یادداشت ها و اخبار ویژه روزنامه های داخلی (دوشنبه 15 شهریور 1400)

یک کارشناس اقتصاد مسکن می‌گوید که یکی از بانک‌های کشور بیش از هزار واحد مسکونی خالی در اختیار دارد. افشین پروین پور در برنامه زنده تلویزیونی جهان آرا در شبکه افق با موضوع اجرای قانون مالیات بر خانه‌های خالی گفت: آقای محمودزاده، معاون مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی گفته بود بانک ملت بیش از هزار خانه خالی دارد؛ در برخی جلسات خصوصی شنیده ام که برخی بانک‌ها تا چند ده هزار واحد مسکونی خالی دارند.
دوشنبه، 15 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
یادداشت ها و اخبار ویژه روزنامه های داخلی (دوشنبه 15 شهریور 1400)

یادداشت روزنامه‌های ۱۵ شهریور


روزنامه کیهان
تحلیل وارونه تحولات افغانستان/جعفر بلوری
۱- کوچک‌ترین تردیدی وجود ندارد که آمریکا و متحدانش در افغانستان، یک شکست تاریخی را تجربه کردند. میلیارد‌ها دلار، هم خسارت دیدند و هم خسارت زدند و در نهایت طالبان را به سلاح‌های مدرن تجهیز و پا به فرار گذاشتند. این، سوای خسارت‌های جانی است که آن‌ها در این کشور تحمیل کردند و متحمل شدند. شکست آمریکایی‌ها آن‌قدر تحقیرآمیز بود که بایدن از نهم شهریورماه تاکنون (زمان فرار از کابل) در حال پاسخگویی به منتقدان است تا شاید بتواند این افتضاح را به شکلی رفع و رجوع کند. این را ما نمی‌گوییم. رسانه‌ها، مراکز معتبر مطالعاتی، کارشناسان، برخی مقامات فعلی و سابق آمریکایی، اندیشکده‌های کشور‌های غربی و... می‌گویند. هر روزی هم که می‌گذرد، گوشه تازه‌ای از این رسوایی فاش شده و آبروی غربی‌ها را بیش از پیش می‌برد. مثلا چند روز پیش ۹۰ ژنرال بازنشسته آمریکایی با انتشار نامه‌ای سرگشاده از بی‌اعتبار شدن آمریکا در دنیا گفتند یا وزیر دفاع انگلیس که گفت، آمریکای ابرقدرت دیگر تمام شد و یا همین دیروز که، روزنامه آمریکایی «دیلی استار» از فرار نیرو‌های ویژه انگلیسی از افغانستان با لباس زنانه خبر داد.

نیرو‌هایی که شعارشان «چه کسی جرأت دارد ما را شکست دهد» بود: «این نیرو‌ها بیشتر تجهیزات خود را به جز سلاح و مهمات جا گذاشتند و خود را با برقع پوشاندند. در تاکسی‌ها نیز با به اهتزاز در آوردن پرچم طالبان و تظاهر کردن سربازان انگلیسی به زنان افغانستانی، توانستند به مقصد خود برسند...». اینجا قصد مرور آنچه طی روز‌های گذشته در افغانستان رخ داده را نداریم. صرفا به دنبال این هستیم که بگوئیم، خود آمریکایی‌ها و غربی‌ها خیلی شفاف و روشن می‌گویند، در افغانستان شکست مفتضحانه‌ای خوردیم. شکستی که «کرک لیپولد»، فرمانده سابق ناو «یواس‌اس کول» در‌باره‌اش می‌گوید «مثل افتضاح آمریکا در افغانستان را جایی ندیده‌ام».

۲- شکست آمریکا و متحدانش در افغانستان به خودی خود یک «فرصت» است. فرصتی برای مردم افغانستان و کشور‌های کل منطقه و شاید حتی جهان. فرصتی برای درس گرفتن. اینکه آمریکا کشوری نیست که بتوان به آن تکیه کرد یا آویزان آن شد! اینکه آمریکایی‌ها وقتی وارد کشوری می‌شوند و پس از ۲۰ سال آن را به ویرانه‌ای تبدیل و تسلیم تروریست‌ها می‌کنند، در نهایت به شما خواهند گفت: «ما برای ساختن نیامده بودیم». (اظهارات بایدن چند روز پیش). نباید فراموش کرد که دولت «اشرف غنی» صد‌در‌صد آمریکایی بود. هرچه آمریکایی‌ها گفتند، مو به مو عمل کرد. آویزان این کشور شد، اما در نهایت به آن شکل مردم و کشورش را تنها گذاشت تا سقوط کنند! برخی رهبران کشور‌های اروپایی هم این روز‌ها از بی‌اعتبار شدن و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا می‌گویند و پیشنهاد مستقل شدن در برخی حوزه‌ها از جمله تشکیل ارتشی منهای آمریکا می‌دهند. این یعنی آن‌ها هم به این نتیجه رسیده‌اند که نباید بیش از این آویزان آمریکا بود و باید این تهدید (تضعیف آمریکا) را به یک فرصت تبدیل کنند. فرصتی برای قوی‌تر شدن و متکی ماندن به خود.

۳- برخی، متخصص تبدیل تهدید به فرصتند. مثل تحرکاتی که برخی کشور‌های اروپایی پس از مشاهده ضعف و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا در ماجرای افغانستان آغاز کرده‌اند. چرا دور برویم. مثل سردار بزرگ، شهید سلیمانی که از دل تهدیدی به بزرگی داعش، فرصتی به بزرگی حشدالشعبی و بسیج مردمی خارج کرد و بین ملت‌های مسلمان منطقه، اتحادی ساخت که امروز، به یکی از قوی‌ترین بازو‌های محور مقاومت تبدیل شده است. برخی، اما برعکس، در تبدیل فرصت به تهدید تخصص دارند. از دل چنین شکست تاریخی می‌خواهند، یک پیروزی برای آمریکا و یک تهدید برای ما بسازند! بله درست شنیدید! برای ما. تحلیلشان راجع به شکست آمریکا نهایتا به اینجا ختم می‌شود که «ایران باید وارد جنگ افغانستان شود»! چرایش خیلی واضح است. آن‌ها مثل اشرف غنی هستند. صد‌در‌صد غربزده. دستور دارند چنین وارونه تحلیل کنند. تجربه جنگ سوریه و عراق به ما می‌گوید، امروز اگر وارد جنگ افغانستان هم شده بودیم می‌گفتند، چرا کشور را وارد جنگ کردید! شاخص و معیارشان تصمیمات «نظام» است. هرچه گفت، عکسش را تحلیل می‌کنند. آنجا در جنگ سوریه و عراق آمریکا مخالف ورود ایران به جنگ بود، آن‌ها هم مخالفت می‌کردند.

اینجا آمریکایی‌ها موافق ورود ایران به جنگ افغانستانند، آن‌ها هم موافقت می‌کنند چرا. بخوانید:
۴- یکی از قوی‌ترین تحلیل‌ها درباره آنچه در افغانستان جریان دارد این است که آمریکایی‌ها روی وقوع جنگ مذهبی در این کشور حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند. جنگ مذهبی در افغانستانی که غالباً دلیل درگیری‌ها و جنگ‌های داخلی‌اش، قومی بوده نه مذهبی. کشور مظلومی‌که جمعیت شیعیان آن حدود ۲۵ درصد عنوان می‌شود. وقوع جنگ شیعه و سنی در این کشور یعنی قتل‌عام شیعیان! تحلیل قوی دوم، مربوط به ارتباط همین طالبان با آمریکایی‌هاست. هیچ‌کس در مشکوک بودن پیشروی‌های آسان و برق‌آسای طالبان در افغانستان تردید ندارد. همین‌طور در اینکه آمریکا و طالبان پیش از سقوط کابل، جلسات عیان و پنهانی متعددی داشته‌اند و آمریکا با همین جلسات بود که به طالبان مشروعیت و قدرت داد. هزاران قبضه سلاح و تجهیزات مدرن نظامی، هواپیمای جنگی و غیرجنگی، هلیکوپتر و پهپاد‌های فوق مدرن آمریکایی که در اختیار طالبان قرار گرفته (و بنابر اعلام برخی کارشناسان، ۸۵ درصد کشور‌های دنیا چنین سلاح‌هایی ندارند)، این تحلیل را قوی‌تر هم می‌کند. طبق این تحلیل، طالبان و آمریکا وارد معامله شده و تحولات جاری در افغانستان نتیجه همین معامله است!

۵- ممکن است با خواندن دو بند بالا عده‌ای بپرسند، آیا قدرت گرفتن طالبان برای ایران تهدید نیست؟ پاسخ خیلی روشن است: بایستی عملکرد طالبان را با مواضعی که اعلام کرده است به دقت زیرنظر داشته باشیم. در حال حاضر روندی که طالبان در پیش گرفته (راست یا دروغ)، با روند قبلی این گروه متفاوت است. مثلا بار‌ها اعلام کرده، به دنبال روابط دوستانه با همسایگان افغانستان است و خطری برای شیعیان این کشور نیز نخواهند بود. آیا به این اظهارات باید اعتماد کرد؟ «خیر». منتهی هر وقت این گروه شبه‌نظامی دست از پا خطا کرد، می‌توان پاسخش را خیلی محکم داد. شما پاسخ دهید! آیا عاقلانه است، از ترس تهدیدی که در آینده «ممکن» است کشور را وارد جنگ کند، امروز وارد جنگ شویم! ممکن است گفته شود، طالبان در آینده مستقر و قوی می‌شود که در پاسخ باید گفت طالبان امروز مستقر شده و بیش از آنچه امروز هست، قوی نخواهد شد.

۶- در سوی دیگر ماجرا، گروهی از جوانان و گروه‌های مسلح مردمی در پنجشیر دور «احمد مسعود»، فرزند «احمدشاه مسعود» جمع شده و آن‌طور که منابع خبری می‌گویند، تا لحظه تنظیم این گزارش به خوبی توانسته‌اند جلوی طالبان بایستند. این حرکت بی‌تردید در رخداد‌های آتی افغانستان نقش موثری خواهد داشت.
یافتن پاسخ این سؤال که «چرا مردم مظلوم افغانستان مقابل طالبان نایستادند؟» نیاز به کار کارشناسی و میدانی دارد. شاید مقابله با طالبان را مساوی با حمایت از اشرف غنی می‌دیدند. شاید هم طالبان را به دولت آمریکایی غنی ترجیح می‌دادند. پاسخ هرچه هست، راه‌حل بحران امروز افغانستان به راه انداختن جنگ مذهبی نیست. راه‌حل داخل همین کشور و در میان مردمان آن است. ما فکر می‌کنیم، گام اول برای نجات مردم کشور دوست و برادرمان افغانستان، با فرار آمریکایی‌ها برداشته شد. گام دوم و نهایی که باید برداشته شود تاکید بر مراجعه به آرای مردم است.

روزنامه وطن امروز
تقویت تولید؛ زرهی در مقابل تحریم‌های ظالمانه/دانیال داوودی
پس از آنکه جواد اوجی، وزیر نفت درباره محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها گفت «تحریم‌های ظالمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی از آوریل ۲۰۱۸ تا آوریل ۲۰۲۱ باعث شد ایران از تولید حدود ۸/۱ میلیارد بشکه نفت خود محروم شود که منجر به وارد آمدن بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار خسارت شده است»، یک کانال تولید مغالطه در شبکه‌های مجازی بخشی از بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار کارگران (۴ اردیبهشت ۱۳۹۸) را تقطیع کرده و به نقل از ایشان نوشت «این حرکت اخیر آمریکا هم همین جور است. اولاً تلاشی که این‌ها در زمینه نفت می‌کنند به جایی نمی‌رسد، ما آن مقداری که نیاز داریم، آن مقداری که لازم داریم، آن قدری که خودمان اراده کنیم، می‌توانیم نفت‌مان را صادر کنیم» و بدین ترتیب تلاش کرد ضمن زیر سؤال بردن بیانات رهبر معظم انقلاب، اظهارات مسؤولان کلان کشور را نیز متناقض جلوه دهد. متاسفانه برخی سلبریتی‌های حوزه‌های سیاسی و اندیشه نیز بدون بررسی دقیق، عیناً همین مغالطه را بازنشر کردند. اما واقعیت چیست؟

بازخوانی؛ بدون سانسور
برای بررسی محققانه، ابتدا لازم است فرمایشات رهبر حکیم انقلاب در دیدار کارگران درباره «نفت» به طور جامع و بدون تحریف و تقطیع جهت‌دار، بازخوانی شود. ۴ بخش از آن سخنرانی به مساله نفت اختصاص داشت که در ادامه مروری بر آن‌ها خواهیم داشت:
۱- اگر رونق تولید به وجود آمد، این خود یکی از ارکان اصلی اقتصاد مقاومتی است. وقتی اقتصاد مقاومتی [محقق]شد، معنایش این است که جامعه نگران این نخواهد بود که فلان اراذل آمریکایی یا صهیونیست یا ... چه تصمیمی درباره نفت ما می‌گیرد یا درباره اقتصاد ما می‌گیرد یا مواردی مانند اینها.

۲- بار‌ها افراد خیرخواه و دلسوز گفته‌اند و بنده هم تأیید می‌کنم که تحریم در موارد بسیاری به سود کشور است، به سود ملت ایران است، این را افراد دلسوز و علاقه‌مند و مطلع بیان می‌کنند. بله! تحریم یک مشکلاتی را ایجاد می‌کند؛ تحریم مبادلات بانکی، تحریم نفتی و ... ممکن است یک مشکلاتی را به وجود آورد، اما در نهایت به نفع کشور است.

۳- این حرکت اخیر آمریکا هم همین جور است. تلاشی که این‌ها در زمینه نفت می‌کنند به جایی نمی‌رسد، ما آن مقداری که نیاز داریم، آن مقداری که لازم داریم، آن قدری که خودمان اراده کنیم، می‌توانیم نفت‌مان را صادر کنیم؛ حالا آن‌ها به خیال خودشان راه‌ها را مسدود می‌کنند، اما ملت فعال و مسؤولان بیدار و هوشیار اگر دامن همت به کمر بزنند، بسیاری از بن‌بست‌ها را می‌توانند باز کنند. ۴- ما اینکه هر چه کمتر به این شکل به فروش نفت وابسته باشیم را قدر می‌دانیم؛ این خیلی بهتر است برای ما.

رهبر انقلاب چه می‌گویند؟
حال که جملات رهبر انقلاب در دیدار کارگران بدون تحریف و تقطیع ذکر شد، می‌توان به وضوح دید اولاً ایشان تصریح می‌کنند تحریم‌ها در حوزه نفت و مبادلات بانکی یک مشکلاتی را ایجاد می‌کند، در حالی که در کانال‌های تولید مغالطه و صفحه‌های زرد مجازی بازنشردهنده مغالطات، اشاره‌ای به این نکته نمی‌شود. در ثانی، اساساً به دلیل همین آسیب‌های ناشی از تحریم‌هاست که آیت‌الله خامنه‌ای بر ضرورت رونق تولید و تحقق اقتصاد مقاومتی به عنوان زرهی در مقابل تحریم‌های نفتیِ «اراذل آمریکایی» تاکید می‌کنند. این سیاست ایشان نیز مورد تایید همه اندیشمندان اقتصادی است. قاطبه متفکران اقتصاد ایران، بر کاهش وابستگی اقتصاد ایران به درآمد‌های نفتی و ضرورت افزایش سهم تولید و صادرات غیرنفتی اجماع نظر دارند.

مقام معظم رهبری همچنین تاکید می‌کنند وابستگی به این شکل فروش نفت (خام‌فروشی)، هر چه کمتر شود برای ما بهتر است، چون تبدیل نفت به بنزین و فرآورده‌های نفتی از یک سو تحریم‌پذیری را کاهش می‌دهد و از سوی دیگر ارزش افزوده را افزایش می‌دهد. از همین رهگذر، ایشان تحریم‌ها را «در نهایت» به نفع کشور می‌دانند. چون هم دست‌اندرکاران را مجبور می‌کند نظام مالیاتی را برای تامین مالی دولت و تولید کالا‌های عمومی اصلاح کنند و هم از طریق اجتناب از ابتلا به بیماری هلندی، به تقویت بخش غیرنفتی اقتصاد کمک می‌کند؛ بنابراین تحریم‌ها را می‌توان نوعی «ترک اعتیاد اجباری» دانست. اقتصاد ایران، به ارتزاق از درآمد‌های نفتی معتاد بوده و اکنون ناچار است ترک کند. با این وجود، باید توجه داشت حذف دفعی خام‌فروشی نفت در یک اقتصاد وابسته، آسیب‌زاست و ما به یک دوره گذار از خام‌فروشی به اقتصاد با بهره‌وری بالا نیاز داریم.

توان صادرات به مقدار نیاز
برای آنکه این دوره گذار طی شود، لازم است فعلاً به مقدار نیاز نفت خام بفروشیم و بخشی از بودجه سالانه را از این طریق تامین کنیم. صاحبنظران معتقدند با فروش روزانه یک میلیون بشکه نفت، نیاز حداقلی به خام‌فروشی مرتفع می‌شود؛ بنابراین آنجا که آیت‌الله خامنه‌ای فرمودند «ما آن مقداری که نیاز داریم، آن مقداری که لازم داریم، آن قدری که خودمان اراده کنیم، می‌توانیم نفت‌مان را صادر کنیم»، این پرسش قابل طرح است که نیاز صادرات نفت ما چه میزان است و لازم است اراده کنیم چند بشکه در روز بفروشیم؟ در سال‌های پیش از تشدید تحریم‌های ظالمانه (مثلاً سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰) همواره به طور میانگین تقریباً ۵/۲ میلیون بشکه در روز می‌فروختیم. بدیهی است این مقدار خام‌فروشی مطلوب نیست و اگر همان یک میلیون بشکه در روز را مبنا قرار دهیم، تقریباً ۵/۱ میلیون بشکه نفت در روز بیش از ضرورت می‌فروختیم؛ میزانی که می‌توانست تبدیل به بنزین یا فرآورده‌های نفتی شده و با ارزش افزوده بیشتر صادر شود. اکنون سوال این است: آیا فرمایش رهبر انقلاب صحیح بوده و ما در اوج تحریم‌ها توانسته‌ایم به مقدار نیاز، صادرات نفت داشته باشیم؟

صادرات در اوج تحریم
آمار‌های صندوق بین‌المللی پول نشان می‌دهد ایران در سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱ به طور میانگین تقریباً ۸۶۰ هزار بشکه در روز صادرات نفت خام داشته است. اگر شیوع کرونا از دسامبر ۲۰۱۹ و کاهش تقاضای جهانی برای انرژی بر اثر این همه‌گیری نبود و همچنین اگر دولت، سیاست‌های ترجیح شرق به غرب در دیپلماسی را جدی‌تر می‌گرفت، حتماً امکان تحقق صادرات یک میلیون بشکه در روز نیز در همین سال‌های اوج تحریم‌ها ممکن بود. همچنین با تقویت پتروپالایشگاه‌ها می‌شد مابقی نفت موجود را تبدیل به بنزین و فرآورده‌های نفتی و سپس صادر کرد. با وجود همه این‌ها صادرات ۸۶۰ هزار بشکه در روز نیز در شرایطی که ایالات متحده قصد داشت صادرات نفت ایران را به صفر برساند (و البته کم‌کاری‌ها در داخل و رکود ناشی از کرونا نیز به کمکش آمده بود) رقم کمی نیست و نشان می‌دهد همان‌طور که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفته بودند «ما آن مقداری که نیاز داریم، آن مقداری که لازم داریم، آن قدری که خودمان اراده کنیم، می‌توانیم نفت‌مان را صادر کنیم». جالب‌تر آنکه بیشترین افت صادرات ما مربوط به سال ۲۰۱۹ است و پس از آن ایرانی‌ها توانستند خیلی زود راه‌های دور زدن تحریم‌ها را پیدا کنند و از ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ هر سال با افزایش صادرات نفت مواجه بودیم.

توهم تناقض
آنچه تاکنون در این یادداشت آمد، منافاتی با اظهارات وزیر جدید نفت نیز ندارد. جواد اوجی دهم شهریور ۱۴۰۰ اظهار داشت: «تحریم‌های ظالمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی از آوریل ۲۰۱۸ تا آوریل ۲۰۲۱ باعث شد ایران از تولید حدود ۸/۱ میلیارد بشکه نفت خود محروم شود که منجر به وارد آمدن بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار خسارت شده است». اگر ۳ سال مدنظر او را ملاک قرار داده و ۸/۱ میلیارد بشکه را بر تعداد روز‌های این ۳ سال تقسیم کنیم، تقریباً معادل یک میلیون و ۶۵۰ هزار بشکه در روز می‌شود. میانگین صادرات نفت در همین سال‌ها نیز برابر با ۸۶۰ هزار بشکه در روز بوده است. مجموع این دو رقم، تقریباً معادل ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز است؛ یعنی به اندازه میانگین صادرات ما در سال‌های پیش از تشدید تحریم‌های ظالمانه.

رهبر انقلاب نیز در همان سخنرانی ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ اشاره کرده بودند که تحریم‌های نفتی و بانکی مشکلاتی را به وجود آورده است. اکنون وزیر نفت نیز با عدد و رقم، حجم این مشکلات را نشان داده است؛ بنابراین تناقضی میان اظهارات وزیر نفت و بیانات رهبر معظم انقلاب نیست. مشکلات ناشی از تحریم‌ها وجود دارد و کسی در صدد نفی آن نیست. همچنین وجود این مشکلات، در تناقض با توان جمهوری اسلامی برای صادرات نفت به میزان «مورد نیاز» و «اراده شده» هم نیست. البته ایده آیت‌الله خامنه‌ای برای کاهش هر چه بیشتر آسیب‌های ناشی از تحریم «اراذل آمریکایی»، آن است که سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی اجرا شود، در جهت رونق تولید حرکت کنیم، به جای خام‌فروشی به سمت استفاده از نفت برای تولید محصول با ارزش افزوده بالا گام برداریم و بتوانیم از تهدید تحریم‌ها، فرصتی برای ترک اعتیاد و وابستگی به خام‌فروشی نفت بسازیم.

روزنامه خراسان
ژنرال‌های دولت در میدان اقتصاد/مهدی حسن زاده
انتصاب‌های رئیس جمهور در سمت‌های مهم اقتصادی نشان دهنده توجه دولت به رفع مشکلات حوزه اقتصاد است، برخی تمرکز روی چهره‌های قوی را کارساز می‌دانند، اما برخی معتقدند با حضور ژنرال‌های اقتصادی با نگاه‌ها و سلایق مختلف چالش‌هایی در مسیر حل مشکلات پدید می‌آید...

رئیس جمهور با صدور حکمی فرهاد رهبر را به سمت دستیار اقتصادی رئیس جمهوری منصوب کرد تا به این ترتیب تیم اقتصادی دولت با ترکیبی شلوغ‌تر از قبل مواجه شود. ترکیبی شلوغ که اگر چه به لحاظ حضور چهره‌های سرشناس یا به عبارتی ژنرال‌های اقتصادی برخی آن را نشانه‌ای از توجه ویژه دولت به موضوع اقتصاد می‌دانند، اما همزمان خیلی‌ها نیز معتقدند این ترکیب امکان هماهنگی را سخت و حتی غیرممکن خواهد کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، ابراهیم رئیسی با صدور حکمی فرهاد رهبر را به سمت دستیار اقتصادی رئیس جمهوری منصوب کرد. فرهاد رهبر متولد ۱۳۳۸ سمنان و دانش آموخته دکترای اقتصاد نظری است و ریاست سازمان مدیریت و برنامه ریزی، ریاست دانشگاه آزاد اسلامی و ریاست دانشگاه تهران را در کارنامه اجرایی و مدیریتی خود دارد.

نگاهی به ترکیب تیم اقتصادی کابینه
شاید بتوان گفت که تردیدی وجود ندارد که به جز موضوع فوری مواجهه با کرونا، اقتصاد اولویت اصلی دولت سیزدهم است. اولویتی که از همان ابتدا توجهات را به سمت خود کشاند و این پرسش را مطرح کرد که چه افرادی می‌توانند در ترکیب تیم اقتصادی کابینه، دولت رئیسی را در مواجهه با تورم نزدیک به ۵۰ درصد رشد اقتصادی متوقف شده سال‌های اخیر و کسری بودجه حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومانی یاری دهند. رئیس جمهور پس از انتخاب محمد مخبر به عنوان معاون اول خود، دو بار اعلام کرد که وی مسئول هماهنگی در تیم اقتصادی دولت است.

پس از آن با معرفی مسعود میرکاظمی برای سازمان برنامه و بودجه و سپس معرفی سید احسان خاندوزی برای وزارت اقتصاد و حجت عبدالملکی برای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به مجلس و رای اعتماد نمایندگان به وی، بخش دیگری از ترکیب اقتصادی کابینه مشخص شد. حکم رئیس جمهور برای محسن رضایی به عنوان معاون اقتصادی رئیس جمهور نشان داد که آقای رئیسی تمایل دارد تا جایگاه معاون اقتصادی را که صرفا به مدت یک سال در دولت مرحوم هاشمی و همچنین در دولت دوم روحانی وجود داشت، ادامه دهد. جایگاهی که شاید تنها مسئولیت مشخص آن دبیری شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوا باشد.

این انتصاب برخی نقد‌ها را برانگیخت که به این ترتیب امکان ایجاد هماهنگی در تیم اقتصادی سخت می‌شود. در چنین شرایطی فرهاد رهبر که طی سال‌های گذشته در مسئولیت‌های قبلی رئیسی جزو مشاوران اقتصادی وی بوده است، به عنوان دستیار اقتصادی رئیس جمهور انتخاب شد. سمتی که در دولت اول روحانی و در سال نخست دولت دومش در اختیار مسعود نیلی بود. این در حالی است که سرنوشت ریاست کل بانک مرکزی هنوز مشخص نیست. دو روز قبل وزیر اقتصاد خبر داده بود که طی چند روز آینده، رئیس کل بانک مرکزی را به دولت پیشنهاد می‌دهد. به این ترتیب با صرف نظر کردن از وزارتخانه‌هایی نظیر صمت، نفت، جهاد کشاورزی، نیرو و راه و شهرسازی، این ترکیب را می‌توان ترکیب تیم اقتصادی دولت از منظر سیاست گذاری دانست.

چالش‌های پیش روی تیم اقتصادی دولت
به نظر می‌رسد ترکیب موجود در تیم اقتصادی دولت با سه چالش مشخص همراه باشد:
۱- هماهنگی: به نظر می‌رسد اکثر افراد اتاق فرمان اقتصادی دولت سابقه همکاری قبلی نداشته اند و هماهنگ شدن آن‌ها زمان ببرد. به جز مقطعی که فرهاد رهبر و مسعود میرکاظمی در سازمان اقتصادی رضوی در آستان قدس با یکدیگر همکار بودند، عملا همکاری چندانی بین سایر اعضای این تیم اقتصادی با یکدیگر وجود نداشته است و حتی خاستگاه آنان تفاوت‌های جدی دارد. از خاندوزی که یک چهره پژوهشی و دانشگاهی بوده است تا محسن رضایی که سوابق نظامی و سیاسی اش از رزومه اقتصادی اش پربارتر است. این نامتجانس بودن و عدم همکاری قبلی می‌تواند موجب ناهماهنگی شود.

۲- شرح وظایف: نخستین سوال این است که دستیار اقتصادی و معاون اقتصادی رئیس جمهور چه وظایفی دارند؟ درباره سایر وزرا و سازمان‌ها با توجه به شرح وظایف مشخص آن‌ها می‌توان دانست که مثلا وزیر اقتصاد، رئیس کل بانک مرکزی یا رئیس سازمان برنامه و بودجه چه اقداماتی انجام می‌دهند، اما درباره نقش و شرح وظایف معاون اقتصادی و دستیار اقتصادی رئیس جمهور، جزئیات مشخصی وجود ندارد.

۳- جایگاه حقیقی یا حقوقی: درباره افرادی که جایگاه حقوقی چندان تعریف شده‌ای ندارند و جایگاه حقیقی شناخته شده‌ای دارند این احتمال وجود دارد که بخواهند با استفادهاز جایگاه حقیقی خود در عرصه تصمیمات اقتصادی دولت اثرگذار باشند. در این صورت با یک در هم ریختگی در تیم اقتصادی مواجه خواهیم شد.

چرا شلوغ شدن تیم اقتصادی مشکل ساز است؟
تجربه دولت‌های قبل نشان داده است که بخش‌های مختلف دولت در تیم اقتصادی و وزارتخانه‌های اجرایی دچار تعارض منافع و تفاوت رویکرد‌ها و اختلافات ساختاری هستند. در چنین شرایطی وجود سطحی از اختلاف‌نظر و اختلاف سلیقه در تیم اقتصادی دولت طبیعی است و شاید به همین دلیل بود که شخص رئیس جمهور با تعیین معاون اول خود به عنوان هماهنگ کننده تیم اقتصادی تلاش دارد که از بروز اختلاف جلوگیری کند. در چنین شرایطی شلوغ‌تر شدن تیم اقتصادی آن هم در شرایطی که یک شرح وظایف دقیق برای برخی پست‌ها وجود ندارد و همچنین اعضای تیم اقتصادی سابقه نظری و اجرایی مشترک چندانی ندارند، ممکن است ایجاد چالش کند. از سوی دیگر در شرایطی که اقتصاد کشور با حجم وسیعی از مشکلات اقتصادی ناشی از فشار‌های بیرونی و کم کاری‌های داخلی دولت‌های گذشته به ویژه دولت قبل مواجه است، نیاز به تمرکز تصمیم‌گیری در تیم اقتصادی ضروری است و باید به جای تعدد تصمیم گیران، شاهد تمرکز تصمیم گیران در تیم اقتصادی دولت باشیم تا با استفاده از سایر ظرفیت‌های علمی و تجارب اجرایی در مقام مشاوره و تمرکز بر تصمیم گیری در مقام اجرا، شاهد تصمیم گیری بدون تشتت و اختلاف برای حل مشکلات اقتصادی باشیم.

روزنامه ایران
تغییر شیوه‌های اجرایی برای تولید انبوه مسکن/ایرج گلابتونچی*
ساخت مسکن با قیمت مناسب برای مردم بخصوص برای تأمین مسکن اقشار کم‌درآمد، یکی از محور‌های اصلی در برنامه‌های دولت اعلام شده است. راهبرد‌های اعلام شده از سوی وزیر راه و شهرسازی هم نشان می‌دهد دولت می‌خواهد هم برنامه‌های قبلی ساخت مسکن را ادامه دهد، هم قصد دارد فعالیت بخش مسکن را افزایش دهد. برای اینکه دولت فعالیت بخش مسکن را افزایش دهد، باید عملکرد دوسویه‌ای داشته باشد. نخست اینکه از تمام ظرفیت‌های موجود برای ساخت مسکن استفاده کند.

برای این هدف، به تعبیری بخش خصوصی باید وارد بازار کار اجرای مسکن شود. دوم اینکه دولت باید برای ساخت‌و‌ساز مدلی را پیاده کند که تورم‌زا نباشد، یعنی همان ایرادی که به مسکن مهر وارد شد که موجب افزایش تورم شده است، این برنامه‌ها اثرات تورمی نداشته باشد. اگر پتانسیل مناسب برای ساخت تجهیز شود و مدل مناسبی هم برای اجرا برنامه‌ریزی شود، با توجه به تجربه ساخت مسکن مهر، با رفع مشکلات آن طرح، می‌توان به مدل بهتری برای ساخت مسکن در سال‌های آینده دست پیدا کرد. سؤال این است که آیا دولت می‌تواند ساخت‌و‌ساز مسکن را اجرا کند؟ جواب این است با توجه به تجربه مسکن مهر، بله می‌تواند.

برنامه‌های دیگری هم مانند ساخت‌و‌ساز در شهر‌های اقماری یا شهرک‌سازی نیز در تجربه ساخت‌و‌ساز در کشور وجود دارد. با این تفاوت که برنامه جدید دولت یعنی ساخت یک میلیون مسکن در سال، با مقیاس بزرگتری قرار است ساخته شود. برای ساخت مسکن در این مقیاس، باید برنامه و مدل‌های مختلفی در اجرا پیاده شود. نکته این است که اگر می‌خواهیم یک میلیون مسکن در سال بسازیم باید سرعت ساخت را بالا ببریم. برای افزایش سرعت ساخت‌و‌ساز، دولت می‌تواند از روش‌های مختلف صنعتی‌سازی استفاده کند. اگر ساخت مسکن به روش سنتی باشد، دو مشکل پیدا می‌شود: یک، مشکل زمانبندی اجرای کار و دیگری مشکل نیاز به حجم بالای مصالح است.

پس دولت برای ساخت یک میلیون مسکن باید از روش‌های بهینه‌سازی و صنعتی‌سازی استفاده کند. در دنیا و در کشور ما نمونه‌هایی از این نوع ساخت اجرا شده است، مانند پروژه مسکن مهر واوان در اسلامشهر که به روش صنعتی ۱۵۰۰ واحد مسکونی با سرعت ساخته شد. پس دولت برای اینکه بتواند زمان را از دست ندهد باید سرعت ساخت را بالا ببرد و روش فنی مناسب برای این ساخت اتخاذ شود و در روش‌های طراحی و اجرا باید این نکات تدوین شود. نکته مهمتر تأمین منابع مورد نیاز برای ساخت یک میلیون مسکن است. اگرچه تدارک مصالح موجب فعال شدن تولید در بخش‌های صنعتی می‌شود، اما باید مباحث تورمی طرح هم کنترل شود.

نکته مهم بعدی تأمین منابع مالی برای اجرا است. اگر بخواهیم از پتانسیل بخش خصوصی برای ساخت استفاده کنیم باید از دو جنبه این پتانسیل استفاده کنیم: یکی استفاده از پتانسیل کاری این بخش است. ما ۵۰ هزار شرکت پیمانکاری تعیین صلاحیت شده در کشور داریم و ۴۳۰۰ مهندس مشاور داریم. یک موضوع دیگر تأمین مالی با استفاده از پتانسیل بخش خصوصی است. دولت می‌تواند بخشی از تأمین مالی را از بازار سرمایه انجام دهد، استفاده از منابع متقاضیان، استفاده از تهاتر با سازندگان، استفاده از بودجه دولت (بدون ایجاد تورم) ... روش‌های دیگر تأمین مالی است. در حال حاضر دولت باید برنامه‌ای متقن بنویسد که یک سوی آن استفاده از توان فنی، مالی و کاری بخش خصوصی و یک سوی آن هم برنامه‌های اجرایی باشد. اگر برنامه‌ها با در نظر گرفتن جوانب و شرایط مختلف تدوین شود به هدف نزدیک می‌شود در غیر این‌صورت برنامه به ایجاد تورم و دور شدن از هدف اصلی نزدیک می‌شود. *دبیر انجمن شرکت‌های ساختمانی ایران

روزنامه شرق
‌حمایت از جنبش مقاومت پنجشیر ضرورت‌ها و ملاحظات/محمدحسین عمادی*
در شرایط بهت‌آوری طالبان به‌صورت برق‌آسا و در مدت کوتاهی شهر‌ها و استان‌های اصلی افغانستان را اشغال کردند و به ارگ ریاست‌جمهوری رسیدند. توجه رسانه‌های جهان پس از دو هفته صرفا به آشفتگی در خروج پناهندگان و نحوه خروج نیرو‌های آمریکایی جلب شده بود و رویداد‌های فرودگاه کابل را دنبال می‌کرد؛ اما هم‌اکنون آینده سیاسی افغانستان، ضرورت کمک‌های بشردوستانه به مردم این کشور و شیوه طالبان در حکومت‌داری و مشکلات معیشتی مردم در کانون توجهات قرار گرفته است. کشور‌های جهان به‌تدریج در حال موضع‌گیری در قبال تحولات کنونی افغانستان و نحوه تعامل با طالبان هستند. اهرم‌های اصلی در مواجهه با طالبان در حال فعال‌شدن است: پرهیز از شناسایی و به‌رسمیت‌شناختن طالبان و قطع کمک‌های مالی تا مشخص‌شدن ماهیت و نحوه عمل آن‌ها از سوی بسیاری کشور‌ها اعلام شده و مکانیسم کمک‌های غذایی و بشردوستانه به مردم افغانستان در حال فعال‌شدن است.

در این بین و با ادامه تحولات داخلی، عوامل بالقوه و اهرم‌های داخلی کنترل طالبان نیز به‌تدریج در حال ظهور هستند. از یک سو، انفجار فرودگاه کابل از سوی داعش، یکدستی و حاکمیت مطلق طالبان را زیر سؤال برده و از سوی دیگر حرکت‌های پراکنده و اعتراضات جوانان و زنان افغانستان نشان‌دهنده ظهور نیرو‌های بالقوه‌ای است که می‌تواند سلطه بلامنازع طالبان را به چالش بکشاند؛ اما هیچ‌کدام از اهرم‌های یادشده به‌اندازه مقاومت روبه‌رشد جنبش پنجشیر و تأثیر‌گذاری آن بر تحولات اخیر افغانستان اهمیت ندارد. تعداد اسرا و تلفاتی که طالبان برای فتح کوچک‌ترین استان این کشور و در سه روز گذشته متحمل شده‌اند به‌مراتب بیشتر از تمامی تلفاتی است که این گروه در سه ماه گذشته برای فتح کل افغانستان داده‌اند. این تحولات باعث شده عملا پنجشیر بار دیگر به کانون توجهات و امید برخی مردم و بسیاری از فعالان سیاسی برای چرخش روند سلطه طالبان تبدیل شده و به تبع آن به محل رویارویی و برخورد جناح‌های مختلف (اصلاح‌طلب و اصولگرا) در داخل و خارج از کشور نیز تبدیل شود. فضای مجازی و رسانه‌های رسمی در روز‌های گذشته صحنه فعال مقابله این دو رویکرد است.

اکثر اصلاح‌طلبان عدم حمایت صریح و رسمی از مقاومت پنجشیر را یک خطا‌ی تاریخی می‌دانند و رسانه‌های رسمی نیز که از شکست فاحش آمریکا به شعف آمده‌اند و طالبان را دشمن دشمن خود انگاشته و با عکس‌العمل خنثی در قبال تحولات پنجشیر حتی اصالت این مقاومت پنجشیر را زیر سؤال برده یا در حمایت از آن سکوت پیشه کرده‌اند؛ اما نکته مشترک در هر دو دیدگاه اطلاعات ناقص و محدود از واقعیت‌های میدانی و غلبه مواضع نظری و ایدئولوژیک بر شیوه تحلیل و استنتاج آنهاست. با عنایت به تحولات سریع و پیچیدگی فوق‌العاده شرایط منطقه و ایران ضروری است قبل از هر تحلیل و اقدام به تمامی ابعاد این واقعیت در صحنه عمل و دیپلماسی پرداخت و با توجه به حساس‌بودن شرایط، براساس واقعیت‌های میدانی و آینده تصمیم‌گیری کرد. با مروری تحلیلی بر توان و پتانسیل جنبش پنجشیر و براساس منافع مشترک و ملی در شرایط پیچیده کنونی شاید بتوان تصویری روشن‌تر از شرایط ارائه کرد.

در ابتدا مروری بر توان بالقوه و تاریخی جنبش پنجشیر داشته باشیم:
۱. از نظر حافظه تاریخی و با تکیه بر ویژگی‌های خاص جغرافیایی دره پنجشیر و اراده مردمان و پتانسیل رهبران محلی، پنجشیر به‌خوبی نشان داده که در مواجهه با قوای نظامی کلاسیک و ابرقدرت دوران جنگ سرد (شوروی سابق) و قوای پارتیزانی و خشن طالبان (بین سال‌های ۱۹۹۷-۲۰۰۱ میلادی) توان بالقوه مقاومت و پیروزی دارد.

۲. رهبران نظامی و رزمندگان دره پنجشیر به‌صورت تاریخی نشان داده‌اند که نه‌تن‌ها در میدان و با وجود مساحت و جمعیت محدود این دره (۱۶۰ هزار نفر) توان پدافندی و مقاومت در قبال اشغال را دارند بلکه می‌توانند در صحنه دیپلماسی (خارجی و داخلی) به‌عنوان یک کاتالیزور توانمند سرنوشت و مسیر تحولات سیاسی افغانستان را رقم زده و به‌کلی دگرگون کنند. ۳. هرچند نام پنجشیر با احمد شاه مسعود عجین شده و کمتر کسی در شخصیت بی‌همتا، توان نظامی و مهارت گفتگو با دیگر جناح‌های داخلی و قدرت‌های خارجی او شک دارد، اما توان و انگیزه رهبران کنونی پنجشیر و اصالت نیت آنان در مبارزه علیه طالبان شاید مهم‌ترین نکته‌ای است که از نظر مشروعیت این جنبش و از سوی برخی تحلیلگران مورد سؤال قرار گرفته.

برخی مذاکرات اخیر با طالبان را صرفا چانه‌زنی برای امتیاز بیشتر و اصرار بر ضمانتی قوی‌تر برای سهم‌خواهی (حتی تا یک‌سوم قدرت) در دولت فراگیر طالبان و نه حمایت از ارزش‌های بشری و آرمان‌های ملی می‌دانند. اما بسیاری با اتکا به محتوای مذاکرات با طالبان و شکست آن و در نتیجه شروع جنگ تمام‌عیار بر اصالت انگیزه رهبران پنجشیر و تأکید بر منافع ملی، ارزش‌های مردم‌سالارانه و روادارانه آنان معتقدند این جنبش شرایط و مشروعیت کافی برای حمایت را دارد و با استمرار درگیری‌های نظامی و ظهور چهره خشن و غیرقابل انعطاف طالبان، این تفکر هر لحظه در ایران طرفداران بیشتری پیدا می‌کند و احمد مسعود کم‌کم به تنها امید غلبه بر طالبان تبدیل شده است.

با وجود گذشته تاریخی و انگیزه رهبران کنونی این جنبش هم‌اکنون و پس از ۲۰ سال با شرایطی کاملا متفاوت روبه‌رو هستیم و معادلات جهانی و منطقه‌ای به‌شدت تغییر یافته است. طالبان خود نیز مدعی تحول هستند، شرایط افغانستان تغییرات جدی کرده و صف‌بندی نیرو‌های سیاسی نیز به‌شدت تغییر یافته و ضروری است با تکیه بر واقعیت‌های میدانی و محیط جدید بین‌المللی، منطقه‌ای و جهانی ملاحظات و مخاطرات کنونی پیرامون جنبش امروز پنجشیر را مورد بازبینی مجدد قرار دهیم:
۱. ۲۰ سال پس از آخرین حرکت نظامی در پنجشیر هم‌اکنون اطلاعات محدودی از توان لجستیکی و تسلیحات نظامی جنبش پنجشیر و تعداد نیروی انسانی رزمنده این ولایت وجود دارد و توان نظامی و لجستیکی آنان در مواجهه با طالبان در پرده‌ای از ابهام قرار دارد. اینکه تاکتیک‌های پدافندی پنجشیر تا چه حد تکامل یافته یا از چه تجهیزات پیشرفته نظامی‌ای در قبال طالبان بهره می‌گیرند، به‌خوبی روشن نیست. با عنایت به غنایم نظامی که طالبان از قوای نظامی افغانستان و آمریکا به یغما گرفته‌اند و با تکیه بر روحیه قوی که از پیروزی برابر آمریکا و ارتش افغانستان به دست آورده‌اند، بی‌شک به‌دنبال پیروزی سریع و مقتدرانه‌ای در قبال جنبش پنجشیر هستند. همین امر باعث می‌شود طالبان تمامی توان نظامی و لجستیکی خود را به کار بگیرند و به قمار بزرگ و خشنی دست بزنند. قماری که ممکن است به سلطه بلامنازع طالبان ختم شود یا لطمه شدیدی بر اقتدار نظامی و امنیتی آنان در آستانه تشکیل دولت و اثبات موجودیت خود به جهانیان وارد کند.

۲. ادامه مقاومت پنجشیر بی‌شک ضربه مهلکی بر اقتدار طالبان وارد خواهد کرد و همین امر باعث می‌شود که چهره خشن این گروه بنیادگرا بر جهانیان مشخص‌تر شده و مهم‌تر آنکه دوستان و حامیان پشت‌پرده خارجی آنان سراسیمه به یاری او بشتابند. به شرط ادامه این نبرد، حضور فعال سازمان امنیت پاکستان، داعش خراسان و القاعده در حمایت از طالبان، همچون ترور ۲۰ سال پیش احمد‌شاه مسعود توسط القاعده، قطعی به نظر می‌رسد؛ بنابراین با تعصب و کینه تاریخی طالبان از منطقه پنجشیر، باید خشونت و خونریزی گسترده علیه مردم محلی در این منطقه را در صورت ادامه درگیری‌ها در تمامی محاسبات مد نظر قرار داد.

۳. در ۲۰ سال گذشته و در روند تحولات سیاسی و شکل‌گیری دولت تحت حمایت آمریکا و جامعه غرب، اکثر نخبگان سیاسی افغانستان و رهبران مجاهدین کارنامه درخشانی از خود در به‌کاربستن کمک‌های بین‌المللی در تأمین منافع ملی و توسعه فراگیر کشور از خود نشان ندادند. رهبران و نخبه‌های سیاسی پنجشیر نیز از این قاعده مستثنا نبودند. کسب ناشیانه قدرت سیاسی و مال‌اندوزی مفرط در بین بسیاری از فرماندهان سابق و هم‌رزمان سابق احمد شاه مسعود که هم‌اکنون به عنوان قهرمان ملی شناخته می‌شود، بسیاری از شهروندان افغانستان و حتی مردم پنجشیر را مأیوس و ناامید کرده است. نحوه برخورد کنونی بسیاری از رهبران مجاهدین که هم‌اکنون در ناز و نعمت و در دیگر کشور‌ها در حال چانه‌زنی و معامله سیاسی با طالبان جهت سهم‌خواهی و عضویت در دولت فراگیر هستند خود نیز بخشی از کارنامه مردود این نخبگان است. بازسازی این اعتماد از‌دست‌رفته قطعا به‌سادگی میسر نمی‌شود، اما ظهور احمد مسعود در مقام رهبری مقاومت پنجشیر و شباهت‌های کاریزماتیک او با پدر و اسطوره قهرمان ملی شاید در تقویت نوستالژیک این جنبش نقش مؤثری بازی کند.

۴. مقاومت قوای نظامی پنجشیر در زمانی‌که از‌سوی شش استان هم‌جوار و سه‌راه اصلی ورودی محاصره شده و مشکل تأمین لجستیک نظامی و ذخیره مواد غذایی و خوار‌وبار دارد بر کسی پوشیده نیست. شبکه ارتباط الکترونیک منطقه و برق برخی از مناطق قطع شده هر چند بسیاری از قریه‌ها با انرژی برق خورشیدی کار کرده و تجربه زندگی در شرایط قرنطینه امنیتی برای مردم پنجشیر تجربه جدیدی نیست، اما ۲۰ سال گذشته تحولات توسعه‌ای زیادی در منطقه پنجشیر به وجود آورده و وابستگی آنان به خارج از منطقه بن‌بست و کوهستانی خود و به‌خصوص به کابل را افزایش داده است.

۵. بر‌اساس تجربه تاریخی شاید مقاومت اولیه و به درازاکشیدن درگیری نظامی اصلی‌ترین شاخص پیروزی جنبش پنجشیر باشد. زمان قطعا به نفع مقاومت پنجشیر است و در‌پیش‌بودن زمستان و سرمای طاقت‌فرسا نیز عامل دیگری است که روند پیشروی طالبان را که توان محدودی در تحمل زمستان دارد، آهسته کند. تجربه تاریخی هم نشان داده است با غرش شیر پنجشیر و روشن‌شدن شمع پنجشیر حرکت‌های مردمی و نهضت‌های محلی و قومی در استان‌های هم‌جوار نیز به صورت جدی تحریک و فعال می‌شود.

۶. مهم‌ترین تغییر در شرایط کنونی نسبت به دو دهه پیش را شاید بتوان در تغییر اساسی در معادلات جهانی قدرت و موضع آنان در قبال افغانستان جست‌وجو کرد. بهترین شاهدان مدعا نوع برخورد آمریکا و موضع‌گیری بهت‌آور این کشور در مورد طالبان و افغانستان در سه سال گذشته است که بر کلیه روابط تأثیر گذاشته است. شرایط کنونی و موضع کشور‌های همسایه و منطقه در قبال مقاومت پنجشیر نیز هم‌اکنون هیچ شباهتی با دوران مقاومت آن‌ها در زمان اشغال شوروی و دوران حاکمیت طالبان در ۲۴ سال پیش نداشته و بعید به نظر می‌رسد که هیچ‌یک از کشور‌های همسایه و منطقه از این جنبش حمایت رسمی کرده و خود را با طالبان درگیر کنند.

با درنظرگرفتن ملاحظات فوق و با پرهیز از احساسات و تحمیل دیدگاه‌های نظری می‌بایست مصالح مردم برادر و همسایه افغانستان را محور قرار داد و ضمن دوری از هرگونه دخالت در امور داخلی افغانستان، به موضعی خردمندانه و دور‌اندیشانه بر‌مبنای منافع ملی نسبت به تحولات کنونی افغانستان پرداخت. اگر احیانا توصیه‌ای از‌سوی جامعه مدنی و روشنفکران در زمینه مقاومت و حمایت از جنبش پنجشیر می‌کنیم لازم است عواقب و نتایج بالقوه آن را در محاسبات خویش با لحاظ‌کردن منافع بلندمدت ملت افغانستان مد نظر بگیریم.

برای دستیابی به معیار منطقی در موضع‌گیری رسمی نسبت به تحولات افغانستان نیز باید از دومنظر به منافع ملی و تحلیل شرایط نگریست؛ اولا از منظر پایبندی طالبان به اصول و استاندارد‌ها جهانی و رعایت معیار‌های انسانی، از این نقطه نظرهیچ اعتمادی بر مدعای تحول طالبان نبوده بنابراین میزان و درجه این تحول در عمل و کردار آن‌ها اصلی‌ترین شاخص تعامل جامعه جهانی و ایران با طالبان خواهد بود. حال که جنبش مقاومت پنجشیر در گفتگو‌های خود با طالبان بر رعایت همین مبانی اصرار می‌کند، سرپیچی طالبان از قبول این معیار‌ها می‌تواند بهترین شاخص در نحوه تعامل رسمی با طالبان و حمایت ضمنی از جنبش پنجشیر باشد.

از منظر دیگر و جنبه حوزه تمدنی و حفظ معادلات قومی و فرهنگ و زبان فارسی در افغانستان نیز باید با دقت تحولات کنونی را دنبال کرد. اقدامات و مواضع جدی تاجیکستان در قبال طالبان و پاکستان قطعا نیز در همین راستا تعبیر می‌شود و شکست جنبش مقاومت پنجشیر نه‌تن‌ها شکست مردم‌سالاری و محو آزادی در افغانستان تلقی می‌شود بلکه بار دیگر به تفوق و سلطه مطلق پشتون‌ها بر هویت فراگیر ملی و زبان فارسی و به یک پاک‌سازی فرهنگی منجر خواهد شد و معادلات منطقه‌ای را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد. بدیهی است رویارویی مقاومت پنجشیر با طالبان خونین خواهد بود، اما بهترین صحنه شناخت ماهیت طالبان و میزان انعطاف آن‌ها نه‌تن‌ها در مواجهه با شهروندان افغانستان، بلکه در تعامل با همسایگان خود ازجمله ایران خواهد بود. *کارشناس ارشد سازمان ملل در بازسازی افغانستان


اخبار ویژه ۱۵ شهریور


روزنامه کیهان
واشنگتن پست: تماس محرمانه میان آمریکا و طالبان برقرار است
روزنامه واشنگتن پست نوشت: «خط تماس محرمانه میان آمریکا و طالبان برقرار است و آمریکا به شرط رفتار مسئولانه طالبان، خیلی زود سفارتش در کابل را بازگشایی می‌کند. «دیوید ایگناشس» در واشنگتن پست می‌نویسد: پس از دو دهه جنگ، طالبان با اتکا به نیروی جنگجویانش و نه با اتکا بر اراده مردم؛ صاحب قدرت افغانستان شد. خوب؛ آمریکا دو دهه با طالبان جنگید. حالا او را بر مصدر قدرت می‌یابد. رفتار آمریکا با این دشمن سابق؛ چگونه باید باشد؟ کاملا با احتیاط. به دنبال به قدرت رسیدن طالبان؛ آمریکا بی‌درنگ یک کانال ارتباط با «عبدالغنی برادر» قائم‌مقام رهبری طالبان باز کرد. عبدالغنی برادر، در حقیقت به عنوان یک افسر اصلی عملیاتی در این گروه فعالیت داشته است.

طالبان به شدت طالب آن است که آمریکا دولتی که به زور قبضه‌اش کرده را به رسمیت بشناسد. هروقت آمریکا حکومت طالبان را به رسمیت بشناسد، در واقع مشروعیت آن احراز شده است. «عبدالغنی برادر» محرمانه در تاریخ ۲۳ اوت (۱ شهریور) با «ویلیام برنز» مدیرکل سازمان «سیا» دیدارکرد و از او خواست که سفارت آمریکا در کابل باز بماند. آمریکا شرط کرده؛ تا زمانی که طالبان متعهد نشود یک دولت فراگیر تشکیل می‌دهد، نه هیچ تقاضایی از او را اجابت خواهد کرد و نه بطور ضمنی حکومتش را مشروع خواهد دانست.

آمریکا الآن در برابر طالبان؛ اهرم قدرت دارد. طالبان؛ قدرت را قبضه کرده. اما این گروه که جز جنگیدن، کار دیگری نداشته و مهارت دیگری بلد نیست، در مصدر حکمرانی قرار گرفته است، آن هم حکمرانی بر کشوری که تقریبا هیچ چیز ندارد و بشدت محتاج کمک است. هر روز و هر هفته که می‌گذرد، احتیاج طالبان به آمریکا و به سایر کشور‌های غربی بیشتر و بیشتر می‌شود. سیستم‌های برق، آب، و ارتباطات کشور نیاز به تعمیر و نگهداری دارد. کمبود نقدینگی افغانستان یقینا بیشتر از پیش احساس خواهد شد. ارزش پول ملی یک شبه زمین خورد. کشور، فعلا در هرج و مرج و آشوب است. غذا کم است. بیماری رو به شیوع است.

مردم دارند فوج فوج از هر مرزی که بتوانند از کشور فرار می‌کنند. طالبان؛ بیست سال بدون آنکه از پای بنشیند با آمریکا جنگید تا او را از کشور بیرونش کند. حالا که بر او غالب شده و دشمن خودش خارج شده است، به او می‌گوید: «بمان» «عبدالغنی برادر»؛ تنها مقام طالبان است که آمریکا خوب می‌شناسدش. در طول مذاکرات صلح افغانستان که به مدت سه سال زیر نظر «زلمای خلیل زاد» فرستاده ویژه آمریکا در «دوحه» قطر جریان داشت، در آن گفتگو‌ها ریاست هیئت طالبان را «عبدالغنی برادر» برعهده داشت. «برادر» چهره به نسبت واقع بین در میان رهبران طالبان است.

علا رویکردی که برای تعامل طرفین با هم قابل پیش‌بینی است، «ارتباط اطلاعاتی» است. سازمان «سیا» همیشه عملیات‌های موفقش، عملیات‌های مخفی بوده است. در این عملیات‌ها، سیا ارتباطات پنهانی با گروه‌های شبه‌نظامی برقرار می‌کرده است با گروه‌هایی نظیر «سازمان آزادیبخش فلسطین موسوم به PLO (ساف) در دهه ۱۹۷۰. در همین سال‌های اخیر، سازمان سیا با سرویس‌های اطلاعاتی اردن، مصر، پاکستان، عربستان، قطر، عراق، امارات، و کرد‌ها در سوریه و عراق، در زمینه مبارزه با تروریسم از نزدیک کار کرده است. حالا همین نوع ارتباط می‌تواند با «طالبان» شکل بگیرد. آنچه که آمریکا در این مشارکت‌های مخفی عرضه می‌کند مشتمل است بر: پول، آموزش، و پشتیبانی عملیاتی عمیق. آنچه که آمریکا از این مشارکت‌ها دریافت می‌کند؛ نوعی اطلاعات است که می‌تواند ایالات متحده و دوستانش را در برابر حملات تروریستی محافظت کند. اگر طالبان مسئولانه رفتار کند، آمریکا سفارتش را در کابل خیلی زود بازگشایی می‌کند. تا آن موقع، خط تماس میان طرفین حتما باید حفظ بشود، منتها عمدتا» به شکل نامرئی.
کسری بودجه و هدررفت ارزی دو میراث روحانی برای دولت سیزدهم
خروجی اختصاصی ۱۰۰ هزار میلیارد تومان ارز ترجیحی بی‌ضابطه، گرانی کالا‌ها بوده است.

روزنامه اعتماد از قول رئیس‌اتاق بازرگانی تهران نوشت: تورم، یکی از چالش‌های دولت جدید است. متاسفانه شاهدیم که روند تورم همچنان افزایشی است. برابر آمار مراجع رسمی، نرخ تورم سالانه در مردادماه ۴۵/۲ درصد محاسبه شد، در حالی که در پایان سال ۱۳۹۹، یعنی پنج ماه پیش، این نرخ ۳۶/۴ درصد بود. این موضوع نشان می‌دهد تورم ماهانه در حال رشد و افزایش است. توجه داشته باشیم که تورم مهم‌ترین عاملی است که ثبات اقتصادی را با مشکل روبه رو می‌کند و آینده سرمایه‌گذاری و تولید را تیره وتار می‌کند.

متاسفانه علاوه‌بر تورم، برابر آمار بانک مرکزی پایه پولی هم ۹/۲ درصد رشد داشته که نگران‌کننده است و امیدواریم دولت سیزدهم در این حوزه هم کاری جدی انجام دهد. در ۴ ماهه ابتدایی امسال میزان تخصیص ارز برای واردات ۱۵ میلیارد دلار اعلام شده که ۴/۶ میلیارد دلار آن دلار ۴۲۰۰ تومانی بوده است؛ یعنی از محل تخصیص این ارز حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان به کالا‌های اساسی، اقلام خوراکی و دارویی یارانه داده شده است. ب

ا این حال آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران نشان می‌دهد تورم پنج ماهه خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها ۵۸/۴ درصد بوده در شرایطی که تورم اقلام غیرخوراکی که دلار ۴۲۰۰ هم استفاده نکرده‌اند ۳۶/۱ درصد بوده است؛ یعنی اگرچه برای واردات کالا‌های اساسی و اقلام خوراکی ارز ترجیحی پرداخت شده، اما میزان تورم آن بیشتر از کالا‌هایی بوده که ارز یارانه‌ای نگرفته‌اند. این داده‌ها نشان می‌دهد که دلار ۴۲۰۰ تومانی به جز تخریب اقتصاد با ایجاد رانت و فساد اثر دیگری نداشته است. اگر می‌خواهیم از رانت و فساد جلوگیری کنیم باید ارز تک نرخی شود و قیمت واقعی خود را داشته باشد. کمک‌های دولت هم باید از طریق یارانه مستقیم به صورت هدفمند به قشری که نیازمند هستند، پرداخت شود.

یکی دیگر از چالش‌های اقتصاد دولت سیزدهم، کسری بودجه است که از دلایل مهم رشد تورم در کشور محسوب می‌شود. برابر اعلام خزانه‌داری کل کشور، در سه ماهه اول سال عدم تخصیص و کسری بودجه ۱۹۰هزار میلیارد تومان بوده که اگر این روند ادامه پیدا کند، مشکلات بسیاری به وجود خواهد آمد از جمله اینکه تورم را به شدت بالا خواهد برد. خوشبختانه رئیس محترم سازمان برنامه و بودجه اعلام کرده‌اند که به دنبال اصلاحات بودجه هستند. متاسفانه بودجه امسال هم در دولت و هم مجلس به صورت بسیار منبسط و در حالی بسته شد که بحث درآمد‌های دولت، شفاف و واضح نبود، به همین دلیل شاهدیم که دولت در سه ماهه نخست سال با کسری بودجه شدید مواجه شده است. امیدواریم با نظراتی که رئیس‌سازمان برنامه و بودجه داشته‌اند، تلاشی صورت گیرد تا حداقل در نیمه دوم سال کسری بودجه کمتر باشد که عامل موثری در کاهش سرعت رشد تورم است.

اندیشکده انگلیسی: ایران در وین به زیاده‌خواهی‌های آمریکا تن نمی‌دهد
اندیشکده انگلیسی «انستیو بین‌المللی مطالعات استراتژیک» در تحلیلی نوشت: مذاکرات احیای توافق هسته‌ای با ایران در بن‌بست قرار دارد. این اندیشکده انگلیسی در توضیح بن‌بست به‌وجود آمده می‌نویسد: هنوز هیچ تاریخی برای دور بعدی مذاکرات وین تعیین نشده است و نگران‌کننده‌تر اینکه خواسته‌های غیرواقعی نشان می‌دهد که توافق برای احیای برجام ممکن است به زودی اتفاق نیفتد. مقامات ارشد ایرانی در طول یک سال خواسته‌های خود را از آمریکا مطرح کرده‌اند. به‌ویژه چهار مورد از خواسته‌های ایران مشکل ساز هستند. مورد اول مربوط به زمان لغو تحریم‌ها است. در ماه فوریه، ایران گفت که ایالات متحده باید ابتدا تحریم‌ها را لغو کند تا امکان بازگشت تهران به برجام فراهم شود.

همچنین گفت که باید به ایران اجازه داده شود تا قبل از اجرای تعهدات خود نوعی راستی‌آزمایی در مورد برداشتن تحریم‌ها انجام دهد. اگرچه ممکن است این خواسته تهران منطقی به‌نظر برسد، اما آنچه واقعاًً ایران انتظار دارد تحقق منافع اقتصادی مانند امضای قرارداد‌ها و اتمام معاملات است. روندی که مقامات ایرانی گفته‌اند ممکن است قبل از راستی‌آزمایی کامل، شش ماه طول بکشد. خواسته دوم جبران خسارت است. مقامات ایرانی معتقدند که ایالات متحده باید بهای خسارت اقتصادی ناشی از تحریم‌ها را در شرایطی که ایران هنوز به توافق پایبند بود، بپردازد. تحریم‌ها در واقع مانع دسترسی ایران به تجهیزات ضروری پزشکی در زمان مقابله با همه‌گیری کووید-۱۹ شد و بنابراین به رنج شهروندان ایرانی کمک کرد. اما این درخواست نیز شانسی برای اجرایی شدن ندارد.

سومین خواسته که توسط بسیاری از مقامات ایرانی مطرح شد، این است که ایالات متحده تمامی ۱۵۰۰ تحریم وضع شده از سوی دولت ترامپ از جمله برخی از موارد غیرمرتبط با برنامه هسته‌ای را لغو کند. اما همان‌طور که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه اظهار داشت، دولت بایدن قصد ندارد همه تحریم‌های دوران ترامپ را لغو کند بلکه فقط برخی از آن‌ها لغو می‌شود. با این وجود، غریب‌آبادی، نماینده ایران در سازمان ملل در ۲۸ ژوئیه از این موضوع گلایه کرد که ایالات متحده حتی پس از مذاکرات هنوز از لغو حدود ۵۰۰ تحریم دولت ترامپ خودداری می‌کند. ایران همچنین می‌خواهد ضمانتی داشته باشد که آمریکا پس از احیای برجام مجدداًً از توافق خارج نشود. دولت بایدن نمی‌تواند چنین تضمینی بدهد، زیرا هیچ راهی وجود ندارد.

به گزارش انتخاب به نقل از اندیشکده انگلیسی؛ در مقابل، آمریکا اهداف بلندپروازانه‌ای را دنبال می‌کند که احیای برجام را با مشکل مواجه کرده است. واشنگتن خواستار مذاکره در مورد اقدامات منطقه‌ای ایران و موشک‌های بالستیک این کشور است. همچنین واشنگتن تمایل دارد که تمدید محدودیت‌های هسته‌ای در توافق جدید لحاظ شود. قبل از آغاز مذاکرات در وین، طرف آمریکایی این خواسته‌ها را به‌صورت جدی اعلام کرد. به‌عنوان مثال، در ماه ژانویه، بلینکن از جست‌وجوی یک توافق طولانی‌تر و قوی‌تر با تهران صحبت کرد. در حالی که جک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا گفت که در صورت ورود مجدد آمریکا به توافق هسته‌ای باید در مورد برنامه موشک‌های بالستیک تهران هم بحث و گفتگو شود. بعید به‌نظر می‌رسد که ایران به این خواسته‌های آمریکا تن دهد. از نظر تهران چنین خواسته‌ای با تمایل واشنگتن برای بازگشت به توافق اولیه و پایبندی به تعهدات برجام مغایرت دارد. زیرا افزودن این خواسته‌ها به منزله زیاده‌خواهی واشنگتن در تعهدات خواهد بود.

فلاحت‌پیشه: سفر‌های استانی در دولت روحانی لوث شد
یک نماینده سابق مجلس و از حامیان دوآتشه دولت سابق گفت؛ سفر‌های استانی کار خوبی است که در دولت روحانی مورد بی‌محلی قرار گرفت. حشمت‌اله فلاحت‌پیشه در خبرآن‌لاین نوشت: دولت باید احکام بودجه مثل رشد اقتصادی ۸ درصد یا کاهش پیدا کردن نرخ بیکاری را تعیین کند و در دستور کار او قرار بگیرد. ضمن اینکه در موضوعات مختلف دیگر مانند امنیت، از مسائل مهم پیش روی دولت است. باید به دولت وقت داد، اولین کاری که آقای رئیس‌جمهور بعد از تشکیل کابینه انجام داد، سفر استانی به خوزستان بود که کار خوبی بود به شرط آنکه، وعده‌هایی که داده شد اجرایی شود. به طور مثال، یکی از جنبه‌های قابل دفاع دولت آقای احمدی‌نژاد سفر‌های استانی او بود. ضعفی که در دولت آقای روحانی وجود داشت، ولی بعدا یک نوع بی‌تفاوتی نسبت به این سفر‌ها صورت گرفت. من در همان زمان نیز پیشنهادی مطرح کردم که تیم ۳ نفره متشکل از یک وزیر معین از کابینه، یکی از نماینده‌های مجمع هر استان و استاندار هر استان، کمیته پیگیری اجرای مصوبات را برای هر استان تشکیل بدهند تا آن مصوبات قطعا اجرایی شود. متاسفانه این کار صورت نگرفت و به تدریج لوث شد. لذا، ضمن اینکه دولت باید واقع‌گرا باشد، باید به این دولت زمان داد.


روزنامه وطن امروز
طوری تصمیم نمی‌گیریم که مردم صبح تازه خبردار شوند
رئیس‌جمهور در گفت‌وگوی تلویزیونی با مردم گفت: شرط ما برای مدیران دولت، فسادستیزی است. ما باید اعتماد آسیب‌دیده مردم را اصلاح کنیم و صادق‌الوعد باشیم. حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی با بیان امیدواری به همکاری مردم اظهار داشت: مردمی بودن محوری است که همواره باید مورد توجه دولت و مسؤولان باشد. مردم باید دولت را از خودشان بدانند. من سعی کرده‌ام در هر جایی که بودم ارتباط خودم با مردم را حفظ کنم. من در این ۲ استانی که رفتم سعی کردم در بخشی از سفر با مردم ارتباط داشته باشم. این از آن حیث است که مسؤولان در هر سطحی بدانند باید با مردم ارتباط داشته باشند. وی خاطرنشان کرد: باید رفت صحنه را دید. «شنیدن کی بود مانند دیدن؟». من نشستم با مدیران تا ببینم چه راهکاری می‌توان اندیشید. من بی‌اطلاع از شرایط استان‌ها نیستم. ما در خدمت وزرا در این سفر‌ها بودیم. وزرا و مدیران استانی با هم نشستند و به راهکار رسیدند و اقدامات شروع خواهد شد.

رئیس‌جمهور گفت: مردم وضعیت تورم و گرانی را می‌دانند، این بازمی‌گردد به تصمیماتی که از قبل گرفته شده است. تیم اقتصادی دولت شبانه‌روز کار می‌کند تا آرامش به بازار بازگردد. عزیزان وزرا مشغول کار شده‌اند تا با کار‌هایی که انجام شده، گام‌هایی برداشته شود که به افزایش تولید و پایان دادن به رکود و کاهش تورم بینجامد. وی خاطرنشان کرد: ما یک ظرفیت معطل مثلا ۴۰ درصد کارخانجات را داریم که به دلایل مختلف این ظرفیت بیکار مانده است. ما افزایش تولید را در دستور کارمان داریم. رئیسی تاکید کرد: از همین جا به تولید‌کنندگان می‌گویم تولید را افزایش دهید و زمینه برای افزایش صادرات دارد مهیا می‌شود. وی با تأکید بر اینکه قوه عاقله در تصمیم‌گیری‌ها اندیشه می‌کند، عنوان داشت: یک جمعی از درون و بیرون دولت هستند که مسائل مختلف را بررسی می‌کنند و هر وقت بحث‌ها آماده می‌شود، به ستاد اقتصادی دولت می‌آورند و در دولت تصمیم‌گیری می‌شود و بعد هم مردم را حتما در جریان تصمیم‌گیری‌ها قرار می‌دهیم و غیابا تصمیمی نخواهیم گرفت که مردم صبح بلند شوند ببینند تصمیمی گرفته شده و اصلا مطلع نیستند. رئیس‌جمهور افزود: معاون اول مسؤول هماهنگی تیم اقتصادی دولت است تا یک آهنگ مشخصی داشته باشد. تمام بخش‌ها به دلیل جایگاه معاون اول با هماهنگی کار می‌کنند.

خود را مکلف به «پیوست عدالت» در قانون‌گذاری می‌دانیم
رئیس مجلس گفت: گام اول تعامل بین دولت و مجلس با رای اعتماد حداکثری به وزرا بخوبی و با حسن نظر و روحیه همکاری برداشته شد؛ اراده مجلس از روز نخست همین بوده و ان‌شاءالله به همین ترتیب تداوم پیدا خواهد کرد. محمدباقر قالیباف در جلسه علنی مجلس در نطق پیش از دستور اظهار داشت: از همه همکارانم در مجلس شورای اسلامی که در بررسی رأی اعتماد به وزرای دولت سیزدهم با تلاش فراوان و کار فشرده و برنامه‌ریزی شده برگی درخشان در کارنامه مجلس یازدهم ثبت کردند تشکر می‌کنم. وی افزود: اتفاق مبارکی که در هفته گذشته رخ داد، رهنمود‌های بسیار مهم رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای دولت بود که نقشه راهی روشن پیش روی دولت سیزدهم قرار داد؛ عمل به وعده‌ها همراه با تعیین روزشمار از رهنمود‌های مهمی است که تجربه نشان می‌دهد می‌تواند علاوه بر امیدآفرینی در مردم، بخش‌های مختلف دولت را وادار به برنامه‌ریزی دقیق و قابل سنجش از پیشرفت کار کند.

رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: تاکید بر داشتن پیوست عدالت یکی دیگر از مهم‌ترین فراز‌های این نقشه راه بود که ما در مجلس شورای اسلامی خود را مخاطب آن در تنظیم قوانین می‌دانیم و همان طور که در سال اول مجلس سعی کردیم به این مسأله توجه کنیم، تکلیف خود می‌دانیم با حساسیت و دقت بیشتر در قانون‌گذاری‌ها بویژه در تصویب بودجه سال آینده و برنامه هفتم توسعه به آن توجه ویژه داشته باشیم و از همه این موارد مهم‌تر نگاه تحول‌گرایانه ایشان با تاکید بر عقلانیت در انقلابی‌گری، ترجیع بند مهمی بود که علاوه بر اینکه دولت وظیفه دارد در بازسازی مدیریت‌های اجرایی کشور آن را به کار بندد، باید نصب‌العین همه دستگاه‌های دیگر و جریان‌های سیاسی و اجتماعی و رسانه‌ای قرار گیرد.

آیت‌الله حکیم همواره در حمایت از ملت‌های مسلمان پیشگام بود
در پی ارتحال ملکوتی عالم ربانی حضرت آیت‌الله العظمی سیدمحمدسعید حکیم رحمه الله علیه از مراجع عظام جهان تشیع و علمای برجسته عراق، سردار سرتیپ پاسدار اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه، در پیامی به خاندان معظم طباطبایی‌حکیم تسلیت گفت. در بخشی از این پیام آمده است: آن عالم مجاهد، همه عمر پربرکت خویش را در دفاع از اسلام و قرآن، خدمت به وحدت امت اسلامی و جهان بشریت، پاسداری از حریم اهل‌بیت علیهم‌السلام، مکتب تشیع و راهنمایی امت اسلامی بویژه مردم مظلوم عراق گذراند و در سال‌های مبارزه با رژیم منحوس بعثی، دوران اشغال آمریکایی‌ها و هجوم گروه تکفیری و تروریستی داعش و مبارزه علیه دشمنان خدا و اسلام ناب محمدی به ایفای نقش انقلابی و مبارزه پیگیر خود ادامه داد و همواره در حمایت از ملت‌های مسلمان پیشگام بود

روزنامه خراسان
استفاده از وام ودیعه مسکن برای بار دوم ممکن نیست
فارس - مدیر دفتر اقتصاد و مسکن وزارت راه گفت: فعلا مستاجران واجد شرایطی که سال گذشته تسهیلات ودیعه مسکن دریافت کرده‌اند، نمی‌توانند برای بار دوم از این تسهیلات استفاده کنند.

خسارت قطعی برق فولادی ها، هفته‌ای ۲۳۵ میلیون دلار
مهر - معاون وزیر صمت، میزان خسارت ناشی از قطعی برق واحد‌های فولادی، تنها در زیرمجموعه ایمیدرو را هفته‌ای ۲۳۵ میلیون دلار اعلام کرد. زرندی افزود: شرایط تولید تا خرداد و تا پیش از روبه رو شدن با چالش‌های تأمین برق، رضایت‌بخش بود، اما در سه ماه گذشته به واسطه تأمین نشدن برق واحد‌های تولیدی به ویژه در بخش سیمان و فولاد دچار مشکل شدیم.

افزایش ۲۰۰ درصدی قیمت سویای وارداتی با ارز ۴۲۰۰ تومانی
فارس - رئیس اتحادیه بنکداران مواد غذایی با بیان این که قیمت سویا نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۲۰۰ درصد افزایش یافته است، اظهار کرد: این در حالی است که این کالا با ارز ۴۲۰۰ تومانی وارد کشور می‌شود. حسنی افزود: قیمت هر کیلوگرم سویا در سال گذشته ۶۸۰۰ تومان بود که اکنون قیمت هر کیلوگرم آن با توجه به کیفیت بین ۱۹ هزار و ۵۰۰ تا ۲۲ هزار تومان است.

ماجرای هزار خانه خالی یک بانک
مهر - یک کارشناس اقتصاد مسکن می‌گوید که یکی از بانک‌های کشور بیش از هزار واحد مسکونی خالی در اختیار دارد. افشین پروین پور در برنامه زنده تلویزیونی جهان آرا در شبکه افق با موضوع اجرای قانون مالیات بر خانه‌های خالی گفت: آقای محمودزاده، معاون مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی گفته بود بانک ملت بیش از هزار خانه خالی دارد؛ در برخی جلسات خصوصی شنیده ام که برخی بانک‌ها تا چند ده هزار واحد مسکونی خالی دارند.

روزنامه ایران
۱۸۰ سال حبس برای متهمان پرونده پتروشیمی
خبر اول اینکه، سخنگوی قوه قضائیه احکام صادره برای متهمان پرونده شرکت بازرگانی پتروشیمی را اعلام کرد. به‌گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، ذبیح‌الله خداییان گفت: پرونده مزبور در شعبه سوم دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلالگران و مفسدان اقتصادی رسیدگی و منجر به صدور حکم شد. این پرونده دارای دو قسمت است که یک قسمت آن با کیفرخواست به دادگاه ارسال شده بود و بخشی از پرونده نیز هم اکنون در دادسرا در حال رسیدگی است. به‌گفته وی، این پرونده که حکم آن صادر شده، ۷۲ هزار برگ در ۲۹۶ جلد است که در آن افرادی به اتهام اخلال در نظام اقتصادی به مجازات‌های سنگینی محکوم شده‌اند و بر اساس ماده ۳۶ قانون مجازات اسلامی حکم این افراد منتشر می‌شود.

خداییان افزود: در این پرونده رضا حمزه لو مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی، عباس صمیمی نایب رئیس شرکت، علیرضا علایی رحمانی عضو هیأت مدیره، مصطفی تهرانی عضو هیأت مدیره، محسن احمدیان مدیربازرگانی و مرجان شیخ الاسلامی مدیرعامل شرکت دنیز به اتهام شرکت در اخلال عمده و کلان در نظام اقتصادی از طریق اخلال در توزیع ارز‌های حاصل از صادرات محصولات پتروشیمی شرکت‌های تولیدکننده به میزان ۶ میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورو، هرکدام به ۲۰ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق تعزیری، محرومیت دائمی از هرگونه خدمات دولتی و جزای مالی به میزان مبالغی که از طریق اعمال مجرمانه کسب کردند، محکوم شدند.

سخنگوی قوه قضائیه افزود: همچنین در این پرونده سام حامد ساعدیان مدیرعامل وقت شرکت والا سرمایه امین و ابوالفضل ملکی شمس آبادی هرکدام به اتهام مشارکت در اخلال عمده و کلان در نظام اقتصادی کشور به تحمل ۱۵ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق تعزیری در انظار عمومی و محرومیت از هرگونه خدمات دولتی و جزای مالی معادل اموالی که از این طریق کسب کردند، محکوم شدند. خداییان اضافه کرد: محمدحسین شیرعلی، علی اشرف ریاحی، سید علیرضا حسینی، معصومه دری، سعید خیری‌زاده و مهدی شریفی نیک نفس به اتهام معاونت در اخلال عمده و کلان در نظام اقتصادی از طریق اخلال کلان در توزیع ارز‌های حاصل از صادرات محصولات پتروشیمی هرکدام به ۵ سال حبس تعزیری و محرومیت دائمی از هرگونه خدمات دولتی و جزای مالی محکوم شدند. سخنگوی قوه قضائیه در پایان اعلام کرد: این احکام قطعی و غیرقابل تجدیدنظر مگر از طریق اعاده دادرسی و اعمال ماده ۴۷۷ است.

آزادی رئیس سازمان خصوصی‌سازی با دستبند الکترونیکی
خبر دیگر اینکه، احمد علیرضابیگی، نماینده تبریز با اشاره به توئیت اخیر پوری‌حسینی رئیس اسبق سازمان خصوصی‌سازی مبنی بر اینکه «دیوان عالی کشور رأی بر برائتش داده است»، گفت: پوری‌حسینی در تلاش است این گونه وانمود کند که در سیاست‌های قوه قضائیه به ریاست محسنی اژه‌ای تغییری ایجاد شده در حالی که روند مبارزه با فساد در دوران آقای رئیسی و محسنی اژه‌ای ثابت بوده و تغییر نکرده است.

او که عضو کمیته تفحص از سازمان خصوصی‌سازی است، در گفتگو با مهر اعلام کرد: پوری‌حسینی با دستبند الکترونیکی، به خاطر شرایط کرونا و تحت نظارت آزاد شده و تغییری در روند بررسی پرونده وی ایجاد نشده است. مستندات جدیدی را در مورد تخلفات در سازمان خصوصی‌سازی در دوران مدیریتی پوری‌حسینی آماده کرده‌ایم که در اطلاعات جدید، دامنه تخلفاتی که صورت گرفته از پرونده قبلی وی بیشتر است.

روزنامه شرق
طالبان برای جبهه مقاومت پنجشیر شرط گذاشت
سخنگوی طالبان در مصاحبه‌ای با اشاره به دلیل مخالفت احمد مسعود، رهبر مقاومت ملی افغانستان در پنجشیر، با پیشنهاد این گروه گفت طالبان به شرط پایان جنگ از سوی مبارزان در پنجشیر با این منطقه و مردمش مانند دیگر افغان‌ها رفتار خواهد کرد. به گزارش ایسنا، قاری یوسف احمدی، سخنگوی طالبان، در مصاحبه‌ای با اشاره به وضعیت در دره پنجشیر به «عربی ۲۱» گفت که دلیل احمد مسعود برای رد پیشنهاد این گروه این است که او موقعیت ویژه‌ای دریافت نکرده است؛ زیرا طالبان آنچه را به مقامات بقیه ایالت‌ها می‌دهد به او پیشنهاد کرده است. پیش از این احمد مسعود گفته بود طالبان «پیشنهاد اختصاص دو کرسی به جبهه ملی مقاومت در دولت» را داد و ادامه داد: «ما حتی درباره این پیشنهاد فکر نکردیم». یوسف احمدی درباره سرنوشت پنجشیر به «عربی ۲۱» گفت: به شرط آنکه آن‌ها (مبارزان جبهه ملی مقاومت) از جنگ دست بکشند، طالبان با این منطقه و مبارزان مانند دیگر مردم سراسر افغانستان رفتار خواهد کرد. درگیری‌ها بین طالبان افغانستان و نیرو‌های مبارز در دره پنجشیر ادامه دارد و نیرو‌های مقاومت ملی از پذیرش بازگشت طالبان به قدرت امتناع می‌ورزند.

جنگ داخلی در افغانستان
از سوی دیگر، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا که به آلمان سفر کرده است، به فاکس‌نیوز گفت: فکر می‌کنم حداقل احتمال زیادی برای یک جنگ داخلی گسترده‌تر در افغانستان وجود دارد و این به نوبه خود منجر به شرایطی می‌شود که در واقع می‌تواند منجر به بازسازی القاعده یا رشد داعش یا دیگر گروه‌های تروریستی بی‌شمار شود. شما می‌توانید در ۱۲، ۲۴ یا ۳۶ ماه آتی شاهد تجدید حیات تروریسم از آن منطقه باشید و ما قصد داریم آن را زیر نظر بگیریم. این ژنرال آمریکایی گفت گردآوری اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در این منطقه اکنون که آمریکا هیچ‌گونه حضور رسمی در داخل افغانستان ندارد، سخت‌تر خواهد شد. مارک میلی گفت: ما مجبور خواهیم شد دوباره شبکه‌های اطلاعاتی انسانی و... ایجاد کنیم و بعد با نمایان‌شدن فرصت‌ها، مجبور خواهیم شد اگر تهدیدی علیه ایالات متحده وجود داشت، به عملیات‌ها ادامه دهیم.

شلیک ۳ موشک بالستیک و ۳ پهپاد به عربستان
ائتلاف نظامی برای جنگ در یمن به رهبری عربستان اعلام کرد سه موشک بالستیک و سه پهپاد انتحاری که به سوی مناطق شرقی و جنوبی عربستان شلیک شده بودند، روی هوا منهدم شده‌اند. در نخستین بیانیه این نیرو‌ها آمده بود که یک موشک بالستیک به سوی مناطق نفت‌خیز شرق عربستان شلیک شده است. به گزارش خبرگزاری فرانسه، این موشک بالستیک بر فراز شهر دمام منهدم شده است. دمام مرکز استان شرقی عربستان است که اکثریت نفت عربستان نیز در همین استان تولید می‌شود. تأسیسات نفتی عربستان در این سال‌ها بار‌ها هدف حملاتی قرار گرفته‌اند که حوثی‌ها مسئولیت آن‌ها را بر عهده گرفته‌اند. ترکی المالکی، سخنگوی ائتلاف نظامی عربستان گفت در عملیات منهدم‌کردن این موشک‌ها در اطراف دمام، دو کودک عربستانی زخمی شدند و ۱۴ خانه مسکونی «آسیب جزئی» دید.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.