به بهانه انتشار نامه حمایت جمعی از سینماگران از یک اختلاسگر

پیوند لیبرالیسم فرهنگی با فساد اقتصادی

وقت آن است که مسئولین فرهنگی از خود سوال کنند که چرا اختلاسگران و مفسدین اقتصادی وارد عرصه فرهنگ شده و از فیلم‌های کم‌بازده حمایت می‌کنند که سودی به آنها برنمی‌گرداند؟ چرا باید یک سرمایه دار در میدانی وارد شود که فقط باید هزینه کند و سود آنچنانی به دست نیاورد. لجن مال کردن فرهنگ این کشور چه سودی برای آنان دارد. فرهنگی که نه صاحبی دارد و نه متولی متعهدی زیر دست و پای این اختلاسگران و فداییانشان در میان هنرمندان چه می‌کند؟
سه‌شنبه، 26 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : آرش فهیم
موارد بیشتر برای شما
پیوند لیبرالیسم فرهنگی با فساد اقتصادی
اولین بار، پس از برگزاری دهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی و اوائل سال ٩۵ بود که اصطلاح  «پول‌های مشکوک» وارد ادبیات سیاسی ایران شد. در آن مقطع، فاش شد که برخی از افراد، عضویت در فهرست پیروز در انتخابات را خریده بودند! اما این فساد خیلی زود از عرصه سیاسی وارد فضای فرهنگ و هنر کشور هم شد. از همان ایام، یعنی از سال ٩۵ اصطلاح «پول مشکوک» برای اشاره به دستمزد نجومی برخی بازیگران در پروژه های سینمایی، رواج یافت. البته از آنجا که منبع و واسطه این گونه پول ها خیلی زود آشکار شد و دیگر ابهام و شکاکیتی در کار نبود «سرمایه آلوده» و‌ «پول کثیف» جایگزین اصطلاح منابع مالی مشکوک شد.

افشای نامه و نام گروهی از سینماگران در حمایت از یک اختلاس‌گر محکوم به زندان، پرده جدیدی از مانور و قدرت نمایی صاحبان پول های آلوده در سینما محسوب می شود. این اتفاق - امضای نامه ای برای همدلی و غمخواری جمعی از اهالی سینما با یک مفسد اقتصادی- در نگاه اول، اتفاق تکان دهنده و دور از باوری به نظر می رسد. چرا که توقع عموم مردم از این قشر، فرهیختگی و دادخواهی است. در باور بسیاری از مردم نمی گنجد، فیلمسازهایی که آثارشان مملو از شعر و شعارهایی درباره آزادگی و حقوق انسانی است، یک باره خواستار آزادی یک مفسد اقتصادی شده اند که حق و حقوق گروهی از انسان ها را خورده است!

اما برای آن هایی که مسائل و مصائب سینمای این کشور را رصد می کنند و از زیر و بالای آن خبر دارند و پشت صحنه ها و جریانات را می شناسند، این اتفاق، چندان دور از انتظار نبوده و نیست.

متأسفانه چند سال است که افرادی چون محمد امامی و مشابهان این فرد، به ماجراجویی در سینما مشغول هستند و مناسبات تازه ای را در پشت پرده سینمای ایران افزوده اند. طی سال های اخیر همگام و همراه با گسترش‌«ولنگاری فرهنگی» شاهد نوعی از ولنگاری اقتصادی هم در سینما هستیم، به این ترتیب که برخی از صاحبان سرمایه های کلان و بعضا ناسالم، بدون هیچ سابقه و رزومه ای در هنر هفتم، صرفا به واسطه قدرت مالی، به نقش آفرینان مهمی در عرصه سینما تبدیل شده اند.
 

سرمایه گذاری در سینما!

برخی از سرمایه دارهای غیرسینمایی حتی در فروشگاه های عظیم خودشان، پردیس سینمایی هم راه انداخته اند و با اکران فله ای و گسترده فیلم های سخیف، باعث رشد و نمو این نوع فیلم ها شده اند. کار به جایی رسید که حتی یک دلال در عرصه بیت کوین که سابقه فعالیت غیرقانونی در حوزه قمار و شرط بندی هم داشت، به عنوان تهیه کننده و سرمایه گذار وارد عرصه سینما شد و تعداد قابل توجهی از فیلم ها طی دو سه سال گذشته، با سرمایه گذاری او ساخته شدند.

با وجود همه انتقادات از خطر ویرانگر این جریان اقتصادی در عرصه فرهنگ، اما به خاطر خلأ قانون ممانعت از ورود سرمایه دارهای زالوصفت و عدم نظارت بر آنها، پای اختلاسگرها هم به این عرصه باز شد و بعضی سینماگران به مصرف پول آن ها معتاد شدند! به این ترتیب برخی از سریال های شبکه نمایش خانگی و آثار سینمایی با حمایت افرادی ساخته شدند که منبع آن ها، پول اختلاس شده از فلان صندوق ذخیره و فلان بانک بود!

پیوند لیبرالیسم فرهنگی با فساد اقتصادی

در توجیه چنین جریانی، عده ای گفتند که کل بودجه تزریق شده از سوی این افراد به سینما، از چند برج در شمال تهران کمتر است! برخی نیز پا را فراتر نهادند و اختلاسگرهای سینما را خادمان فرهنگ و هنر نامیدند!!
 
غافل از اینکه، کار فرهنگی و هنری با سرمایه هایی که رسما حکم‌ «پول حرام» را دارند و با پایمال کردن حق اقشار ضعیف جامعه به دست آمده‌اند ولو به اندازه چند ریال ناقابل، تاثیری معکوس در پی دارد. حداقل نتیجه ورود پول های کثیف و اختلاس شده این است که در این سینما، کمترین واکنش به فساد اقتصادی نمی شود و در مقابل هر سال ده ها فیلم با مضامین ضدملی و ضددینی تولید می گردد.

در سینمایی که فیلم هایش با پول آلوده ساخته شود و برخی بازیگرانش، برای چند دقیقه حضور دستمزد میلیاردی بگیرند، مطالبات مردم جایگاهی ندارد. در چنین فضایی، تعداد فیلم های ارزشی و انقلابی کمتر و کمتر می گردد و…
 

دوباره توجیهیه

جواد نوروزبیگی تهیه‌کننده سینما درباره چرایی امضای نامه‌ درخواست مرخصی محمد امامی در دوران کرونا از زندان، گفت: «این نامه پیرو صحبت‌های آقای رئیسی، رئیس قوه قضاییه مبنی بر اینکه طی شرایطی، زندانیان می‌توانند در این اوضاع و احوال بیماری کرونا از مرخصی استفاده کنند و با درخواست خانواده محمد امامی نوشته شده است. ما وقتی متوجه این مسئله شدیم با چند هنرمند صحبت کردیم که بیایند و برای اینکه محمد امامی حداقل برای مدتی کوتاهی کنار خانواده‌اش باشد نامه‌ای تنظیم کنیم  و درخواست مرخصی داشته باشیم.

در نامه هم ذکر کردیم فقط برای این شرایط کرونا وگرنه حکمش هرآنچه است بعدها بر او اجرا شود. هنوز هم دادگاهی برگزار نشده است و از جزئیات حکمش خبر نداریم. شاید لزومی به قسم خوردن نباشد. ولی فقط خدا می‌داند که حرکت من و همه همکاران صرفا جنبه  انسانی داشته و سر سوزنی هدف دیگری در کار نبوده ولی متأسفانه یک عده که فقط کارشان شده اتهام‌زنی به این و آن، راه افتادند که این نامه برای چه بوده؟ فقط خدا می‌داند که نیت ما چه بوده و بس.»

وی در ادامه افزود: «من و همه کسانی که نامشان در آن لیست قرار دارد، هیچ نیازی به محمد امامی نداریم. برای مثال من شخصا سال گذشته چهار فیلم کار کردم. الان هم دو فیلم در دست تولید دارم. چه نیازی به محمد امامی دارم؟ بقیه دوستان هم همینطور. اگر داشتند در این سه سال باید نیاز پیدا می‌کردند. مثلا آقای سرتیپی واقعا به سرمایه آقای امامی نیاز دارد؟ آیا آقای عیاری یا مهدویان و مابقی دوستان نیاز دارند؟ به اسامی لطفا نگاه کنید که چه کسانی هستند.»

نوروزبیگی با بیان اینکه امضاکنندگان تنها نگاه خیرخواهانه و انسان‌دوستانه داشته‌اند و می‌خواهند در این اوضاع و احوال کمکی کنند،‌ افزود: «چرا نباید به هم‌نوع خودمان کمک کنیم؟ مگر چه اتفاقی می‌افتد؟ طرف می‌خواهد مرخصی بیاید. چرا همکاران من در سینما تا این اندازه از یک درخواست انسانی رنجیده‌اند. همکارانی که مرا سال‌ها در سینما می‌شناسند اصلا خودم را جدا می‌کنم؛ به آن اسامی که در لیست قرار دارند، نگاه کنند و به آنها و آثاری که دارند احترام بگذارند. نه اینکه شلوغ کنند و این همه جنجال به وجود آورند....»

البته نوروز بیگی توضیح نداد که چرا اینقدر تملق درباره امامی داشته اند و اگر آنها او را یک خلاق، موفق، کارآفرین و... نامیدند پس چرا می گوید به حکمش کار ندارند. به عبارتی اگر او را شایسته محاکمه می دانند پس این مجیزگویی ها چیست؟

پیوند لیبرالیسم فرهنگی با فساد اقتصادی


و دوباره تکذبیه

نامه حمایت از یک اختلاسگر که امضای تعداد از سینماگران (از کارگردان و تهیه کننده گرفته تا منتقد و روزنامه نگار سینمایی) را برخود دارد، نشانه تشکیل یک شبکه گسترده در حمایت از لیبرالیسم فرهنگی است. این شبکه حتی منتقد و رسانه حامی هم دارد. انتشار این نامه را می توان نوعی مانور قدرت نمایی صاحبان پول های آلوده در سینما دید. این نامه نشان داد که حضور اختلاسگرها و صاحبان پول های آلوده در سینما نه تنها برای خدمت فرهنگی نبوده، بلکه هدفشان استثمار فرهنگ و هنر برای تطهیر خودشان بوده است. آنها هنرمندان و چهره های مشهور را سپر قرار می دهند تا سرمایه فرهنگی کشور را نابود کنند.

جالب آنکه تنظیم کنندگان نامه آنچنان این مفسد اقتصادی را مدح و ستایش کردند که گویی پدر فرهنگ ایران زمین است و جالبتر آنکه همیشه پس از افشای این موارد عده ای که اسمشان آمده فورا آن را رد کرده و هرگونه امضا را تکذیب می کنند. ظاهرا کسانی در سینما هستند که از قلت عددی ناچارند با التمس امضا جمع کنند و خود را زیاد نشان دهند. طبیعتا کسانی که مدافع مفسدان اقتصادی هستند در دروغگویی و تهمت زدن و جعل امضا کردن هم بی باک شده اند.

در حالی که برخی از هنرمندان و مجریان در صفحات شخصی خود و حتی در گفتگوهای تلویزیونی مدام از فقر و فلاکت در جامعه می‌گویند و مسئولین و نظام را مقصر جلوه می‌دهند خودشان در پس پرده با سرمایه داران، کلاهبرداران، اختلاسگران و حق خوران سر یک میز می‌نشینند و هم پیاله هستند. این هنرمندان لکه ننگی برای اهالی سینما و فرهنگ ما هستند و ریاکاری این افراد همه را خسته کرده است. مثلا همزمان با افشای دستمزد یک مجری که به روزی یک و نیم میلیون تومان بابت کار دوساعته است، فیلمی از اشک ریختن او برای قشر ضعیف پخش می‌شود که در حال اعتراض به مسئولین برای کم توجهی به همین قشر آسیب پذیر است.
 

خرج بدون سود

امضای نامه حمایت از یک اختلاسگر از سوی جمعی از چهره های سینمایی، تلخ و ناگوار به نظر می‌رسد، اما دردی است که یک بیماری خطرناک را برملا کرده است. مجلس، قوه قضاییه و همه دستگاه های نظارتی باید این ماجرا را یک فرصت و بهانه قرار بدهند و برای یافتن مجراهای فساد و رد و بدل شدن پول های آلوده، تمهیداتی بیاندیشند و اتخاذ نمایند.

حالا وقت آن است که با تعیین و تصویب و اجرای قوانین و مقررات، بساط پول های آلوده را از این عرصه جمع کرد؛ واقعیت را باید پذیرفت که نمی توان با «پول حرام» کار فرهنگی مفید و موثر انجام داد! این جریان، تنها به شکاف میان سینما و ارزش ها می‌انجامد و بی عدالتی را بین اهالی سینما افزایش داده است. همچنین وقت آن است که مسئولین فرهنگی از خود سوال کنند که چرا اختلاسگران و مفسدین اقتصادی وارد عرصه فرهنگ شده و از فیلم‌های کم‌بازده حمایت می‌کنند که سودی به آنها برنمی‌گرداند؟ چرا باید یک سرمایه دار در میدانی وارد شود که فقط باید هزینه کند و سود آنچنانی به دست نیاورد. لجن مال کردن فرهنگ این کشور چه سودی برای آنان دارد. فرهنگی که نه صاحبی دارد و نه متولی متعهدی زیر دست و پای این اختلاسگران و فداییانشان در میان هنرمندان چه می‌کند؟


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما