یادداشت ها و اخبار ویژه روزنامه های داخلی (سه شنبه 17 آبان 1400)

منابع رسانه‌ای صهیونیستی از نفوذ هکری جدید گروه «عصای موسی» به سرور‌های اطلاعاتی شرکت‌های اسرائیلی خبر دادند. به گزارش فارس، این گروه در ساعات پایانی شب شنبه، با حمله به سرور‌های اطلاعاتی شرکت‌های اسرائیلی، اسنادی از جمله شناسنامه، اوراق دفاتر وکلا، چک‌ها، گزارش‌های مالی و ... به دست آمده در این حمله هکری را فاش کرد.
دوشنبه، 17 آبان 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
یادداشت ها و اخبار ویژه روزنامه های داخلی (سه شنبه 17 آبان 1400)

یادداشت روزنامه‌های ۱۷ آبان


روزنامه کیهان

عصای موسی چگونه دوباره اژد‌ها شد؟/محمد ایمانی

راهبرد‌ها را باید بر اساس برآیند آن‌ها سنجید. راهبرد برای تخلیه هیجان تدوین نمی‌شود؛ که اگر چنین شد، استراتژی به استراگیجی تغییر ماهیت می‌دهد. این، حکایت به‌هم ریختگی سیاست آمریکا در غرب آسیا به‌ویژه در قبال ایران است. آمریکا در دو دهه گذشته، به هیچ ابزاری برای مهار جبهه مقاومت دسترسی نداشت، مگر آنکه آن را در حد افراط به کار بست. اما نتیجه تحمیل جنگ به ملت‌های ایران، عراق، افغانستان، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن، و کاربست انواع فشار‌ها، سرشکستگی و سقوط پرسروصدای آمریکا از جایگاه ابرقدرتی بود. اکنون روزی نیست که چند تحلیل درباره شکست راهبردی آمریکا و اسرائیل، و قوی‌تر شدن جبهه ایران، در محافل غربی منتشر نشود.

به‌عنوان مشت نمونه خروار، این تحلیل‌ها را مرور کنید:
۱) بنیاد کارنگی: چند دهه تحریم آمریکا برای مهار ایران شکست‌خورده و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه افزایش یافته است.
 
۲) نشریه فارن افرز: تحریم‌های آمریکا علیه ایران. از سر درماندگی است. آمریکا بیش از اندازه به ابزار تک بعدی تحریم تکیه کرده؛ چنانکه در دوره اوباما، سالانه ۵۰۰ نهاد را به بهانه‌های مختلف تحریم کرد و در دور ترامپ دو برابر شد. بایدن هم، تحریم‌های جدیدی را اعمال کرد؛ اما شواهد نشان می‌دهد تحریم، اغلب موثر نبوده است. استفاده از تحریم ارتباطی با اثربخشی آن ندارد، بلکه همه چیز به افول آمریکا برمی‌گردد که دیگر نمی‌تواند مانند قبل اعمال قدرت کند. رؤسای‌جمهور مأیوس آمریکا، اکنون تیر کمتری در کمان دارند. اما تحریم نه تنها افول آمریکا را آشکار می‌کند، بلکه باعث تسریع آن می‌شود. این ابزار، دائما کسل کننده‌تر می‌شود و اوضاع را بدتر می‌کند. چین و روسیه با خوشحالی برای همکاری با بازیگران تحت تحریم وارد عمل می‌شوند. احتمال دارد متحدان و شرکا هم خسته شده و از آمریکا فاصله بگیرند.

۳) مجله نیوزویک: گزارش دولت بایدن درباره تحریم‌ها، اعتراف به شکست این سیاست است. با این وجود، دولت آمریکا مثل یک کودک وابسته به آبنبات، با تحریم خو گرفته و با وجود شکست، حاضر به کنار گذاشتن نیست. تحریم‌های آمریکا در دو دهه اخیر ده برابر شده. اما دیر یا زود، وقتی فقط یک چکش داشته باشید، هر مشکلی را مثل میخ می‌بینید. آمریکا از برجام خارج شد و علاوه بر تحریم‌های سابق، تحریم‌های جدیدی را اعمال کرد. اما ایران پس از دو سال تحمل بدعهدی اعلام کرد از تعهدات داوطلبانه در برجام فاصله می‌گیرد که در نتیجه آن، گسترش سطح غنی‌سازی است.

۴) اندیشکده کوئینسی: افراط در تحریم، آمریکا را ضعیف، و ایران را قوی کرد. تحریم نادرست، نتوانست مانع از گسترش برنامه هسته‌ای شود، بلکه موجب تهاجمی‌تر شدن رفتار ایران در حملات نیابتی به نیرو‌های آمریکا و برخی نفتکش‌ها و تأسیسات نفتی شد. تحریم‌ها مانع از فعالیت شبکه نیابتی ایران نشد. هدف تحریم دیگر، فشار برای برانگیختن آشوب در ایران بود، اما در نهایت، نتیجه معکوس داشت و قدرت نظامی‌ترین عناصر سیاست ایران را تثبیت کرد. تحریم‌ها اعتماد به جایگزین‌های میانه‌رو را تضعیف کرد. انتظار کاخ سفید برعکس از آب درآمده و ایران در حال تنوع بخشیدن به اقتصاد خود و خروج از وابستگی به درآمد نفت است.

۵) روزنامه تایمز اسرائیل: پهپاد‌های ایران بی ترمزتر از موشک هاست. این پهپاد‌ها به شکل روزافزون، به لبنان و غزه ارسال رسیده است.

۶) روزنامه اسرائیل هیوم: حمله به پایگاه نیرو‌های آمریکایی در التنف (مرز عراق و سوریه)، ضرب شست و پیام هشداری به آمریکا و اسرائیل بود. در شرایط عادی، حمله نیرو‌های نیابتی ایران به یک پایگاه آمریکایی، می‌تواند تنش قابل توجهی را برانگیزد، اما دولت آمریکا اکنون، نه انرژی و نه اراده‌ای برای مقابله با ایران ندارد. حمله به پایگاه التنف به توانایی هایی اشاره می‌کند که ایران و متحدانش دارند. ایران سعی می‌کند آمریکا را خسته کند و هنگامی که خسته شود، نهایتا مجبور است عراق را هم مثل افغانستان ترک کند.

۷) مجله نیوزویک: پیام حمله به پایگاه تنف، ضرورت خروج زود‌تر آمریکا از سوریه است. آمریکا به بهانه داعش می‌خواست نفوذ ایران را مهار کند؛ اما شکست خورد و نفوذ ایران تقویت شد. با حملات پیاپی به نیرو‌های آمریکا، سؤال بزرگی پدید آمده؛ آیا ارزشش را دارد؟ آمریکا در جنگ علیه سوریه شکست خورد. ایران با خونسردی عمل می‌کند. اکنون زمان آن رسیده که با واقعیت مواجه شویم؛ واقعیت همان‌گونه که هست، نه آن‌طور که دوست داریم- باید قبل از اینکه شکست به فاجعه ختم شود، نظامیان را از سوریه خارج کنیم.

۸) نیویورک تایمز: آمریکا دیگر قادر به درگیری با ایران نیست. خروج آمریکا از افغانستان، موجب تغییر شرایط منطقه شد. عربستان و امارات می‌دانند با خروج برادر بزرگ‌تر، دیگر قادر به خصومت سابق با ایران قدرتمند نخواهند بود. آمریکا سال‌هاست از داوری در خاورمیانه خسته شده؛ عقب نشینی اوباما از منطقه و عدم تمایل ترامپ به انتقام گرفتن از حملات علیه تاسیسات نفتی عربستان، سند این ادعاست. بایدن فقط نظم جدید را قانونی کرد. اکنون دولت سوریه تثبیت شده و دولت‌های متخاصم، در حال برقراری رابطه هستند.

۹) گزارش شرکت مایکروسافت: مهاجمان سایبری مرتبط با ایران، به ده‌ها شرکت نظامی آمریکا و اسرائیل حمله کرده و موفق به نفوذ در آن‌ها شده‌اند. زنجیره‌ای از حملات، از ماه ژوئیه صد‌ها حساب متعلق به شرکت‌های نظامی آمریکا و اسرائیل، بنادر مهم خلیج فارس و شرکت‌های حمل و نقل دریایی بین المللی را هدف قرار داده. این شرکت‌ها همچنین در زمینه تولید هواپیما‌های بدون سرنشین و ماهواره‌ها فعالیت می‌کنند. حملات احتمالا برای ردیابی سرویس‌های امنیتی دشمن و سازمان‌های حمل ونقل دریایی و تقویت برنامه امنیتی خود صورت گرفته است. این دسترسی می‌تواند به ایران در تقویت برنامه ماهواره ای‌اش کمک کند».

۱۰) شبکه صهیونیستی آی ۲۴: «ایرانی‌ها سال‌هاست به لایه‌های مختلف اطلاعاتی اسرائیل نفوذ کرده‌اند. قدرت سایبری پیشرفته ایران، با قدرت سایبری آمریکا مقایسه می‌شود». اکنون پس از مرور برخی مستندات که اندکی از بسیار است، نوبت طرح یک واقعیت مهم است. تصورش را بکنید: اگر فرعون با ادعای «انا ربّکم الاعلی»، ساحران بزرگ را از سراسر مصر برای مصاف با حضرت موسی (ع) فرا نمی‌خواند و مردم را نمی‌ترساند، آیا چنان مجالی فراهم می‌آمد تا پیامبر خدا، به اذن الهی اعجاز کند، «عصای موسی» تبدیل به اژد‌هایی شود که همه بافته‌های ساحران فرعون را ببلعد و ساحران در برابر عظمت این رویداد، به سجده بیفتند و ایمان بیاورند؟ برای چندمین‌بار، کلاه از سر یوزی رابین مدیر سابق برنامه موشکی اسرائیل افتاد، وقتی سال گذشته خبر رسید که ماهواره نظامی ایران در مدار قرار گرفته و هر ۹۰ دقیقه یک‌بار از فراز تاسیسات اسرائیل عبور می‌کند.

او تیرماه ۱۳۹۴ در جمع افسران نیروی هوایی آمریکا گفته بود «ایرانی‌ها به خوبی در جریان تحولات موشکی هستند. آن‌ها فاتح ۱۱۰ را برای شکست سامانه‌های موشکی ساخته‌اند و به‌عنوان یک مهندس باید بگویم به خوبی کار کرده اند. با افزایش دقت موشک‌ها، آن‌ها حالا می‌توانند یک بلوک شهری را نابود کنند. باورکردنی نیست: موشک‌های بالستیک ایران در حجم بالا در حال تولید، ذخیره و حتی صادرات است. ایران نیازی به سلاح هسته‌ای ندارد. آن‌ها می‌توانند با موشک‌های ۲۰۰۰ کیلومتری نقطه زن، اسرائیل را فلج کنند. آن‌ها از موشک سومار رونمایی کردند که با موتور جت متفاوت از نمونه روسی، دستاوردی بزرگ است. من به احترام افرادی که این کار را انجام دادند، کلاه از سر برمی‌دارم. این دستاورد‌ها در شرایط تحریم به دست آمده است».

دشمن چه فکر می‌کرد و چه شد؟ به تعبیر قرآن کریم؛ «ام یریدون کیدا. فالذین کفروا هم المکیدون. آیا اراده مکر دارند؟ بلکه کافران، هدف مکر الهی هستند». در میان شادی احمق‌های درجه یک آمریکایی از ترور سبعانه سردار سلیمانی، سناتور کریس مورفی درست گفت که هشدار داد: «ژنرال سلیمانی به‌عنوان یک شهید، می‌تواند برای آمریکا به مراتب خطرناک‌تر باشد. سؤالی که باید از خود بپرسیم این است که او زمانی که زنده بود، خطرناک‌تر بود یا الان که کشته شده؟». پس از این جنایت بی‌سابقه در دی‌ماه ۹۸، ورق برگشته و ضربات وارده بر هیمنه آمریکا به شکل بی‌سابقه‌ای شدت گرفته است. سناتور مورفی سال گذشته هم گفت «پرتاب ماهواره نظامی، سندی بر این واقعیت است که سیاست دولت ترامپ، فقط به تقویت ایران انجامیده و باعث شده تا تهاجمی‌تر عمل کند. در مقایسه با ۴ سال گذشته، ایران در خاورمیانه تقریبا از هر جهت قدرتمند‌تر، و آمریکا ضعیف‌تر شده است».

آمریکا و اسرائیل خیال می‌کردند ایران پس از ترور سردار سلیمانی، منفعل می‌شود. اما رویای آن‌ها کابوس شد، وقتی دیدند مردم ونزوئلا، تصویر سردار سلیمانی را کنار قهرمانان آمریکای لاتین گذاشته‌اند. ایران را تحریم کردند، اما به برکت خون شهدا و پایمردی نیرو‌های وفادار به آنان، صادرات نفت ایران تا لبنان و ونزوئلا گسترده شد. پیش از آن هم، فروش بنزین را تحریم کردند تا ایران را فلج کنند، اما به همت فناوران خود، نه فقط تولید‌کننده، بلکه صادر‌کننده بنزین شدیم. هر سه دولت‌های اوباما، ترامپ و بایدن، مرتکب حمله سایبری شدند، ایران بدلش را زد و از تهدید، فرصتی بزرگ‌تر ساخت. برجام را تله‌ای برای فریب و اسارت بی‌پایان ملت ایران می‌خواستند، اما روحیه استکباری‌شان، اسباب بی‌اعتمادی ملت ما را فراهم کرد که یک پیامد راهبردی آن، تغییر بنیادین در رویکرد مجلس و دولت ظرف دو سال اخیر بود.

منطق جمهوری اسلامی، ضد حمله راهبردی با غلبه بر راهبرد دشمن است؛ همان که شهید سلیمانی گفت: «من با تجربه می‌گویم که میزان فرصتی که در بحران‌ها وجود دارد، در خود فرصت‌ها نیست. اما شرط آن، این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.». تقلای انگلیس و سپس آمریکا برای راهزنی نفتی و همچنین رفتار مذبوحانه رژیم صهیونیستی در ایجاد ناامنی برای نفتکش‌های حامل نفت ایران، فرصتی شد تا دستان قدرتمند ایران برای نقش‌آفرینی گسترده‌تر در صحنه جهانی گشوده شود و خط قرمز‌های موهوم قدرت‌ها را بشکند. از گلوبال هاوک تا عین‌الاسد، از عملیات مقاومت در جولان اشغالی علیه تاسیسات صهیونیستی، تا عمق فلسطین اشغالی، و از پایگاه اشغالگران در التنف تا ضرب شست به ناوگان آمریکا در دریای عمان، شواهد انکارناپذیر درباره تغییر معادلات هستند.

روزنامه آلمانی زود دویچه تسایتونگ، دی‌ماه سال گذشته درباره یکی از مصادیق این تغییر معادله نوشت: «حمله استاکس نت در دولت اوباما مانند کاتالیزوری در جهت توسعه توان سایبری ایران عمل کرد. ایران اکنون توان حملات سایبری پیشرفته و ویرانگر را دارد. آغاز این جنگ دیجیتالی، سال ۲۰۰۹ بود که آمریکا و اسرائیل با بدافزار استاکس‌نت به تأسیسات نطنز نفوذ کردند. سال ۲۰۱۲ ایران برای نخستین‌بار با ویروس شامومن نشان داد چگونه قابلیت‌های حمله سایبری را بهبود بخشیده است. اما حالا دامنه حملات به آمریکا رسیده و مهاجمان، به اسناد و پرونده‌های پژوهشگران دسترسی پیدا کرده‌اند».

اگر دزدان دریایی انگلیس، راه را بر نفتکش حامل نفت ایران در جبل‌الطارق نمی‌بستند، ایران چگونه می‌توانست نفتکش انگلیسی را متوقف و ناوگان نظامی بریتانیای کبیر (!) را چنان تحقیر کند که مجبور به آزاد کردن نفتکش حامل نفت ایران به سوریه شوند؟ و اگر احمق‌تر از آنها، ناوگان آمریکا در ماجرای سرقت نفت ایران درگیر نمی‌شد، همسنگران شهید سلیمانی چگونه می‌توانستند ضمن تحقیر ناوگان یانکی‌ها، چنان درباره نفتکش حامل نفت سرقتی اعمال قانون کنند که کاخ سفید ناچار از کتمان ماجرا شود؟!

روزنامه وطن امروز

بحث داغ استفاده از سلاح هسته‌ای در آمریکا/ فرزانه دانایی

دولت بایدن اخیرا پشت در‌های بسته مشغول بررسی این مساله است که آیا ایالات‌متحده باید اعلام کند در درگیری‌های بین‌المللی به عنوان نخستین کشوری که از بمب اتم علیه کشور متخاصم استفاده می‌کند، عمل می‌کند یا اینکه قرار است برای همیشه تنها دلیل خود برای ساخت سلاح را دفاع از خود در صورت مورد حمله قرار گرفتن توسط این سلاح‌ها قرار دهد. این سوال برای دولتی که کشورش برای نخستین‌بار در طول تاریخ از سلاح هسته‌ای استفاده کرده است، شاید بی‌معنی باشد، اما دولت بایدن باید اعلام کند سیاستش در استفاده از سلاح هسته‌ای چیست. او باید اعلام کند آیا منتظر حمله اتمی علیه آمریکا خواهد شد و بعد از سلاح هسته‌ای در دفاع از خود استفاده می‌کند یا خود دست به نخستین حمله هسته‌ای می‌زند.

رسانه‌های آمریکایی این روز‌ها که چنین سوالی در داخل دولت بایدن مطرح شده است، مشغول پاسخ به این مساله به افکار عمومی هستند که آیا سیاست هسته‌ای ایالات‌متحده تاکنون استفاده از سلاح هسته‌ای به عنوان عامل دفاعی نبوده است؟ به نظر می‌رسد تاکنون فرض اصلی در داخل آمریکا این بوده است که ایالات‌متحده بعد از ماجرای حمله اتمی به هیروشیما و ناکازاکی سیاست خود را بر پایه دفاع هسته‌ای از خود در برابر حملات اتمی قرار داده است و سعی ندارد بار دیگر نشان دهد کشوری است که در نخستین قدم از سلاح هسته‌ای استفاده می‌کند. کشور‌های دیگر نیز بر این باور بوده‌اند تنها زمانی ایالات متحده دست به حمله اتمی به کشوری می‌زند که مورد حمله شیمیایی، بیولوژیک و سایبری عظیمی قرار گیرد که تنها راه مقابله با آن، استفاده از سلاح هسته‌ای باشد. با این حال اسناد رسمی می‌گوید این سیاست اصلی ایالات‌متحده نبوده است و حالا رئیس‌جمهور ایالات‌متحده باید در این باره سیاست‌گذاری انجام دهد.

فرد کاپلان، تحلیلگر سیاسی نشریه «اسلیت» معتقد است جو بایدن سال‌ها طرفدار استفاده تدافعی از سلاح‌های هسته‌ای بوده است، یعنی آمریکا نباید در وهله اول اقدام به حمله اتمی به کشوری کند. بر این اساس او در دوره دوم ریاست جمهوری اوباما در سخنرانی‌ای گفته بود: «با توجه به توانایی‌های غیرهسته‌ای ما و همچنین طبیعت و ذات تهدیدات امروز، سخت است بتوان سناریویی را در نظر گرفت که ایالات‌متحده مجبور به استفاده از سلاح هسته‌ای برای مقابله با یک کشور باشد. رئیس‌جمهور اوباما و من کاملا اطمینان داریم می‌توانیم بازدارندگی در این باره داشته باشیم و از خود و متحدان‌مان در مقابل تهدیدات غیرهسته‌ای با تمام ابزار‌های در دسترس‌مان دفاع کنیم. من و رئیس‌جمهور قویا اعتقاد داریم بازدارندگی و در صورتی که نیاز باشد، مقابله به مثل در برابر حملات هسته‌ای باید تنها دلیل وجود انبار‌های سلاح‌های هسته‌ای آمریکا باشد».

اوباما مجبور بود چنین سیاستی را در سال اول فعالیتش اعلام کند، اما در نهایت تصمیم گرفت سیاستش را در این باره اعلام نکند. به نظر می‌رسد در نهایت بایدن نیز ترجیح دهد از این کار انصراف داده و سیاست واضحی را در این باره اعلام نکند و به عمد دنیا را در این ابهام باقی بگذارد. دلیل این مساله را می‌توان در تاریخ سیاست‌گذاری‌های ایالات‌متحده درباره حملات هسته‌ای جست‌وجو کرد. ابتدای سال‌های دهه ۴۰ که ایالات‌متحده بتازگی به سلاح‌های هسته‌ای دست یافته بود، سیاست اصلی این بود که این سلاح در برابر هرگونه حمله احتمالی اتحاد جماهیر شوروی و چین به آمریکا یا متحدان آمریکا مورد استفاده قرار گیرد. دوایت آیزنهاور این سیاست را سیاست «انتقام عظیم» خوانده بود.

او می‌دانست این بمب چه تخریب بزرگی با خود به همراه خواهد داشت، اما می‌خواست این سیاست باعث شود چین یا روسیه در فکر حمله اول هسته‌ای به آمریکا نباشند. اوباما در همان ماه‌های ابتدایی ریاست‌جمهوری‌اش عنوان کرده بود فکر نمی‌کند هیچ رئیس‌جمهوری در آمریکا باشد که بخواهد دستور حمله اتمی اول را به کشور دیگری صادر کند. در آن زمان خط بین استفاده از سلاح یا عدم استفاده از آن کاملا روشن بود و احتمال رد کردن این خط قرمز برای هر رئیس‌جمهوری غیر ممکن به نظر می‌رسید. بعد از او، اما به نظر می‌رسد روسای‌جمهور دیگر نظیر ترامپ به‌قدری این خط قرمز را با ابهام مواجه کردند که حالا واقعا نمی‌توان نیات روسای‌جمهور آمریکا را متوجه شد و بتوان تشخیص داد آیا یکی از آن‌ها اگر روحیاتی مانند ترامپ داشته باشد، می‌تواند دستور و فرمان نخستین حمله اتمی را صادر کند یا نه.

در عین حال در آن زمان نیروی نظامی آمریکا در صدر تمام نیرو‌های نظامی دنیا قرار داشت و تصور می‌شد با وجود اذعان تمام دنیا به برتری نظامی آمریکا، دیگر نیازی نیست آمریکا این برتری را با تغییر سیاست هسته‌ای‌اش اعلام کند. اما با این حال این روز‌ها نگرانی‌های دیگری نیز در این باره وجود دارد. اخبار حکایت از این دارند که چین از ترس احتمال اقدامات ناگهانی دولت آمریکا در حال افزودن بر ذخایر سلاح‌های هسته‌ای خود است. در اروپا نیز متحدان آمریکا از اینکه واشنگتن بخواهد سهم مناسبی در بودجه‌های ناتو داشته باشد، در تردید به سر می‌برند و به همین دلیل به نظر می‌رسد دوستان و دشمنان آمریکا هر ۲ به فکر تقویت زرادخانه‌های هسته‌ای خود افتاده‌اند. فعالیت‌های هسته‌ای اگر چه برای سایر کشور‌های فاقد زرادخانه هسته‌ای از طرف قدرت‌های جهانی منع شده است، اما رقابت تسلیحاتی در بین قدرت‌های دارای سلاح هسته‌ای در حال افزایش یافتن است.

این همان مساله‌ای است که گفته می‌شود رابرت گیتس، وزیر وقت دفاع ایالات‌متحده در جلسات درونی کاخ سفید در دوران اوباما برای بررسی این موضوع مطرح کرده بود. او گفته بود تغییر در سیاست استفاده از سلاح هسته‌ای در آمریکا می‌تواند متحدان و دوستان آمریکا را به وحشت بیندازد و آن‌ها به فکر راه‌های دیگری برای حفاظت از منافع خود در دنیا باشند و این به احتمال زیاد بر اشاعه تسلیحات هسته‌ای می‌افزاید. از سوی دیگر ایالات‌متحده به گفته گیتس، نمی‌داند در برابر استفاده دشمنان از سلاح بیولوژیک در آمریکا چه سیاستی باید داشته باشد، زیرا ایالات‌متحده سال‌هاست استفاده و تولید سلاح‌های بیولوژیک را ممنوع کرده است و در مقابل استفاده از این سلاح که به صورت وسیعی می‌تواند مردم آمریکا را هدف قرار دهد، تنها باید از سلاح هسته‌ای استفاده کند.

سومین دلیل رابرت گیتس نیز این بوده است که اگر آمریکا اعلام کند نمی‌خواهد از سلاح هسته‌ای استفاده کند، احتمالا بسیاری از دشمنان ایالات‌متحده وسوسه می‌شوند از سلاح‌های بیولوژیک علیه این کشور استفاده کنند. با وجود استدلال‌های گیتس، جلسه به نتیجه خاصی نرسید و در نهایت اوباما تصمیم گرفت سیاست خاصی را در این باره اعلام نکند. به نظر می‌رسد بایدن نیز در راه رسیدن به همان نتیجه‌ای است که زمانی اوباما به آن رسیده بود. البته تفاوت نگاه بایدن و اوباما در این باره و همچنین ماهیت تازه تهدیدات بین‌المللی مانند احتمال حملات سایبری عظیم به زیرساخت‌های آمریکا می‌تواند بایدن را به این نتیجه برساند که سیاست «حمله اول اتمی» را اعلام کند و جهان را به سمت اشاعه وسیع سلاح‌های هسته‌ای و همچنین رقابت ۳ قدرت چین، روسیه و آمریکا برای داشتن سلاح‌های هسته‌ای بیشتر بکشاند.

روزنامه خراسان

یک سوءقصد و چند سناریو/ میرزارضا توکلی

بحرانِ پسا انتخابات پارلمانی در عراق به نظر حالا حالا‌ها قرار نیست تمام شود و این بار در لابه لای اعتراض‌ها به نتایج انتخابات پارلمانی، دولت عراق خبر از ترور ناکام مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق با یک پهپاد بمب‌گذاری شده داد. ترور نافرجامی که حدود ۴۸ ساعت پس از تظاهرات خونین جمعه گذشته در منطقه سبز بغداد رقم خورد. تظاهراتی که با حضور نیرو‌های امنیتی دولتی به خشونت کشیده شد و آمار و ارقام حکایت از زخمی شدن ۱۲۵ معترض و البته آن طور که گروه‌های مقاومت اعلام کرده بودند به جان باختن حداقل چهار نفر منجر شد. تلاش نافرجام برای ترور مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق از روند رو به وخامت شرایط امنیتی این کشور بعد از انتخابات پارلمانی آن کشور حکایت دارد. اگرچه برای ارزیابی دقیق آمران و عاملان حمله پهپادی اخیر اطلاعات دقیقی در دسترس نیست، اما تحلیل شرایط، نقش داشتن گروه‌های مقاومت در این حملات را اثبات نمی‌کند.

واقعیت این است که حمله پهپادی علیه الکاظمی در شرایطی صورت می‌گیرد که قاطبه رهبران گروه‌های سیاسی در بیت شیعه پس از حوادث خشونت‌آمیز روز جمعه درخصوص لزوم پرهیز از اتفاقاتی که به بی ثباتی و متشنج کردن فضا برای بهره‌برداری بیگانگان و دشمنان عراق منجر خواهد شد، موضع‌گیری‌های کاملاً آشکاری داشتند و حتی از امکان طرح ریزی توطئه برای ضربه زدن به منافع عراق و روند مسالمت‌آمیز اعتراضات دموکراتیک مردم خبر دادند؛ بنابراین طرح سوءقصد علیه نخست‌وزیر نه تنها نمی‌تواند منافع معترضان به نتیجه انتخابات را برای پیگیری مسالمت‌آمیز شکایات خود پیش ببرد بلکه حتی کاملاً در تضاد با اهداف معترضان صورت می‌گیرد تا با ایجاد فضای رعب و وحشت در میان افکار عمومی آن‌ها را از پیگیری خواسته حقه خود برای بازشماری دستی آرا منصرف کند.

از طرف دیگر با وجود اعتراض به نتیجه انتخابات و داشتن ادعای بروز تقلب در روند برگزاری و نحوه شمارش آرا، جریانات مقاومت همچنان با همین نتایج کنونی نیز از جایگاه قدرتمندی در پارلمان آینده برخوردار خواهند بود به صورتی که احتمال و شانس تشکیل دولت بدون حضور این گروه‌ها کم رنگ است. در سوی مقابل، اما الکاظمی که طی روز‌های اخیر با تداوم نخست‌وزیری فاصله گرفته بود، می‌تواند منافعی در بروز این تحرکات خطرناک داشته باشد. علاوه بر این که می‌توان رویداد اخیر را در بافت و زمینه القای قانون‌شکنی و هرج و مرج‌طلبی گروه‌های مقاومت ارزیابی کرد، باید یادآور شد که حضور مقتدی صدر در بغداد و دیدار با سران گروه‌های سیاسی و انتشار اخباری مبنی بر مخالفت قطعی چارچوب هماهنگی نیرو‌های سیاسی شیعه با تداوم حضور الکاظمی در قدرت و موضع‌گیری حزب دموکرات کردستان مبنی بر این که با اکثریت نیرو‌های شیعی همکاری خواهد کرد، باعث کاهش احتمال نخست وزیری الکاظمی شده، بنابراین محتمل است که نخست وزیر عراق برای تغییر معادلات، دست به چنین اقدامی زده تا با متهم کردن نیرو‌های مقاومت و الحشدالشعبی بتواند حمایت صدر، کردها، اهل سنت و افکار عمومی را علیه معترضان به نتایج انتخابات کسب کند.

نوع بازی اولیه الکاظمی نشان داد حداقل فعلا در صحنه بیرونی قصد درگیر شدن علنی با مقاومت را ندارد، چرا که روشن است متهم کردن الحشد‌الشعبی به طور رسمی و علنی، به معنای آغاز ناآرامی‌های تازه‌ای در عراق خواهد بود و پای طرف‌های دیگری را نیز به این مناقشه باز خواهد کرد. تا همین جای کار به نظر می‌رسد سناریوی قهرمان سازی از الکاظمی تا حدی عملیاتی شده است.

الکاظمی در کلان موضوع هیچ بدش نمی‌آید با ارائه تصویری از ناامنی و جنگ داخلی در عراق، برای خلع سلاح گروه‌های مقاومت عراقی با گرفتن انگشت اتهام به سمت آن‌ها و معرفی شان به عنوان عامل تنش نزد افکار عمومی زمینه چینی کند. هر چند نباید از سناریو نویسی اسرائیلی ها، اماراتی‌ها و برخی دیگر از کشور‌ها غافل بود، چرا که آن‌ها منافع خود را در وجود هرج و مرج در عراق می‌دانند و نیز به خوبی می‌دانند که هر گونه درگیری داخلی در عراق به احتمال زیاد پای الحشد الشعبی را به ماجرا باز خواهد کرد که در نهایت باعث تحلیل رفتن نیروی آن‌ها و درگیر شدن شان در داخل می‌شود، همچنان که این گروه‌ها نیم نگاهی نیز به تاثیر این تنش‌ها و ناآرامی‌ها بر هر گونه توافق غرب با ایران هم دارند.

در این راستا از تحرکات آمریکایی‌ها نیز نباید غافل شد؛ آمریکایی که نیرو‌های نظامی‌اش تا کمتر از ۵۰ روز دیگر باید خاک عراق را ترک کنند و حالا به نظر می‌رسد پس از شکست نظامی آمریکا در عراق و ناتوانی اش در متقاعد کردن بغداد به حفظ نیرو‌های خود در این کشور، دولت آمریکا با همکاری متحدان عربی اش از جمله امارات در ورای این سناریو می‌توانند قرار داشته باشند تا در تحقق هدفی که ازطریق نظامی شکست خوردند از طریق سیاسی به پیروزی دست یابند، اما فارغ از همه این گمانه زنی‌ها در آخر باید یادآور شد که نفس مبادرت به حمله پهپادی علیه منزل نخست وزیر، تحولی به شدت خطرناک و تحریک کننده است که می‌تواند ابعاد پیچیده سناریوی تلاش برای آشوب، ناامنی و جنگ داخلی در عراق را نشان دهد و به نظر می‌رسد بغداد روز‌های آرامی را پیش روی خود ندارد و التهاب سیاسی و امنیتی در آن تداوم یابد.

روزنامه ایران

عراق را ناامن می‌خواهند/عبدالرضا هادی‌زاده نائینی

اوضاع همسایه غربی کشورمان این روز‌ها وضعیت خوبی ندارد. وضعیتی که از روز دهم اکتبر (۱۸ تیرماه) به این‌سو وارد مرحله جدیدی شده و با خبر سوء‌قصد به جان نخست‌وزیر عراق به حجم تنش‌ها و هیجان‌ها افزوده است. دولت عراق بامداد یکشنبه به وقت محلی با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که محل سکونت مصطفی الکاظمی نخست‌وزیر عراق با یک پهپاد بمب‌گذاری شده هدف سوء‌قصد قرار گرفته، اما نخست‌وزیر آسیبی ندیده است.

الکاظمی نیز به فاصله کوتاهی پس از انتشار این خبر در توئیتی ضمن تأکید بر سلامتی خود همگان را به حفظ آرامش و خویشتنداری دعوت کرد. این رخداد بسرعت توسط مقامات کشورمان و نیرو‌هایی که با نگرانی تحولات بغداد را پیگیری می‌کنند با واکنش رو‌به‌رو شد. علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان ساعاتی پس از اعلام این خبر در توئیتی در واکنش به سوءقصد به جان مصطفی الکاظمی این اقدام را محکوم کرد و نوشت: «سوءقصد به جان نخست‌وزیر عراق فتنه جدیدی است که رد آن را باید در اتاق‌های فکر خارجی جست‌و‌جو کرد که از سال‌ها قبل با ایجاد و پشتیبانی گروه‌های تروریستی و اشغال این کشور، جز ناامنی، ایجاد اختلاف و بی‌ثباتی، ارمغانی برای مردم مظلوم عراق نداشته‌اند.»

این سوءقصد در شرایطی رخ داد که انتخابات پر مناقشه در این کشور اعتراضات ادامه‌دار و زیادی را در برداشته و حتی منجر به خونریزی و زخمی و کشته شدن تعداد نامشخصی از معترضان به نتایج انتخابات پارلمانی گشته است. در این وضعیت که توجه افکار عمومی به برخورد تند نیرو‌های امنیتی با معترضان بود و از رئیس جمهوری عراق تا گروه‌های مقاومت و بسیاری از مقامات این کشور نیز آن را محکوم کردند به ناگاه ورق در بغداد برگشت و سوء‌قصد به منزل الکاظمی به تغییر صورت مسأله منجر شد. همزمانی اعتراضات به نتایج انتخابات با خبر ترور ناموفق نخست‌وزیر باعث شد تا نوک پیکان انتقادات از الکاظمی برداشته شود و به سمت منتقدان دولت و به خصوص نیرو‌های مقاومت برود.

به نظر می‌رسد در تحلیل این اتفاق و حواشی آن که مسأله‌ای پیچیده حتی با ابعاد جهانی است باید به چند نکته توجه کرد:
۱. هر اقدامی که برهم‌زننده ثبات و امنیت عراق است از پیش توسط دوستان این کشور از جمله ایران محکوم بوده و تکمیل کننده پازل جریان‌های غربی خواهد بود. مواضع هیجانی می‌تواند وضعیت را وخیم‌تر کرده و رودررویی نیرو‌های عراقی و خطر یک جنگ داخلی را در پیش داشته باشد. به همین دلیل جمهوری اسلامی ایران کمال همراهی و همدلی را در ارتباط با مقامات این کشور به نمایش گذاشته است. در همین راستا حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان در تماس تلفنی با «فؤاد حسین» همتای عراقی خود با ابلاغ سلام رئیس جمهوری اسلامی ایران به مصطفی الکاظمی، از سلامتی نخست‌وزیر عراق کسب اطمینان و ابراز خرسندی کرد.

۲. غرب آسیا از اولویت امریکایی‌ها خارج شده است؛ آن‌ها تلاش دارند تا با فتنه‌انگیزی و تفرقه و ناامنی این منطقه را ترک کنند. این پروژه و باقی گذاشتن زمین سوخته برای مردم این کشور‌ها و منطقه در افغانستان نیز پیگیری شد و امریکایی‌ها امیدوار بودند که جنگ قومی و مذهبی اسباب ناامنی همسایگان این کشور (بخصوص ایران و چین) را فراهم کند و آن‌ها را وارد تله تنش کند. تکرار این موضوع در عراق نیز می‌تواند یکی از سناریو‌های موجود باشد. به خصوص اینکه در ماجرای حمله به خانه الکاظمی ابهاماتی در خصوص نقش امریکا دیده می‌شود. به عنوان نمونه عدم واکنش سامانه پدافندی و دفاع موشکی سیرام (C-Ram) که در سفارت امریکا در منطقه سبز بغداد قرار دارد از جمله این ابهامات است؛ تاجاییکه گفته می‌شود فقط آژیر خطر این منطقه آن هم پس از انفجار به صدا درآمده است.

۳. عوامل هرگونه خرابکاری و اقدام تروریستی را باید با ذینفعان آن شناخت. «گروه رسانه‌ای امنیتی عراق» وابسته به ارتش در بیانیه خود اعلام کرد که نخست‌وزیر هنگام حادثه در منزل نبوده است. دشمنان مقاومت سعی دارند این اتفاق را به نیرو‌های حشدالشعبی منتسب کنند، اما حمله پهپادی به منزلی که سوژه ترور در آن حضور ندارد تنها می‌تواند گروه‌های مقاومت را در موقعیت پایین‌تر قرار داده و احتمالاً پاسخ تندتر نیرو‌های امنیتی در مقابل هرگونه اعتراض به نتایج انتخابات را در پی داشته باشد. ضمن اینکه این اتفاق باعث می‌شود با امنیتی‌تر شدن فضا مسأله اصلی را که رسیدگی به خون‌های ریخته شده در روز‌های اخیر بوده به حاشیه براند؛ بنابراین این اقدام صرفاً می‌تواند به کسانی کمک کند که نگران اعتراضات مسالمت‌جویانه هستند. اتاق فکر‌های غربی که دبیر شورایعالی امنیت ملی به آن اشاره کرده سعی دارند تا با استفاده از فضای غبارآلود، آتش درگیری بین مردم عراق را روشن کنند که در این شرایط دعوت نخست‌وزیر عراق به آرامش و خویشتن‌داری پس از رسانه‌ای شدن خبر ترور ناموفقش قابل تقدیر بود.

۳. رسانه‌های وابسته به رژیم سعودی و امریکا تلاش کردند تا این اتفاق را مصادره به مطلوب کرده و در جهت تخریب نیرو‌های وفادار به حاکمیت و تمامیت ارضی عراق استفاده کنند. موج سواری دشمنان عراق با استفاده از ترور ناموفق نخست‌وزیر فضا را برای یک بهره‌برداری سیاسی آماده کرده است. اولین رسانه‌هایی که به صورت جهت‌دار و با پروپاگاندا خبر حمله به خانه نخست‌وزیر عراق را منتشر کردند در گروه دوستان این کشور قرار نداشتند. «محمد الحمد» تهیه کننده و مجری شبکه ماهواره‌ای «آفاق» در رشته توئیتی این مسأله را فاش کرد و نوشت: «اولین رسانه‌ای که این حادثه را با خبرسازی نشر داد، شبکه سعودی «الحدث» بود و تلاش کرد این اتفاق را به اظهارات شیخ قیس الخزعلی در مخالفت با دولت الکاظمی ربط دهد. شبکه «العربیه» پیش از هر رسانه دیگری تلاش کرد، عراق را به آشوب و فتنه بکشاند». این درحالی است که دبیرکل عصائب اهل الحق پس از این اتفاق بر ضرورت تحقیق درباره آن از جانب یک کمیته فنی متخصص و قابل اعتماد تأکید کرد تا از علل و ابعاد آن اطمینان حاصل شود. الخزعلی حتی چند روز قبل هشدار داده بود که طرف‌های مرتبط با دستگاه‌های اطلاعاتی بغداد در پی بمباران منطقه سبز و متهم کردن نیرو‌های مقاومت هستند.

۴. اهمیت حمله به خانه نخست‌وزیر شاید بیش از آنکه از حیث اطلاعاتی نظامی قابل تأمل باشد از جهت عملیات روانی صورت گرفته وآثار سوء و نابهنجار این اتفاق بر افکار عمومی قابل توجه است. این رخداد به انشقاق بیشتر بین مردم و حکومت منجر خواهد شد و بر چندپاره شدن جامعه عراق پیش از اخراج اشغالگران و تروریست‌های امریکایی دامن خواهد زد.
در مجموع به نظر می‌رسد این دست حوادث در کشوری، چون عراق که امریکایی‌ها باید بزودی آن را ترک کنند بدون در نظر گرفتن نظم در حال‌گذار جهانی قابل تحلیل نباشد. امریکا تلاش دارد تا تمرکز خود را بر مهار چین قرار دهد، اما خروج کم هزینه و بدون خونریزی از غرب آسیا را مطلوب خود نمی‌بیند. فرسایشی شدن نزاع‌ها و تأکید بر گسل‌های سیاسی، ناکامی‌های اقتصادی و هسته‌های خاموش گروه‌های تروریستی همواره مورد توجه امریکا بوده تا یک اخراج هزینه‌دار را بر بستر شکاف‌های مذهبی قومیتی این کشور ثبت کند.

روزنامه شرق

‌پیامد‌های سیاست‌گذاری اشتباه در اقتصاد کلان‌/مراد راهداری*

اقتصاد کلان در هر کشوری نظام‌مند عمل می‌کند؛ درواقع یک نوع سامانه دارد، مانند نظام (سیستم) طبیعت یا نظام ماشینی، اجزای این نظام اجتماعی در حوزه اقتصاد لازم و ملزوم یکدیگر و هدفمند در سازوکارند. اما باوجود فعل و انفعالات هوشمندی که بازار‌ها دارند، اخلال‌پذیر نیز هستند و دولت باید با سیاست‌گذاری، از تکاپوی اجزای اقتصاد کلان رفع اختلال کند. مثلا اگر طرف تقاضای داخلی اقتصاد ضعیف شود، طرف عرضه داخلی دچار مازاد می‌شود و اگر محصول به فروش نرسد، با استمرار این رکود، ظرفیت انبار‌های بخش تولیدی نهایتا تکمیل می‌شود. چنانچه اقدام به صادرات نشود و تقاضای خارج را پاسخ ندهد یا شرایط و قابلیت صادرات را نداشته باشند، قیمت کالا و خدمات عرضه‌شده کاهش می‌یابد و بدین‌سان به‌ناچار با تقاضای کمتر داخل متعادل می‌شود؛ در غیر این صورت، اگر قیمت‌ها بهای تمام‌شده و سود حداقلی را جبران نکنند، تنها راه چاره، توقف تولید اجزائی از سازمان عرضه است که سبب رشد بی‌کاری می‌شود.

در وضعیت عادی (نرمال)، عرضه و تقاضا با یک وقفه‌ای با یکدیگر متعادل می‌شوند. مثلا در مورد عکس حالت قبل، اگر به هر دلیل تقاضا تقویت شود و عرضه ضعیف باشد، فشار تقاضا قیمت‌ها را بالا می‌برد تا تقاضا کاهش یابد و با حجم عرضه سازگار شود. اما اگر شرایط عادی نباشد؛ به فرض، درصورتی‌که حساسیت قیمتی عرضه بیش از تقاضا باشد؛ یعنی با تغییر جزئی قیمت، مقدار عرضه خیلی بیشتر از تقاضا تغییر کند، تعادل به روش خودکار سامان نمی‌یابد و دولت باید با سیاست‌گذاری وضعیت را به‌گونه‌ای تغییر دهد تا حساسیت قیمتی عرضه کمتر از تقاضا شود.

از آنجا که این حوزه به ارائه مباحث تخصصی نیاز دارد، در اینجا از ادامه بحث صرف‌نظر و به همین اشاره اکتفا می‌شود. غرض این بود که گفته شود، این دو قطب سازوکار هوشمند و معناداری دارند و در بلندمدت نمی‌توانند نامتعادل و بی‌نظم ادامه فعالیت دهند. اگر ظرفیت علمی دولت در حوزه اقتصاد کلان ضعیف باشد، نمی‌تواند در کوتاه‌مدت این تنظیم را به عمل آورد و نظم مجدد را به بازار بازگرداند. نظم بازار تحت شرایطی کار می‌کند، کسب‌وکار محیط مناسب لازم دارد، نظام (سیستم) بازار باز است، نه بسته؛ یعنی با خارج کار دارد و از آنجا تأمین نیاز متقابل می‌کند. چنانچه به‌طور قهری بسته شود، اقتصاد داخلی و گاه طرف مقابل با بحران یا اخلال مواجه می‌شود. آمدوشد پول خارجی برای دادوستد‌ها با خارج برای طرفین لازم و مفید است.

ارتباطات بین‌المللی براساس مزیت‌های طرفین انجام می‌شود، کارآمدی و بهره‌وری را بالا می‌برد و عکس آن هزینه‌ها را افزایش می‌دهد. چون علاوه بر اینکه برای خواص و بعضی رانت ایجاد می‌کند و فسادساز نیز است، شکستن مسیر بسته، هزینه تجارت را بالا می‌برد؛ اقتصادی که در ایجاد درآمد ملی ضعیف شده است، ضعفش مضاعف می‌شود؛ بنابراین قوت و قدرت در دیپلماسی و میدان از یک سو، سرعت عمل از سوی دیگر و عدم تعلل اهمیت حیاتی می‌یابد.

سیاست‌گذاری اشتباه، نه‌تن‌ها معضل را حل نمی‌کند، بلکه اوضاع را وخیم‌تر نیز می‌کند. برای حل مسئله و معضل باید سراغ عوامل ایجادی یا به قول فلاسفه علل فاعلی رفت و آن‌ها را مهار و اسباب بهبود را فراهم کرد، نه آنکه به ترمیم درد ناشی از وضعیت معلول پرداخت، مانند آنچه برای ترمیم معضل تورم انجام می‌شود. متأسفانه با وجود آنکه بی‌کاری مهم‌تر، بنیادی و اساسی‌تر است، کمتر مورد توجه سیاست‌گذاری قرار می‌گیرد، چون راه‌حل آن اولا دیر‌بازده است و ظهور آثار و نتایج سرمایه‌گذاری حدود سه تا چهار سال زمان لازم دارد، البته این زمان بستگی به سرعت عمل فعالان اقتصادی در هر جامعه‌ای دارد. در ثانی تورم ملموس‌تر است؛ ضمن آنکه تمایل و رضایت‌مندی مردم و رویکرد سیاسی به تورم نسبت به بی‌کاری بیشتر است.

درحالی‌که اگر سرمایه‌گذاری رشد کند، علاوه‌بر اینکه اشتغال ایجاد می‌شود، تولید نیز رشد می‌کند و با رشد عرضه تورم نیز کاهش می‌یابد. اما مشاهده می‌شود با جذب پول در دست مردم از طریق فروش اوراق قرضه، افزایش نرخ بهره بانکی و نظایر آن -که سیاست‌های انقباضی پولی و مالی نامیده می‌شوند-، درصدد تضعیف طرف تقاضا هستیم تا به زعم خود درصدی از نرخ رشد تورم کاهش یابد یا از رشد بیشتر آن جلوگیری شود.

حدود ۱۸ ماه است که پیوسته مسئولان درباره نجات بازار سرمایه از رکود صحبت می‌کنند؛ اما در همان بازار، بعد از فروش گران سهام به مردم، یعنی خروج وابستگان در سقف از بازار و کاهش شدید قیمت‌های ناشی از آن، تا خرید مجدد آن‌ها در کف و سوءاستفاده از حسن نظر مردم! متأسفانه سیاست نامطلوبی اجرا شده است، اوراق بهادار قرضه با بهره بیش از بانک و تضمینی برای تأمین کسری بودجه دولت می‌فروشند! همچنین در زیرزمین بورس و در بازار رقیب، کار و رمز‌ارز معامله می‌کنند! همان فعالیتی که مردم را از آن بازمی‌دارند و می‌گویند نه‌تن‌ها امنیت ندارد، بلکه موجب هدررفتن سرمایه کشور می‌شود؛ در واقع خرابی را می‌دانند از کجاست! اما باز فریاد می‌زنند که وضعیت بورس بحرانی است! مانند داستان دزد بگیر دزد می‌ماند برای فرافکنی و دورسازی اذهان از واقعیت، این ترفند‌ها دور از شأن حاکمیت اسلامی است، به اعتماد عمومی آسیب می‌زند و مصائب را بیشتر می‌کند.

برای حل تأمین مالی دولت و از آن فراتر برای پوشش نیاز اساسی مردم و حوائج اقتصاد کشور، باید محیط فعالیت‌های اقتصادی را امن و فضای کسب‌وکار را با تصمیمات و سیاست‌های صحیح رونق داد. از دیگر مواردی که به رفتار و انتظارات عقلایی در بازار‌ها از‌جمله بازار سرمایه آسیب می‌زند، همان‌طور که گفتیم عدم توجه به سازوکار نظام‌مند بازارهاست (کار، کالا، پول و سرمایه).

آمار و ارقام‌های منتشرشده بعضا با واقعیت سازگار نیست! شاخص‌ها و گویه‌ها برخاسته از این آمار‌ها با درد و بیماری ملموس مردم -که با این بازار‌ها سروکار دارند- همخوان نیست! برای مثال، مقدار اشتغال‌زایی باید با توان و حجم سرمایه‌گذاری سازگار باشد؛ می‌دانیم که میان تولید، سرمایه‌گذاری و اشتغال رابطه وجود دارد. درصد خاصی از درآمد صرف سرمایه‌گذاری می‌شود و حجم مشخصی می‌تواند اشتغال ایجاد کند. وضعیت سرمایه‌گذاری‌های سرمایه‌بر در مقایسه با سرمایه‌گذاری‌های کاربر در سطح کلان نیز قابل تخمین است. نمی‌توان ۱۲ سال نرخ رشد تولید واقعی به قیمت‌های ثابت صفر باشد، اما ادعای سرمایه‌گذاری و اشتغال‌زایی خالص و مفیدی شود و نرخ بی‌کاری تقریبا مشخص و پایینی را همواره مطرح کرد! درحالی‌که در این مدت سالانه حدود ۹۰۰ هزار متقاضی شغل به بازار کار اضافه می‌شود. یعنی تقریبا با اغماض ۱۰ میلیون نفر بی‌کار فقط در این مدت به بی‌کاران اضافه شده است!

از آنجا که در دو دهه قبل از آن به طور متوسط سالانه بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر شغل خالص ایجاد شده است، جمعیت انباشت بی‌کار نیز قبل از دوره ۱۲‌ساله ذکر‌شده وجود داشته است. اگر خوش‌بینانه محاسبه شود، ۱۰ میلیون نفر در آن دوره ۲۰‌ساله می‌توان گفت انباشت بی‌کاری واقعی داشته‌ایم و مجموعا ۲۰ میلیون نفر از منابع انسانی در جست‌وجوی کار مفید می‌توان تلقی کرد که چه‌بسا بسیاری از آن‌ها کشور را ترک و بعضی با اشتغال کاذب دنیای خود را در داخل سپری کرده‌اند! آن‌ها می‌توانستند در تولید مطلوب نقش فعال داشته باشند، اما شرایط کسب‌وکار برای آن‌ها مهیا نبوده است و کماکان نیست! اما در چنین شرایطی، عجیب است که همواره نرخ بی‌کاری حدود ۱۱ ونیم تا ۱۳ ونیم درصد گزارش شده است و حجم آن نیز تقریبا دو‌میلیون‌و ۷۰۰ هزار تا سه‌میلیون‌و ۲۰۰ هزار نفر به طور متوسط هر‌ساله اعلام شده است.

مگر می‌شود طبق آمار رسمی ۱۲ سال تولید رشد نکند -که نشان از عدم رشد تشکیل سرمایه خالص دارد- و هر سال ۹۰۰ هزار نفر نیز به متقاضیان کار اضافه شود، ولی در این مدت آمار بی‌کاری تغییر معناداری نیابد؟! انعکاس اطلاعات غلط به مسئولان عالی‌رتبه، سبب عدم شناخت واقعیت می‌شود و سیاست‌ها به غلط اتخاذ و نسخه به محل بیماری سرایت نمی‌کند! به بهترین فرمانده نظامی اگر اطلاعات غلط داده شود، نمی‌تواند ارزیابی درستی از شرایط داشته باشد و لشکر را به مخاطره می‌اندازد. امروز مملکت ما ام‌القرای اسلام است به فرمایش بنیان‌گذار فقید انقلاب اسلامی (ره) اگر این نظام خدای نکرده امروز شکست بخورد، نمی‌تواند در عصر حاضر سر بلند کند! بنابراین از متصدیان امور انتظار می‌رود بر مبنای واقعیت و نه انتزاعی یا ساختگی آمار و ارقام را بیان کرده، به شاخص‌ها بنگرند و به‌درستی سیاست‌گذاری کنند.

آمار و ارقام در سامانه اقتصاد کلان با متخصصان حرف می‌زند؛ برای مثال، کل تولید خالص به ارزشی که عوامل تولید ایجاد می‌کنند -که مابازای پولی آن درآمد کشور محسوب می‌شود- به مصرف و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و دولتی، همچنین به خالص صادرات تعلق می‌گیرد و اگر این‌طور نباشد، مازاد تولید به انبار‌ها می‌پیوندد و برای استفاده در آینده منظور می‌شود؛ بنابراین آمار و ارقام در‌خصوص هر یک از اجزای آن باید با سایر اجزای دیگر سازگار باشد. فرضا نمی‌توان برای حجم مصرف بخش خصوصی و دولتی آمار داد، ولی با حجم سرمایه‌گذاری یا صادرات ادعاشده قابل جمع نباشد و از مجموع درآمد حاصله بیشتر شود.

استقراض و استفاده از منابع بیرونی در اقتصاد کلان با نشانه‌هایی قابل برآورد است و برای اهل فن نمی‌تواند پنهان بماند؛ بنابراین توصیه می‌شود، اولا آمار و ارقامی که گویای شرایط و اوضاع و احوال جامعه است به مقامات عالی‌رتبه منعکس شود، در ثانی برای حل مسائل و معضلات، همان‌طور که مقام معظم رهبری فرمودند از همه ظرفیت فکری سالم و دلسوز استفاده شود. نگاه جناحی و گروهی به موضوع نشود؛ چون حیات، ممات و پیشرفت جامعه و نظام اسلامی به آن وابسته است. مجدد تأکید می‌شود یکی از مفاد مورد توجه سیاست‌گذاران که باید در اولویت سیاست‌گذاری قرار گیرد، راهگشایی صادرات و امکان نقل و انتقالات متقابل پول با دنیای خارج است.

بعد از این مهم، رسیدگی به فضای کسب‌وکار و رشد کارآفرینی از طریق اعمال سیاست‌های مؤثر بر رشد سرمایه‌گذاری‌های مفید و مورد نیاز با رویکرد‌های تأمین مالی مناسب است. برای عملیاتی‌سازی این امور، علاوه بر اینکه باید معادلات میان خود با خارج را سریع‌تر و به نیکی جمع‌بندی کرد، برای سیاست‌گذاری صواب، همان‌طور که اشاره شد، ضروری است که از تجربه و ظرفیت فکری منابع انسانی دلسوز و دانشمند بهره برد؛ همچنین برای مطالعات علمی کاربردی ارزش قائل شد و سیاست‌ها الزاما باید سند مطالعاتی داشته باشند. با این شیوه، نهاد‌های پژوهشی جامعه دلگرم، با‌انگیزه و فعال می‌شوند و نقش تأثیرگذار و تعیین‌کننده‌ای در خدمت به جامعه ایفا می‌کنند؛ ضمن آنکه بار مسئولیت متصدیان امور اجرائی نیز سبک می‌شود و وجدان آسوده‌ای نسبت به سیاست‌های اتخاذی خود می‌یابند.

هرگز جامعه نمی‌تواند آزمایشگاه قرار گیرد و روش آزمون و خطا به کار گرفته شود. توان فکری، اخلاقی، اراده و مدیریتی ما کم نیست؛ این توانایی در میان مردم قابل کشف و استفاده است. امروزه در عصر اطلاعات، ما به همه مفاد علوم بشری دسترسی داریم؛ تنها سلامت نفس، دلسوزی و دقت نظر لازم است تا استعداد‌ها شکوفا شوند و به میدان آیند. برای این منظور باید نظام اطلاعاتی و امنیتی کشور، بانک پویایی در شناخت خبرگان و نخبگان سالم داشته باشد. شعار ما می‌توانیم، واقعیتی انکارنشدنی است.
‌* دکترای اقتصاد وعضو هیئت‌علمی گروه اقتصاد دانشگاه پیام‌نور
 

اخبار ویژه ۱۷ آبان


روزنامه کیهان

آمریکا تودهنی خورد پادو‌ها دردشان آمد

با وجود خوشحالی مردم در ماجرای بازپس‌گیری نفت سرقتی ایران و تحقیر ناوگان نظامی آمریکا، برخی افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی به کوچک‌نمایی یا انکار این ماجرا پرداختند. به نوشته روزنامه فرهیختگان، هرچند عمده واکنش‌های داخلی به این اتفاق مثبت و از موضع حمایتی بود، اما رویکرد کم‌ارزش جلوه دادن این اتفاق یا انتقاد به آن نیز در اظهارات برخی مدعیان اصلاح‌طلبی دیده می‌شود.

در حالی که واکنش ابتدایی غربی‌ها به این اتفاق سکوت بوده است و مقامات نظامی آمریکا نیز با وجود اعزام چندین ناو جنگی و انتشار تصاویری که سطح حساسیت حادثه را نشان می‌دهد قصد کم‌اهمیت جلوه دادن و عبور از کنار این رخداد را داشته‌اند، عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت اصلاحات توئیتی با مضمون هیاهو برای هیچ منتشر کرد تا نشان دهد برخی اصلاح‌طلبان نیز با این رویکرد همراه شده و توقیف نفتکش درمقابل چشم نیرو‌های تروریست سنتکام را اتفاقی کوچک قلمداد می‌کنند. اتفاقی که این فعال اصلاح‌طلب آن را هیاهو برای هیچ می‌خواند، اما از جهات مختلفی برای ایران حائز اهمیت است. درحالی کـه ایـران بـه خاطر فشـار تحریم‌ها در فروش نفت خود دچار مشکل است و کشـور‌های کمی حاضر به مبادله تجاری با ایران هستند.

این اتفاقات از این جهت که توانایی ایران در تامین امنیت محموله‌هـای نفتی و تجـاری خـود را نشان داد اهمیت زیـادی دارد. جـدا از دور زدن تحریم هـا که اقدامی در راستای خنثی‌سازی تحریم‌ها محسـوب می‌شـود ارسال محموله‌های سوختی ایران به ونزوئلا و لبنان شکستن علنی تحریم‌های آمریکا را نشان می‌دهد. یکی از اقداماتی که ریسک معاملـه بـا ایـران را بـرای مشتریان زیاد می‌کنـد توقیف محموله‌هـای خریداری‌شـده آنان است. اگر آمریکا موفـق می‌شـد نـفـت ایـران را در دریای عمـان بـه سـرقت ببرد می‌توانست برخی از مشتریان نفـت ایـران را از تجـارت با ما منصرف کند. با در نظرگرفتـن ایـن امـر واضح است که جلوگیری از به سـرقت بردن نفـت ایـران توسط آمریـکـا جـدا از اینکه مانع ضـرر مالی ایـران می‌شـود بـه لحاظ روانی نیز تأثیر مثبتی را ایجاد می‌کند کـه بـه خـودی خـود در شـل کـردن پیچ‌های تحریم موثر است.

از سوی دیگر صادق زیباکلام مدعی شد: «من باور دارم که یک قایق سپاه، ناو اینترپرایز با پنج‌هزار تفنگ‌دار، ده‌هـا فـرونـد طـیـاره و هلیکوپتر نظامی، شماری کشتی‌های جنگی اسکورت را از خلیج فـارس فـراری داده است. سـوالم ایـن اسـت کـه ایـن پـیـروزی افتخارآفریـن چـه کمـکـی بـه ایجاد اشتغال، مهـار تـورم، پاییـن آمـدن قیمت دلار، ارزان شـدن گوشت، نان و آب می‌کند؟»

در نگاه وی گویا ارزش هـرکاری با ارزان شـدن قیمـت گـوشت و نـان رابطه مستقیم دارد؟! با این استدلال پیشرفت فناوری‌های پزشکی اگر جان مردم را نجات دهـد امـا بـه ارزان شدن قیمت گوشت نینجامد فاقد ارزش است. هرچنـد ایـن اسـتدلال زیباکلام را در ایـن مـورد نمی‌شـود منطقی دانست؛ چرا کـه توقیـف نفتکش بیشتر در حـوزه مباحث امنیتی قابـل بررسی است تا اقتصـادی امـا با چشم‌پوشی از ایـن امـر نـیـز سـوال زیباکلام در مورد تاثیـر ایـن اقـدام بـر اقتصـاد نیز قابل پاسخ است.

جـدا از ارزش نفتـی کـه ایـن نفتکش درحـال حـمـل آن بـوده و زیباکلام ترجیح داده آن را نادیده بگیرد، ایـن اقدام از این جهت که نشان‌دهنده توانایی ایران در تامین امنیت محموله‌های تجاری خود است می‌توانـد بـا ایجـاد اطمینان نزد شرکای تجاری، آن‌ها را بـه انـجـام معاملات تجـاری بیشتر با ایران اقناع کرده و باعث کم اثـر کـردن تحریم‌های آمریکا علیـه ایـران شـود. اتفاقی که آمار‌های مختلف از افزایـش سـهم ایـران در فـروش نفت نشـان از تحقق آن دارد.

یکی دیگر از افراطیون اصلاح‌طلب نوشته؛ فرمانده سپاه می‌گوید: آمریکایی‌ها آمده بودند نفت ما را به سرقت ببرند ما تشخیص دادیم اگر این کشتی را متصرف کنیم، آمریکایی‌ها مداخله خواهند کرد. ما همه احتمالات را سنجیدیم. یعنی اگر آمریکا مداخله می‌کرد، ایران کار را به درگیری نظامی می‌کشاند؟». او در این توئیت در مورد سرقت نفت ایران از سوی آمریکا صحبتی نمی‌کند. گویا توقع داشته ما در مقابل سرقت نفت‌مان توسط آمریکا با این توجیه که جنگ آغاز می‌شود، هیچ اقدامی نکنیم یا اگر در میانه عملیات آمریکا مداخله می‌کرد ما سکوت می‌کردیم! این نسخه یعنی اینکه توسری‌خور باشیم! باید پرسید حد سکوت در مقابل اقدامات سلطه‌جویانه آمریکا کجاست؟ و از چنین رویکرد انفعالی و ذلیلانه قرار است چه چیزی عاید ایران شود؟
 

عربستان برای پایان جنگ یمن مجبور است سراغ حزب‌الله برود

یک روزنامه عرب‌زبان منطقه‌ای خبر داد که پیام ایران در مورد جنگ یمن، مذاکره‌کنندگان سعودی در بغداد را شوکه کرده است. عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه رای‌الیوم نوشت: پیام ایران درباره لزوم مذاکره ریاض با حزب‌الله لبنان برای حل موضوع یمن، مذاکره‌کنندگان سعودی در بغداد را شوکه کرد. به‌نظر می‌رسد عربستان با ایجاد هیاهو در مورد اظهارات جورج قرداحی وزیر اطلاع‌رسانی لبنان در ارتباط با بیهوده بودن جنگ یمن، می‌خواست انظار عمومی را از تلفات خود و همپیمانانش در نبرد استان راهبردی مأرب منحرف کند. اما نتیجه کاملاً برعکس بود، زیرا نگاه‌ها متوجه نبرد مزبور گردید و شکاف‌های عمیقی در اردوگاه یمنی مخالف جنبش انصارالله و همپیمانانش پدیدار شد که نشان می‌دهد این شهر به زودی در اختیار انصارالله قرار خواهد گرفت. دو تحول اساسی غیرمنتظره در این صحنه از موضع ناامید‌کننده ائتلاف سعودی حکایت دارد و چه‌بسا بتوان آن را نشانه پایان یافتن جنگ اگر نگوییم در سراسر یمن دست‌کم در بخش شمالی آن دانست.

اولین تحول؛ شش حزب یمنی اصلی طی بیانیه‌ای، ائتلاف سعودی و دولت عبدربه منصور هادی را به ناکام ماندن در اداره سیاسی، نظامی، اقتصادی و رسانه‌ای نبرد متهم کردند و به‌طور کامل مسئول این شکست خفت‌بار دانستند. دومین تحول؛ جنبش انصارالله پس از تسلط یافتن بر منطقه الجوبه بر منطقه العبدیه نیز تسلط یافت. این نشان می‌دهد که مرکز شهر مأرب از سه طرف به محاصره نیرو‌های انصارالله درآمده و یکسره شدن سرنوشت نبرد به نفع انصارالله به زودی تحقق خواهد یافت.

منابع یمنی نزدیک به رهبران انصارالله در گفتگو با رای‌الیوم پرده از راز خشم سهمگین سعودی علیه لبنان و حزب‌الله برداشته و گفتند: ایرانیان طی مذاکرات برگزار شده در عراق به مذاکره‌کنندگان سعودی تأکید کردند که پرونده یمن توسط حزب‌الله در لبنان اداره می‌شود و ایران هیچ ارتباطی با آن ندارد و اگر آن‌ها بخواهند به جنگ پایان دهند باید با رهبران حزب‌الله در بیروت مذاکره کنند، زیرا آن‌ها با توجه به رابطه خوبی که با انصارالله دارند، می‌توانند میانجی مناسبی در پرونده یمن باشند. مقامات سعودی عصبانی‌اند، چون هیچ وقت تصور نمی‌کردند که اگر بخواهند از باتلاق جنگ یمن خارج شوند، باید برای دیدار با سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان رهسپار حومه جنوبی بیروت شوند.
 

بدون رفع ایرادات برجام مذاکرات بی‌فایده است

تیم جدید مذاکره‌کننده براساس تجربیات حاصل از (عدم) اجرای برجام که آن را در فرصت مناسب بررسی کرده، به وین خواهد رفت. روزنامه ایران با مرور برخی از این تجارب و عبرت‌ها نوشت: انتظار مردم از توافق هسته‌ای لغو موثر تحریم‌های ظالمانه بوده و رئیس‌جمهور سابق هم بار‌ها گفته بود با اجرای توافق، تمام تحریم‌های مالی و بانکی و بیمه و نفت و... لغو خواهند شد. اما برجام، لغو موثر تحریم‌ها را در پی نداشت. آمریکا حجم بسیاری از تحریم‌ها را حفظ کرد و اجازه عادی شدن روابط اقتصادی ایران را نداد.

تجربه دیگری که در اجرای برجام برای طرف ایرانی به روشنی اثبات شد، عدم اجرای با حسن نیت توافق از سوی آمریکا بود. آمریکا در اجرای برجام سخت‌ترین قواعد و مقررات را اجرا کرد که در نتیجه آن ریسک همکاری اقتصادی با ایران نسبت به قبل از توافق به میزان مؤثری کاهش پیدا نکرد و لذا بانک‌های بزرگ بین‌المللی از همکاری با ایران دوری کردند.

بهترین سند، دستورالعمل اجرای برجام و سؤالات متداول مربوط به آن است که از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا در روز اجرای برجام یعنی ۲۶ دی ۱۳۹۴ منتشـر شـد. برای نمونه در یکی از سؤالات که به همکاری بانکی با ایران مربوط می‌شـود، پرسیده شده است که بانک خارجی تا چندلایه برای شناسایی مشتری خود در همکاری با بانک ایرانی خارج شده از تحریم باید شناسایی هویت مشتری را انجام دهد تا نسبت به عدم نقض تحریم‌های آمریکا اطمینان ایجـاد کنـد و از سـوی وزارت خزانه‌داری پذیرفته باشد؟ در پاسخ وزارت خزانه‌داری بیان می‌کند که نمی‌تواند تعداد مشخصی را بیان کند و بانک خارجی بایـد تمام توان خود را برای شناسایی مشتری انجام دهد چـرا که در صورت نقض تحریم‌هـای آمریکا ایـن بانک خارجی است که مسئولیت دارد. معنی این سـؤال و پاسخ ایـن اسـت که هزینه و ریسک همکاری با بانک‌های ایرانی خارج شـده از تحریم هنوز بسیار بالاست.

یکی از واقعیت‌های دیگر که در طول اجـرای برجام به طور واضحی مشهود بود، ناتوانی مکانیزم حل اختلاف در نظر گرفته شده در برجام برای جلوگیری از نقض برجام از سوی آمریکا بود. این واقعیت ریشـه در طراحی صورت گرفته برای «مکانیزم ماشه» است. اکنون بسیار روشن است که مکانیزم ماشه یکطرفه و تنها برای تنبیه و مهار ایران طراحی شده است و برای همین چه ایران شاکی باشد و چه نباشد، در صورت استفاده کامل از مکانیزم حل اختلاف که در مواد ۳۶ و ۳۷ برجام تبیین شده است، متضرر خواهد شد و قطعنامه‌های سازمان ملل علیه ایران اعاده خواهند شد.
در صورتی که تجربـه اجرای توافق هسته‌ای نشان داد که طـرف نقض‌کننده ایران نیست و حتی یک سال پس از خارج شدن آمریکا از برجام به تمامی تعهدات خود عمل کرد، بلکه آمریکا است که به‌صورت مستمر توافق را نقض می‌کند. اما مکانیـزم حل اختلاف در مهار آمریکا ناتوان است. اصلاح این مکانیسم، یکی از مسائل مذاکرات جدید است. واقعیت دیگر، ضربه آمریکا به برجام است. واقعیت روشن این است که توافقی که یک‌بار بطور اساسی نقض شده است صرف بازگشت ظاهری طرف‌هـا بـه آن موجب کاهش ریسک نخواهد شد.


واقعیت دیگر که اجرای توافق نمایان ساخت، ناتوانی اروپا در حفظ توافـق است. خصوصـا بـعـد از خروج آمریکا از برجام این واقعیت بیش از پیش آشکار شـد. اروپا حتی نتوانست یک کانال مالی ایجاد کند، چه برسد که تعهـدات یازده گانه خود را عملی کند و در مقابل تحریم‌های آمریکا بایستد؛ و در نهایت ایـنکه شش دور مذاکرات وین برای احیای برجام، در حل موارد فوق‌الذکر ناکام بوده و برای همین وزیر امور خارجه ایران بیان کرد که مذاکرات را از بن‌بست‌های وین دنبال نخواهیم کرد. مذاکرات جدید باید بتواند برای موارد فوق به راه‌حل برسد.
 

۹۶ ماه پشت هم‌اندازی و ۲ ماهه طلبکار شدن!

استاندار سمنان در دولت سابق با طعنه زدن به دولت جدید می‌گوید: کشور نیاز به برنامه دارد و با آمال و آرزو نمی‌شود کشور را اداره کرد؛ هرچند که آرزو بر جوانان عیب نیست. محمدرضا خباز، پیش از استانداری سمنان، «معاون امور تقنینی در معاونت پارلمانی رئیس‌جمهور» بود. اما در انتخابات مجلس نتوانست اعتماد مردم را کسب کند و راهی مجلس شود. وی در گفتگو با نامه‌نیوز مدعی شد: قرائن و شواهد نشان می‌دهد که دولت برنامه کارشناسی و دقیقی که مورد تایید و حمایت اقتصاددانان کشور باشد، در دست ندارد. وی افزود: وقتی دولت سیزدهم اعلام کرد «می‌خواهد مشکل معیشت مردم را حل و وضعیت اقتصاد را اصلاح کند»، باید برنامه روشنی را ارائه دهد، ظرف مدت سه ماه گذشته این دولت نشان داد برنامه‌ای برای تحقق این وعده‌ها ندارد بنابراین، این وعده‌ها در حد آرمان و آرزو است. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب اظهار کرد: دولت سیزدهم می‌گوید «آینده اقتصاد کشور را به برجام گره نمی‌زند»، اما واقعیت آن است که این آینده اقتصاد به برجام گره خورده است، چون بدون برجام دولت چگونه می‌خواهد اقتصاد کشور را با وجود تحریم به سامان کند. اصلا چنین چیزی قابل تصور نیست.

خباز ادامه داد: اقتصادی که تحت تسلط و سیطره تحریم است و رکود مزمن و تورم بالای ۵۰ درصد دارد، فقط معجزه می‌تواند آن را به سامان کند که معجزه هم امکان‌پذیر نیست. پس سوال از دولت این است که چگونه و با چه روشی می‌خواهد اقتصاد کشور را اصلاح کند؟ چه برنامه‌ای دارد؟ تا به حال برنامه‌ای از این دولت ندیدیم هرچند آقایان آمال و آرزو‌های فراوانی را بیان کردند.
وی افزود: اخیرا نیز آقایان گفتند «خبر‌های خوشی به مردم می‌دهند»، به نظرم آن‌ها نباید دیگر شعار اصلاح اقتصاد کشور را بدهند، چون خود این گفتن‌ها توقعات مردم را دائم افزون می‌کند حال آنکه با این چشم‌انداز مشخص است که چیزی برای مردم حاصل نمی‌شود. نتیجه هم آن خواهد بود که ناامیدی مردم از تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران روزبه‌روز زیادتر می‌شود.

خباز اظهار کرد: از دولت آقای رئیسی برنامه ندیدیم، آنچه دیدیم شعار، آمال و آرزو بوده است. در واقع نوعی گفتاردرمانی است، البته این گفتاردرمانی هم دارد کم‌کم خاصیت خودش را از دست می‌دهد، چون مردم عموما این حرف‌ها را باور نمی‌کنند. ضرب‌المثلی هست که می‌گوید «آرزو بر جوانان عیب نیست»، اما با «آمال»، «آرزو»، «شاید» و «ممکن است» نمی‌شود کشور را اداره کرد. کشور نیاز به تدبیر و برنامه دارد. خطاب به این مقام دولت سابق باید گفت شما نه از «مردم» دم بزن و نه از «تدبیر» حرف بزن! چه اینکه مردم، همان‌هایی هستند که در انتخابات مجلس حاضر نشدند سر سوزنی به شما اعتماد کنند و به مجلس بفرستند. علت هم در «تدبیر»‌های برعکسی بود که در دوره مدیریتی شما دیده بودند. 

کسانی درباره دو ماه مدیریت دولت می‌گوید «سه ماه گذشت و هیچ کاری نکردند»، که هر گاه در طول ۸ سال کارنامه مطالبه می‌شد و سرنوشت وعده‌ها مورد پرسش قرار می‌گرفت، می‌گفتند چه قدر بی‌طاقت هستید، باید صبر استراتژیک» (!) داشته باشید تا سیب و گلابی برجام برسد. بعد از ۸ سال هم مدعی شدند، می‌خواستیم کار کنیم، اما ترامپ نگذاشت! آن پشت هم‌اندازی ۹۶ ماهه کجا و این دستپاچگی دو ماهه کجا؟ شرم‌آور است مدیر دولت فشلی از تدبیر دم می‌زند که بسیاری از مدیرانش از رئیس دولت آموخته بودند هر وقت کار مطالبه شد، بگویند «تا تحریم‌ها برداشته نشود، هیچ کاری نمی‌شود کرد» و حال آن که وقتی همه امتیازات هسته‌ای را واگذار می‌کردند، مدعی بودند «همه تحریم‌های مالی و بانکی و نفتی و بیمه‌ای، یکجا با اجرای برجام لغو (و نه تعلیق) می‌شود».

همین‌ها بعد‌ها گفتند، ما «پیش‌بینی نمی‌کردیم» آمریکا زیر برجام بزند و از توافق خارج شود (!) آخر سر هم مدعی شدند «می‌خواستیم با دولت بایدن توافق کنیم و نظام نگذاشت» و حال آن که طبق گزارش‌های فاش شده از مذاکرات وین، دولت بایدن حاضر نشده بود حتی تحریم‌های ترامپی را متوقف کند یا تضمین بدهد که لااقل در دوره‌ای از دولت آمریکا خیانت خروج از برجام را تکرار نخواهد کرد. این فهرست طولانی بی‌تدبیری و سوء مدیریت، اسباب سرشکستگی امثال آقای خباز است.

آقای خباز در حالی تورم ۵۰ درصدی و تحریم‌های تلنبار شده را به رخ می‌کشد که می‌داند این رکورد تورمی و آن دو برابر شدن تحریم‌ها در پسابرجام، دستاورد دولت متبوع وی است. با این وجود وقاحت بالایی می‌خواهد که کسانی ۸ سال ویرانه کرده باشند و حالا به دولتی که دو ماه است تشکیل شده، بگویند چرا برنامه ندارید و چرا اوضاع را سر و سامان ندادید؟! و بالاخره این که برخلاف فضاسازی افراطیون برای ناامیدسازی مردم، نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که بالای ۷۰ درصد مردم به رویکرد دولت آقای رئیسی امید و اعتماد دارند و ضمناً دشواری‌های کار او و دولتی را که تحویل گرفته، می‌دانند.

روزنامه وطن امروز

تماس تلفنی امیرعبداللهیان با همتای عراقی

در پی تلاش برای سوءقصد به جان مصطفی الکاظمی، نخست‌وزیر عراق، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان در تماس تلفنی با «فؤاد حسین» همتای عراقی خود با ابلاغ سلام رئیس‌جمهوری اسلامی ایران به مصطفی الکاظمی، از سلامتی نخست‌وزیر عراق کسب اطمینان و ابراز خرسندی کرد. در این گفت‌وگوی تلفنی امیرعبداللهیان چنین اتفاقاتی را علیه ثبات و امنیت کشور دوست عراق برشمرد که از سوی بدخواهان عراق جهت بر هم زدن آرامش عراق انجام می‌شود. در این گفتگو فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق ضمن تشکر از اهتمام رئیس‌جمهوری اسلامی ایران و وزیر امور خارجه کشورمان و توضیح آخرین تحولات مرتبط با این حادثه، به نیابت از الکاظمی از رئیس‌جمهور کشورمان نیز تشکر کرد.
وی تأکید کرد: هیچ فردی در این حمله آسیب ندیده است و مقامات مسؤول عراقی پیگیر تحولات هستند.

* ایران سوءقصد به جان نخست‌وزیر عراق را محکوم کرد
سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در پی سوءقصد به جان «مصطفی الکاظمی» نخست‌وزیر عراق، با محکوم کردن هدف قرار دادن نخست‌وزیر عراق، بر موضع ثابت و مستمر جمهوری اسلامی ایران در حمایت از ثبات، امنیت و آرامش در عراق تأکید کرد. سعید خطیب‌زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه ضمن درخواست هوشیاری همگان نسبت به توطئه‌هایی که امنیت و پیشرفت عراق را هدف قرار داده است، این‌گونه حوادث را در راستای منافع طرف‌هایی خواند که طی ۱۸ سال گذشته به ثبات، امنیت، استقلال و تمامیت ارضی عراق تعرض کرده و با ایجاد گروه‌های تروریستی و فتنه‌انگیزی، در پی دستیابی به اهداف شوم منطقه‌ای خود بوده‌اند. خطیب‌زاده با ابراز خرسندی از سلامتی مصطفی الکاظمی، ابراز امیدواری کرد مردم، دولت و جریان‌های سیاسی عراق با اتحاد و همبستگی، موجبات توسعه و شکوفایی عراق را فراهم کنند.
 

انهدام شبکه سازمان‌یافته کلاهبرداری یونیک فاینانس

با اقدامات اطلاعاتی و عملیاتی سربازان گمنام امام زمان (عج)، بیش از ۱۵۰ نفر از سرشبکه‌ها و سرکرده‌های اصلی شرکت هرمی یونیک فاینانس (unique finance) در ۱۹ استان کشور شناسایی و با هماهنگی مرجع قضایی مورد ضربه قرار گرفتند. مؤسسان و مدیران این شرکت که از ایرانیان مقیم کشور‌های همسایه هستند با معرفی واهی این مجموعه به عنوان یک شرکت بین‌المللی و فعال در خرید و فروش سهام شرکت‌های معتبر در بورس‌های خارجی، با استفاده از روش‌های اغواگرانه و ادعای پرداخت سود‌های نامتعارف و دلاری، اقدام به شبکه‌سازی هرمی، ارائه توکن دیجیتال به نام UNQT و کلاهبرداری از تعداد زیادی از شهروندان در سراسر کشور کرده‌اند. با اقدامات صورت‌گرفته، ضمن جلوگیری از خروج حجم بالایی ارز از کشور، سایر اعضای فعال این شبکه هرمی تحت رصد اطلاعاتی قرار گرفته و پرونده قضایی مؤسسان و گردانندگان این شرکت هرمی، در دادگاه‌های ویژه رسیدگی به اخلال در نظام اقتصادی کشور، در دست رسیدگی و صدور حکم است.
 

هدف تحریم شکست اراده‌ها و خلع سلاح کشور است

رئیس سازمان انرژی اتمی با تاکید بر اینکه هدف تحریم شکست اراده‌ها و خلع سلاح کشور است، گفت: دشمن امروز با قدرت رسانه به دنبال نفوذ در جان ملت‌هاست. محمد اسلامی در هفتمین همایش ملی پدافند کالبدی و حفاظت از زیرساخت‌های کشور اظهار داشت: امروز باید نسبت به رویکرد‌های استکبار جهانی در حوزه پدافند غیرعامل توجه داشته باشیم. رئیس سازمان انرژی اتمی اظهار داشت: در شرایط تحریمی باید متوجه آثار و آسیب‌های ناشی از آن نیز باشیم؛ هدف تحریم نفروختن یک وسیله و دانش نبوده، بلکه هدف آن ایجاد روحیه تسلیم و خلع سلاح است. در طول سنوات گذشته استکبار جهانی قبل از اینکه با کشوری وارد نزاع و درگیری شود، آن‌ها را خلع سلاح کرده و در واقع پیش از هر چیز صحنه ورود پیروزمندانه را برای خود ایجاد کرده است. اسلامی با تاکید بر اینکه استکبار جهانی هیچگاه وارد یک جنگ برابر نشده است، گفت: استکبار همواره تا مرحله خلع سلاح ملت‌ها پیش رفته تا صحنه فتح را برای خود زمینه‌سازی کند و در این راستا رسانه از مواردی است که استکبار جهانی از آن برای نفوذ در عمق جان مردم جهان و پیشبرد برنامه هایش استفاده می‌کند؛ دشمن در این حوزه از رسانه در جهت هویت‌زدایی و اصالت‌زدایی از مردم جهان استفاده می‌کند.
 

دستور وزیر کشور برای پیگیری بازنگری اختیارات استانداران

وزیر کشور دستور داد برای ارائه به هیات وزیران و به منظور افزایش ابتکار عمل استان‌ها و تمرکززدایی بیشتر، اختیارات استانداران به طور ویژه پیگیری و بازنگری شود. احمد وحیدی در نشست مشترک شورای معاونان وزارت کشور به معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت کشور دستور داد به منظور افزایش ابتکار عمل استان‌ها، بازنگری اختیارات استانداران با رویکرد تمرکززدایی هرچه بیشتر و با جلب آخرین نظرات استانداران، به طور ویژه پیگیری و برای ارائه به هیات وزیران جمع‌بندی شود. وزیر کشور با اشاره به گزارش‌های استانداران درباره روند تحقق برنامه دولت در امر مسکن، خواستار پیگیری جدی موضوع از سوی معاونت عمرانی وزارت کشور و استانداران علاوه بر دستگاه‌های اجرایی مسؤول شد. در پایان نشست شورای معاونان وزارت کشور، از خدمات و تلاش‌های محمدابراهیم شوشتری، رئیس سابق مرکز حراست وزارت کشور قدردانی و برای هادی گودرزی، رئیس جدید این مرکز در ادامه مسیر آرزوی موفقیت شد.

روزنامه خراسان

تسهیلات جهش تولید مسکن به بانک‌ها ابلاغ شد

فارس- تسهیلات ساخت مسکن موضوع طرح جهش تولید و تامین مسکن به منظور ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال توسط بانک مرکزی به نظام بانکی ابلاغ شد. بر مبنای جزئیات این نامه، سقف فردی تسهیلات موضوع قانون جهش تولید مسکن در تهران ۴۵۰ میلیون تومان، شهر‌های بالای یک میلیون نفر جمعیت ۴۰۰ میلیون تومان، مراکز استان ۳۵۰ میلیون تومان، دیگر شهر‌های کشور ۳۰۰ میلیون تومان و در روستا‌ها ۲۵۰ میلیون تومان تعیین شده است.
 

ورود سازمان حمایت به ماجرای گران فروشی شرکت‌های لوازم خانگی

تسنیم- سازمان حمایت با اشاره به بررسی به عمل آمده بر قیمت فروش محصولات شرکت‌های تولیدکننده لوازم خانگی از آن‌ها خواسته است تا فهرست قیمت مقایسه‌ای مورد عمل آن شرکت، شامل قیمت کارخانه، عمده فروش و مصرف کننده مربوط به سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ را ارسال کنند.
 

پیشنهاد بن غیر نقدی کارگران رد شد

در نخستین نشست شورای عالی کار دولت سیزدهم پیشنهاد غیر نقدی شدن بن خواربار کارگران مورد موافقت قرار نگرفت و نمایندگان کارگری بر لزوم ترمیم دستمزد و توزیع کالای تنظیم بازار به کارگران تاکید کردند.
 

قیمت رب گوجه همچنان بر مدار صعود

در حالی که حدود دو هفته پیش دبیر سندیکای صنایع کنسرو ایران، حداکثر قیمت یک قوطی رب گوجه فرنگی را ۳۸ تا ۴۰ هزار تومان اعلام کرده بود، مشاهدات میدانی حاکی از این است که این محصول تا ۴۷ هزار تومان هم به فروش می‌رسد.

روزنامه ایران

اهمال کاری بایدن عامل بن‌بست در گفتگو‌های هسته‌ای

خبر اول اینکه، نشریه «نشنال اینترست» امریکا در گزارشی به قلم «پل پیلار» به افزایش تکرار ادعا‌های بی‌اساس طیف جنگ‌طلب و مخالف برجام در امریکا علیه ایران در آستانه مذاکرات دور جدید پرداخته و نوشته: عدم بازگشت به تعهدات برجامی در سال جاری را می‌توان بیشتر به اهمال کاری دولت بایدن و ارائه خواسته‌های جدید نسبت داد نه اینکه تمایل ایران برای بازی جدید. به گزارش ایسکانیوز، در بخشی از این گزارش آمده: درخواست ایران برای «ضمانت» در برابر هرگونه خروج احتمالی ایالات متحده در آینده فراتر از توانایی هر رئیس جمهوری امریکاست، اما دولت بایدن با امتناع از ارائه تضمین پایبندی حتی در دوران تصدی خود کمکی به این مسائل نکرده است. به نوشته این رسانه امریکایی، پیشنهاد دنیس راس مبنی بر کاهش بخشی از تحریم‌هایی که قرار بود توسط برجام در ازای بازگشت کامل ایران به محدودیت‌های غنی‌سازی اورانیوم و سایر محدودیت‌ها برداشته شود، به شک و تردید ایرانیان در مورد قابل اعتماد بودن ایالات متحده کمکی نمی‌کند. تهران تقریباً هرگونه فرمولی را که منجر به فروش یک کالا برای دومین بار شود رد می‌کند؛ کاری که کره شمالی انجام داد. بار دوم قیمت بالاتر رفته بود.
 

بازداشت کارکنان شهرداری کهریزک به اتهام اختلاس

شنیدیم که، رئیس دادگاه کهریزک از دستگیری ۱۵ نفر از کارکنان و پیمانکاران شهرداری کهریزک به دلیل اختلاس، اخذ رشوه و تسهیل مال نامشروع از این شهرداری خبر داد. آرش ناصر پیرسرایی در گفتگو با تسنیم، افزود: اتهام افراد دستگیر شده اختلاس، ارتشا، مساعدت در اخذ رشوه، مذاکره جهت وصول وجه و تحصیل مال نامشروع و کلاهبرداری از شهرداری است. رئیس دادگاه کهریزک در ادامه گفت: ۱۵ نفر تا کنون در این زمینه دستگیر شده اند که اغلب از کارکنان و پیمانکاران بودند. تحقیقات در زمینه بررسی پرونده ادامه دارد.
 

انهدام شبکه سازمان یافته کلاهبرداری یونیک فاینانس

با خبر شدیم که، وزارت اطلاعات از انهدام شبکه سازمان یافته کلاهبرداری «یونیک فاینانس» و دستگیری اعضای اصلی شبکه در سطح کشور خبر داد. به گزارش ایسنا، در اطلاعیه وزارت اطلاعات آمده است: مؤسسین و مدیران این شرکت که از ایرانیان مقیم در کشور‌های همسایه می‎باشند؛ با معرفی واهی این مجموعه به عنوان یک شرکت بین‎المللی و فعال در خرید و فروش سهام شرکت‎های معتبر در بورس‎های خارجی، با استفاده از روش‌های اغواگرایانه و ادعای پرداخت سود‌های نامتعارف و دلاری، اقدام به شبکه سازی هرمی، ارائه توکن دیجیتال به نام UNQT و کلاهبرداری از تعداد زیادی از شهروندان در سراسر کشور نموده‎اند.
 

ابزار‌های قدرت نمایی ایران در خلیج فارس

خبر دیگر اینکه، یک اندیشکده امریکایی در تحلیلی به زمینه‌های قدرت دریایی ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز پرداخته و نوشته است: ایران ابزار‌های مختلفی بویژه از طریق نیرو‌های دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با استفاده از هزاران مین دریایی، قایق‌های تندرو مسلح و زیردریایی‌های کوچک در اختیار دارد و ایرانی‌ها قدرت نظامی برتر خود در خلیج فارس و تنگه هرمز را به عنوان تضمین کننده امنیت انرژی جهان نشان می‌دهند. به گزارش فارس، اندیشکده «میدل ایست» نوشت: برخی ناظران بر این باورند که بستن تنگه هرمز برای چندین سال تنها به ۳۰۰ مین نیاز دارد و نیروی دریایی ایالات متحده برای مقابله با این تهدید در کوتاه مدت تا میان مدت کاملاً ناتوان است. ایران علاوه بر سرعت، تلاش کرده است تا توانایی شلیک موشک‌های خود را نیز بهبود بخشد.
 

نفوذ هکری جدید به سرور‌های اطلاعاتی اسرائیلی

دست آخر اینکه، منابع رسانه‌ای صهیونیستی از نفوذ هکری جدید گروه «عصای موسی» به سرور‌های اطلاعاتی شرکت‌های اسرائیلی خبر دادند. به گزارش فارس، این گروه در ساعات پایانی شب شنبه، با حمله به سرور‌های اطلاعاتی شرکت‌های اسرائیلی، اسنادی از جمله شناسنامه، اوراق دفاتر وکلا، چک‌ها، گزارش‌های مالی و ... به دست آمده در این حمله هکری را فاش کرد.

پایگاه عبری «واللا»، روز یکشنبه به نقل از «مای بروکس - کمبلر» کارشناس سایبری نوشت که گروه هکری عصای موسی، همانند گروه هکری سایه سیاه «(Black Shadow)، از یک ماه پیش در پی انتشار گزارش‌های متعدد در حساب کاربری خود در اپلیکیشن تلگرام مبنی بر هک موفقیت‌آمیز طرف‌های اسرائیلی، معروف شد. وی اذعان داشت که به نظر می‌رسد که تمرکز بر روی هدف قرار دادن آگاهی عمومی در اسرائیل باشد نه کسب درآمد اقتصادی یا چیزی شبیه آن.

روزنامه شرق

سودانی‌ها دوباره به خیابان آمدند

معترضان سودانی برخی خیابان‌های اصلی در خارطوم، بحری و ام‌درمان را در مخالفت با کودتای نظامی در این کشور بستند. به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه رأی‌الیوم، معترضان سودانی مخالف کودتا شامگاه شنبه برخی خیابان‌های اصلی در خارطوم و شهر‌های بحری و ام‌درمان را در راستای فراخوان‌ها برای نافرمانی مدنی بستند. اما طبق گزارش‌ها صبح روز یکشنبه برخی فروشگاه‌ها در خارطوم باز بودند و برخی دیگر بسته بودند و شاهدان عینی از ایجاد ایست‌هایی در برخی خیابان‌های ام‌درمان و بحری خبر دادند. جمعیت مشاغل سودان، از رهبران اعتراضات ۲۰۱۹ که به سرنگونی نظام عمر البشیر، رئیس‌جمهوری سابق منجر شد، خواسته بود برای نافرمانی مدنی فراگیر طی یکشنبه و امروز آماده شوند. این جمعیت اعلام کرد: مردم سودان با کودتای نظامی مخالف‌اند. نافرمانی مدنی یکی از انواع مقاومت مسالمت‌آمیز در برابر نظام‌های دیکتاتوری و به معنای مخالفت با تعامل با تصمیمات کودتاچیان است. عبدالفتاح البرهان، فرمانده ارتش سودان ۲۵ اکتبر از اعلام حالت فوق‌العاده و انحلال شورای حاکمیتی و کابینه خبر داد.
 

مخالفت اسرائیل با بازگشایی کنسولگری آمریکا در قدس

دولت جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، تصمیم گرفته است کنسولگری خود برای امور فلسطینیان را در بیت‌المقدس (اورشلیم) بازگشایی کند، اما این موضوع با اعتراض اسرائیل روبه‌رو شده است. به گزارش دویچه‌وله، کنسولگری آمریکا برای رسیدگی به امور فلسطینیان در بیت‌المقدس از سوی دولت دونالد ترامپ تعطیل شده بود. ترامپ در عین حال سفارت آمریکا در اسرائیل را از تل‌آویو به اورشلیم منتقل کرده بود؛ موضوعی که با استقبال اسرائیل و مخالفت فلسطینیان روبه‌رو شده بود. پس از این انتقال همچنین کنسولگری و سفارت آمریکا در قدس ادغام شدند.

فلسطینیان، منطقه شرق بیت‌المقدس را پایتخت آینده دولت خود می‌دانند و ازاین‌رو، انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس را ناقض راه‌حل دو دولت برای بحران خاورمیانه تلقی می‌کنند. به گزارش رویترز، دولت بایدن برای بهبود مناسبات آمریکا با فلسطینیان تلاش دارد تا کنسولگری خود را در بخش شرقی بیت‌المقدس بازگشایی کند، اما این در حالی است که دولت بایدن هنوز تاریخ مشخصی برای اجرائی‌کردن این سیاست اعلام نکرده است.

در همین رابطه، نفتالی بنت، نخست‌وزیر اسرائیل به برنامه دولت بایدن اعتراض کرده است. او گفته است: «موضع من و چیزی که به اطلاع آمریکایی‌ها نیز رسانده‌ام، این است که در اورشلیم محلی برای ایجاد کنسولگری آمریکا در امور فلسطینیان وجود ندارد». او ادامه داد که تل‌آویو به دور از هیاهو از موضع خود درباره برنامه آمریکا در زمینه بازگشایی کنسولگری آن کشور در اورشلیم دفاع خواهد کرد.

از سوی دیگر، یائیر لاپید، وزیر خارجه اسرائیل نیز گفته است که محل مناسب برای دفتر کنسولگری آمریکا نه در اورشلیم بلکه در رام‌الله و در کرانه باختری رود اردن است. او می‌گوید: «اگر آمریکایی‌ها بخواهند کنسولگری خود را در رام‌الله باز کنند، ما هیچ مشکلی با آن نداریم». این در حالی است که سخنگوی محمود عباس، رهبر تشکیلات خودگردان فلسطینی با گشایش کنسولگری آمریکا در رام‌الله مخالفت کرده است. نبیل ابو ردینه گفته است: «ما تنها کنسولگری آمریکا در بیت‌المقدس، در پایتخت دولت فلسطینی را می‌پذیریم. این آن چیزی است که دولت آمریکا اعلام کرده و متعهد به اجرای آن شده است». 

طبق این گزارش، سخنگوی سفارت آمریکا در اورشلیم از اعلام موضع درباره موضوع بازگشایی کنسولگری آن کشور خودداری کرده است. این در حالی است که آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا ماه گذشته اعلام کرده بود که دولت این کشور با هدف بهبود مناسبات خود با فلسطینیان در زمینه بازگشایی این کنسولگری در اورشلیم اقدام خواهد کرد. در همین حال، برایان مک‌کیون، دستیار امور اداری وزیر خارجه ایالات متحده، در پاسخ به سؤالی درباره بحران افتتاح کنسولگری آمریکا در بیت‌المقدس گفت: «به باور من، گشایش هرگونه اداره دیپلماتیک نیاز به موافقت کشور میزبان دارد».


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط