اما حالا به ناگاه سروکله ویروسی پیدا شده که همه ابعاد زندگی ما را دگرگون ساخته و تحمل آثارش برای ما سخت و دشوار است! اما دشوارتر از همه آنها حذف همراهیها و همدردیها در بزنگاه از دست دادن عزیزان است. این روزها هر کدام از ما اگر عزیزی را از دست بدهیم، خواه قربانی این ویروس منحوس باشد، خواه به دلیل و بهانهای دیگر چشم از این جهان فرو بر بندد، باید به تنهایی و در سکوت این مصیبت را تحمل کنیم، اتفاقی که با تدبیر درست مسئولان در حال اجرا شدن است و مردم ایران با همه دشواریهایش با صبری مثال زدنی و درکی درست و عمیق از آنچه در پیرامون ما در حال رخ دادن است آن را به جان خریده اند.
اما در این میان به ناگاه تصاویری منتشر میشود حیرت انگیز؛ تصاویری از برگزاری باشکوه و شلوغ تشییع یکی از سرداران سپاه در وردآورد استان البرز، تصاویری که نشان میدهد شاید قریب به 1000 نفر از مردم برای تششیع پیکر سردار اسداللهی گردهم آمدند.
پیش از آنکه وارد هر بحثی درباره شیوع بیماری کرونا شویم و پیش از آنکه به مقایسه اهمیت برگزاری چنینتشییع جنازهای در مقابل بسته شدن حرمهای مطهر در کشور، برگزار نشدن نماز جمعه، تعطیلی مساجد و نماز جماعات و... شویم، پس از آنکه از تاثیر هرگونه تجمع در شیوع بیماری بگوییم و حتی پیش از آنکه توصیههای مسئولان کشوری و لشکری از جمله فرماندهان عالی رتبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را کنار این تصاویر قرار دهیم؛ فقط چند لحظه خود را جای خانواده های داغداری بگذاریم که این روزها داغ از دادن عزیزانشان را به تنهایی به دوش کشیدند! پیکر عزیزانشان را در سکوت به خاک سپردند و آغوشی برای گریستن و آرام شدن نداشتند.
آنها از این تصاویر چه برداشتی خواهند کرد جز تلخی و نفرت؟ این تصاویر چه پیامی برای آنها به همراه خواهد داشت جز نشانه ای از تبعیض حتی در غمگساری و وداع با عزیزان! مردم عادی که امروز از برگزاری یک تششیع جنازه شایسته عزیزانشان یا برگزاری مراسم یادبود و گرد هم آمدن برای فروکاستن غم از دست دادن نزدیکان محروم هستند، دیدن این تصاویر چه لطمه ای و ضربهای به روح و روان آنها وارد خواهد کرد؟
اما در کنار این تصویر سازی ناخوشایند برای مردم که میتواند میان مردم و سپاه، میان مردم و انقلاب، میان مردم و نظام اسلامی کدورت و رنجش ایجاد کند اتفاقات ناخوشایند دیگر نیز وجود دارد.
شیوع بیماری
ویروس کرونا ملاحظه نامها و درجه ها و عنوانها را نمیکند، هر تجمعی انسانی می تواند تبدیل به کانونی برای گسترش بیش از پیش این بیماری در سراسر کشور شود! فرقی هم نمیکند این تجمعات در کجا و با چه بهانه ای برگزار شده است! آیا کسانی که امروز احتمالا با هدف بزرگداشت یک سرباز وطن و یک سردار محترم که همه مردم ایران میدانند امنیت امروز کشور و بسیاری از موفقیتهای ایران اسلامی در سایه مجاهدتهای سرداران سبزپوش اوست و به خوبی قدر شناسی خود را در بزگداشت حاج قاسم سلیمانی نشان داده اند، به این مسئله فکر کرده اند که اگر این تجمع به شیوع بیشتر کرونا بیانجامد و خدای ناکرده به مرگ افرادی بیانجامد، به تعبیر دقیق و هوشمندانه و عالمانه رهبر معظم انقلاب برگزاری این مراسم یک سیئه است؟آیا به این فکر کردند که در پیشگاه الهی برای ارتکاب این گناه چه حجت و دلیل و برهانی دارند؟ و علاوه بر این عقوبت اخروی و الهی به این نیاندیشیده اند که چقدر از سرمایه کشور و وقت و انرژی نظام اسلامی که میتواند برای حل مشکلات به کار رود به خاطر گسترده کردن شدن این بیماری، درگیر این مسئله خواهد شد؟ برای این چه پاسخی دارند؟
عذر بدتر از گناه
سردار شریف سخنگوی سپاه در واکنش به این مراسم و اعتراضی که سوی مسئولان وزارت بهداشت و واکنش هایی که در فضای مجازی مطرح شده بود! اعلام کرد که سپاه به هیچ عنوان در اجرای این مراسم نقشی نداشته است. اما سوال اینجاست که اگر سپاه پاسداران که جایگاه و نقش آن در تمامی بزنگاه و مشکلاتی که برای کشور رخ می دهد، از جنگ تا حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله و همچنین عبور از بحران شیوع بیماری کرونا ممتاز و بارز است نقشی در این مراسم نداشته است! بهتر نبود جهت جلوگیری از ضربه خوردن به حیثیت این نهاد انقلابی و مردمی با برگزار کنندگان این تجمع و مراسم مخالفت میکردند؟اعاده حیثیت از نهاد انقلابی سپاه همانقدر امروز اهمیت دارد که مقابله با این ویروس منحوس؛ آبرویی که با مجاهدتهای شبانه روزی سردار سلیمانیها حاصل شده است نباید با ندانم کاریها یا سوء استفادههایی اینچنینی به راحتی آسیب ببیند. پس انتظار به حق افکار عمومی برخورد با مجریان این تجمع است.
ضمن آنکه با این رفتارها حرمت مجاهد عزیزمان را هم زیر سوال می بریم. برخی از ما فکر می کنیم فقط با یک تشییع با شکوه است که می توانیم کرامت و جایگاه درگذشتگانمان را مورد تاکید قرار دهیم در صورتی که این یک ملاک نسبی است و در شرایط خاص درست رفتار کردن است که حرمت و کرامت درگذشتگانمان حفظ می کند و جایگاه رفعت می بخشد. اساسا فرق انقلابیون و ارزش مدارها به رعایت همین نکته است که اگر نباشد، هیچ فرق با کسانی که حرمت مجاهدان، سرداران و مدافعان امنیت، حرم و سلامت را پاس نمی دارند، وجود ندارد.
در طول چهل سال گذشته این نوع رفتارها بوده که باعث ضعف جبهه انقلاب شده و کسی فکری برای آن ندارد و برنامه ای هم نمی ریزد. به راستی آیا کلید برخی قفلها در دست برخی افراد است که هر وقت دلشان خواست با استفاده از آن دربی را باز کنند، قانونی را زیر پا بگذارند، محدودیت هایی را بردارند یا رفتاری که منهی است را انجام دهند و دوباره با آن کلید درب را ببندند؟ در این مواقع مردم با خود چه می گویند؟ آیا احساس نمی کنند که تقسیم ارزش در جامعه صورت می گیرد که صفر درصد آن به مردم تعلق دارد؟ همه ما می دانیم که ارزش مجاهدان بالاست، اما آیا سردار عزیزمان خود را فدایی مردم نمی دانست؟ آیا نمی خواست خودش هر سختی را به جان بخرد اما مردم را دچار سختی یا حتی تردید نکند؟ آیا برای سردارمان حفظ ارزشهای معنوی انقلاب که یکی از آنها دور کردن ارگانی مانند سپاه از تهمت ها و توهین ها بالاترین ارزش نبود؟ لازم است کمی با خود فکر کنیم...