درباره دکتر حمیدرضا صدر/ مردی که در صدر بود و بر صدر نشست

او حمید صدر است. همان که خبر فوتش این دو سه روز را به کام مان تلخ کرده. همان که شیرینی کلامش در قاب تلویزیون مسخ مان می کرد. آرام ، متین و پر مغز…
يکشنبه، 27 تير 1400
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ناهید اسدی
موارد بیشتر برای شما
درباره دکتر حمیدرضا صدر/ مردی که در صدر بود و بر صدر نشست
به گزارش راسخون؛ حمیدرضا صدر متولد ۳۰ فروردین ۱۳۳۵ در شهر مشهد بود.صدر دانش‌آموخته رشته برنامه‌ریزی شهری در داشنگاه تهران و لیدز انگلستان بود و سال‌ها به عنوان نویسنده و منتقد سینما و هم‌چنین مفسر فوتبال فعالیت داشت.نیمکت داغ، روزی روزگاری فوتبال، پسری روی سکوها و تو در قاهره خواهی مرد، از جمله کتاب‌های منتشرشده او به شمار می‌روند.

حمیدرضا صدر در صدا و سیما

ورودش به تلویزیون و صحبت از فوتبال، به واسطه چهره و کلام متفاوتی که با دیگر کارشناسان ورزشی صداوسیما داشت، از همان ابتدا نظرها را به خود جلب کرد. خودش این‌گونه می‌گفت که «ورودم به صداوسیما در ابتدا عده‌ای را با این علامت سؤال مواجه کرد که این دیگر از کجا آمده که در مورد فوتبال صحبت می‌کند اما بعدها گفتند که طی نظرسنجی‌هایی که انجام شده، خیلی‌ها استقبال کردند که یکی از زاویه زندگی به فوتبال می‌پردازد.»

صدر که لیسانس اقتصاد دانشگاه تهران بود و فوق لیسانس شهرسازی دانشکده هنرهای زیبا را داشت، هشت ساله بود که برای نخستین بار به امجدیه رفت تا فوتبال ببیند. بعدها که بزرگ‌تر شد، در بحبوحه انقلاب، باز هم به امجدیه می‌رفت اما این بار با انگیزه‌ای دیگر به نام «عکاسی» تا اتفاقات سیاسی آن دوران را ثبت و تصویر کند؛ «به عکاسی علاقه‌مند بودم. به امجدیه می‌رفتم و با دوربین ۸ میلی متری از تظاهرات و تیراندازی‌ها فیلمبرداری می‌کردم. اکنون آن فیلم‌ها در انباری خانه‌مان است اما تمایل ندارم که به آنها رجوع کنم، زیرا همیشه رو به جلو حرکت کرده‌ام.»

صدر این نگاه رو به جلو را در قبال نوشتن درباره سینما در نشریه‌های تخصصی هم داشت. زمانی پای ثابت مجله فیلم بود و برای نخستین بار در سال ۶۲ در این نشریه نوشت؛ هنگامی که برای اولین بار نوشته‌اش را خواند هیجان زده شد اما بعدها که دوباره آن را خواند، از متنش لذت نبرد. او پس از تعطیلی «مجله هفت» که آن را ناجوانمردانه خوانده بود، دیگر به طور مستمر درباره سینما ننوشت و معتقد بود دیگر دوران آن گونه نقدها به سر آمده است.اما آنچه بیش از همه صدر را به چهره‌ای شناخته شده برای مردم تبدیل کرد، حضورش در برنامه‌های تلویزیونی و صحبت از فوتبال و زندگی در کنار چهره‌ای به نام عادل فردوسی‌پور بود.

صدر در دهه ۹۰ در بسیاری از برنامه‌های زنده فوتبالی در شبکه سه سیما حضوری پررنگ داشت. جام جهانی ۲۰۱۸ بود که او با حضور در ویژه برنامه فردوسی پور (سال ۹۷)، به همراه محمدرضا احمدی در استودیو و محمدحسین میثاقی (گزارشگر)، پای ثابت نقد بسیاری از فوتبال‌ها بود.

او زمانی در برنامه‌های «نود» فردوسی‌پور هم حضوری فعال داشت و معتقد بود که «این برنامه از فراموش شدن فوتبال جلوگیری می‌کند». می‌گفت: «متاسفانه فوتبال ایران به خودی خود نه زنده هست و نه پویا اما «نود» نقاط تاریک و سیاه این رشته ورزشی را با نگاهی نقادانه به تصویر می‌کشد و حفظ توجه به یک رشته ورزشی به خودی خود کاری مهم و شایسته تقدیر است.»

حمایت صدر از فردوسی‌پور در مقطعی که از سوی سایمون کوپر نویسنده «فوتبال علیه دشمن» به ترجمه غیرقانونی کتابش متهم شد هم برای همیشه در یادها مانده است؛ هرچند که این موضع‌گیری از سوی بسیاری با انتقاد همراه شد.

البته همکاری این مفسر فقید ورزشی با صداوسیما فقط به برنامه‌های شبکه سه و عادل فردوسی‌پور محدود نمی شد. او سال ۹۴ در برنامه «آن سوی نیمکت» شبکه ورزش هم به عنوان کارشناس ثابت حضور داشت؛ برنامه‌ای که به گواه نظرسنجی‌های صداوسیما، یکی از پربیننده های شبکه ورزش هم بود. آن‌سوی نیمکت، رخدادهای فوتبال جهان را با رویکردی عمدتاً تاریخی، جامعه‌شناسانه و فنی، مورد بررسی قرار می داد.

همکاری با مجموعه مستند تاریخچه شهرآورد فوتبال ایران که توسط مزدک میرزایی برای شبکه مستند ساخته شد و صدر در مقام کارشناس حضور داشت، از دیگر فعالیت‌های او با تلویزیون محسوب می شود.

اما با رفتن عادل فردوسی‌پور و برخی دیگر از چهره‌های ورزشی تلویزیون از شبکه سه و بر سر کار آمدن مدیران جدید، فعالیت صدر هم در صداوسیما محدود شد. او در سال‌های آخر عمر اغلب در آمریکا زندگی می‌کرد و همکاری‌اش با صداوسیما هم تنها به چند ارتباط تصویری با برنامه «فوتبال ۱۲۰» محدود شده بود که تا همین اواخر از سوی فردوسی‌پور تهیه می‌شد.

پیام احساسی و امیدبخش فردوسی‌پور، پس از اطلاع یافتن از وخیم شدن بیماری صدر و جمله معروف «من عاشق حرکات دست شما در هنگام تماشای فوتبال هستم و امیدوارم تا بهبودی کامل، شرایطی فراهم شود که باز هم مسابقات حساس داخلی و خارجی را با هم تماشا کنیم.» در هفته‌های گذشته بارها در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد تا یادآور روزهای فوتبالی این دو دوست در صداوسیما باشد؛ سال‌هایی که به باور فردوسی‌پور می‌توانست بار دیگر تکرار شود اما بیماری صدر این اجازه را نه به فردوسی‌پور داد و نه به خود حمیدرضا صدر.

هرچند صدر پرونده حضور در تلویزیون را خیلی زودتر از این‌ها بسته بود. او دو سال قبل در پاسخ به اینکه چرا از صداوسیما رفت، در فضای مجازی چنین پاسخ داده بود: «دیگر کسی حوصله ما را ندارد. در عین حال بی‌ادعا و بی‌تعارف، نوبت جوان‌ها رسیده که لبالب از استعداد هستند.»
 

دلنوشته چهره‌های هنری در سوگ حمیدرضا صدر

 
درباره دکتر حمیدرضا صدر/ مردی که در صدر بود و بر صدر نشست

پس از اعلام خبر درگذشت حمیدرضا صدر منتقد سینما و مفسر فوتبال، چهره‌های فرهنگی و هنری با انتشار دلنوشته‌هایی در فضای مجازی یاد و خاطره او را گرامی داشتند.

برزو ارجمند با انتشار عکسی در صفحه اینستاگرامش نوشت: انگشت شمارن آدم‌هایی که تاثیر شگرف بر زندگی دیگران میگذارن، با حرفاشون می‌تونی عاشق بشی، می‌تونی نگاهت به زندگی رو عوض کنی، می‌تونی سطح سوادت و بالا ببری و مهمتر از همه می‌تونی آدم تر زندگی کنی ، و تاثیر دکتر صدر اینگونه بود، پسوند آدم حسابی و عالیجناب برازنده اینگونه افراد است، عالیجناب دکتر حمیدرضا صدر جایتان همیشه در قلب ما سبز خواهد بود.
 
نگار جواهریان بازیگر سینما نیز با انتشار عکسی نوشت: خیلی متاسفم... حیف، حیف، حیف. آرزوی صبر می‌کنم برای مهرزاد و غزاله‌ی نازنینم...

همچنین حبیب رضایی بازیگر سینما این‌گونه اندوهش را بر زبان آورد: نشد… وقتی آمد…مرگ را می‌گویم، آنجا بودید، آقای دکتر نازنین و بی‌جانشین… نشد که بیشتر بمانید… یادم باشد هر زمان وقتش بود، در کنار صدها، این را هم بپرسم، از صاحب آسمان ‌و ‌زمین. غمگینم…بسیار و بسیار و بسیار… همین.

بهمن فرمان آرا کارگردان پیشکسوت سینما نیز در سوگ حمیدرضا صدر نوشت: یک دوست دیگر هم ما را تنها گذاشت... افسوس... .

احسان کرمی مجری سابق تلویزیون و بازیگر تئاتر هم درباره زنده یاد حمیدرضا صدر نوشت: رفیقم بود و عضوی از خانواده ام؛ همیشه در کنارم بود. همیشه یک مشاور و راهنمای بی نظیر. همیشه همراه من و خانواده ام. دکتر صدر نه فقط با سواد بلکه آگاه بود. نازنین به معنی واقعی… از شبی که فردایش برای آزمایش می‌رفت و از زمانی که آن جواب لعنتی آمد تا امروز دل من و همسرم آرام نداشت.

مجید اسلامی منتقد سینما نیز نوشت: همیشه پیش از آن که فکر کنی اتفاق می‌افتد. حمید را با شور و شوق و اشتیاقش به یاد می‌آورم و با وقار و شرافتی که کمیاب است. پرانرژی و کم‌طاقت. صریح و مودب و بی‌غرض. با شیوه‌ی حرف زدنی ویژه و به‌یادماندنی (با جمله‌های کوتاه و بریده و حرکت دست‌ها). سنت‌شکن بود و درعین‌حال اهل به جا آوردن آداب اجتماعی. خشمگین در قبال بی‌عدالتی و طرفدار جوان‌ها. بی‌عقده (صفتی بسیار کمیاب) و سخت‌کوش. حضورش در تحریریه‌ی فیلم در سال‌های دور برای ما جوان‌ترها غنیمتی بود. او یک تکیه‌گاه بود، برای همه‌ی دوستانش (که کم نبودند). و بعدتر در مجله‌ی ناکام «هفت» چهره‌ای بی‌جایگزین بود. با حمایتی همه‌جانبه. او یکی از مهم‌ترین آدم‌های زندگی من بود.

مریضی‌اش را از دور تعقیب کردم. مشابه مریضی برادرم بود و به خبرهای خوبی که گهگاه می‌رسید خوش‌بین نبودم. این مسیر را می‌شناختم که پر از رنج و تلخ‌کامی بود. و تجسم او (با آن همه کم‌طاقتی) در چنین مسیر دشواری دردناک بود. برای همین پست‌های اینستاگرامی‌اش (هر چه بود) مایه‌ی دلگرمی بود (و کامنت‌های معصومانه‌ی طرفداران فوتبالی‌اش را که گهگاه طلبکارانه بود با ظرافت و بزرگواری جواب می‌داد). این ریسمانی بود سست برای آویختن به زندگی.

حمید، بعد از بی‌تا شباهنگ و عباس عبدی عزیز سومین عضو تحریریه «هفت» است که از دست می‌رود. او را در جلسه‌ی یادبود بی‌تا به یاد می‌آورم. با همان وقار و مهربانی همیشگی و تاثری که به خاطر لطفی بود که به جوان‌ترها داشت. کم‌تر پیش می‌آمد که فقط نظاره‌گر باشد. اما آن روز فقط گوشه‌ای نشسته بود و هیچ نمی‌گفت. در سکوتی کمیاب و شاید پیشگویانه. زندگی گاهی به کابوس می‌ماند.

مهدی یزدانی‌خرم داستان نویس نیز در سوگ حمیدرضا صدر متنی را منتشر کرد که در بخشی از آن آمده است:‌ خانم‌ها، آقایان سال‌هاست می‌نویسم و مرگ‌های بسیار دیده‌ام اما نمی‌توانم برای‌تان وصف کنم شگفتی‌ را که حمیدرضا صدر در من می‌ساخت، پیچیدگی شخصیتش، و آن دانشی را که قصد داشت کتاب‌های بسیار بیش‌تر بنویسد با آن. 
 صدر بودید، در صدر و بر صدر نشستید. صدا بودید، صدایی که گفت «من حمیدرضا صدر هستم» و من از پشت گوشی قالب تُهی کردم. نویسنده‌ی رویاسازِ مجله‌ی فیلم؟ آن جُستارنویس اعظم. دکتر نمی‌توانم ذهننم را مرتب کنم. هی تصویرها در هم می‌پیچند. صدایتان و «اندوه»‌تان که کم‌تر کسی عمقش را می‌دانست؛ چون همیشه سرشارِ شور بودید. اندوهِ زمانه. اندوه برای زیبایی و البته رنجِ مردم‌تان که… شما دو سال خودتان را برای رفتن آماده کردید. من حالا این را می‌نویسم، مرگ‌آگاهی‌تان جگر ما را سوزاند. 

منبع:
1. تابناک/حمیدرضا صدر درگذشت /صدر از کجا آمد و به کجا رفت
2. خبرآنلاین/روایت کمتر شنیده شده زندگی دکتر عشق فوتبال از زبان خودش حمیدرضا صدر : لحظه را زندگی کردم و لذت بردم چون می دانستم سرطان در کمینم است
3. ایرنا/ دلنوشته چهره‌های هنری در سوگ حمیدرضا صدر؛ در صدر و بر صدر نشستی


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.