خبر اعلام عادیسازی روابط سودان و رژیم صهیونیستی، مانند همیشه توسط دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا اعلام شد، البته آنهم در شرایطی که کمتر از دو هفته دیگر و با برگزاری انتخابات سراسری آینده سیاسی وی تعیین تکلیف خواهد شد. لذا با توجه به زمان کوتاه باقی مانده تا برگزاری انتخابات آمریکا، اعلام این خبر توسط ترامپ را میتوان بخشی از کمپین تبلیغاتی ستادانتخابات وی در نظر گرفت که هدف آن جلب همراهی و حمایت لابی صهیونیست این کشور است.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور توئیت باز آمریکا، به سبک معمول خود خبر عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را با انتشار توئیتی اعلام کرد و در پیام خود مدعی شد که این توافق «موفقیتی بزرگ برای آمریکا و صلح جهانی» محسوب میشود. البته عادی سازی روابط سودان و رژیم صهیونیستی بدون پیش زمینه اعلام نشد، بلکه چهار روز قبل از اعلام توافق، دونالد ترامپ اعلام کرد. دولت موقت سودان پرداخت غرامت به آنچه قربانیان آمریکایی تروریسم این کشور خوانده شده را قبول کرده است و متعهد شده است که مبلغ ۳۳۵ میلیون دلار به شهروندان آمریکایی آسیب دیده از اقدامات دولت سابق سودان پرداخت نماید؛ در مقابل این اقدام نیز دولت آمریکا نیز به دولت سودان وعده داد که نام این کشور را به سرعت از فهرست کشورهای حامی تروریسم حذف نماید.
البته حذف نام سودان از لیست کشورهای حامی تروریسم به این دلیل برای مقامات نورسیده سودان دارای اهمیت است که به ظن آنها این رخداد میتواند زمینه جلب کمکهای اقتصادی دیگر کشورها خصوصا کشورهای غربی را در فرایند بازسازی این کشور فراهم کند. چراکه پس از تجزیه سودان و شکلگیری سودان جنوبی در سال 2011، بیش از هفتاد و پنج درصد منابع نفتی سودان از کنترل این کشور خارج و رسماً تحت کنترل دولت سودان جنوبی قرار گرفت.
تجزیه سودان و از دست رفتن منابع عظیم نفتی موجب شد تا سطح درآمد ارزی این کشور به شکل قابل توجهی کاهش یافته و ارزش پول ملی آن نیز به کمترین حد ممکن خود در طول چند دهه گذشته برسد، لذا دولت موقت سودان که پس از سرنگونی عمرالبشیر، دیکتاتور سابق این کشور در آوریل 2019 زمامدار امور شده است، با این تصور در مسیر عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی گام برداشته که فرصتی برای احیای اقتصاد بحران زده این کشور فراهم نماید، آنهم بدون توجه به این واقعیت که صهیونیستها خود نقش پررنگی در تجزیه سودان و شکلگیری سودان جنوبی داشتند. لذا اکنون معلوم نیست که سران سودان با چه استدلالی امیدوار به همراهی صهیونیست ها با فرایند بازسازی این کشور هستند!
البته باید به این نکته اشاره کرد که «عبدالله حمدوک» نخستوزیر موقت سودان پیشتر نیازمندی این کشور به سرمایهگذاری 8 میلیارد دلاری جهت بازسازی زیرساختهای اقتصادی بحران زده سودان را اعلام کرده بود. البته با تاکید بر این نکته که تامین این حجم از سرمایهگذاری خارجی جز با جلب اعتماد کشورهای غربی و خروج از لیست کشورهای حامی تروریسم ممکن نیست!
امروز پرواضح است که هدف از طرح این ادعا توسط حمدوک، چیزی جز همراهسازی افکار عمومی زجر کشیده سودان با پروسه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و قرارگیری این کشور در ذیل هژمونی آمریکا نبوده است، آنهم در حالیکه تجربه برجام و حی مذاکره با کره جنوبی و... اثبات نموده است که نمیتوان اعتمادی به وعدههای آمریکا داشت!
با اینحال در شرایط فعلی آنچه که بیش از هرچیز دارای اهمیت است بررسی چرایی اهمیت سودان برای لابی صهیونیستی و تلاش ترامپ برای کشاندن این کشور به لیست کشورهای نرمال سازی شده در قبال اسرائیل است. برای پاسخ به این سوال در ادامه نگاهی به سودان ویژگی های خاص آن داشته باشیم.
راز اهمیت سودان برای صهیونیست ها
سودان را میتوان یکی از بزرگترین کشورهای اسلامی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا دانست، چراکه از لحاظ آماری سودان سومین کشور بزرگ قاره آفریقا محسوب میشود و هماکنون بیش از 97 درصد جمعیت 41 میلیون نفری این کشور را مسلمانان تشکیل می دهند.این کشور اگرچه از لحاظ اقتصادی یک کشور وابسته به نفت در نظر گرفته میشود، اما سالها جنگ و تنش داخلی مضاف بر فشارهای بینالمللی این کشور را به یکی از فقیرترین کشورهای شمال آفریقا بدل نموده است. بهطوری که بر اساس ارزیابی سازمان ملل متحده سودان از نظر گستردگی فقر و گرسنگی در وضعیت بغرنج و نامطلوبی قرار دارد.
با اینحال سودان از لحاظ ژئواستراتژیکی از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. چراکه این کشور در شاخ آفریقا واقع شده که این مسئله در معادلات نوین جهانی بیش از هر چیزی حتی طلای سیاه دارای اهمیت است.
موقعیت جغرافیایی سودان و قرارگیری آن در شاخ آفریقا به دلیل وجود پارامترهای مهمی مانند احاطه بر دریای سرخ و همچنین تسلط بر تنگه بابالمندب که به عنوان گلوگاه ارتباطی اقیانوس هند به دریای مدیترانه و قاره اروپا، دروازه ورود آسیا و خاورمیانه به آفریقا ایفای نقش میکند از اهمیت ویژهای برخوردار است.
البته رهبران دیروز و امروز سودان توجهی به این ظرفیت ژئواستراتژیکی نداشته و ندارند. اما برخلاف آنها این ویژگی همواره مورد توجه قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است و تنشهای نظامی و سیاسی منطقه شاخ آفریقا نیز ریشه در سهم خواهیهای این کشورها دارد.
به طور مثال تا پیش از سرنگونی عمر البشیر، آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه شاخ آفریقا از رژیم های مستقر در دو کشور اریتره و اتیوپی به عنوان ابزاری در راستای مهار سودان و همچنین مقابله با اسلام گرایی استفاده میکردند.
علاوه بر این صهیونیستها با همراهی آمریکا، سیاست تجزیه کشورهای اسلامی شمال آفریقا را پیگیری میکردند زیرا به ظن آنها تجزیه کشورهای بزرگ اسلامی و تشکیل کشورهای کوچک و فاقد توان اقتصادی و نظامی مناسب منجر به تامین امنیت رژیم صهیونیستی میشود، چراکه این دست کشورها بیش از آن که توان پیگیری مسائل خارجی را داشته باشند باید درگیر مسائل داخلی و اقتصادی خود باشند.
لذا با توجه به شروع فرایند عادیسازی سودان با رژیم صهیونیستی عملاً شاهد تشدید فشارها بر گروههای اسلامی فعال در این کشور خواهیم بود. حتی به نظر میرسد که رهبران فعلی سودان برای مهار اسلام گرایی دست به اقداماتی از جمله تشکیل یک حکومت سکولار خواهند زد.
با این حال با توجه به آنچه بیان شد میتوان مهمترین اهداف رژیم صهیونیستی از عادی سازی روابط با سودان را به شرح ذیل برشمرد.
- افزایش تسلط بر کشورهای حوزه شاخ آفریقا؛
- مهار اسلام گرایی در سودان خصوصا گرایش جوانان سودان به مذهب شیعه؛
- افزایش کنترل صهیونیستها بر سرچشمههای رود نیل به عنوان مهمترین منبع تامین آب شیرین شاخ آفریقا؛
- استفاده از ظرفیت نیروی کار ارزان سودانی در راستای پروژههای اقتصادی رژیم از جمله کشت و صنعت محصولات غذایی جهت صادرات به بازارهای جهان؛
بعد از سودان نوبت کجاست؟
با توجه به زمان محدود باقی مانده تا برگزاری انتخابات آمریکا به نظر میرسد دولت این کشور به رهبری دونالد ترامپ، تلاش ویژهای را برای جلب همراهی دیگر کشورهای اسلامی با پروسه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی پیگیری میکند، خصوصا به این دلیل که دموکرات ها به رهبری «جو بایدن» توان و انگیزه کافی برای ادامه این مسیر را ندارند و شکست ترامپ در واقع پایان پروسه مشارکت دیگر کشورهای اسلامی با پروسه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی خواهد بود، چراکه پس از ترامپ، نتانیاهو نیز امید و فرصتی برای باقی ماندن بر مسند نخستوزیری نخواهد داشت.حال به نظر میرسد که در طی این دو هفته آینده کاخ سفید حداکثر تلاش خود را برای اضافه کردن چند کشور دیگر به لیست کشورهای عربی توافق کننده به کار خواهد بست. از این رو احتمالا در طی دو هفته باقی مانده تا برگزاری انتخابات، آمریکا شاهد اعلام رسمی عادی سازی روابط کشور عمان با رژیم صهیونیستی خواهیم بود.
البته برخی گمانه زنیها حکایت از تمایل «عربستان» به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی دارد، اما پذیرش عادیسازی روابط در فرصت محدود باقی مانده تا برگزاری انتخابات امریکا ریسک قابل توجهی برای محمد بن سلمان و حتی خاندان آلسعود به همراه دارد. لذا فعلا این مسئله مانع از قبول توافق عادیسازی روابط توسط ملک سلمان، پادشاه پیر عربستان سعودی شده است.
با این حال اگر در طول چند روز آینده و تا پیش از برگزاری انتخابات آمریکا، کشور عمان پذیرش توافق عادی سازی روابط را اعلام کند، احتمالاً بن سلمان نیز برای عقب نماندن از قافله و تثبیت جایگاه خود به عنوان پادشاه آینده عربستان، دست به "انتحار سیاسی" زده و پذیرش رسمی توافق از سوی عربستان را اعلام خواهد کرد.
نتیجه گیری
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا را میتوان بهعنوان بزرگترین پیشبرنده سیاستهای مطلوب لابی صهیونیستی در سطح جهان، خاصه منطقه غربآسیا معرفی کرد. چراکه در طول دوره چهار ساله ریاست جمهوریِ وی، دولت آمریکا به طور تمام و کمال در خدمت سیاستهای صهیونیستی رژیم اشغالگر قدس قرار داشت. هرچند که در پی این خوش خدمتی، اعتبار و هژمونی امریکا در بسیاری از صحنهها از جمله عرصه توافق هستهای با ایران به شدت ضربه خورد.با این حال باید به این نکته توجه داشت که ترامپ به دلیل اتخاذ سیاستهای اقتصادی ویژه، از جمله اعمال تعرفه بر واردات، خصوصا در قبال کشورهایی مانند چین در بین بخش قال توجهی از افکار عمومی آمریکا، بهجز جامعه مهاجران از محبوبیت برخورد است. لذا احتمال پیروزی او در انتخابات نیز دور از ذهن نیست.
از این رو به نظر میرسد که در صورت پیروزی ترامپ در انتخابات شاهد تداوم پروسه تشویق و تهدید کشورها به پذیرش پروسه عادیسازی رابطه با رژیم صهیونیستی خواهیم بود، هرچند که ملتهای بیدار منطقه در این مسیر چالشهای زیادی برای آمریکا و رژیم های متمایل به عادیسازی روابط ایجاد خواهند کرد و به فصل الهی این مسیر شوم را به بن بست خواهند کشاند.