رشته پزشکی این روزها طرفداران زیادی پیدا کرده است. تب تند ورود به این رشتهها در بین دانش آموزان سالهاست که کف ترازوی متقاضیان کنکور را به سمت رشته پزشکی سنگینتر کرده است. با این وجود علی رغم داشتن زیرساخت های لازم و کافی و همچنین با وجود رشد جمعیت کشور، هرسال تعداد محدودی از این متقاضیان امکان ورود به این رشته را پیدا میکنند.
یکی از مسائلی که کارشناسان در این زمینه مطرح میکنند بحث انحصار در این رشته است. چرا که رشتههای علوم پزشکی، برخلاف سایر رشتههای دیگر توسط وزارت علوم اداره و تصمیم گیری نمیشود و صفر تا صد آن را وزارت بهداشت و درمان عهده دار است.
سالهاست که کارشناسان از مشکلاتی که کمبود پزشک در کشور به وجود آورده صحبت میکنند اما هیچ کدام از آنها باعث نشده که تعداد دانشجویان آن افزایش یابد.
البته آمارهای موجود این سازمان نشان می دهد که بیش از ۴۵٪ از کشورهای عضو WHO کمتر از ۱ پزشک به ازای هر ۱۰۰۰ نفر داشته باشند
این شاخص بهخوبی چرایی تشکیل صفوف طولانی در مطب پزشکان ایرانی را توجیه میکند. چرایی تب تند کنکور را توجیه میکند. چرا کمبود پزشک در مناطق محروم نیز با همین آمار قابل درک است.
در کنار کمبود پزشک نسبت به جمعیت، توزیع ناعادلانه پزشکان نیز مزید بر علت شده تا شاهد تراکم حضور پزشک در برخی نقاط شهرهای بزرگ باشیم و در عوض نقاط کمتر برخوردار و محروم با مضیقه شدید پزشک مواجه باشند. بسیاری از شهرهای مختلف در استانهای حاشیهای کشور از داشتن انواع پزشکان متخصص بی بهره اند. شهرهای زیادی هستند که علیرغم داشتن جمعیت ۱۰۰ هزار نفری باید برای ویزیت شدن توسط یک پزشک غدد یا ارولوژیست به شهرهای مجاور خود سفر کنند.
با برداشتن این انحصار و افزایش تعداد پزشکان متخصص، دیگر نه تنها از تعرفه های بالا و صف های طولانی مطب ها خبری نیست بلکه در بین پزشکان نیز رقابتی سالم برای ارائه بهتر کیفیت خدمات ایجاد میشود.
سازمان بهداشت جهانی میگوید: کارمندان بهداشت و درمان به طور ناموزونی در سراسر جهان توزیع شدهاند. کشورهایی که کمترین نیاز نسبی را دارند بیشترین تعداد کارمندان بهداشت را دارند ، در حالی که کسانی که بیشترین فشار بیماری را دارند باید با نیروی کار بهداشتی بسیار کمتری انجام دهند. به طور مثال منطقه آفریقا بیش از ۲۴٪ از بار جهانی بیماری را تحمل می کند ، اما فقط به ۳٪ از کارکنان بهداشت و درمان و کمتر از ۱٪ از منابع مالی جهان دسترسی دارد.