جریان تحریف و تحریم
پراکندن دروغ و شایعه در جامعه، تقطیع و تحریف سخنان و اقدامات، ناکارآمدسازی، پررنگ کردن نواقص و پنهان کردن نقاط مثبت همگی شیوههایی هستند که مخالفان جمهوری اسلامی از آنها برای اثرگذاری بر افکار عمومی بهره میجویند. این تحریفها و شایعات گاهی در بستر رویدادهای واقعی در عالم واقعی و گاهی در عالم خیال طراحان، بیآنکه در جهان واقعی اثر یا دلیلی بر وجود آنها باشد، منتشر میشوند. در این نمایشنامهها دولت، کشور را میفروشد! چند وزیر و مدیر، ملکی در یکی از مناطق تهران برای شخص خود میسازند. بخشی از اراضی سرزمینی ایران شامل جزایر، جنگلها، قلهها و کوهها به غیر واگذار میشود. مدرک دانشگاهی جمعی از مسئولین در بحبوحه جعل مدرک، در رسانهها منتشر و درباره آن شائبهها و شبهههایی مطرح میشود و به طور خلاصه از هر کاهی در کشور کوهی ساخته میشود که قله نشینان آن قطعا دشمنان خواهند بود. این شیوه زمانی که کشور در شرایط دشوار مقابله با تروریسم اقتصادی از یک سو و بحران کرونا از سوی دیگر است خود به عاملی برای استهلاک روانی و فیزیکی دولتمردان و مسئولانی تبدیل میشود که باید بخشی از وقت و فکر خود را برای پاسخ دادن به این شایعات و تصحیح تحریفهای صورت گرفته کنند. به همین دلیل است که در بیشتر سخنرانیهای خود درباره تداوم چنین رویه ای هشدار میدهند.رهبر معظم انقلاب در سخنرانی تلویزیونی که به صورت زنده از صدا وسیما پخش شد، نکات مهمی درباره مسائل روز مطرح کردند؛ از بحث تحریم و جریان تحریف تا برجام و مراسم محرم و مسائل مهم اقتصادی. لذا جمله راهبردی رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم نیز حتما شکست خواهد خورد» به دلایل متعددی تنها گزاره ای است که مسیر شکست دولت فعلی آمریکا از آن میگذرد.
دلایل شکست
الف: اساسا پروژه شکست تحریم از طریق برجام و مذاکره بر اساس یک تحریف بزرگ بود که به نظام و مردم تحمیل شد. تحریفی بزرگی که آمریکا را کدخدای عالم می دانست، دموکرات ها را بهتر از جمهوری خواهان معرفی می کرد، مشکل اروپا با ما را اعتمادسازی قلمداد می کرد، مشکل اصلی اقتصاد کشور را تحریم اعلام و مسیر اصلاح آن را فقط در مذاکره و پیوند با غرب توصیف می کرد و از سوی دیگر اقتصاد مقاومتی را اقتصاد ریاضتی و مخالفین برجام و مذاکره را همسو با صهیونیست ها معرفی کرد و ده ها گزاره دیگر از این دست. در این میان اصرار به ادامه برجام، امیدواری و امیدوار کردن به اینستکس و ایجاد امید کاذب و انتظار خسارتبار برای به روی کار آمدن مجدد دموکرات ها در آمریکا نیز بخش دیگری از برنامه های فعلی جریان تحریف در داخل ایران است.ب: جریان تحریف البته یک ضلع قدرتمند خارجی هم دارد. کنار صدها رسانه فارسی زبان متعلق به آمریکایی ها، انگلیسی ها، آلمانی ها، فرانسوی ها، سعودی ها، منافقین، اصلاح طلبان فراری، سلطنت طلبها، تجزیه طلبان، قومیت گراها و... پروژه تحریف آنقدر سطح بالایی دارد که مسئولین ارشد غربی خود بخشی از بازیگران آن هستند! اساسا پشت مذاکره با ایران توسط آمریکا و برخی کشورهای غربی یک پروژه تحریف بین المللی قرار داشته است. پروژه ای که ایران را وهله اول در افکار عمومی به عنوان کشوری که به دنبال بمب هسته ای است معرفی کرد و سپس تحریم ها را آغاز و در نهایت با تحریف نیات خود از مذاکرات، عده ای را در داخل برای رفع خیالی تحریم ها با خود همراه کرد. اینجا لازم است این نکته جانبی نیز عنوان شود که جملات اغواگرایانه مسئولین غربی، خود بخشی از پروژه تحریف است. به عنوان نمونه صدها جمله می توان از رؤسای جمهور، وزرای خارجه و رؤسای سازمان های اطلاعاتی غربی در چند سال اخیر یافت که آنها روش حل واقعی تحریم ایران را مذاکره و تعلیق برنامه هسته ای و... معرفی کردند و در عمل هیچ اتفاقی نیفتاد و در واقع از ابتدا در حال تحریف بودند.
ج: اما نکته راهبردی جمله مقام معظم رهبری این است که، تحریف تلاش می کند نحوه شکست آمریکا، به جامعه و مسئولین منتقل نشود. تنها یکی از اصول این تحریف، بزرگ نمایی قدرت دشمن و کوچک نمایی قدرت داخلی است. اصول دیگرش هم دادن آدرس غلط هم برای شکست دشمن و هم تکمیل پازل دشمن برای شکست ملت ایران است. بنابراین جریان تحریف داخلی به مراتب از جریان خارجی تحریف جرمش بالاتر است و اساسا اگر تحریف کنندگان داخلی نباشند، تحریف کنندگان خارجی کاری از پیش نخواهند برد.
د: حال که مشخص شد تحریف یک پروژه کلان و صد البته اصلی ترین پروژه دشمن و در واقع بالاتر از اصل پروژه تحریم است، خوبست اشاره ای به این نکته مهم شود که اصلیترین چهره ای که زودتر از همه این تحریف را شناخت و بیشتر از همه برای مقابله با این تحریف پای کار آمد، شخص مقام معظم رهبری بودند. آن هم در روزگار سیاسی و تبلیغاتی که در ظاهر جریان تحریف در داخل ایران اغواگری های مفیدی علیه افکار عمومی انجام داده بود و بسیاری مقابله با این تحریف را سبب ایجاد هزینه های زیاد برای شخص ایشان می دانستند. لذا این سخن رهبر انقلاب در مورد تحرف و تحریم در فضای مجازی توسط کاربران فضای مجازی منتشر شد.
برای مثال: مالک شریعتی، نماینده محترم مجلس شورای اسلامی در توییتر نوشت: «جریان تحریف یعنی آن روز که بشار اسد با تدبیر و شجاعت حاج قاسم به تهران آمد، از ناراحتی بی خبری استعفا دهی و جشن مقاومت را به حاشیه ببری... ولی امروز برای دفاع از خسارت های برجام به معیشت مردم در "جریان تحریم"، در مجلس ادعا کنی هر هفته کارهایت را با شهید سلیمانی هماهنگ می کردی!»
اهداف روانی «تحریف» و «تحریم»
در 18 اردیبهشت سال97 (8 می2018) ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به صورت یک جانبه از توافقنامه برجام خارج شد و با طرح پروژه «تابستان داغ» از راهبرد «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی ایران رونمایی کرد. در همان سال تمام ظرفیت گروههای ضدانقلاب با راهبری عناصر کلیدی تیم ترامپ به کار گرفته شد تا پروژه تابستان داغ عملیاتی شود، چنانچه «رودی جولیانی» وکیل ترامپ در جریان نشست فرقه تروریستی منافقین در 10 تیر 97 (اول جولای 2018) طی سخنانی از پایان کار جمهوری اسلامی سخن به میان آورد! «مایک پمپئو» نیز در نشستی که با حضور سفرای اروپایی مقیم تهران در امارات برگزار شد، خبر از اجرایی شدن پروژه تابستان داغ ذیل راهبرد فشار حداکثری داد و خطاب به آنها گفت: «سال 2019 سالی است که همه ما میتوانیم در تهران همدیگر را ملاقات کنیم.» اما پروژه تابستان داغ و راهبرد فشار حداکثری علیه ملت ایران چه مؤلفههایی داشت و چه اهدافی را دنبال میکرد؟این راهبرد بر اساس آنچه اتاق فکرهای ضدایرانی با محوریت عناصر کلیدی «بنیاد دفاع از دموکراسیها» (FDD) چون «مارک دوبوویتز» و «کلیفورد می» طراحی کرده بودند با استفاده از دو ابزار «تحریمهای همه جانبه» و «فشار خارجی» در بستر یک «جنگ ادراکی» گسترده شکل گرفت.
مجریان این طرح که از جنس جنگهای نسل چهارمی با الگوی ترکیبی و چند لایه، مفهومسازی و عملیاتی شد، تمام تلاش خود را به کار بستند تا در کنار «تحریم» و فشار اقتصادی بر مردم، «ادراک» آنها را نیز با استفاده از تاکتیک «تحریف»، نسبت به حقایق موجود تغییر دهند و ضمن بیاعتمادسازی مردم نسبت به آینده، «کنشهای اجتماعی هدفمند» را ساماندهی کنند. این پروژه با رویکرد حداکثری، «فروپاشی نظام از درون» را هدفگذاری کرده بود و تحقق «سازش و تسلیم در برابر خواستههای غرب» را نیز به عنوان هدف حداقلی دنبال میکرد. این طراحی پیچیده و گسترده همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی تلویزیونی خود به بدان اشاره کرده و از آن با عنوان «خواب آشفته» آمریکاییها که هرگز تعبیر نخواهد شد، یاد کردند. رهبر انقلاب در این سخنانی با اشاره به دو وجه عمده اعمال جنگ ترکیبی علیه ملت ایران یعنی «تحریم» و «تحریف»، اهداف این خصومت کثیف را به روشنی تبیین کردند. اشاره رهبر معظم انقلاب به هدف سه لایه تحریم یعنی «به ستوه آوردن مردم» در کوتاه مدت، «جلوگیری از پیشرفت کشور مخصوصا پیشرفت علمی» در میان مدت و «ورشکست کردن دولت و کشور با متلاشی کردن اقتصاد» در بلندمدت؛ رونمایی از رویکرد پیچیده نظام سلطه از اعمال تحریمهای ظالمانه علیه مردم ایران بود.
«تضعیف روحیه مردم» و «آدرس غلط دادن درباره راه حل تحریمها» نیز محورهایی بود که رهبر انقلاب در مقام تشریح بخش دیگری از جنگ ادراکی دشمن یعنی تحریف به آن اشاره کردند. به بیان دیگر می توان گفت؛ آمریکاییها در کنار تلاش برای به ستوه آوردن مردم از مسیر اعمال فشارهای اقتصادی، برای آنکه بتوانند «عزم و اراده» آنان را نیز در هم بشکنند با تاکتیک تحریف و وارونهنمایی نقاط قوت و بزرگنمایی نقاط ضعف، سعی میکنند با القای ناتوانی نظام و ایجاد ناامیدی نسبت به آینده، همزمان کلید حل مشکلات را سازش در برابر دشمن معرفی کردن. از سویی؛ منافذ و مجاری اجرای این عملیات پیچیده و چندلایه روانی چنانچه در سخنان رهبری نیز بدان اشاره شد، در تمام حوزهها مشهود است. ایشان در این خصوص به یکی از حوزههای اصلی تاثیرگذار بر اقتصاد کشور یعنی بازار ارز اشاره کرده و استفاده ابزاری از این حوزه برای ایجاد اغتشاش در وضعیت اقتصادی کشور را که با هدایت دستهای پشت پرده و عوامل سرویسهای امنیتی بیگانه دنبال می شود را به عنوان شاهد مثال مطرح نمودند.
بر این اساس؛ آنچه مسلم است و در کلام رهبر انقلاب نیز به صراحت آمده اینکه؛ فشار و تحریم به عنوان یک ابزار مهم برای به زانو درآوردن ملت ایران تنها در بستر جنگ ادراکی و تحریف واقعیتها امکانپذیر است. چه آنکه این پیروزی در «جنگ ارادهها» است و در نهایت طرف پیروز در این نبرد تمام عیار مشخص خواهد شد.