12 فروردین؛ اولین نماد عینی و عملیاتی از نقش مردم در انقلاب اسلامی ایران
اصلیترین و مؤلفه 12 فروردین، جدای از رأی به «جمهوری اسلامی» نمادی عینی و عملیاتی از شعار «آزادی» و «نقش مردم» در انقلاب بود. تنها حدود 50 روز پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در 22بهمن سال۱۳۵۷، به دعوت امام خمینی همهپرسی حکومت جمهوری اسلامی ایران در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ در سراسر ایران برگزار شد و 2/98درصد واجدین شرکت در همهپرسی با دادن رأی «آری»، با برقراری حکومت جمهوری اسلامی موافقت کردند.چه از منظر زمان سرعت عمل در برگزاری انتخابات و چه از لحاظ به رفراندوم گذاشتن اصل چیستی و ماهیت انقلاب، در انقلابهای بزرگ قرنهای اخیر این اتفاق در نوع خود بینظیر و استثنایی است.
حمایت رهبری از دولتها؛ علیرغم ضعفها و کاستیها
یکی از موضوعات و شبهاتی که در خصوص عملکرد رهبر معظم انقلاب در دهههای گذشته مطرح میشود، شیوه عملکرد و حمایت ایشان از دولتها در دورههای مختلف با توجه به مشکلات است. ایشان در سخنانی پس از اعتراضات دیماه سال 96 فرمودند: «بنده البتّه تذکّراتی میدهم -عرض کردم، آنچه من گاهی علنی میگویم، یکدهم آنچه در جلسات خاص با آقایان عرض میکنیم هم نمیشود؛ گاهی هشدار میدهیم، گاهی دعوا میکنیم؛ معمولاً مسائل گوناگون را تذکّر میدهیم- منتها خب عرض کردیم، بهقدر وسع.بنده این را به همه عرض بکنم: من مردمسالاری دینی را صادقانه قبول کردهام، ما واقعاً قبول داریم مردمسالاری دینی را؛ هرکسی را که این مردم انتخاب بکنند، ما او را رئیس میدانیم، او را مسئول میدانیم، کمک به او را لازم میدانیم و وظیفهی خودمان میدانیم؛ با همهی دولتها اینجور بوده، با این دولت هم همینجور است. بنده به همهی دولتها کمک کردهام. البتّه من در کارهای جزئی اینها دخالت نمیکنم، در وظایف ویژهی اینها دخالتی نمیکنم امّا کمکشان میکنیم. همهی دولتها را بنده کمک کردهام، به این دولت محترم هم همینطور، کمک میکنیم.»(1)
این سخنان نشان دهنده تاکید چندباره ایشان بر حمایت از دولتها و انتخاب مردم و باور واقعی به آرای مردم است. در این یادداشت سعی داریم با بررسی مؤلفههای تشکیلدهنده جایگاه مردمسالاری دینی در اندیشه و عملکرد رهبر انقلاب به تعهد به انتخاب مردم و چرایی حمایت یا سکوت در قبال دولتها از سوی امام خامنهای پاسخ دهیم.
1- جایگاه مردمسالاری در اندیشه و تفکرات امام خامنهای
امام خامنهای در سالهای آغازین دهه هشتاد و ابتدای دهه چهارم انقلاب اسلامی، نظریهی مردمسالاری دینی، ضرورت مشارکت سیاسی مردم مسلمان ایران را در قالب یک تئوری بومی که توانایی توضیح تمام ابعاد مربوط به نظامسازی سیاسی را داراست مطرح نمودند. مردمسالاری دینی یکی از مفاهیم مهم و تأثیرگذار در شکلگیری ماهیت جمهوری اسلامی است.2- مردمسالاری؛ متفاوت از دموکراسی غربی
یکی از برداشتهایی که از مردمسالاری میشود، آن است که این مفهوم بهنوعی ترجمه کلمه «دموکراسی» و بازگردانی آن به زبان فارسی است. این در حالی است که در ادبیات رهبر معظم انقلاب مردمسالاری دینی که نتیجه اقدام امام خمینی(ره) است با دموکراسی کاملاً متفاوت است. «در مورد مردم، مهمترین کاری که امام کردند، این بود که مفهوم مردمسالاری را از چیزی که طراحان دموکراسی غربی و عوامل آنها در صحنههای عملی میخواستند نشان بدهند، بهکلی دور کردند. سعی آنها این بود که اینطور القا کنند که مردمسالاری با دینسالاری و دینداری سازگار نیست. امام این مفهوم باطل را زایل کرد و مردمسالاری دینی -یعنی همان جمهوری اسلامی- را در دنیا مطرح کرد»(2)ضمن آنکه مردمسالاری اگر به معنی دموکراسی ترجمه شود، ناخواسته این مسئله به وجود میآید که مردمسالاری دینی با دینسالاری در تضاد است و نمیتواند جامعه را به کمال برساند، اما امام خامنهای در باورهایشان معتقدند این انتخاب مردم با هدایت الهی در حقیقت بخشی از مسیر هدایت و کمال جامعه است. «در مردمسالاری دینی، مردم انتخاب میکنند… اما این خواست و انتخاب و اراده در سایهی هدایت الهی، هرگز به بیرون جادهی صلاح و فلاح راه نمیبرد و از صراط مستقیم خارج نمیشود. نکته اصلی در مردمسالاری دینی این است».(3)
3- خاستگاه الهی مردمسالاری دینی
یکی دیگر از مؤلفههای مهم شکلدهنده جایگاه مردمسالاری دینی در تفکر و عملکردهای امام خامنهای، توجه به خاستگاه مردمسالاری دینی است. از منظر ایشان مبنای مردمسالاری و رجوع به آرای مردمی صرفاً یک قرارداد دوطرفه مانند آنچه در توجیه دموکراسی در فلسفه سیاسی غرب گفته میشود نیست و یا اینکه مردمسالاری و رجوع به آرا و انتخاب آنان تنها یک روش برای اداره کشور نیست؛بلکه خاستگاه آن از حق و تکلیف الهی است. لذا در این نگرش مراجعه به اراده و رأی مردم یک الزام الهی و اسلامی است؛ برخلاف آنچه برخی مراجعه به مردم را تنها سمبلیک و متأثر از دنیای کنونی میدانند.
«مبنای مردمسالاری دینی با مبنای دموکراسی غربی متفاوت است. مردمسالاری دینی که مبنای انتخابات ماست و برخاسته از حق و تکلیف الهی انسان است، صرفاً یک قرارداد نیست».(4)
«مراجعه به رأی، اراده و خواست مردم، در جایی که این مراجعه لازم است، نظر اسلام است؛ لذا تعهد اسلامی به وجود میآورد… در نظام جمهوری اسلامی، مردمسالاری یک وظیفه دینی است.»(5)
4- پایههای مشروعیت
در مردمسالاری پایههای مشروعیت آن، دوگانه و توأم با یکدیگر است. صلاحیت دینی و رضایت مردم دو پایه مشروعیت مردمسالاری دینی از منظر رهبر معظم انقلاب است.پایه اول: صلاحیتهای دینی
نخستین پایه مشروعیت، داشتن صلاحیت دینی است. «در نظام اسلامی، آن کسی که بهعنوان ولیفقیه مشخص میشود، چون اساساً مسئولیت او مبتنی بر معیارهاست، چنانچه این معیارها را از دست داد، به خودی خود ساقط میشود. وظیفهی مجلس خبرگان، تشخیص این قضیه است».(6)«ضوابط رهبری و ولایتفقیه طبق مکتب سیاسی امام بزرگوار ما، ضابطههای دینی است؛… ضابطه، ضابطهی معنوی است. ضابطه عبارت است از علم و تقوا و درایت… اگر یکی از این ضابطهها از او سلب شود، چنانچه همهی مردم کشور هم طرفدارش باشند، از اهلیت ساقط خواهد شد».(7)
یکی از مؤلفههای مهم در تفکرات رهبر انقلاب نسبت به مردمسالاری دینی آن است که نه تنها اهلیت و حق حکومت برای شخص ولیفقیه، بلکه برای تمام ارکان سیاسی و صاحبان قدرت بر مشروعیت دینی استوار است. بر این اساس داشتن مشروعیت دینی و صلاحیت دینی لازم است.
پایه دوم: رضایت و انتخاب مردم
در مردمسالاری دینی صرف وجود صلاحیت و مشروعیت دینی، فرد را صاحب حق نمیکند. از منظر امام خامنهای حق حاکمیت وقتی جاری میگردد که صاحب صلاحیت از طریق پذیرش و آرای مردمی حکومت برسد.«در نظام اسلامی دارا بودن معیارها (مشروعیت دینی) کافی نیست بلکه انتخاب مردم هم شرط لازم است و بدون انتخاب مردم امکان ندارد».(8)
انتخاب شروط لازم و کافی برای دو مشروعیت دینی و مردمی نشان میدهد که در مردمسالاری دینی در جایگاه تفکرات امام خامنهای توأم از دو مشروعیت در کنار هم برای تحقق حق حاکمیت است. «هر دولتی در ایران اسلامی که به مردم خود تکیه نداشته باشد، مشروع نیست».(9)
«هر کس که اکثریت مردم به او رأی دهند، مشروعیت مردمی دارد و این همان چیزی است که نظام میخواهد و رهبری نیز این شخص را معتبر میشمارد و او را تنفیذ میکند».(10)
این سخنان تفسیر تنفیذ حکم ریاست جمهوری بعد از آرای مردمی است. از منظر امام خامنهای تنفیذ آرای مردمی برای ریاست جمهوری در حقیقت رسمیت یافتن و حقوقی شدن یکی از پایههای مشروعیت برای ریاست جمهوری است. در جملات بالا اهمیت رأی مردم برای انتخاب ریاست جمهوری در نظام فکری رهبری و لزوم داشتن مشروعیت مردمی و تکیه به مردم برای حاکمیت و اداره کشور است.
5- ولایت الهی، ارتباط با مردم
در نگاه رهبری به مسئله حاکمیت و ولایت در اسلام، نقش مردم از این منظر حائز اهمیت است که حاکمیت عامل مردم و در حقیقت نمایندهای از حق آنان برای حاکمیت است. «در نظام اسلامی، حکومت عامل مردم است؛ دست مردم است؛ نماینده و خادم و کارگزار مردم است؛ صاحب حق مردماند».(11)از منظر امام خامنهای حاکمیت در اسلام برخلاف برخی تفکرات غربی به معنی داشتن سیطره بر مردم و زندگی آنان و ابزاری در اختیار سرمایه داران نیست، بلکه ولایت الهی به دنبال ارتباطگیری با مردم و تلاش برای هدایت، افزایش معرفت، بصیرت و توان زندگی مادی و معنوی است. «اسلام، حکومت را با تعبیر ولایت بیان میکند. معنای آن این است که در نظام سیاسی اسلام، آن کسی که در رأس قدرت قرار دارد و آن کسانی که قدرت حکومت بر آنها در اختیار اوست، ارتباط و اتصال و پیوستگی جداییناپذیری از هم دارند… هر حکومتی که اینطور نباشد، این ولایت نیست...در اسلام افراد جامعه و افراد انسان، در حساب سیاسی اسلام بهحساب میآیند؛ در واقع همه چیز مردماند. ولایت الهی با چنین حضوری از مردم معنا میدهد. حقیقت ولایت الهی این است: ارتباط با مردم».(12)
جمعبندی
لذا ما شاهدیم در نظام فکری و عملی رهبر انقلاب توجه به ارتباط با مردم، کسب تجربه و بصیرت سیاسی و ارزشمند شمردن تصمیمات جامعه به دفعات رخداده است. این مسئله ناشی از نگاه دینی به ولایت و جایگاه حق و تکلیف در هدایت جامعه است.علیرغم ابهامات و شبهاتی که برخی در خصوص سکوت یا همراهی امام خامنهای با اقدامات دولتها مطرح مینمایند و ناشی از عدم واکنش مناسب جایگاه رهبری میدانند، اما دیدگاه و باور حقیقی ایشان به مردمسالاری دینی و همراهی جامعه در تحقق ولایت الهی و جامعه تراز آرمانهای انقلاب اسلامی اصلیترین دلیل حمایت آنان برای تحقق تصمیمات دولتها و حل مشکلات مردم است.
به طور خلاصه میتوان گفت جایگاه مردمسالاری، اهمیت مشروعیت مردمی در کنار مشروعیت الهی، عدم پذیرش تغلب در کسب قدرت و جایگاه ولایت الهی در ارتباط با مردم مجموعه مؤلفههایی است که به ما کمک میکند بخشی از چرایی و اهداف حمایت از دولتها علیرغم انتقادات و برخی کاستیها و کمکاریها از سوی رهبر معظم انقلاب قابل درک و فهم شود.
پینوشت:
[1] 19 دی 96[2] ۱۴ خرداد۸۲
[3] ۱۱ مرداد۸۰
[4] ۱۴ خرداد۸۳
[5] ۱۴ خرداد۸۱
[5] ۴ اسفند۷۷
[6] ۱۴ خرداد۷۷
[7] ۱۳ بهمن۷۰
[8] ۱۰ بهمن۸۳
[9] ۷ اسفند۷۷
[10] ۷ تیر۸۳
[11] ۶ اردیبهشت۷۶