1- سرباز وطن: برخی از رسانه ها و شخصیت‌های سیاسی موضع گیری و تمرکز حمله خود را به سوی فردی گرفته‌اند که پشت سیستم پدافند قرار گرفته بود. افسرانی که فرصت هماهنگی با مقامات بالا را ندارند و عمده پهپادهایی همانند گلوبال هاوک که زدند، در لحظه تصمیم گرفتند. بنابراین گلایه از بیانیه دادستان و رییس جمهور وجود دارد و نباید آدرس غلط داد. در جامعه‌ای که سربازکشی باب شد، دیگر هیچ افسری حاضر نیست پشت چنین سیستمی بنشیند. افزایش تهاجم به سرباز وطن خواست و بازی در زمین دشمن است که موجب می شود در شرایط مشابه نظامیان اراده دفاع از پایگاه، یگان و شهر را از دست دهند، دستشان بر روی دکمه شلیک بلرزد و مهاجم به هدفش می رسد.
2- فرمانده هوافضا: نیروی هوافضای سپاه در سال‌های اخیر دستاورد و پیشرفت های زیادی در صنعت هوایی به دست آورد. این نیرو فرماندهی انتقام علیه آمریکا در روزهای اخیر را بر عهده داشت. ترامپ با مشاهده توانمندی، دقت و پیشرفت حاصل شده در صنعت موشکی ایران مجبور به عقب نشینی شد. بعد از سقوط هواپیمای اوکراینی سردار سرتیپ پاسدار امیرعلی حاجی زاده در رسانه های حاضر شد و به تلخی با مردم صحبت و آروزوی مرگ کرد. سردار حاجی زاده صریح، شرافتمندانه و دقیق شرح واقعه داد. بعد از آن کسانی که با سپاه به عنوان مهمترین رکن امنیت داخلی و خارجی مشکل دارند، فرصت کینه توزی و انتقام جویی به دست آورده اند. نباید فراموش کرد قبل از شهادت سردار سلیمانی، دشمن در یک عملیاتی ناموفق در فکر به شهادت رساندن سردار حاجی زاده در سوریه بود و امروز به خاطر ایک اشتباه انسانی تمام دستاوردها را نادیده گرفت.
3- در این حادثه خطا اصلی در نحوه اطلاع‌رسانی و اعتماد زدایی از مردم روی داده است، نه خطا ناشی از آماده باش در شرایط جنگی به منظور دفاع از خانواده های ایرانی در برابر حمله احتمالی آمریکا. البته سخن افرادی که وظیفه اطلاع رسانی به جامعه را دارند و 72 ساعت سکوت کردند را باید شنید و به واقع آنها باید پاسخگو باشند.
نکته پایانی، کشوری که سابقه ترور، بمباران شیمیایی و زدن بیمارستان و مناطق مسکونی را دارد و کشتار۲۲۰٬۰۰۰۰ نفر فقط در ژاپن در کارنامه آن دیده می شود، در روز حادثه در بالاترین سطح تنش با جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته بود. در آن روز هر لحظه احتمال حمله هوایی به کشور وجود داشت. بنابراین نقش آمریکا در وقوع این حادثه را هرگز نباید نادیده گرفت و به آن کم توجهی کرد.
نتیجه آنکه اولا اگر در برابر ترور سردار سلیمانی عکس العملی نمی داشتیم احتمال حمله امریکا به دیگر منافع مادی و معنوی ما ایرانیان بسیار بالا و همه کسانی که اکنون بر کوس تفرقه و جدایی و ناامیدی و شکاف بین مردم می زنند، نیروهای نظامی ما را سرزنش می کردند که چرا واکنشی نشان ندادید و سبب شدید امریکا جرات حمله مجددا به منافع مادی و معنوی ما یا حتی تاسیسات زیربنایی ما داشته باشد؟
دوما اگر حالت آماده باش کامل وجود نمی داشت و امریکا پاسخی می داد و مردم را در خطر می انداخت و جان آنها را می گرفت مجداد همان حالت به وجود می آمد.
سوما اگر به جای هواپیمای مسافربری واعقا هواپیمای کروز بود و به شهرهای حمله می کرد و عده ای از هموطنان ما به شهادت می رسیدند هم همان حالت بالا به وجود می آمد.
منبع: بصیرت
