سخنان رهبر انقلاب در سالروز رحلت معمار انقلاب امام خمینی(ره) به روحیه تحول طلبی اختصاص پیدا کرد. شاید این سخنان جزو بی سابقهترین سخنرانیهای رهبر انقلاب بود که تخصصا موضوعی که از چالشهای روز جامعه است را طرح و با هنرنمایی، بسیاری از سوالات را پاسخ داد و راه آینده را نیز ترسیم فرمود. این سخنان نشان داد ایشان از تحولات و گفتگوهای جاری و حاکم جامعه مطلع است و دقیقا میداند در میان نخبگان و دلسوزان کشور و گروههای فعال سیاسی اجتماعی چه میگذرد. اینکه رهبر یک کشور همیشه از بطن جامعه خبر دارد و به اتفاقات روز واقف است در تاریخ سیاسی جهان بی سابقه بوده. دقیقا به همین دلیل است که برخی مسئولان عالی رتبه نظام و حتی مسئولین رده پایین نمیتوانند بسیاری از مشکلات جامعه را بفهمند و حل کنند. زیرا نه به اتفاقات پیرامون خود کاملا مسلطند و نه از مشکلات ریز مردم خبر دارند. مثلا خواسته نخبگان کشور تحقق عدالت و تحول ساختاری کشور است، اگر تاکنون مسئولان صدای آنها را نشنیدهاند به دلیل دور بودن آنها از جریانات روز کشور است.
حال باید بپرسیم که چرا مسئولان همیشه به تحول، تحولخواهی و عدالتخواهان با دیده شک و تردید نگاه کردهاند؟ این نگاه چطور و چه زمانی به وجود آمده است؟ نگاه شک و تردید مسئولان به عدالت و تحول سیستمی به دو دلیل به وجود آمده است. اول عدم قدرت گفتمان عدالتخواهی و اعتماد زدایی از مسئولان به دلیل همین ضعف. دوم اثرگذاری سوداگران بر برخی مسئولین و سم پاشیهای مداوم بر علیه گفتمان تحولطلبانه و عدالتخواهانه به دلیل دور بودن مسئولان از بطن جامعه و فرصت یافتن خناسان. حقیقت امر آن است که یک مسئول در نظام جمهور اسلامی باید جامع الاطراف بوده و تسلط کافی به اتفاقات پیرامون خود در جامعه داشته باشد. اگر مسئولی از اتفاقات جامعه دور شود و از مردم فاصله بگیرد خود را در معرض خطر قرار داده و بدون آنکه بفهمد توسط سوداگران از راه به بیراهه کشیده میشود و راه را برای شنیدن دروغ باز میکند. رهبر انقلاب برای قدرت و قوت بخشیدن به انگیزه تحولخواهی و عدالت طلبی موجود در جامعه توصیههایی دارد تا در پرتو آن هم تحولات مورد نیاز صورت پذیرد و هم مسئولان به این امر مهم تن دهند.
نقطه آغازین تحول
رهبر انقلاب در ابتدای سخنان خود به نکته مهمی اشاره کردند که: «امام، روحاً، هم یک انسان تحوّلخواه بود، هم تحوّلآفرین بود. در مورد ایجاد تحوّل، نقش او صرفاً نقش یک معلّم و استاد و مدرّس نبود.» اولین نکته مورد اشاره رهبر انقلاب این است که امام تعلق روحی و خلقی و دورنی به تحول داشتند و تحول خواهی ایشان صرفا یک تاکتیک سیاسی برای رسیدن به قدرت یا انقلاب نبود. پس آنچه برای همه ما که به دنبال تحول و در پی آن عدالت هستیم اولویت دارد، شروع از خودمان است. ما باید روحمان و خلقمان را غرق در تحول و عدالت کنیم. تحول را از خود شروع کنیم، به سمت عدالت برویم و سپس قدم در مسیر ایجاد تحول و عدالت در جامعه بگذاریم. یعنی همان آیه ای که به بیان رهبر انقلاب، امام خمینی(ره) به آن عمل کرد و دیگران را دعوت نمود. «قُل إِنَّما أَعِظُکُم بِواحِدَةٍ أَن تَقوموا لِلَّهِ مَثنى وَ فُرادی» امام قیام کرد برای خدا، ابتدا خودش تنها بود اما تنها نماند. وقتی به این مهم دست پیدا کردیم باید به سراغ روح افراد برویم. معنویت آنان را تقویت کنیم و از نظر اخلاقی خودمان و اطرافیانمان را قدرت ببخشیم. رهبر انقلاب میگوید: «پیغمبران هم آغاز همه حرکتهای خودشان را از انقلاب روحی افراد شروع کردند» و میخواهد که «از امام درس بگیریم»شاید برای ما اهداف کوچک مهم باشد، اما حقیقت آن است که اگر بخواهیم کار درست را انجام دهیم باید بنیان و اساس مشکلات را ببینیم و سپس سروقت حل آن برویم. اگر در جامعه و در عادات و رفتار مردم تحول ایجاد کنیم شرّ بسیاری از شرور را از سر آنان کم کردیم. این کار کمی نیست که مردم را متحول کنیم و دیدشان را به یک موضوع تغییر دهیم. بسیار دیده شده که میگوییم یک اتفاقی در حال انحراف جامعه ما است. وقتی در جستجوی سرنخ آن میرویم، میبینیم یک عادت غلطی در جامعه توانسته مردم را به سمت یک اتفاق ناگوار ببرد. کار ریشهای آن است که آن عادت را اصلاح کنیم تا همزمان چندین بلای ناگوار از جامعه دور شود. پس منظور از کار ریشهای، تکان دادن جامعه و مردم است. رهبر انقلاب میگوید با حرکت امام «در خواستههای مردم آن چنان تحوّلی به وجود آمد که از این چیزهای حقیر، کوچک، محلّی و محدود تبدیل شد به یک امور اساسی، بزرگ، انسانی و جهانی»؛
این کار کار بزرگی است و توان زیادی میخواهد و این توان بستگی به تلاش فردی و اجتماعی ما دارد. رهبر انقلاب هم وقتی میگوید امام شخصیت خود را اصلاح کرد تا بتواند کارهای عمیق و ریشه و بزرگ را انجام دهد، از اثر پی به مؤثر برده است. ایشان میگوید: «یک استخر را میشود موّاج کرد امّا موّاج کردن یک اقیانوس، کار عظیمی است. ملّت یک اقیانوس است و امام این کار را انجام داد» ایشان کار بزرگ امام را تغییر رفتار مردم قلمداد میکند که تحولهای ایجاد شده توسط امام خمینی «یک تحول، تحوّل در روحیهی خمودگی و تسلیم ملّت بود... تحوّل دیگر، تحوّل در نگاه مردم به خودشان و به جامعهشان... تحوّل در مطالبات اساسی مردم... تحوّل در نگاه به دین... تحوّل در نگاه به آینده... ]و همچنین[ در یک حوزهی تخصّصیتر، تحوّل در مبانی معرفتیِ کاربردی...». اما تحولی اساسیتر هم توسط امام صورت گرفت که رهبری انقلاب از آن به «تحوّل در نگاه به قدرتهای جهانی و ابرقدرتها» تعبیر کرد. البته میتوانیم، جرأت را هم به ابتدای آن بیافزاییم. یعنی جرأت نگاه کردن به قدرتهای جهانی!
در ابتدای این یادداشت گفتیم که باید به مسیری که آمدیم هم نظری بیاندازیم. نگاه صحیح نگاهی است که در جهت تقویت و یا راه اندازی امور باشد. رهبر انقلاب با نگاه به گذشته و مسیری که پیمودیم، میبیند در مواردی مهم کارهای اساسی انجام شده و در موارد دیگر توقف و عقبگرد بوده. به عبارتی نگاه به گذشته و چالشهای مسیر لازمه حرکت در مسیر تحول و پس از آن عدالت میباشد. یک عدالتخواه کسی است که عدالت در نگاه به نقاط قوت و ضعف هم عدالت داشته باشد. پس طبق بیان رهبر انقلاب مسیر گذشته به سه بخش تقسیم میشود:
1-«در این سی سال، حرکت کشور، حرکت تحوّلیای که امام به وجود آوردهاند، متوقّف نشده است و پیش رفته»
2- «در بعضی از موارد هم زیرساختهای تحوّلیای به وجود آمده است لکن هنوز به فعلیّت و به تحقّق نرسیده است» و...
3- «ما در یک مواردی تحوّل نداشتیم - در موارد مهمّی تحوّل نداشتیم- و در مواردی عقبگرد داشتیم، که این خیلی موضوع تأسّفبار و ناپسند و غیر قابل قبولی است، و برخلاف طبیعت انقلاب است.»
لوازم تحول طبی و عدالتخواهی
رهبر انقلاب در مورد آنچه که تحول خواهان و عدالت طلبان باید به عنوان پیش نیاز کار خود در نظر بگیرند نیز نکاتی بیان میکند و آن اینکه پس از تحول درونی و فردی و مشخص کردن نقطه شروع، هنگامی که میخواهیم کار جمعی و گروهی داشته باشیم باید به یک پشتوانه قوی و عمیق تکیه کنیم. ایشان با بیان یک مقدمه فورا مصداق اتم را نیز ذکر کرده و آن پشتوانه را قرآن و اهلبیت(ع) و مقررات اسلامی معرفی میکند. مسلما کسانی که به دنبال تحول هستند باید مبنای کار خود را معارف دینی و اخلاقی قرار دهند و در مسیر مکتب حرکت کنند. باید عالمانه گام در مسیر بگذارند و از نگاههای سطحی و خدایی ناکرده دور از معرفت و دیانت فاصله بگیرند. رهبر انقلاب برعکس بسیاری از به اصطلاح اندیشمندان و روشنفکران که به کارهای سطحی و غیرمؤثر توصیه میکنند، به حضور در راهی توصیه میکند که اثر و ماندگاری طولانی مدتی داشته باشد. در واقع اگر تحول در هر امری با آگاهی و معرفت کامل صورت بگیرد تا سالهای سال اثرش ماندگار است. ایشان پشتوانه قوی فکری را برای سرد نشدن و خسته نشدن و خطانکردن توصیه میکند و اینکه اگر این معرفت در تحول خواهی وجود نداشته باشد، بعد از مدتی خودش به ضد خودش تبدیل میشود. پس از چند حرکت ایضایی و زودگذر، میشود همان فسیلی که چندی قبل خودش با آن میجنگید و هر آنچه که خودش روزی رشته بود را پنبه میکند.اگر امروز میبینیم فرد یا افرادی برای ایجاد تحول و تحقق عدالت در جامعه، عدالت را قربانی میکنند و نمیتوانند در مدار اخلاق حرکت کنند و بیعدالتی ایجاد میکنند و جامعه را ملتهب و آشفته میکنند، به خاطر فقدان یک پشتوانه معرفتی، اخلاقی و علمی است. آنها که احساس میکنند باید کاری انجام دهند ولی نمیدانند با چه ابزاری؟ نتیجتا هر کارشان تیشه به ریشه عدالت میزنند. رهبر انقلاب آفات فقدان پشتوانه فکری را هم بیان میکند. که از مهمترین آنها استحاله فکری در مسیر تحولخواهی است. فاصله گرفتن از شریعت و آموزههای مکتب، گرایش به سمت تفکرات غلط غربی، بدعت ایجاد کردن و دیگران را به اشتباه انداختن و تعطیل کردن فکر و اندیشه نتیجه استحاله فکری است. همچنین عجولانه سخن گفتن و اقدام کردن و ناحق را با حق مخلوط کردن، مشغول شدن به کارهای سطحی و بازماندن از اقدامات مؤثر نتیجه ای است که با پشتوانه فکری ضعیف به وجود میآید.
رهبر انقلاب تحول را نه فقط زیرورو کردن همه چیز و بر هم زدن نظم و هماهنگی و کنار گذاشتن برنامههای موجود، بلکه منظم کردن برنامه ها و روند تعیین شده در گذشته میداند. یعنی همان چیزهایی که داریم و قبلا روی آن فکر کردیم اما منظم و قوی عمل نکردیم. مانند تقسیم صحیح بودجه، عملیاتی کردن برنامهها، فایده محور، عمیق و کاربردی کردن آموزش، جدی گرفتن چالشهای اجتماعی و... ایشان شرط مهم و اساسی تحول را نیز نترسیدن از دشمن میداند. زیرا حرکتهای تبلیغاتی دشمن گاهی ما را میترساند و گاهی ما را به اشتباه میاندازد. اما آنچه که رهبر انقلاب از لوازم ایستادگی در برابر دشمن میداند نیروی جوانی است. شجاعتی که در نیروی جوان وجود دارد میتواند دشمن را نابود کند و نقشههای شوم آن را باطل کند.