یادداشت روزنامهها 16 اردیبهشت ماه
روزنامه کیهان
اشتیاق در برابر اکراه! چرا عبرت نمیگیرید؟! /جعفر بلوری
۱- مذاکرات هستهای که آبانماه ۹۲ شروع و تیرماه ۹۴ به «برجام» ختم شد، برای خود داستانی شده است. حدود ۸ سال است این مذاکرات در جریان است و چند هفتهای هم میشود که این مذاکرات طولانی و صد البته فرسایشی در وین دنبال میشود. اینکه چرا این مذاکرات اینقدر طول کشیده خود قصه تلخ و مفصلی است. فقط در یک جمله میتوان گفت، چون حریف به تعهداتش عمل نکرده و ما خوشبینانه و بااشتیاق در همان ساعات اولیه پس از توافق، به تمام تعهداتمان (و بنابر گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، فراتر از تعهداتمان) عمل کردیم، ۸ سال است که دنبال غربیها میدویم! دلیل این عملکرد سادهاندیشانه و خسارتزا چه بود؟«اشتیاق» شاید یکی از پاسخهای این سؤال باشد.
تیم مذاکرهکننده ما مشتاق بود و این اشتیاق را فریاد میزد، اما حریف نه! تیم آقای روحانی اشتیاقش را حتی، قبل از توافق به نمایش عموم گذاشته بود طوری که همان ایام، رادیو فرانسه در تحلیل رویکرد دولت روحانی در سیاست خارجی نوشت: «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد».
خریدار (غرب) در آن وهله، نمایش اشتیاق و نیازمان را دید، برخلاف تیم مذاکرهکننده ما، خود را مشتاق نشان نداد، گاهی حتی با اکراه جلو آمد، صبوری کرد و... کالای با ارزشمان را «مُفت» خرید. آقای «ولیالله سیف»، رئیس وقت بانک مرکزی حدود ۱۰ ماه پس از توافق به جای کلمه «مُفت» از واژه معروف «تقریبا هیچ» استفاده کرد و آقای «عباس عراقچی»، معاون سیاسی وزارت خارجه کشورمان نیز آذرماه سال ۹۷ و با کمی تاخیر با جمله «مزایای برجام برای ایران نزدیک به صفر شده است»، بر پیشبینی این تحلیلگر رادیو فرانسه، صحه گذاشت! همینطور آقای ظریف، وقتی گفت «هنوز نمیتوانیم در انگلیس یک حساب بانکی باز کنیم»!
چرا تیم مذاکرهکننده آقای روحانی خود را مشتاق مذاکره نشان میداد؟ چرا در دلِ این اشتیاق، نیازش به این مذاکرات را «فریاد میزد»؟ چرا در تریبونهای رسمی میگفت، «خزانه خالی است؟» یا «آب خوردنمان هم به این مذاکرات وابسته است»؟ هدف آیا، اقناع مردم ایران درباره لزوم انجام این مذاکرات بود؟ آیا دولت واقعا متوجه نبود، حریف، این موضعگیریها را میبیند و در محاسباتش میآورد؟ آیا همین «نمایش اشتیاق و نیاز»، باعث افزایش قدرت چانهزنی حریف نشد؟ و...
۲- اکنون که در حال مطالعه این یادداشتید، مذاکرات هستهای دوباره از سر گرفته شده و جریان دارد. پس از فشارهای مجلس شورای اسلامی بر دولت برای توقف اجرای یکطرفه توافق هستهای، غربیها دستاورد باارزشی را که مُفت به دست آوردهاند، در «خطر» دیدهاند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم بیسابقهترین نظارتها بر فعالیتهای هسته یک کشور (ایران) را در خطر میبیند. انگار که اصلا، پیش از این و در این ۸ سال، مذاکرهای نکرده باشیم! مذاکرات با هدف اعلامیِ «احیای برجام» و «بازگشت آمریکا به برجام» شکل گرفته است. انگار تاریخ مذاکرات منتهی به برجام، در حال تکرار است. نوع موضعگیریهای طرفین تقریبا مثل قبل است. دولت و رسانههای نزدیک به آن، مشتاق، حریف خونسرد! انگارنهانگار تاریخ برای عبرت است و از اشتباهات درس میگیرند. بر خلاف آنچه قرار بود و ادعا میشد، آمریکاییها هم در این مذاکرات حضور دارند، آن هم پررنگ! منتهی غیرمستقیم. نکته جالب اینکه، آمریکایی که عضو برجام نیست، بیش از اعضای دیگر فعال است و در حال احیای آن برتری نسبت به سه کشور اروپایی است. آن سه کشور اروپایی به آمریکا گزارش کار میدهند و آمریکاییها هم به رژیم صهیونیستی! نحوه پوشش اخبار مذاکرات هم، در حال تکرار است. نگاهی به مواضع مسئولین دولتی ما و مسئولین دولتی آنها بیندازید. همینطور به رسانههای نزدیک به دولت. آنها با بیمیل نشان دادن خود میگویند، «مسیر لغو تحریمها ناهموار و سخت است»، اینها با اشتیاق میگویند «۹۵ درصد کار انجام شده» و «تحریمها شکسته شده است»:
«رسما اعلام میکنم تحریم شکسته شده است و اگر همه با هم و متحد باشیم، به زودی تحریمها برداشته میشوند».
(دکتر روحانی، همین دیروز). یا «جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در دیدار با یوسی کوهن رئیس موساد (سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی) به او گفته واشنگتن تا بازگشت به برجام، راه درازی در مذاکره با ایران در پیش دارد». (وبگاه آکسیوس، پریروز)
«(آمریکا) اعلام آمادگی کرده کلیه تحریمهای مرتبط به برجام از جمله تحریمهای بانک مرکزی و تحریم فروش نفت را بردارد. این تصمیم، لغو حدود ۹۵ درصد کلیه تحریمهایی را شامل میشود که تاکنون از سوی واشنگتن علیه تهران به بهانه موضوع هستهای به تصویب رسیده است.. در صورتی که تهران به لغو ۹۵ درصد تحریمها چراغ سبز نشان دهد، طرفین باید درباره روند اجرای این تفاهم گفتگو کنند.» (روزنامه دولتی ایران، دیروز)
پاسخ اینکه آنها چرا خود را مشتاق نشان نمیدهند، مشخص است، چون طرفِ مقابلِ خود را مثل همان تحلیلگر رادیو فرانسه، مشتاق و نیازمند میبینند و اگر برخی جاها هم، نرمشی ولو ظاهری از خود نشان میدهند، به دلیل نگرانی از مصوبه «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها»ی مجلس شورای اسلامی است. اما اینکه تیم مذاکرهکننده ما چرا با وجود آن تجربه تلخ، هنوز دوباره خود را مشتاق نشان میدهد، احتمالا به خاطر انتخابات پیش روست. طیفی که ۸ سال است سکان اداره کشور را با شعار «سواد، دیپلماسی و کار کارشناسی» در دست دارد، به گواهِ جیب مردم، بدترین عملکرد را در طول چهار دهه گذشته داشته و برای «حذف نشدن» از صحنه سیاسی کشور، به شدت نیازمند گرفتن امتیازهای ولو ظاهری و موقت روزهای منتهی به انتخابات است. برای این طیف حالا، یک ریال بالا و پایین شدن نرخ ارز مهم است ولو این کاهش، اصولی و واقعی نبوده و صرفا با شعبدهبازی صورت گرفته باشد.
۳- این جملات را در حافظه خود نگه دارید: هفتههای پیش رو، ماجراها خواهیم داشت. به هرگونه «اعتراض کارشناسی» علیه کاهش «نمایشی» نرخ سکه و ارز و طلا، حملهور شده و هشدارها درباره امتیازهای سطحی و غیر واقعی مذاکرات وین را، برنخواهند تابید. حتی بعید نیست در روزهای منتهی به انتخابات، درست مثل تیرماه ۱۳۹۴ اعلام شود، تحریمها برداشته شد. با جادوی رسانه و بازی با افکار، قیمتهایی را که بعضا تا ۲۰ برابر افزایش یافتهاند، کمی کاهش یابند، آرای طیفی از مردم را که حالا اولین و آخرین دغدغه و مشکلشان اقتصادی است، به سبد خود بریزند. از انتخابات که عبور کردند. «روز از نو و روزی از نو»! پایان یک دولت با این وضعِ اشتغال و مسکن و خودرو، به معنای پایان عمر سیاسی جریانهای تشکیلدهنده آن دولت است لذا، انتخابات پیش رو برای آنها، بازی مرگ و زندگی است. طی هفتههای پیش رو این طیف برای تمام نشدن، از این شعبدهبازیها زیاد خواهند داشت. این خط این هم نشان!
روزنامه وطن امروز
انتخابات و حرفهای فریبنده/روحالله اژدری
عرصه انتخابات از جمله صحنههایی است که حقایق مورد هجمه قرار میگیرد. دروغهای منفرد کاندیداها و دروغهای سازمانیافته گروهها، همچون تیرهایی از انکار و تحریف است که بر پیکر حقیقت مینشیند. حقیقت در ایام انتخابات بشدت شکننده میشود، چرا که فریبکاری تا حد بسیار زیادی آسان و وسوسهانگیز است. فریبکاری نزد سیاستمداران بیاخلاق هرگز با عقل منافات ندارد، زیرا همه چیز در واقع میتوانست همانطوری که دروغگو میگوید باشد. دروغ غالبا بسیار منطقیتر و جذابتر از واقعیت است، زیرا دروغگو این مزیت بزرگ را دارد که از قبل میداند مخاطب چه چیزی را میخواهد یا انتظار شنیدن آن را دارد. دروغگو داستان خود را برای مصرف عمومی با دقت لازم برای معتبر جلوه دادن آن آماده کرده است. در صحنه انتخابات و در شرایط عادی برخی افراد در تقابل با حقیقت مجبور به قبول شکست هستند و به همین دلیل با دروغگویی و تاثیر بر وضعیت روانی رایدهندگان، حقیقت را مجروح و خود را به دروغ محق جلوه میدهند. یکی از دلایل ناامیدی مردم و عدم اقبال به انتخابات در این دوره، خشم انباشتهای است که از وعدههای فریبنده و دروغهای بیشرمانه برخی سیاستمداران برای به دست آوردن منافع یا کسب قدرت پدید آمده است. سوءظن به سیاستمداران، عنصر غیرقابل انکار در پدیده نارضایتی عمومی است.
یکی از کلیدواژههای مهم سخنرانی مقام معظم رهبری در روز یکشنبه درباره انتخابات «حرفهای فریبنده» بود. اینکه چرا مقام معظم رهبری در این مقطع تاریخی چنین کلیدواژهای را برجسته کردند به بررسی رفتارهای انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری در دورههای گذشته بازمیگردد. ظاهرا در ساحت سیاسی بعضی جریانها و شخصیتهای سیاسی، تلاش برای فریب افکار عمومی با دروغگویی و تحریف واقعیت، یک امر مقبول قلمداد شده است. متاسفانه تخریب سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی ایران از ناحیه همین جریانها و شخصیتها انجام میشود. چنانکه اکنون موجب یأس و ناامیدی بخشی از سرمایه اجتماعی شده است.
دروغگویی و قلب واقعیت، اکنون بخشی از سیاست روزمره بعضیها شده است، طوری که اطلاع از دروغگویی یک سیاستمدار دیگر در رسانهها خبرساز نمیشود. گاهی برخی مسؤولان به چنان جایی رسیدهاند که برای لاپوشانی درباره دروغ گفتن خود، باز دروغ میگویند. جالب است که این کار کاملا بیشرمانه و بدون مجازات انجام میشود. متاسفانه برخی جریانها و شخصیتهای سیاسی برای بقا یا به دست آوردن قدرت باید دروغ بگویند. شبکههای پشتیبان آنها نیز در قالب رسانه و... در هنگام انجام این کار بیشرمانه از آنها پشتیبانی میکنند. به طور مثال رسانههای پشتیبان، یا با تایید دروغ آن را با تیتر درشت مینویسند یا در صورت وضوح بیشرمانه دروغگویی، درباره آن سکوت میکنند یا بسیار اندک و در گوشهای از روزنامه گزارشی مختصر منتشر میکنند. در مقابل نهادهایی که در موقعیت قدرت و مواخذه قرار دارند و میتوانند علیه این دروغگویی بیشرمانه اقدامی انجام دهند، چشم بر هم نهاده و انگار گوش شنوایی ندارند. جهت روشنگری به نمونههایی از اینگونه دروغگوییها در عرصه انتخابات اشاره میکنیم.
۱- قبل و در جریان رقابتهای سال ۹۲ ادعای بزرگی درباره سرطانزا بودن بنزین پتروشیمیها مطرح شد که یکی از مهمترین شعارهای حامیان روحانی بر مبنای همین ادعا بود. حتی معاون روحانی در سازمان تحت هدایتش یعنی حفاظت محیطزیست اعلام رسمی کرد بنزین پتروشیمیها سرطانزاست.
۲- «اساس برنامه اقتصادی من بر ۲ محور «تولید ثروت ملی» و «توزیع عادلانه ثروت» استوار است». این شعاری بود که روحانی در تلویزیون و چشم در چشم مردم داد، اما زمانی برای مردم کمرنگ شد که با افشای فیشهای نجومی مدیران دولتی، روحانی اعلام کرد مساله حقوقهای نجومی را به یک مساله ملی تبدیل نکنید!
۳- در جریان رقابتهای انتخاباتی سال ۹۶ یک پدیده بسیار تلخ و شگفتآور رخ داد؛ ماجرا از این قرار است که با پایین آمدن رای روحانی در روستاها مسؤولان دولتی دست به کار شدند و به مردم روستاها میگویند با توجه به اینکه روال است رئیسجمهور مستقر همیشه در ۴ سال دوم هم رئیسجمهور میشود، اگر به حسن روحانی رای ندهید، بودجه روستای شما قطع میشود. این دروغ بزرگ با یک پیشنهاد انتخاباتی برای دریافت وام ۱۰ میلیونی به دهیاران همزمان شد. حتی برخی منابع نوشتند در مناطقی از مرکز کشور شایعه حذف یارانه در صورت تغییر دولت کنونی منتشر شده است.
در نظام اسلامی حقیقت جزو فضایل سیاسی به حساب آمده و دروغ هیچگاه به عنوان ابزاری قابل توجیه در معادلات سیاسی قلمداد نشده است. آنچه در قرآن و نهجالبلاغه درباره سیاست و فهم رفتار سیاسی به دست آمده است، متکی به تقواست. سیاست بخشی از دین و دین بخشی از سیاست است، لذا توجیه و تفسیر غیراخلاقی از سیاست روش نیکان و دینداران محسوب نمیشود؛ بنابراین هر کس درباره این موارد تأمل کند، میتواند درک کند که در اندیشه اسلامی به ماهیت عمل دروغگویی و ماهیت دروغگو، توجه خاصی شده است. باید توجه داشت گسترش بیشرمانه دروغگویی و وعدههای فریبنده در انتخابات ناشی از نقص اخلاقی موجود در جامعه و شخص کاندیداست. جالب است بدانیم انکار عمدی حقیقت، توانایی دروغ گفتن، توانایی تغییر واقعیتها و توانایی عمل، به هم پیوستهاند. یعنی وقتی کاندیدایی حقایق را انکار و در ایام انتخابات برای فریب مردم قول ۱۰۰ روزه برای رفع مشکلات میدهد، در خیال خود چنین تصور میکند که اگر نشد یا نتوانستیم، تقصیر را گردن دیگران میاندازیم که توانایی عمل را از ما گرفتند و نگذاشتند ما اقدامی برای رفع مشکلات انجام دهیم. یا مردم که چیزی یادشان نمیماند، پس خواهیم گفت ما اصلا قول ۱۰۰ روزهای ندادیم.
اما اینکه چرا سیاستمداران دروغ میگویند و قولهای فریبنده میدهند میتوان به موارد ذیل اشاره کرد که برخی به خلأهای قانونی و برخی به شخصیت روانی گوینده و شنونده مربوط میشود.
۱- بعضی سیاستمداران دچار نوعی خودشیفتگی هستند. تکبر و اهمیت خودشان باعث میشود آنها باور کنند میتوانند آنچه را که میتوانند بگویند، هر چند دروغی بیشرمانه باشد. جالب است که اصلا خم به ابرو هم نمیآورند.
۲- برخی سیاستمداران لیبرال از دروغگویی به عنوان یک استراتژی دفاع شخصی استفاده میکنند. به طور مثال روحانی سال ۹۶ برای پیروزی بر رقیب اصلی خود یعنی آقای رئیسی، ایشان را متهم به اعدام مخالفان کرد.
۳- متاسفانه عواقبی برای دروغگویی سیاستمداران در ساختار سیاسی ما وجود ندارد. اگر دروغگویی برملا شود، پیگیری آن هیچ نتیجهای ندارد. تاکنون برای هیچ سیاستمداری در کشور به دلیل دروغگویی و فریب افکار عمومی، محکومیت صادر نشده است.
۴- به رغم دروغگویی سیاستمداران، اکثر طرفداران آنها همچنان در کنارشان باقی میمانند و به همین دلیل آنها میدانند در صورت دروغگویی، طرفداران خود را از دست نمیدهند.
برخی مردم از شنیدن آنچه دوست دارند بشنوند، راضی میشوند، لذا سیاستمداران در ایام انتخابات بر اساس مذاق ذهنی مردم صحبت میکنند، نه بر اساس حقایق.
دروغگویی و قلب حقیقت و فریب افکار عمومی متاسفانه در شرایط فعلی از جمله تضعیفکننده و تخریبگر سرمایه اجتماعی - نظامی شده است که خون هزاران شهید صدیق برای باروری و حفظ آن فدا شده است، لذا باید تا دیر نشده است به عنوان یک جرم نابخشودنی سیاستمداران مورد توجه قرار گیرد. اگر سیاستمداران همیشه خود را در معرض بررسی واقعیتها بدانند و این را درک کنند که گفتار و رفتار آنها با حقایق مقایسه خواهد شد، دقت بیشتری در اظهارنظر خواهند داشت. اگر سیاستمداری با دروغگویی خود باعث بیآبرویی نظام، حزب یا طبقه خاصی از جمله روحانیت، دانشگاهیان و... شود، باید با برخورد انضباطی روبهرو شود. دروغگویی و فریب افکار عمومی باید به عنوان یک جرم سیاسی در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد و اگر چنانچه سیاستمداری متهم به دروغگویی شده و توسط مدعیالعموم در محکمه محاکمه و دروغگویی او اثبات شد، از هرگونه فعالیت سیاسی در ۳ قوه مجریه، مقننه و قضائیه محروم شود.
روزنامه خراسان
بازی پشت پرده آمریکا در افغانستان /احمدکاظم زاده
نیروهای آمریکایی خروج از افغانستان را به عنوان بخشی از برنامه دولت بایدن برای ترک کامل این کشور پس از ۲۰ سال درگیری و جنگ، آغاز کردهاند. جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا اوایل ماه جاری میلادی بدون این که هیچ گونه سیاست منسجمی برای امنیت افغانستان پس از خروج نیروهای خود اعلام کند، گفته بود این کشور تمامی نیروهایش را تا ۱۱ سپتامبر که بیستمین سالگرد حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ است از افغانستان خارج میکند. آمریکاییها روز یکشنبه نیز پایگاه «انتونیک» در ولایت هلمند را به نیروهای امنیتی افغان، واگذار کردند. اما در بین ابهامات زیادی که برای وضعیت افغانستان در دوره پس از خروج نیروهای آمریکایی و ناتو ایجاد شده، در واقع چند نکته تقریبا مشخص است که بر اساس آن میتوان تا حدودی چشم انداز اوضاع و سناریوی پشت آن را حدس زد. نخست این که در داخل افغانستان محتملترین سناریو قدرت گیری طالبان و سقوط کابل و دولت مرکزی است و این که وضعیت عراق پس از سال ۲۰۱۱ برای افغانستان تکرار شود. اینها دور از انتظار نیست مگر این که در نشست استانبول توافق حاصل شود که البته طالبان هیچ رغبتی برای شرکت در این نشست ندارند. گروه طالبان برای شرکت در نشست استانبول، خواستار آزادی هفت هزار زندانی خود از زندانهای دولت افغانستان و خارج شدن نام سرکردگان این گروه از لیست سیاه شورای امنیت سازمان ملل شده است. اعلام این شروط، تحلیل و سوالهای مختلفی را در خصوص برگزارشدن یا نشدن اجلاس استانبول مطرح میکند و به نظر میرسد این گروه به دنبال کسب امتیاز حداکثری در نشست استانبول است. طالبان در حالی گام به گام درصدد امتیازگیری است که آمریکا و دولت افغانستان هیچ امتیازی از این گروه از جمله برقراری آتش بس پایدار و برقراری صلح در این کشور نگرفته اند و کارتهای بازی به نفع طالبان بوده است. این گروه در ادامه گسترش نفوذ خود روز گذشته شهرستان «بورکه» در شمال افغانستان را تصرف کرد. همچنین از یک سو طالبان بر امارت اسلامی تاکید دارد و از سوی دیگر دولت افغانستان قویا چنین سیستمی را رد و با آن مخالفت میکند. اختلافات و دوقطبی سیاسی که بین اشرف غنی و عبدا... عبدا... از قبل نیز وجود داشته است با خروج آمریکا و تقویت طالبان به عنوان وزنه و بازیگر پرقدرت آینده افغانستان، توافق برسر یک ساختار قدرت سیاسی مورد قبول همه گروهها را در هالهای از ابهام فروبرده است. در عرصه خارجی نیز چند نشانه است که میتواند تا حدودی به روشن شدن چشم انداز کمک کند. نخست این که خیلی از نشانهها حاکی از این است که دولت بایدن قصد رویارویی با روسیه را دارد و آرایش سیاسی و نظامی که در حال شکل گیری است، این احتمال را قوی نشان میدهد. از این منظر احتمال این که اعلام خروج ناگهانی دولت بایدن برای خروج نظامی از افغانستان مکمل سناریوی کلان آمریکا برای ضربه به روسیه باشد دور از انتظار نیست. نشانهها حاکی است، همزمان با خروج، به ترکیه میدان داری بیشتری در افغانستان داده میشود و به نظر میرسد مسئولیت کنترل طالبان در وضعیت پساخروج به این کشور واگذار میشود. با توجه به تجربه تحولات سوریه و عراق در زمان ظهور و تکثیر گروههای تکفیری این احتمال که ترکیه به حلقه واسط بین طالبان و گروههای تکفیری و افغانستان نیز به مامن و پناهگاه گروههای تکفیری از خاورمیانه تبدیل شود، وجود دارد. در این صورت احتمال بروز رقابت بین ترکیه و پاکستان نیز وجود دارد، زیرا تا پیش از این، این پاکستان بود که پدرخوانده طالبان محسوب میشد، اما اکنون یک پدر خوانده جدید ترک هم پیدا میکند. نکته این جاست که هند و چین هم به دلیل اختلافات سیاسی و ژئوپلیتیکی سیاست واحدی برای امنیت افغانستان ندارند و همه اینها باعث شده است که نگرانیها از تحولات جدید در افغانستان افزایش یابد. در مجموع آن چه از قراین و شواهد بر میآید اعلام خروج ناگهانی آمریکا و متعاقب آن ناتو از افغانستان برخلاف آن چه اعلام میشود، تنها برای رهایی از بار حضور نظامی در این کشور نیست چراکه در گذشته این هزینهها هم صرف میشد و بر اساس یک سناریو صورت گرفته است، این که آمریکا به یک شکل دیگر میخواهد از افغانستان برای تسویه حسابهای بین المللی و منطقهای خود استفاده کند.
روزنامه ایران
روز قدس فراتر از یک نماد/مجید انصاری*
رژیم جعلی اسرائیل از ابتدا با کمک قدرتهای جهانی با هدف ایجاد یک کانون بحران در قلب منطقه خاورمیانه که قلب جهان اسلام است تأسیس شد. متأســــفانه غفلـــــت مسلمانان، هم در سطح ملتها و هم دولتها زمینه شکلگیری و قدرت گرفتن این رژیم جعلی را تقویت کردند. آگاهی کشورها و ملتهای اسلامی درباره ماهیت این رژیم زمانی بود که دیگر موجودیت حداقلی سیاسی آنها در اراضی اشغالی تا حدی تثبیت شده و این سیستم رو به توسعه غیرقانونی و غیرانسانی خود آورده بود. در این مسیر هم حمایت بی، چون و چرایی غرب از این رژیم هم حاشیهای امن برای آنها از منظر حقوقی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و تبلیغاتی ایجاد کرد. پیروزی انقلاب اسلامی تغییر بزرگی در جغرافیای سیاسی خاورمیانه داشت که شاید مهمترین آن در قبال همین رژیم اسرائیل بود. ایران به عنوان مهمترین متحد اسرائیل به یکباره تبدیل به بزرگترین دشمن آن شد. رژیم اسرائیل استراتژی حفظ حیات خود را از ابتدا بر توسعه مداوم و غیرانسانی اراضی خود بنا کرده و در تمام عمر خود به صورت مستمر مشغول اشغالگری بیشتر و مهاجرت دادن یهودیان به بخشهای اشغالی جدید بوده. به موازات همین تلاش دیگر صهیونیستها در این جهت بوده که مسأله فلسطین مشمول گذر زمان شده و به فراموشی سپرده شود. امام بزرگوار در ابتدای انقلاب با هدف جلوگیری از همین مسأله یعنی فراموشی موضوع فلسطین به دلیل مرور زمان، آخرین جمعه ماه رمضان را به عنوان روز قدس تعیین فرمودند. این کار شاید در نگاه اول یک اقدام سمبلیک و نمادین به نظر برسد، اما در عمل طی ۴٠ سال گذشته مشخص شده که این روز چیزی بیش از یک نماد است.
وقتی به سابقه این روز طی ۴ دهه اخیر بر میگردیم مشخص میشود که نقش روز قدس در فراگیر کردن مسأله فلسطین خصوصاً در سطح آگاهسازی ملتها و مواجهه تمام قد با امواج تبلیغاتی ساخته شده توسط دستگاههای غربی بسیار فراتر از نقش نمادین بوده. کما اینکه هر سال رژیم اسرائیل برگزاری این مراسم را به عنوان یک چالش و بحران برای خود در مقطع زمانی پایان ماه مبارک رمضان میبیند. نکته دیگر اینکه هم اکنون روز قدس صرفاً یک رویداد فراملی در سطح جهان اسلام نیست و حوزهای وسیعتر از جهان اسلام در سطح همه منتقدان و مخالفان رژیم اسرائیل را شامل میشود.
نکته مهمی که فلسفه روز قدس بر آن تأکید دارد، اهمیت اتحاد در مقابل مسأله فلسطین است. باید معترف بود که رژیم اسرائیل هم اهمیت این موضوع یعنی اتحاد خصوصاً در سطح جهان اسلام را به عنوان مهمترین خطر علیه خود دریافته و مخصوصاً در دو دهه اخیر اقداماتی را ناظر به این موضوع کلید زده که هم اکنون نتیجه آن را میتوان در شکاف جهان اسلام و جهان عرب و غلتیدن برخی دولتها به آغوش این رژیم نامشروع دید. به نظر میرسد پادزهر اصلی این یارکشی اسرائیلیها از جهان اسلام زمینهسازی مجدد برای اتحاد و وحدت در این حوزه و علیالخصوص بین قدرتهای بزرگ است. از همین روست که باید توجه داشت تنشزدایی بین ایران و برخی قدرتهای جهان اسلام، چون عربستان، فارغ از منفعتهای دو طرفه سودی بزرگتر در قبال مسأله فلسطین به همراه دارد. هم اکنون وحدتی قابل قبول درباره مسأله فلسطین در سطح ملتهای مسلمان وجود دارد، اما آنچه در عمل میتواند به تغییر معادلات به نفع مظلومان فلسطینی کمک کند، ایجاد اتحاد و همسویی در بین دولتهای مسلمان است. یعنی همان چیزی که فلسفه اصلی روز قدس است و اسرائیل از آن هراس جدی دارد.
*عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز
روزنامه شرق
کشف هرمنوتیک مالی/سیدمصطفی هاشمیطبا
نوعا در علوم انسانی بهطور بسیار خلاصه، موجز و غیردقیق اصطلاح «هرمنوتیک» به معنای تفسیر و تعبیر برای دستیابی به معناست؛ یعنی اگر جمله یا کلامی معنای روشن، صریح و غیرقابل بحث برای درک یکسان افراد نداشته باشد، به کمک علم هرمنوتیک معنا یا معانی آن روشن میشود و میتوان کلمه تأویل یا تفسیر را معادل آن دانست. البته رابطه نزدیکی یا دوری تأویل یا تفسیر خود جای بحث دارد؛ بهخصوص در امر تفسیر قرآن که گاه از آن به تأویل یاد میشود و البته بهنظر علمای اسلامی تفسیر ممکن است، اما تأویل قرآن- شاید به معنی تفسیر به رأی- حرام است. طبعا موضوع هرمنوتیک بیشتر در علوم انسانی کاربرد دارد و علوم ریاضی و فیزیک کمتر دچار تأویل و تفسیر میشوند و بهخصوص در علم ریاضی هرمنوتیک جایی ندارد، زیرا اعداد و رابطههای ریاضی از استحکام کافی برخوردارند. از جمله علومی که میتوان در زمره علوم ریاضی شمرد، مسائل مالی و بدهبستانهای مالی و پولی است که حسب قواعد ریاضی و سیستمهای مالی بستانکاریها و بدهکاریها مشخص میشود. گو اینکه در بستن ترازهای مالی حسابداران شیوههای جابهجایی را خوب میشناسند و از صورتی زیانده به صورتی سودده یا برعکس، حاصل کار خود را به نمایش میگذارند. بهنظر میرسد اینک در کشور ما همچون ساختن اتم در زیرزمین توسط دختری ۱۶ ساله یا تشخیص و بررسی کرونا از صدمتری با چیزی شبیه در قابلمه، در علم ریاضی و محاسبات مالی علم جدید هرمنوتیک اختراع شده است و دوستان مسئول که صاحب مقام دکترا در فلسفه یعنی Ph.D هستند، در علم حسابداری و آمار با توسل به هرمنوتیک استنباطهای جالب و متضادی از خود بروز دادهاند. اینجا این را اضافه کنم که عنوان Ph.D یعنی دکترا در فلسفه به همه آنهایی که دکترا در زمینههای مختلف میگیرند، اطلاق میشود و ربطی به علم فلسفه رایج ندارد و معنی آن بیشتر این است که دارنده آن فردی محقق و پژوهشگر است، حال با مصادیق آنکه درست یا غلط عنواندار شدهاند، کاری نداریم. گفتیم که حسابداری نوعی علم ریاضی است و جای بدهکار و بستانکار محکم است و ربطی به فلسفهبافی ندارد، اما در حال حاضر دارندگان دکترای فلسفه نوعی هرمنوتیک ابداع کردهاند که حاصل آن تفاوت و تضاد صددرصد است و جایی برای تعبیر، تفسیر و تأویل باقی نگذاشتهاند. بیانات رئیس سازمان برنامه و بودجه و رئیس کل بانک مرکزی نشانه اختراع این نوع هرمنوتیک در علم حسابداری است. رئیس سازمان برنامه و بودجه میگوید دولت از بانک مرکزی بستانکار است و معاونش هم او را تأیید میکند و رئیس کل بانک مرکزی میگوید بانک مرکزی از دولت طلبکار است و بهخاطر تحفظ، خیلی حرفها را نمیگوید و البته هر دو اندیشمند فلسفهدان به شیوه هرمنوتیکی طلب و بدهی را تأویل یا تفسیر به رأی کردهاند و حاصل آن البته عیانشدن تشتت و تشنج در دستگاه اداری و عوضشدن جای قاتل و مقتول است. اینکه دو عضو یک دولت واحد دو حرف کاملا متضاد بزنند، شاید در برخی موارد مصداق داشته باشد مثلا درخصوص متن برجام ممکن است کسی آن را برخلاف دیگری تأویل کند، زیرا متنی مفصل است و پر از مراحل مختلف، اما اینکه جای بدهکار و بستانکار عوض شود، امری بدیع و مانند همان اختراع زیرزمینی ۱۶ سالههاست.
اگر سازمان برنامه میخواهد بگوید که دولت از نظر مالی قوی و توانمند است و تحریمها هیچ تأثیری در قدرت دولت نداشته است، با کسری بودجه ۴۰۰ هزار میلیارد تومانی بودجه ۱۴۰۰ چه میکند. حتما میخواهد بگوید که این کسر بودجه از محل طلب دولت از بانک مرکزی تأمین میشود؛ در این صورت بانک مرکزی که هدایتکننده نظام مالی و بانکی کشور است و در همه کشورها تأثیر درجه یک در نظام مالی دارد، با ترازنامهها و حسابهای سود و زیان خود و دیگر بانکها چه کار باید بکند. حتما باید نظام حسابداری جدیدی اختراع کنند که حرف سازمان برنامه درست از آب درآید. حال اگر این دو بزرگوار دکترا نداشتند و انسانهای نابخردی مانند این نویسنده بودند، جای تعجب نداشت، اما دو فرد ظاهرا نخبه و دارای تحصیلات عالی و عضو یک دولت چگونه میتوانند یک تضاد صددرصدی سرنوشتساز را مایه تفریح و بزرگوارمنشی خود کنند و حتما این چیزی نیست جز اختراع نوع جدیدی از هرمنوتیک که به تأویل و تفسیر میپردازد و بیاساس نظریه تضاد را مطرح میکند و از دل دانش ریاضی و حسابداری امور شکبرانگیز و برهمزننده قاعده را استخراج میکند. به خاطر دارم که زندهیاد علامه محمدتقی جعفری در جلسهای مورد سؤال یکی از دانشجویان قرار گرفت و آن دانشجو که طرفدار دترمینیسم تاریخی بود، از جبر تاریخی سخن گفت و به علامه خرده گرفت. ایشان گفتند من یک کتاب ۴۰۰ صفحهای درباره جبر و اختیار نوشتهام و آخر هم نفهمیدم جبر است یا اختیار؛ حال مبنای شما چیست؟ بعد هم دوستانه گفتند برادران به جای اتخاذ یک حرف و چسبیدن به آن شیوه تحقیق و علمآموزی را پیشه خود کنید و وجدان را قاضی بگیرید. حال بدهکار یا بستانکار بودن یک سازمان نه نیاز به جبر و اختیار دارد و نه به دترمینیسم تاریخی و کافی است عقل سلیمی آن را نگاه کند و شیوههای دقیق ریاضی را تعبیر و تفسیر نکند، زیرا تشتت در اصول تعریفشده و مورد قبول یک جامعه علمی آن هم در یک دولت واحد امری کاملا خلاف حکمرانی و مدیریت جامعه است. اگر امروز بخواهیم جای بدهکار و بستانکار و قاتل و مقتول را عوض کنیم، حتما در هر قدم که برداریم، این هرزگوییها به جامعه سرایت میکند و خوب است حداقل به مدارک دانشگاهیمان احترام بگذاریم و به فرمایش علامه جعفری وجدان را قاضی بگیریم.
اخبار ویژه 16 اردیبهشت ماه
روزنامه کیهان
یادآوری «باید»های فراموششده در آخرین ماههای عمر دولت
روزنامه رسمی دولت در آخرین ماههای ۸ سال مدیریت آقای روحانی میگوید تولید، محور حیات اقتصاد کشور است و باید از تولید حمایت شود تا نقدینگی و بیکاری و تورم موجود مهار شود. این روزنامه در حالی که تیتر صفحه اول خود را به تیتر غلطانداز «توافق نهایی در وین در انتظار تصمیم پایتختها است و ۹۵ درصد توافق نهایی شده» اختصاص داده بود، در صفحه لایی خود از قول یک کارشناس اقتصادی نوشت: برای موفقیت در اجرای برنامههای اقتصادی، ابتدا باید علت مشکلات را پیدا کرد. برای حل مشکلات به جای پرداختن بهعلت نباید دنبال معلول باشیم. علتیابی شود راهحلها جواب میدهد.عمده مشکلات اقتصادی بهخاطر نپرداختن بهعلتها است. برای مثال مشکلات زیادی در بخش تولید داریم. اگر بخواهیم علتیابی کنیم مهمترین آن کمبود نقدینگی و سرمایه در بخش تولید است. بانکها نگاه اقتصادی به تولید ندارند، بیشتر تسهیلات بانکی در بخشهایی غیر از تولید پرداخت میشود. کمتراز ۳۰ درصد وامهای بانکی به بخش تولید پرداخت شده است. میزان نقدینگی خیلی بالا است، اما این نقدینگی در خدمت تولید نیست. در دنیا نظریه علمی این است که بانک باید در خدمت تولید باشد، بانک برای این هدف ایجاد شده تا فعالیتهای اقتصادی درست حرکت کند. در ایران بانکداری عامل و مانع پیشرفت توسعه شده است. منابع بانکی بهسمت تولید سرازیر نمیشود. بیشتر شرکتهای سرمایهگذاری وابسته به بانکها تسهیلات بانکی را میگیرند. عملکرد بانکها به نحوی نیست که تولید، رشد کند.
برای رشد مستمر و پایدار باید بانکها در رسیدن بخش تولید به هدفشان کمک کنند. بانک مانع تولید شده است، تا این علت برطرف نشود بخش مهمی از مشکلات اقتصادی به خواری یا فضای فساد وجود داشته باشد نباید انتظار داشته باشیم برنامههای اقتصادی درست اجرا شود یا مشکلات را حل کند. چرا تولیدکننده دائم دنبال مجوزها و حل موانع باشد؟ تجربه کشورهایی را که توسعه پیدا کردهاند باید اجرا کنیم. وقتی محیط شفاف نیست راهحلها هم جواب نمیدهد. قوه قضائیه باید در خدمت تولید بهدنبال حل ریشهای فساد بر سر راه تولید باشد. مشکل چرخه تولید با دستور و بهصورت موردی حل نمیشود.
محور و اساس حیات یک کشور تولید است. چرا بیکاری کم نمیشود، چون نقدینگی بهجای تولید صرف واردات میشود. بدون جذب سرمایه، رشد و توسعه اقتصادی بهدست نمیآید. در ایران نیز با تأکید بر نقش سرمایه خارجی در رشد اقتصادی، اشتغالزایی و رونق تولید در برنامههای کلان، برنامههای توسعه، قوانین بودجه، باید برای رشد اقتصادی و حل مشکلات فضای مناسب را ایجاد کنیم. چرا تورم کم نمیشود؟ چون دولت کسری بودجه را با چاپ پول رفع میکند؛ بنابراین نگاه دولت به توسعه و تولید، فضای اجرای برنامههای اقتصادی را تشکیل میدهد. دولتها باید فضاسازی کنند، سیاستها زمانی مناسب است که فضای مناسب ایجاد شود. فضا باید شفاف باشد و فساد کم شود تا برنامهها فضای مناسب برای اجرا داشته باشند.
در همین حال، روزنامه همشهری در گزارشی خاطرنشان کرد هزینههای تولید افزایش یافته و نرخ تورم پیش فکر صنعت به ۹۴ درصد رسیده است. بالا رفتن هزینههای تولید، به معنای افزایش قیمت محصولات تولیدی درآینده است. نوسان شاخص قیمت تولید کننده بخش صنعت در زمستان گذشته، نسبت به زمستان سال ۹۸، از رسیدن نرخ تورم نقطهای به ۹۳/۶ درصد حکایت دارد. این ارقام نشان میدهد؛ میانگین قیمت دریافتی تولیدکنندگان محصولات صنعتی به ازای تولید کالاهای خود در داخل کشور، در زمستان ۹۹ نسبت به زمستان ۹۸، معادل ۹۳/۶ درصد افزایش داشته است. تورم نقطه به نقطه در پاییز پارسال ۷۷/۳ درصد بود.
گزارش شرق از سردرگمی انتخاباتی اصلاحطلبان
یک روزنامه اصلاحطلب میگوید: با توجه به مشکلات موجود در جبهه اصلاحات، هیچ بعید نیست که این طیف ممکن است پای لیست نامزدی غیر از ۱۴ نامزد موجود و حتی غیراصلاحطلب بایستد (!) شرق در گزارشی مینویسد: محمدجواد ظریف، اسحاق جهانگیری و مصطفی تاجزاده کسانی هستند که بیشترین آرا را از سوی اعضای نهاد اجماعساز اصلاحطلبان (ناسا) به دست آوردهاند و تا اینجای کار سه گزینه اصلی اصلاحطلبان محسوب میشوند. با انتشار این لیست و مشاهده این نفرات این پرسش به وجود میآید که آیا مشخصا این سه نفر، میتوانند برای اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو راهگشا باشند و در نهایت منجر به توفیق انتخاباتی اصلاحطلبان شوند؟
گرچه دولت روحانی با حمایت مستقیم اصلاحطلبان روی کار آمد، اما به غیر از حوزه دیپلماسی نتوانست نماینده گفتمان اصلاحطلبی باشد. خروج آمریکا از برجام همانا و آغاز دور تازهای از مشکلات اقتصادی همانا؛ تورم بهشدت افزایش یافت، سفره مردم کوچکتر از گذشته شد و دایره طبقه فرودست آنقدر افزایش یافت که به گفته بسیاری از جامعهشناسان و اقتصاددانها دیگر طبقه متوسطِ سرمایهای چندانی باقی نماند. این وضعیت در کنار جامه عمل نپوشاندن روحانی به دغدغههای اصلاحطلبی باعث شد انتقادهای زیادی از سوی اصلاحطلبان و مخاطبان جبهه اصلاحات به دولت وارد شود که گرچه این نقدها مشخصا به ظریف نبود، اما دیگر او سردار دیپلماسی نبود و مردم بیش از آنکه به ظریف توجه کنند، درگیر مشکلات معیشتی خود بودند.
دو حادثه دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ شاهدمثالهایی از نارضایتی اقتصادی بود که البته دولت برای پاسخدهی مناسب به آن اعتراضات هم کاری نکرد. با این وصف ظریف دیگر مانند دوره اول روحانی جایگاه ویژهای دستکم در میان مردم نداشت. همین وضعیت ادامه یافت تا اکنون که بخشی از اصلاحطلبان از او بهعنوان یکی از نامزدهای اصلی خود یاد میکنند و این حمایت در حالی است که اولا ظریف تا این لحظه هیچ ایدهای برای مدیریت نداشته و حتی خود بارها گفته که به غیر از کار دیپلماسی در هیچ موضوعی تخصص ندارد؛ بنابراین به نظر میرسد اعتماد مردم به فردی که برنامه خاصی بهجز دیپلماسی ندارد، سخت باشد. به نظر میرسد در این شرایط او نتواند نماینده جامعالشرایطی برای اصلاحطلبان باشد؛ چه اینکه حتی برخی اصلاحطلبان با تکیه بر این موضوع که ظریف از نظر تشکیلاتی اصلاحطلب نیست، حاضر به حمایت از او نبوده و نیستند.
شرق میافزاید: اسحاق جهانگیری هم بهعنوان معاون اول روحانی اگرچه در حوزه سیاست داخلی خاصه در دوره اول دولت توانست به دستاوردهای مناسبی دست یابد، اما او بهعنوان نماینده دولت شناخته میشود. درباره تاجزاده هم گفتنی است که او میخواهد مطالبات انتخاباتی را بالا ببرد. جامعه، بیشترین مخاطره را اقتصاد نابسامان میداند، درصورتیکه تاجزاده هنوز با تکیه بر همان شعارهای سیاسی گذشته وارد شده است؛ از طرفی تاجزاده از موضوعاتی سخن میگوید که اصلا جدید نیست و در جامعه موجود است و فردی مثل تاجزاده به هیچوجه نمیتواند زبان رسای مطالبات واقعی اجتماعی باشد. از طرفی اگر تاجزاده واقعا میخواهد در انتخاباتی نامزد باشد و به رقابت بپردازد که خود میداند باتوجه به رویکرد شورای نگهبان بیتردید صلاحیتش تأیید نمیشود، احتمالا برای تندترکردن فضای انتخابات به میدان آمده، که تندکردن فضای انتخابات حتما به ضرر نیروهای اصلاحطلب خواهد شد.
تاجزاده مورد قبول بسیاری از نیروهای اصلاحطلب نیست و درست یا غلط، بسیاری او را نیرویی تندرو میدانند. با ذکر این اوصاف، به نظر میرسد که فضای انتخاباتی در جبهه اصلاحات هنوز روشن نشده است و هیچ بعید نیست که آنها از تمام گزینههای مطرحشده عبور کنند و در روزهای منتهی به انتخاباتی ناگهان پشتسر نامزدی دیگر بایستند؛ ولو نامزدی که اصلاحطلب هم نباشد.
اصلاحطلبان با این کارنامه و این نامزدها باید قید انتخابات را بزنند
یک روزنامه اصلاحطلب تصریح کرد: این طیف با بحران نامزد مواجه و با آشفتگی سر به گریبان است. آفتاب یزد در گزارشی مینویسد: برخی گروهها نامزد خود را معرفی کردهاند و برخی در حال معرفی هستند. برخی هم گذاشتهاند برای دقیقه نود (!)، اما از هماکنون معلوم است که گزینههای دقیقه نودی هم دستکمی از گزینههای اعلامشده ندارد.
اصلاحطلبان را میگویم که یا نامزدشان تاجزاده است و یا میخواهند به کرباسچی برسند و یا نهایتا دست بگذارند روی لاریجانی. برخی اختلافات احتمالا باعث میشود شورای هماهنگی اصلاحات تغییر ماهیت بدهد و همین مسئله باعث چنددستگیهایی خواهد شد و الخ... از شهریور ۱۳۹۹ تا پایان سال، چند فرضیه به حقیقت نزدیکتر شد یعنی شورای هماهنگی اصلاحات با استعفاها و جابهجاییها و آمدن و نیامدنها تغییر شکل داد و خیلیها یا سکوت کردند یا راه خویش گرفتند یا به دسته و قبیلهای دیگر پیوستند و معلوم شد «تشتت» شتری است که فقط در خانه اصولگرایان نخواهد خوابید و شامل اصلاحات نیز خواهد شد.
در کنار جمیع علل و عواملی که در تحلیلها بر آن اتفاقنظر بود، عملکرد دولت روحانی و نگاه و نظر مردم در صدر رخدادها جای گرفته بود بدین معنا که اگرچه پیشبینیها، انتخاباتی سرد را پیشبینی میکنند، اما اینکه این سرد بودن به پای شورای نگهبان نوشته شود نیز چندان منصفانه نیست، بسیاری از تحلیلگران حتی اصلاحطلب بر این عقیده بودند که اصلاحات برای ریاستجمهوری شانسی ندارند، چون در رئیسجمهور شدن حسن روحانی، نقشی فراتر از حامی برعهده داشتهاند. در کنار این تحلیلها، اندکاندک نارضایتیها از برخی جداییطلبیها، تکرویها و بر طبل خویش کوبیدنها نیز به نارضایتیهای عملکردی و معیشتی اضافه شد و همگان متوجه شدند برخی انتقادها از دولت روحانی در لایههای جامعه دچار نوعی بدبینی شده است که نمیشود یک روز حامی بود و حالا تبری جست از همان دولتی که با حمایت اصلاحطلبان روی کار آمده بود.
در خلال تحلیلهای انتخاباتی تا شهریور ۱۳۹۹ و نیز از شهریور ۹۹ تا نوروز ۱۴۰۰ یک عبارت بسیار دست به دست میشد و آن «سخت» بودگی انتخابات برای اصلاحطلبان به طرزی خارقالعاده مهم. این سخت بودگی در چند جا به یک مقصد منتهی میشد. اول از فیلترهای شورای نگهبان شروع میشد بعد به پایین بودن میزان مشارکت میرسید و در نهایت کاندیدا شدن باز هم به دلیل فیلترهای شورای نگهبان، آب سردی بود بر پیکره تحلیلهای سیاسی - انتخاباتی، اما از تنها مبحثی که نشانی نمییافتیم؛ آشفتگی درونی اصلاحطلبانی بود که خود نیز نمیدانستند کجای ماجرای انتخابات هستند یا با خودشان، مردم، دولت روحانی، برخی چهرهها و انتخابات چند چند هستند و در کجای بازی قرار خواهند گرفت؟!
پالسهایی که از درون بدنه دولت به میانه جامعه سیاسی و نخبگانی ارسال میشد خبر از نوعی تلاش برای جدا کردن بخش یا بخشهایی از اصلاحات از بدنه شورای هماهنگی بود، فیالمثل، کارگزاران خیلی زود راه و خرج خود را جدا کرد و در زمانهای که همه از اصلاحطلب اصیل شناسنامهدار میگفتند خبر رسید که کارگزارانیها چندان بعید نیست مثل ۹۲ و ۹۶ باز هم از کاندیدایی شبیه روحانی؛ غیر اصلاحطلب، اما همراه حمایت کنند، بعد خبر رسید که بخشهایی از دولت در یک هماهنگی کامل با برخی جناح و جبهههای اصلاحطلبی به این نتیجه رسیدهاند که چاره از دست ندادن پاستور، دور «علی اردشیر لاریجانی» جمع شدن است. حتی این روزها که گفته شده کارگزاران قرار است دقیقه ۹۰ گزینه معرفی کنند. در حال و هوای انتخابات ۱۴۰۰ اینچنین به نظر میرسد که اصلاحطلبان در سیطره چنددستگی و تشتت با فاصله گرفتن از نهاد اجماعساز، یکییکی در حال چهره رو کردن هستند.
اما دست گذاشتن روی چهرههایی که به طرز عجیبی با هم شباهتهای قابل تأملی دارند خود بحث درازدامنی است:
دست گذاشتن روی امثال تاجزاده، کرباسچی، علی مطهری، کواکبیان یعنی گرا و پالس به شورای نگهبان دادن که رد صلاحیت کردن اینها نه هزینهای دارد نه غیرمحتمل است. دست گذاشتن روی این گزینهها یعنی اصلاحطلبانی که تا دیروز مینالیدند از مشارکت پایین و احتمال شکست برای عدم مشارکت، چندان صالح و صادق نبودند، زیرا دقیقا بر چهرههایی دست گذاشتهاند که نه رأی دارند نه احتمال تأیید صلاحیت شدن و نه توان اجماعسازی! شاید مفهوم تلختری نیز داشته باشد و آن خالی بودن دست اصلاحطلبان برای حضور و ورود به انتخاباتی مهم و سرنوشتساز و این یعنی زمین بازی از همین حالا به رقیب واگذار کردن و نیز بازی بازندهها را تمرین کردن.
کارنامه منفی دولت در حوزه رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال
میزان اشتغال خالص در دولت روحانی ۴۰ درصد کاهش داشت. همچنین دولت روحانی رکورددار رشد منفی اقتصادی در میان دولتهای پس از انقلاب بوده است.
بر اساس آمارهای منتشره از سوی «نور اقتصادی»، دولت روحانی در طول ۸ سال، چهار بار رشد منفی اقتصادی را تجربه کرد که بیشترین رکورد رشد منفی در طول ۴ دهه گذشته است.
در همین حال به گزارش شرق، اشتغال خالص دولت روحانی به ۹۶۳ هزار نفر رسید که نسبت به عملکرد دولت نهم و دهم، کاهش ۴۰ درصدی را نشان میدهد. بر اساس گزارش مرکز آمار در زمستان سال ۱۳۹۹ جمعیت شاغلین ۱۵ ساله و بیشتر در کشور به ۲۳ میلیون و ۱۳۵ هزار نفر رسید.
در فصل پایانی عملکرد دولت دهم یعنی بهار سال ۱۳۹۲ جمعیت شاغلین کشور ۲۲ میلیون و ۱۷۱ هزار نفر بود. بدین ترتیب دولت روحانی تا پایان زمستان گذشته بهطور خالص توانسته ۹۶۳ هزار شغل ایجاد کند. این در حالی است که دولت قبل در دوره ۸ ساله، یک میلیون و ۶۷۱ هزار شغل ایجاد کرده بود.
دولت اصلاحات در بهار سال ۱۳۸۴ کشور را با ۲۰/۵ میلیون شاغل به دست دولت نهم داد و ۸ سال بعد دولت دهم در بهار ۱۳۹۲ کشور را با ۲۲ میلیون و ۱۷۱ هزار شاغل در اختیار دولت یازدهم قرار داد؛ بنابراین دولتهای نهم و دهم در طول هشت سال فعالیت خود یک میلیون و ۶۷۱ هزار شغل بهطور خالص ایجاد کردند که متوسط فصلی آن ۵۲ هزار شغل جدید میشود.
در مقابل، دولت روحانی طبق آخرین آمار، بهطور میانگین در هر فصل ۳۱ هزار شغل جدید خالص ایجاد کرده است. بدین ترتیب ملاحظه میشود که اشتغال خالص در دولت روحانی نسبت به دولت قبل حدود ۴۰ درصد کاهش یافته است.
روزنامه وطن امروز
نیروهای مسلح لحظهای از اندیشیدن به آرمان بزرگ «قدس» غفلت نخواهند کرد
در آستانه روز جهانی قدس، سردار سرلشکر پاسدار محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در پیامی روز قدس را یادگار ماندگار و ابتکار راهبردی امام خمینی (ره) و بستر شکلگیری جبهه بیداری و مقاومت اسلامی دانست و با تاکید بر اینکه لحظهای از اندیشیدن به آرمان بزرگ قدس شریف غفلت نخواهیم کرد، به رژیم صهیونیستی که اخیرا طعم تلخ ضربات مهلک و مرگبار جبهه مقاومت و انتفاضه مقتدر فلسطین را بیش از گذشته چشیده است، هشدار داد: انتفاضهای که از سنگ به موشک رسیده و در مرز بازدارندگی است، به مدد پشتیبانیهای محور مقاومت و امت اسلامی بیش از هر زمان دیگر آماده برچیدن بساط اشغالگران است.
داوطلبان از امروز درست سخن بگویند و وعدههای بدون پشتوانه ندهند
آیتالله جنتی، رئیس شورای نگهبان در جلسه هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری، با تأکید بر اینکه رهبر انقلاب فرمودند «عدهای با خدشه وارد کردن در اصل انتخابات یا در عملکرد دستاندرکاران اعم از شورای نگهبان یا دستگاههای دیگر موجب دلسردی مردم میشوند که این کار غلط است»، متذکر شد: متأسفانه معدود افرادی هستند که حرفهای نادرستی علیه شورای نگهبان میزنند تا مردم را نسبت به سلامت انتخابات مأیوس کنند که البته بدانند شورای نگهبان طبق مر قانون عمل کرده و انتخابات با نظارت شورای نگهبان در سلامت و اتقان کامل برگزار خواهد شد. وی همچنین با اشاره به سخنان دیگر مقام معظم رهبری که فرمودند «نباید افرادی که وارد عرصه انتخابات میشوند، وعدههای فریبنده و بدون پشتوانه فکری بدهند»، تأکید کرد: نامزدهای محترم باید در فرآیند تبلیغات انتخابات، حرفهای درست و کارشناسی بزنند و در عمل نیز به آن پایبند باشند و بدانند مردم از آنها مطالبه خواهند کرد؛ پس از همین امروز درست سخن بگویند و وعدههای بدون پشتوانه ندهند. وی تأکید کرد: با توجه به نقش بسیار تعیینکننده شورای نگهبان در امر انتخابات و بررسی صلاحیتها، ما به وظیفه قانونی، شرعی و اخلاقی خود در این زمینه عمل خواهیم کرد.
نیروی قدس سپاه؛ الگو و شاخص مجاهدان و علاقهمندان فرهنگ مقاومت
سردار سرتیپ پاسدار اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه در بخشی از مراسم بزرگداشت هفته عقیدتی- سیاسی در نیروی قدس سپاه گفت: امروز نیروی قدس و پاسداران انقلاب اسلامی در صف مقدم ایمان و اعتقاد قرار دارند و در هر نقطه از عالم، مجاهدان و علاقهمندان به نظام اسلامی و فرهنگ مقاومت و سردار شهید حاجقاسم سلیمانی به ما به عنوان الگو و شاخص مینگرند و صداقت، معنویت، اخلاق و روحیه برادری را از ما تأثیر میپذیرند. وی در ادامه تصریح کرد: در طول تاریخ انقلاب اسلامی و جبهه دفاع از اسلام و مقاومت، در سختترین شرایط و بحرانها به فضل الهی و با تکیه بر ریشههای معرفتی، بنیانهای عقیدتی و ایمان راسخ رزمندگان، پیروز میدان بودهایم و برخورداری از این مؤلفههای برترساز در کنار آموزشهای مدرن نظامی در نبرد با دشمن متجلی شد و موجب شکست دشمنان و پیروزی حق بر باطل شد. فرمانده نیروی قدس در پایان اظهار کرد: مکتب ما مکتبی است که بنبست ندارد، چون بر پایه ایمان و اعتقاد است؛ هر جا بر مدار دین عمل کردیم، خداوند در شرایط سخت و بحرانی به یاری و مدد ما آمد و راه را برای ما باز کرد.
صدور کیفرخواست برای «ولیالله سیف»
علی القاصیمهر، دادستان عمومی و انقلاب تهران در نشست شورای عالی قضایی که دوشنبه با حضور آیتالله سیدابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه برگزار شد، از ارسال پرونده، ولی الله سیف، رئیسکل سابق بانک مرکزی (۹۲ تا ۹۷) به دادگاه ویژه رسیدگی به اخلال در نظام اقتصادی خبر داد. به گفته دادستان تهران در نتیجه نقض مقررات و ترک فعلها از سوی رئیسکل سابق بانک مرکزی، علاوه بر وقوع اخلال در نظام اقتصادی، ۳۰ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار منابع ارزی و ۶۰ تن ذخایر طلا تضییع شده است. دادستان عمومی و انقلاب تهران در این نشست به ارائه گزارشی درباره آخرین وضعیت پرونده مداخلات ارزی مسؤولان ارشد دولتی در فاصله زمانی سالهای ۹۵ تا ۹۷ پرداخت و گفت: در سالهای ۹۵ تا ۹۷ نه تنها قوانین مرتبط با نظام ارزی کشور نقض شده است، بلکه تکالیف قانونی دایر بر لزوم تصویب مداخله ارزی و فروش سکههای طلا در شورای پول و اعتبار برای پرداخت منابع ارزی به نیازمندان واقعی و جلوگیری از تشکیل بازار واسطهگری و دلالی نسبت به این منابع نیز رعایت نشد. وی تأکید کرد: یکی از اقداماتی که در قالب نظرات قضایی از حیث عملکرد دستگاهها و مدیران و در واقع روی ساختار تشکیلات بسیار حائز اهمیت است، ورود قوه قضائیه به این پرونده و تحت تعقیب قرار دادن کسانی است که از قِبَل مسؤولیتهایی که دارند مواظبت نداشتند و در نتیجه فعل و ترک فعل آنها خسارتی به دولت و بیتالمال وارد شده است و در نتیجه تضییع اموال دولت رخ داده است و باید پاسخگو باشند. القاصیمهر ادامه داد: در این مدت بالغ بر ۳۰ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار و ۷ میلیون و ۶۱۲ هزار و ۴۰۳ عدد سکه بهار آزادی که شامل حدود ۶۰ تن از ذخایر طلا میشود، تضییع شده و برای آن کیفرخواست صادر و پرونده جهت رسیدگی به دادگاههای ویژه اخلال در نظام اقتصادی ارسال شده است.
روزنامه خراسان
دستور آماده سازی ۱۲ هزار تخت جدید برای بیماران کرونایی
بر اساس دستورات جدید یک نهاد مسئول به تعدادی از اعضای کابینه، مقرر شده در کنار پیگیری اجرای دقیق و جدی پروتکلهای بهداشتی، حدود ۱۲ هزار تخت بیمارستانی در کشور، با تخصیص اعتبارات فوق العاده و همراهی سازمان برنامه و بودجه در اسرع وقت آماده پذیرش بیماران کرونایی شود. وزارت بهداشت نیز مکلف شده گروه ویژهای را برای تجهیز و آماده سازی این تختهای بیمارستانی تشکیل دهد.
درخواست از حوزه علمیه قم برای آموزش فقهی به مشاغل
یک مسئول ارشد اجرایی در نامه جدید خود خطاب به مسئولان شورای عالی حوزه، از آنها خواسته است با توجه به چارچوبهای تعیین شده برای اجرای نقشه مهندسی فرهنگی در کشور، در خصوص برنامه ریزی برای آموزش فقهی حرفهها و مشاغل عمومی در کشور به عنوان بخشی از آموزشهای پایه و تخصصی حوزه علمیه قم، اقدام کنند. وزارت آموزش و پرورش نیز موظف شده طبق این نقشه، برای طراحی الگوهای فرهنگی تولید و بهره برداری از اسباب بازی و لوازم تحریر مبتنی بر ارزشهای ایرانی- اسلامی اقدام کند.
روزنامه ایران
استقبال امریکا از مذاکرات ایران و عربستان
خبر اول اینکه، «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا گزارشها درخصوص مذاکرات عربستان و ایران را دلگرم کننده خواند. او گفت: گزارشها درخصوص مذاکرات عربستان و ایران دلگرم کننده است و بهتر است مدیریت اختلافات با گفتوگوی مستقیم و بدون حضور امریکا انجام شود. به گزارش ایرنا «بلینکن» در ادامه اعلام کرد که گفتگوهای وین پیشرفت داشته و در برابر ما مسیری طولانی است و ایران باید به پایبندی خود به توافق هستهای بازگردد. او همچنین در پاسخ به سؤالی مبنی بر نتیجه انتخابات ایران بر روند مذاکرات هم گفت: «واضح است که تصمیمگیرنده در نظام ایران کیست و آن شخص رهبر است و او است که تصمیمات اصلی را در مورد رویکرد ایران میگیرد». وزیر خارجه امریکا پیش از آن نیز در حساب توئیتری خود از دیدار با وزیر خارجه آلمان به منظور گفتگو در زمینه شماری از مسائل از جمله ایران خبر داده بود.
طعنه باهنر به تعدد نامزدها در مجلس
خبر دیگر اینکه، بعد از اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی که چندی پیش تعدد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در مجلس را به انتقاد گرفت، حالا محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین هم به نمایندگان یادآور شده که مجلس ستاد انتخاباتی شده است. باهنر در بخشی از گفتگو با خبرآنلاین گفته است: اگر تعدد کاندیداها زیاد باشد اشکالی ندارد، اما به نظر من بالاخره اینها باید جمع شوند و با همدیگر کنار بیایند، مثلاً همین حالا در همین مجلس فعلی چند کاندیدای ریاست جمهوری داریم. او در پاسخ به این توضیح که مجلس ستاد انتخاباتی شده، افزوده: بله متأسفانه این داستان وجود دارد و شاید کاندیداها در مجلس بیشتر هم شود. به گفته وی، اینکه نمایندگان بعد از یک سال رأی گرفتن از مردم، هوای انتخابات ریاست جمهوری به سرشان زده را رفتارهای زیگزاگی دانست که خوب نیست. باهنر گفته: مردم بالاخره آمدهاند، رأی دادهاند و انتخاب کردهاند و جایگاه مجلس هم جایگاه کمی نیست، اینکه آدم بخواهد اینجا را سکویی برای پرش به سکویی بالاتر قرار دهد، قابل توجیه نخواهد بود. گفتنی است علاوه بر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس که نامش به عنوان یکی از گزینههای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری یاد میشود، امیرحسین قاضیزاده هاشمی و علی نیکزاد نواب رئیس مجلس هم به همراه احمد امیرآبادی فراهانی عضو هیأت رئیسه و فریدون عباسی رئیس کمیسیون انرژی برای ورود به انتخابات اعلام آمادگی کردهاند.
مداحان میکروفون را تا بعد انتخابات زمین بگذارند
شنیدیم که، سایت عصر ایران در یادداشتی با اشاره به شعر یکی از مداحان علیه محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان در حرم مطهر امام رضا (ع) توصیه کرد که مداحان اگر میخواهند فعالیت سیاسی- انتخاباتی داشته باشند، تا بعد از انتخابات مداحی نکنند. در بخشی از این یادداشت آمده: مداحان هم مثل باقی مردم حق اظهارنظر سیاسی دارند. آنها هم میتوانند یک جریان سیاسی را دوست داشته باشند. مثل انتخابات ۸۴ و ۸۸ که حسابی پای کار محمود احمدینژاد بودند. آنها میتوانند در فضای مجازی، شبکههای اجتماعی، جمع دوستان و خانواده براحتی اظهارنظر سیاسی کنند، اما منبر امام حسین یا مکان مقدسی مثل حرم امام هشتم، جای سیاسی بازی نیست. نویسنده افزوده: شاید در میان مستمعین شما افرادی باشند که به ظریف علاقه دارند. شاید اصلاحطلبان که سایهشان را با تیر میزنید هم میان جمعیت روضهتان باشند. با همین حرفها پای آنها را از روضه و گریه میبرید. منبر امام حسین جای بازی حزبی و سیاسی نیست. بهتر است در آستانه انتخابات ریاست جمهوری اگر مداحان محترم میخواهند فعالیت جناحی کنند، برای مدتی میکروفون را زمین بگذارند و نخوانند. هر وقت کارشان با انتخابات و نامزدها تمام شد بعد روی منبر از امام حسین و مظلومیت ایشان بگویند.
محکومیت دیپلمات ایرانی به ۲۰ سال حبس
دست آخر اینکه، وکیل اسدالله اسدی دیپلمات ایرانی در بلژیک از پس گرفتن درخواست تجدید نظر اسدی و محکوم شدن او به ۲۰ سال حبس پس از اتهامات مطرح شده علیه او در دادگاهی در بلژیک خبر داد. بهگزارش تابناک بهنقل از خبرگزاری رویترز، وکلا روز چهارشنبه اعلام کردند که اسدالله اسدی دیپلمات ایرانی که در پی اتهام مطرح شده علیه وی مبنی بر برنامهریزی برای یک بمبگذاری در فرانسه به ۲۰ سال زندان محکوم شده بود، درخواست تجدید نظر در حکمش را پس گرفت و با این حساب حکم او قطعی شده و حکم زندان دربارهاش اجرا خواهد شد. بنابر اعلام رویترز، دیمیتری دو بِکو، وکیل اسدی در جمع خبرنگاران گفت که تصمیم گرفته شکایت نکند. او گفت: برای من کار در این جا تمام میشود. موکل من دستگاه قضایی بلژیک را برای قضاوت درباره خود دارای صلاحیت نمیداند. این وکیل بلژیکی اظهار کرد که اسدی بهعنوان دیپلمات سفارت ایران در وین، مصونیت دیپلماتیک دارد. اسدی در جلسات دادگاه یا جلسه اعلام محکومیتش شرکت نکرد که بهصورت محرمانه و تحت تدابیر امنیتی بالا برگزار شد. سفارت کشورمان در بلژیک، اما با محکوم کردن حکم دادگاه این کشور در مورد اسدالله اسدی، تأکید کرد جمهوری اسلامی ایران حق خود را برای استفاده از تمامی ساز و کارهای حقوقی از جمله پروتکل اختیاری کنوانسیون وین درخصوص حل و فصل اجباری اختلافات محفوظ میدارد. به گزارش ایسنا، در بیانیه مطبوعاتی سفارت ایران آمده: حکم دادگاه آنتورپ در ۱۶ بهمن ۱۳۹۹ نشان داد نظام قضایی بلژیک توجهی به ماهیت الزامآور تعهدات مندرج در کنوانسیون وین ندارد. جمهوری اسلامی ایران با ارسال دو یادداشت رسمی به بلژیک و آلمان و با استناد به نقض مصونیت شخصی آقای اسدی به عنوان یک دیپلمات وفق کنوانسیون ۱۹۶۱ وین به طور رسمی صلاحیت دادگاه بلژیکی را مردود دانسته است.
روزنامه شرق
رئیسجمهوری: بهعنوان رئیس دولت به مردم میگویم تحریمها شکسته شده است
حجتالاسلام حسن روحانی در جلسه هیئت دولت گفت «امروز مردم ایران ثمره ایستادگی، صبر و مقاومتشان را در وین میبینند. اگر دغلکاری و جناحبازی نشود و گزارش درست به گوش مردم برسانیم، این نشان عظمت ملت ایران و نشان این است که طرفهای برجام فهمیدهاند راهی جز بازگشت به قانون، تعهدات و قطعنامه ۲۲۳۱ وجود ندارد». او ادامه داد: «این پیروزی دولت در ماههای پایانی آن است. من بهعنوان رئیس دولت به مردم اعلام میکنم تحریم شکسته شده و اگر همه با هم متحد باشیم بهزودی تحریم برداشته میشود؛ چراکه طرف مقابل میداند راهی جز اینکه به قانون، مقررات و تعهدات در برجام بازگردد، وجود ندارد». رئیسجمهور همچنین یادآور شد: «امروز همه در دنیا یکصدا میگویند راهی جز اجرای برجام برای صلح و امنیت منطقه و جهان وجود ندارد. حالا در این میان شاید در گوشهای صهیونیستها چیزی بگویند که البته آنها کسی نیستند».
روحانی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به موضوع کرونا تأکید کرد: «ما بهراحتی میتوانیم در ماههای پیشرو میلیونها واکسن به کشور وارد کنیم و این واکسنها تزریق شود. حتما اگر همه دست به دست هم بدهیم و دست بخش خصوصی را برای واردات واکسن باز بگذاریم، تمام افرادی که به خاطر سنشان و بیماریهای زمینهایشان در خطر هستند، واکسن خواهند زد؛ یعنی گروه یک، گروه دو و بخشی از گروه سه تا پایان تیر واکسن میزنند».
نامه سعید محمد به داوطلبان ریاستجمهوری؛ مصداق دولت جوان انقلابی من هستم!
سعید محمد در نامهای به دیگر داوطلبان ریاستجمهوری نوشته و گفته است که بیایید دست از منازعه و دعوای جناحی برداریم. با توجه به اینکه او جوانترین نامزد انتخابات ریاستجمهوری است و برخی او را مصداق دولت جوان انقلابی دانسته بودند، بعد از برخی بداخلاقیها نسبت به او در جریان اصولگرایی، به نظر میرسد او تعمدا با استفاده و اشاره چندباره از عنوان «دولت جوان انقلابی» در نامه خود سعی دارد که پیامی را بهصراحت به همتایان اصولگرایش مخابره کند یا اینکه اعلام کند مصداق این دولت جوان انقلابی را باید در تشکیل کابینه او جستوجو کنند. بهویژه که او در بخشی از نامهاش مینویسد: چهبسا افراد باسابقهای که تجربههای موفقی نداشتهاند و چهبسا جوانانی که باتجربه هستند! در این نامه آمده است: «مطالعه تجربه رقابتهای انتخاباتی در دورههای گذشته و همچنین وضعیت حاکم بر کشور و مردم عزیزمان، برآنم داشت تا مطالبی را با شما برادران عزیز در میان بگذارم.... ما از اهداف تعیینشده در سند چشمانداز ۱۴۰۴ و همچنین سیاستهای کلی ابلاغی رهبر معظم انقلاب شدیدا عقب هستیم. مردم از مشاهده ریاکاریها، تبعیضها، بیعدالتیها، اشرافیت سیاسی و اقتصادی، قولدادنها و عملنکردنها و شنیدن اخبار روزانه فساد خسته شدهاند! همه توان و اراده ما باید صرف استفاده حداکثری از تمامی ظرفیتها و سرمایههای موجود در کشور، خصوصا جوانان باانگیزه، دانشمند، کارآمد، انقلابی، اما منزوی برای ارتقای امید و اعتماد مردم به نظام اسلامی و حل مشکلات و مسائلی که گریبانگیر کشور و مردم عزیزمان شده است گردد. ورود به منازعات انتخاباتی و زدوخوردهای سیاسی بههیچعنوان به مصلحت کشور و مردم عزیز ما نیست! مردم از وضع کنونی که ناشی از سیاستزدگی، باندبازی و جناحگرایی میباشد، خستهاند و از همه مسئولین و مدعیان توقع دارند که با کنارگذاشتن دعواها و منازعات، دست در دست هم نهاده و با تکیه بر ظرفیتهای داخلی و بهرهمندی از موقعیتهای بینالمللی، هوشمندانه و به صورت جهادی و شبانهروزی مشکلات و مسائل کشور را حل نموده و طعم شیرین زندگی مؤمنانه و عزتمندانه را زیر سایه نظام مقدس جمهوری اسلامی به کام آنها بچشانند و بنشانند. با توجه به نکات عرضشده، میتوان انتخابات پیشرو را که در آغازین سالهای گام دوم انقلاب اسلامی رقم خواهد خورد، فصل مهمی در ایجاد یک تحول عظیم و همهجانبه در شیوه حکمرانی و مدیریت کشور بهمنظور تحقق آرمان و شعارهای انقلاب اسلامی و همچنین اصلاح رویههای اجرائی برای ساماندهی و ارائه خدمت عادلانه، عزتمندانه و فراگیر به مردم عزیز ایران دانست. مهمترین تکلیفی که رهبر حکیم از ما خواستهاند، تلاش برای استقرار دولت جوان انقلابی بهعنوان تنها راه علاج مشکلات کشور است. تقریر و تفسیر ایشان از دولت جوان حزباللهی را باید ملاک و مبنای حرکت خود قرار دهیم و البته جوانگرایی را بههیچعنوان نباید به معنای پیرزدایی و تجربهستیزی برداشت کنیم و از ایجاد دوقطبی از مفاهیم جوان- پیر و جوانگرایی-پیرزدایی باید جدا پرهیز کنیم...».