستقل بار بیاورند فردی وابسته تربیت میکنند. مثلا با اینکه خودشان شغلی دارند که میتوانند از طریق آن به فرزندشان مهارت زندگی یاد بدهند، اما ترجیح میدهند بچه وسط دست و پای آنها نباشد! حتی گاهی بچه هم فکر میکند شغل پدرش جذاب نیست و اگر قرار است کار کند دوست دارد پیش فرد دیگری برود. همین موضوع باعث میشود بچهها دیگر ادامهدهنده شغل پدرانشان نباشد.حتی اگر شغل پدر برای کودک از جهت مهارتآموزی مناسب نباشد، میشود این کار را به کمک آشناها و والدین انجام داد. مثلا فرزند من پیش پدر یکی از بچهها برود و یکی دیگر از بچهها شاگرد مغازه یا کسب و کار پدر دیگری بشود.
من مراجعینی داشتهام که با همین روند، کودک متوجه شده که اگرپیش پدرش باشد بهتر است. یا مثلا پدر متوجه شده که فرزندش در یک زمینه استعداد دارد و برای شکوفا شدن استعدادش دست به کار شده است.
درآمد برای کودک هم مهم است
بهتر است که اگر کودکی مهارتآموزی را در قالب شغل دنبال میکند، حقوق و درآمدی در قبال آن دریافت کند. این درآمد نیاز نیست خیلی بالا باشد و حتی نیاز نیست از طرف کسی که بچه پیش او کار میکند پرداخت بشود. خانواده میتواند این مبلغ را به صاحبکار بدهد اما نوجوان متوجه نشود که پول از طرف والدینش داده شده است. اگر برای کودکی مسیر رسمی دریافت پول مهم نباشد، والدین میتوانند قراری با او بگذارند و بگویند اگر سه ماه تابستان مهارتآموزی کنی، فلانمقدار پول را به تو میدهیم یا آن وسیلهای که دوست داری را برایت میخریم.این درآمد داشتن حس مفید بودن به کودک یا نوجوان میدهد. انسان با تشویق زنده است. ما بزرگترها هم اگر یکماه کار کنیم و درآمد نداشته باشیم حتما به این فکر میکنیم که شغلمان را عوض کنیم. اینکه نوجوان این پول را با فعالیت خودش به دست میآورد قطعا روی خودباوری، اعتماد به نفس و عزتنفسش موثر است.
اما این را هم باید در نظر داشته باشیم که توقع بچه را بالا نبریم. گاهی اوقات والدین داستانهایی از افرادی که درس را رها کردهاند و وارد بازار کار شده اند تعریف میکنند. اینکه فلانی لیسانس دارد ولی درآمد چندانی ندارد و فلانی که در بازار کار میکند الان چندصد ملیون درآمد دارند! بعضی نوجوانها با شنیدن این داستانها در اصطلاح «هوایی» میشوند، نسبت به درس بی علاقه میشوند و به طرز افراطی نسبت به سن و سالشان دوست دارند کار کنند و درآمد کسب کنند.
از آن طرف گاهی والدین هم مرتکب اشتباه میشوند. مثلا پدر به فرزندش میگوید: « نمیخواهد دیگر سرکار بروی، خودم ماهی فلان قدر به تو میدهم» درحالی که مسئله پول نیست و شکوفایی بچه مطرح است.
کسب مهارت برای دخترها در دو مرحله
در فرهنگ جامعه ما همانقدر که کار کردن برای پسرها پسندیده است، برای دخترها در سن کودکی و نوجوانی زیاد پسندیده نیست. اما این به این معنا نیست که کسب مهارت برای دختر را کنار بگذاریم. این روزها کلاسهایی متفاوتی در زمینههای مختلف متناسب با روحیه دخترها وجود دارد. کلاسهایی مثل عروسکسازی، ساخت بدلیجات و... . برای دخترها شرایط یادگیری مهارت و کسب درآمد به این صورت متفاوت میشود که دخترها اول باید با شرکت در این کلاسها مهارت را کسب کنند و بعد والدین شرایطی را فراهم کنند تا دخترشان بتواند از مهارتی که یاد گرفته کسب درآمد کند.منبع: خبرگزاری فارس