یادداشت روزنامههای ۱ آذر
روزنامه کیهان
عملیات گروگانگیری برنامه توسعه آب و انرژی/محمد ایمانی
۱- تامین، مدیریت و گسترش «منابع انرژی و آب»، موضوعی فانتزی نیست. رگ حیات هر کشور است و درباره شریانهای حیاتی نمیشود منتظر نسخه یا عنایت بیگانگان نشست. دوره هشت ساله دولت تدبیر و امید، در حالی در میانه مرداد به سر آمد، که از صدقه سر برخی مدیران آن، با چالشهایی در تامین آب و برق و گاز روبهرو شدیم. در همین چند سال اخیر در کنار بحران کم آبی در برخی مناطق، شاهد سیلهای ویرانگر در شمال، غرب، جنوب و جنوب شرق بودهایم. هم از کمبود آب شکایت داریم و هم از سیل و هدر رفت قابل توجه منابع آبی به علل گوناگون. هم بزرگترین ذخایر گازی را داریم و صادرکننده بودهایم و هم با دغدغه تامین گاز مورد نیاز روبهرو شدهایم. هم میتوانیم صادرکننده برق و گاز باشیم -که به ویژه قبل از دولت سابق بودیم- و هم گرفتار برخی تنگناها در تامین نیاز داخلی شدهایم.۲- بیتدبیری و عدم تدارک لازم در این دوره، سبب شد تا دولت هر وقت مشکل کمبود گاز یا برق پدید میآید، برخی صنایع را مجبور به توقف تولید - و تشدید رکود و تورم- کند. این خروجی مدیریتی بود که همه چیز، حتی افزایش منابع و تامین آب خوردن مردم را به توافق با غرب ربط میداد! سوء مدیریت پنهان در پشت این ادبیات، به سرعت داشت کار میکرد؛ و بدترین کارکرد آن، نشنیدن هشدار دلسوزان و اصرار بر تحمیق عمومی بود. باور نمیکنید، اما آقای «ع- ف» عضو فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس نهم، دو هفته بعد از توافق، به شکل کاملا جدی گفت: «بالاخره باید بپذیریم که در توافق، یک سری امتیازات داده و یک سری امتیازات گرفته میشود. برجام.
یک توافق خوب برای ملت ماست... احساس میشود اروپا در ۱۲ سال گذشته از ورود ابرهای بارشی به آسمان ایران جلوگیری کرده و از زمان توافق، آب و هوای کشور به کلی متحول شده. بارانهایی که بهصورت سیل درآمده، حتما همین بارانهای بلوکه شده بوده، که پس از لغو تحریمها به یکباره آزاد شده است. همان طور که مشاهده میکنید شرایط جوی کشور بعد از مذاکرات تغییر کرده و بارشها افزایش یافته. گرمای هوا کاهش یافته و به نظر میرسد، علت خشکسالیهای اخیر، جنگ و جدال هستهای بوده است»!
۳- برجام، ظاهری داشت و باطنی. ظاهر آن، توافق هستهای، اما باطن و روح آن بهعنوان توافق نانوشته، فلج کردن اراده «برنامهریزی مستقل ملی» در بسیاری از حوزههای زیرساختی، اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک، فرهنگی و اجتماعی بود. دولت ایران در حالی که طرف غربی، برجام را به سُخره گرفته بود، خود را متعهد میدید خواستههای طرف مقابل را - از FATF و سند ۲۰۳۰ گرفته تا توافق پاریس و... به اجرا بگذارد. تحلیل خوشبینانه این است که وعدههای برجامی دولت، گروگان غرب بود. آمریکا و تروئیکای اروپایی، دو ماه قبل از روز اجرای برجام، همه امتیازات نقد را ستانده بودند و حالا ضمن پشت هماندازی، مطالبات زورگویانه و سیریناپذیر خود را رو میکردند. مدیران ذیربط هم مجلس را دور میزدند؛ نظیر تعهدات غیرقانونی که با امضای توافق آب و هوایی پاریس یا قبول ۴۱ بند برنامه اقدام FATF دادند. آخر سر هم، امتیاز اقتصادی پایداری دستشان را نگرفت، بلکه FATF و آژانس و دیگران، طلبکارتر شدند!
۴- آقای روحانی برخلاف رویه نادرستش در برخی امور، در تاریخ ۳۱ آذر ۹۷، حقیقت مهمی را بازگو کرد: «برخی مقالاتی که در دنیا نوشتند، گویی برای عدم توسعه ما ساخته شده، برای خودشان نیست. ما گاهی گرفتار یک سری مقاله شدیم، برای ما مقالهنویسی کردند، ما هم رفتیم پشت سر آن مقالهها و ملت خودمان را به دردسر انداختیم؛ آنها هم خودشان هیچ کدام مراعات نمیکنند؛ مگر آنها این بحثهای مربوط به گازهای گلخانهای را که میگویند، مراعات میکنند؟ این همه آلودگی در دنیا انجام میگیرد. اما به خودمان که میرسیم، میخواهیم خط به خط را اجرا کنیم، فکر میکنیم اینها آیات قرآن است». سخن درستی بود؛ اما برخی دولتمردان قبل و بعد از این اظهارات، چه در موضوع برجام و چه FATF و توافق پاریس، خلاف آن عمل کردند.
۵- آمریکا و اروپا و کانادا، میزبان ۷۶ درصد پولشوییهای دنیا هستند و با این وجود، بر FATF حکومت میکنند. همانها - به علاوه چین- بیش از ۴۰ درصد گازهای گلخانهای را در دنیا تولید میکنند. اما همزمان با برجام، از دولت ایران خواستند با امضای توافق پاریس، مصرف سوختهای فسیلی را کاهش دهد؛ که از لوازم آن، توقف توسعه ظرفیتهای نیروگاهی و کشیدن ترمز پیشرفت صنعتی بود. جالب است بدانیم در حالی که ۸۰ درصد سوختهای فسیلی، در کشورهای غربی عضو توافق پاریس مصرف میشود و خروجی آن، تولید ۴۰ درصد گازهای گلخانهای دنیاست، سهم ۱۰۰ کشور دیگر از تولید گازهای گلخانهای، فقط ۳/۵ درصد است! بر اساس «سند مشارکت ملی مدنظر ایران برای توافق پاریس» (INDC) که ۲۰ آبان ۹۴ به تصویب هیئت دولت رسید، ایران متعهد میشد انتشار دیاکسید کربن را به صورت غیرمشروط ۴ درصد، و به شرط لغو تحریمها و دریافت کمکهای خارجی ۱۲ درصد کاهش دهد. گفته میشود انجام این تعهد ده ساله، ۵۲.۵ میلیارد دلار هزینه برای ایران دربر خواهد داشت. توافق پاریس، سوم اردیبهشت ۹۵ از سوی آقای ظریف امضا شد و رئیس وقت سازمان محیط زیست گفت: «در دولت یازدهم با برنامهریزی انجام شده، حرکت نزولی استفاده از سوختهای فسیلی بهویژه در نیروگاه ها آغاز شده است»! جایگزین، چه بود؟ مثل خود برجام، هیچ!
۶- عدم توسعه ظرفیت نیروگاهی کشور، نقض صریح الزام «برنامه ششم توسعه» بود؛ تا دل دولتهایی مانند فرانسه را بهدست آورد که رئیسجمهورش در دیدار همتای ایرانی، از دغدغهاش برای اشتغال جوانان ایرانی سخن گفته و متاسفانه دولتمرد ما هم باورش شده بود! برخی مدیران ما نه بدعهدیهای فرانسه یادشان بود و نه از خود پرسیدند که امثال اولاند و ماکرون، اگر بیل زن بودند، چرا باغچه خودشان را بیل نزدند و پاریس - خیابان شانزلیزه- و شهرهای دیگر فرانسه، شاهد اعتراضات تند اقتصادی جوانان است؟! حالا که هشت سال سپری شده، میبینیم فرانسه و دیگران زیر همه وعدههای فریبندهشان زدهاند، و ما ماندهایم و ظرفیتهای نیروگاهی معطلی که توسعه پیدا نکردهاند. این اواخر رسیدیم بهجایی که غیر از فصل گرما، در زمستان هم گرفتار قطع برق شدیم و از الزامات برنامه ششم برای صادرات پایدار عقب افتادیم.
۷- باور کردنی نبود، اما وزیر نیرو ۲۳ بهمن ۹۶، با ادبیاتی تُهی از تدبیر مدعی شد «ساخت نیروگاه برای ۲۰۰ ساعت، توجیه اقتصادی ندارد و زیر بار فشار مافیای نیروگاه سازی نمیروم»! این نگرش معیوب موجب شد تا به گفته نایب رئیس هیئت مدیره سندیکای تولیدکنندگان: «برخلاف تکالیف برنامه ششم توسعه، وزارت نیرو طی چهار سال اخیر، نه خود برای تولید برق سرمایه گذاری کرده و نه اجازه سرمایه گذاری داده است»؛ بنابراین طبیعی بود در آغاز تابستان امسال اعلام شود تولید برق، ۱۰ تا ۱۵ هزار مگاوات کمتر از مصرف کشور است؛ آن هم در دوره رکود اقتصادی که برخی واحدهای تولیدی، تعطیل یا نیمه تعطیل شده بودند! اگر در دولت نهم و دهم، ظرفیت نیروگاهها ۳۰ هزار مگاوات افزایش یافت، این افزایش در دو دولت بعد، فقط ۱۵ هزار مگاوات بود. همچنین اگر برنامه هستهای در دهه ۹۰، با همان سرعت پیشرفت دهه ۸۰ توسعه یافته بود، امروز میتوانستیم در کنار تولید انرژی و افزایش بهرهوری در صنعت و کشاورزی، بخشی از منابع آب مورد نیاز جنوب کشور- از خوزستان تا سیستان و بلوچستان- را از طریق دریا تامین کنیم؛ چنانکه در ژاپن، چین، کانادا، قزاقستان. کره جنوبی، آرژانتین، روسیه، هند، پاکستان، آفریقای جنوبی و... انجام میشود. متاسفانه برنامه تامین آب ۱۷ استان با استفاده از روشهای شیرین کننده آب دریا، در دولت قبل در حد کار مطالعاتی باقی ماند!
۸- عنایت کنید! ما در این روند، با یک فرآیند دوگانه و همزمان برای مهار ظرفیتهای پیشرفت ایران روبهرو هستیم. غربیها از یک طرف با توافق آب و هوایی پاریس، به دولت ما گفتند پالایشگاه و نیروگاه نسازد؛ و از طرف دیگر، با توافق برجام، بر آن شدند که ایران به مدت ۱۰ تا ۱۵ سال نتواند از عایدات فناوری بومی هستهای در مقیاس صنعتی بهرهمند شود. مراد آنها از این «حصارکشی و خودتحریمی» چه بود؟ اینکه منابع طبیعی و انسانی متنوع داشته باشید، اما به لبه عصر حجر برگردید! اگر هم محتاج شدید، از آمریکا و غرب التماس کنید، شاید به قیمت خونتان، با شما حساب کردند و منابع خودتان را با فرآوری و بیفرآوری، چند برابر قیمت، به خودتان فروختند! اگر هم میلشان نکشید، نفروختند؛ چنانکه درباره بنزین و سوخت ۲۰ درصد و دارو و غذا کردند! استثنای این قاعده مثلا محیط زیستی چیست؟ صادرات همین نفت و گاز و سایر سوختهای فسیلی یا اورانیوم به غرب، نه تنها آزاد، بلکه واجب است! جریان پایدار منابع انرژی به غرب، آن هم به قیمت تقریبا مفت، باید بهطور دائمی تضمین شود! چگونه مصرف شدنش و اینکه توافق پاریس و انپیتی و... چه میشود؟، ربطی به دیگر کشورها ندارد!
۹- صاحبنظران دلسوز، چه خوندلی خوردند، وقتی غوغا و هیجان «توافق بُرد- بُرد با آمریکا و غرب»، راه عقلانیت را بسته بود و آن را چاره رونق اقتصاد مینمود. زمان لازم بود تا حقیقت پدیدار شود. موضوع مهم، همان است که رهبر انقلاب ۱۰ مرداد ۹۹ فرمودند: «من به شما بگویم که اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد؛ زیرا که عرصه، عرصه جنگ اراده هاست؛ وقتی جریان تحریف شکست خورد و اراده ملّت ایران همچنان قوی و مستحکم باقی ماند، قطعاً بر اراده دشمن فائق میآید و پیروز خواهد شد. ببینید، یک عدّهای متأسّفانه تحت تأثیر همین حرفهای دشمن میگویند «آقا [انرژی]هستهای به چه درد ما میخورد؟» همینهایی که در روزنامهها و مانند اینها گاهی یک چیزی مینویسند. من [قبلاً]گفتم که [انرژی]هستهای نیاز قطعی فردای کشور ماست.
ما تا چند سال دیگر حدّاقل به ۲۰ هزار یا ۳۰ هزار مگاوات برقِ ناشی از انرژی هستهای نیاز داریم؛ که این را از راه دیگر نمیتوانیم به دست بیاوریم، یا مقرون به صرفه نیست. خب آن روزی که ما احتیاج پیدا کردیم، چه کار کنیم؟ برویم درِ خانه چه کسی؟ از آمریکا، از اروپا درخواست کنیم، گدایی کنیم که آقا بیایید به ما برق هستهای بدهید؟ یا بیایید برای ما غنی سازی راه بیندازید؟ میکنند؟ ما امروز بایستی فکر فردا را بکنیم. این نیازها، نیازهایی نیست که در ظرف شش ماه و یک سال و دو سال تأمین بشود، اینها را باید از قبل آماده کرد؛ ما این را آماده کرده ایم، زمینه اش را فراهم کرده ایم. خب با اینکه حالا در برجام، خسارت فراوانی در این زمینه به ما وارد شد، امّا خوشبختانه اصل این کار محفوظ است و کارهای بزرگ و خوبی هم در این زمینه دارد انجام میگیرد؛ دشمن این را نمیخواهد؛ در زمینه مسائل دفاعی و موشکی هم همین جور است».
روزنامه وطن امروز
سیاستمداران آمریکایی چطور از شکاف اجتماعی بین نژادها سود میبرند؟/کاسبان نژادپرستی
ثمانه اکوان: جمعه گذشته افکار عمومی آمریکا شاهد یک حکم قضایی جنجالی و قابل توجه توسط دادگاهی در ایالت ویسکانسین بود. این حکم که باعث تعجب بسیاری از آمریکاییها بویژه فعالان جنبش «جان سیاهان اهمیت دارد» شد، راه را برای بحثها و اعتراضات بعدی در زمینه موضوعاتی نظیر حق حمل سلاح در آمریکا یا برخورد با معترضان و همچنین درگیریهای مردمی در اعتراضات آمریکا باز کرد. «کایل ریتنهاوس» نوجوان ۱۸ سالهای است که روز جمعه دادگاه ویسکانسین رای به تبرئه او در ماجرای قتل ۲ نفر و مجروح کردن نفر سوم داد. ماجرا از این قرار بود که ماه آگوست سال ۲۰۲۰ در جریان اعتراضات مردمی به کشته شدن یک سیاهپوست در شهر کنوشا در ایالت ویسکانسین، رسانهها عکسی از یک نوجوان را منتشر کردند که با اسلحه نظامی در داخل جمعیت معترضان در این شهر حضور دارد. او که از سفیدپوستان مخالف جنبش سیاهپوستان در آمریکاست، با اسلحه به داخل جمعیت میآید و بعد از مدتی که درگیری بین او و ۲ تن از معترضان شکل میگیرد، در نهایت به ۲ معترض دیگر که از قضا آنها نیز سفیدپوست بودند، شلیک میکند و نفر سومی را که برای کمک به صحنه آمده بود نیز مورد هدف قرار میدهد که او نیز زخمی شده و به بیمارستان منتقل میشود. افکار عمومی در آمریکا مدت زمان زیادی در انتظار تشکیل دادگاه ریتنهاوس باقی ماند. مردم معتقد بودند دادگاه باید با دقت بسیاری به این مساله رسیدگی کند، زیرا دادگاههای مربوط به سیاهپوستانی که به دست پلیس آمریکا کشته میشدند معمولا رای به تبرئه افسران پلیس میدادند و این مساله باعث اعتراضات شدیدی در جامعه سیاهپوستان آمریکا میشد.دادگاه نوجوان ۱۸ ساله آمریکایی، اما از این منظر نیز برای افکار عمومی حائز توجه بود که بدانند آیا با اتهام حمل اسلحه برای تهدید مردم مواجه میشود یا نه. در واقع این دادگاه برای بسیاری از فعالان مدنی که قصد دارند حمل سلاح در آمریکا را محدود کنند، دادگاهی سرنوشتساز بود. کایل ریتنهاوس به تلاش برای تشویق خشونت نیز متهم شده بود، اما در نهایت از تمام این اتهامات تبرئه شد و قاضی اعلام کرد از نظر هیاتمنصفه اقدام او در کشتن ۲ فردی که به او نزدیک شده و نزاع به راه انداخته بودند، دفاع از خود بوده است.
از روز جمعه که نتیجه دادگاه مشخص شده است، فعالان جنبشهای سیاهپوستان و همچنین مقابله با حمل سلاح در آمریکا در خیابانهای شهرها و ایالتهای مختلف این کشور دست به اعتراض زدند و خشونت بیشتری در این اعتراضات دیده شده است. اعتراضات به قدری گسترده بود که اعضای دولت بایدن مجبور به موضعگیری در این زمینه شدند. شخص بایدن در این باره اعلام کرد باید به رأی دادگاه احترام گذاشت و نمیتوان در این باره اقدامی انجام داد و همچنین اعلام کرد به سیستم قضایی آمریکا اعتماد کامل دارد. این در شرایطی است که دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا که از حامیان سرسخت گروههای سفیدبرترپندار در ایالات متحده است، در سخنانی ضمن حمایت از رأی دادگاه اعلام کرد همه باید از حق حمل سلاح که از طریق قانون اساسی به مردم آمریکا داده شده است، حمایت کنند.
تا اینجای کار با توجه به صحبتهایی که توسط مقامات آمریکایی بیان شده است، دادگاه کایل ریتنهاوس را میتوان شکستی بزرگ و گامی رو به عقب برای جنبشهای مدنی آمریکا دانست. این دادگاه غیر از اینکه شکستی برای جنبشهای مدنی سیاهپوستان و همچنین حامیان محدود کردن حمل سلاح در آمریکا بود، بر شکاف اجتماعی موجود در جامعه آمریکا نیز افزود و بار دیگر نشان داد سیاستمداران میتوانند با ایجاد شکاف در جامعه آمریکا به ترویج تندرویهای خود در این جامعه پرداخته و از این شکافها سود سیاسی ببرند. نکته جالب در این باره، گزارش روز گذشته «سیانان» درباره مهمترین خطراتی است که جامعه آمریکا را تهدید میکند. «سیانان» در تحلیل مفصلی در این باره نوشت: «ترسناکترین و هراسانگیزترین تهدید برای جامعه ایالات متحده در شرایط کنونی سفیدپوستان عصبانی هستند».
در این گزارش تاکید شده برخی کلیشهها یا «استریوتایپ»ها برای مدتهای زیاد ذهن آمریکاییها را به خود مشغول کرده بود؛ به عنوان مثال کلیشه مردان عصبانی سیاهپوست که در سیاست و همچنین فرهنگ عمومی آمریکا ریشه دوانده بود، تا سالیان سال باعث میشد مردم آمریکا بویژه سفیدپوستان از مردان سیاهپوست که شاید ظاهرشان کمی عصبانی به نظر میرسید، فاصله گرفته و از آنها بترسند. از نظر تحلیلگر «سیانان» این مساله به صورت عمدی در سیاست به وجود آمده بود تا مردم در جامعه کاری کنند که وحشت از سیاهپوستان باعث شود آنها نتوانند در ارکان سیاست آمریکا حضور پیدا کرده و نفوذی داشته باشند. این در واقع یک نوع مالیات ذهنی بود که باید مردان سیاهپوست در آمریکا میپرداختند تا متوجه شوند قدرت در دست سفیدپوستان است و آنها دشمن شماره یک جامعه آمریکایی و نظم به وجود آمده توسط سفیدپوستان هستند. ظهور ترامپ و پدیده ترامپیسم در آمریکا به نظر میرسد در حال تغییر دادن این کلیشه است. بر این اساس نگاهی به دادگاههای برگزار شده در آمریکا نشان میدهد اکثر کسانی که مورد محاکمه قرار میگیرند، مردان سفیدپوست عصبانی هستند؛ کسانی که از روی خشم و نژادپرستی دست به اقدامات خشونتآمیز و حتی کشتارهای بزرگ میزنند و اکثر آنها را نیز نوجوانان و جوانان تشکیل میدهند و این مساله برای آینده آمریکا بشدت خطرناک است. حمایت سیاسی از این افراد، اما باعث شده نگرانیها درباره عمیقتر شدن شکاف بین جامعه سیاهان و سفیدپوستان در آمریکا موجب ایجاد نگرانی در بین جامعهشناسان و سیاستمداران آمریکایی شود. تبرئه بسیاری از این مردان عصبانی سفیدپوست در دادگاههای آمریکایی بر وخامت اوضاع میافزاید، اما تاکنون کسی به این مساله توجهی نکرده است و رقابتهای سیاسی در این باره ظاهرا بر نگرانیها در این باره غلبه میکند.
هماینک دیگر این - به قول ترامپ- «تروریسم اسلام رادیکال» نیست که مردم آمریکا را میترساند و در عین حال اعتراضات سیاهپوستان در جنبش «جان سیاهان اهمیت دارد» نیز نمیتواند موجب ترس و هراس آمریکاییها شود، زیرا دوران قربانی کردن سیاهپوستان برای حفظ جامعه آمریکایی به سر آمده است. نگاهی به دادگاههای برگزار شده و همچنین فضای موجود در جامعه آمریکا نشان میدهد این روزها دیگر چیزی هراسناکتر و ترسناکتر از مردان سفیدپوست عصبانی در جامعه آمریکایی وجود ندارد. تصاویر منتشرشده از حمله به ساختمان کنگره در روز ۶ ژانویه نیز نشان میدهد این فرضیه باید تقویت شده و برای آن چارهای اندیشیده شود. مردان سفیدپوست از طبقه متوسط با لباسها و نمادهای قرمزرنگ حزب جمهوریخواه و شعار «آمریکا را دوباره باعظمت میسازیم» این روزها بیشتر از کسانی مانند جورج فلوید، احمد آربری یا سایر سیاهپوستانی که در طول چند سال گذشته قربانی سیستم نژادپرستی ساختاری در آمریکا شدهاند، برای جامعه آمریکایی ترسناک هستند. زمانیکه این نماد را با اسلحه در کنار هم قرار دهیم با طیف مردان سفیدپوست عصبانی اسلحه به دستی روبهرو هستیم که این روزها میتوانند در هر راهپیمایی اعتراضی حضور پیدا کرده و بدون اینکه با تبعات اقدامات خود روبهرو شوند، دست به کشتار بزنند.
زمانی که به بحث سیاست در این زمینه میرسیم، داستان جالبتر نیز میشود. اتفاق جدیدی که در این باره رخ داده، پست توئیتری و اینستاگرامی یکی از نمایندگان جمهوریخواه کنگره به نام «پل گسار» است که در آن انیمهای را منتشر کرده که نشان میدهد جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا و «الکساندریا اکازیو کورتز» نماینده دموکرات مجلس نمایندگان را با یک شمشیر به قتل میرساند. هفته گذشته مجلس نمایندگان آمریکا رای به تنبیه گسار داده و او را از انجام وظایف خود در کمیتههای تخصصی مجلس نمایندگان منع کرد. با وجود اینکه این نماینده کنگره مجبور به حذف این ویدئو از صفحه شخصی خود شد، هرگز از جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا و اکازیو کورتز، نماینده دموکرات عذرخواهی نکرد. نکته جالب توجه این بود که این اتفاق، یک اتفاق ناگهانی و بدون هماهنگی نبوده است و تعداد زیادی از نمایندگان جمهوریخواه از گسار در این باره حمایت میکنند.
رسیدن بحثهای مرتبط با نژادپرستی از کف خیابانهای آمریکا به مجلس نمایندگان این کشور نشان میدهد شکاف اجتماعی به وجود آمده بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات سال ۲۰۱۶، هر روز وضعیت وخیمتری پیدا میکند و این آتش زیر خاکستر میتواند در انتخابات سال ۲۰۲۴ به آتشفشانی عظیم در داخل جامعه آمریکا تبدیل شود؛ بویژه اگر شاهد بازگشت ترامپ به عرصه سیاست و نامزدی او در انتخابات ریاستجمهوری باشیم. زمانی که اخبار مرتبط با این موضوعات را در کنار اخبار مرتبط با دیوان عالی آمریکا و حمایت این دیوان از تسهیل حمل اسلحه در آمریکا قرار دهیم، جامعه آمریکایی تکمیلتر میشود و تصویری از مردان و زنان خشمگینی را به نمایش میگذارد که با اسلحه در خیابانها حاضر شده و به دلیل اینکه تصور میکنند هر نوع کشتاری میتواند با توجیه دفاع از خود همراه شود، دست به قتلعام گسترده میزنند. در همین حال در دنیای سیاست نیز اتفاق خاصی نمیافتد، زیرا همین فضا در داخل کنگره آمریکا و دولت و دیوان عالی این کشور نیز وجود دارد و فضا را به سمت اقدامات تحریکآمیز بیشتر هدایت میکند.
روزنامه خراسان
حلقه وصل پراید ۱۹۰ میلیونی و خشکی زاینده رود!/مهدی حسن زاده
از پراید ۱۹۰ میلیونی و مناقشه بر سر قیمت گذاری آن تا تجمع اصفهانیها به دلیل خشکی زاینده رود، از نیاز سالانه به واردات بیش از ۱۰ میلیارد دلار نهادههای دامی، دانههای روغنی و گندم تا آلودگی هوای کلان شهرهای کشور، همگی خبرهای منفی این روزهاست که ذهن بسیاری از ما را درگیر خود کرده است، اما چه چیزی میتواند همه مسائلی را که این روزها در این کشور میگذرد، با یک نخ تسبیح به هم وصل کند؟از زمانی که تصمیم گرفتیم صنعت خودرو را در کشور توسعه دهیم، از زمانی که نخستین حرف و حدیثها بر سر انتقال آب از سرچشمههای زاینده رود مطرح شد و از زمانی که معضل آلودگی پاییزی هوای کلان شهرها و گردوغبارها در برخی مناطق کشور پررنگ شد، میتوانستیم به این موضوع بپردازیم که چرا چالشهای زیست محیطی در حال پررنگ شدن است؟ شاید بتوان همه این معضلات را از زاویه دید برنامه ریزی توسعه در کشور دید. ما در کشوری با انبوهی از مسائل مواجه هستیم که نیاز به منظومهای داریم تا همه این مسائل را در کنار یکدیگر ببیند و راهکارهایی را برای رفع آنها ارائه دهد که تشدید کننده دیگر مسائل نباشد. این منظومه در قالب برنامه توسعه شکل میگیرد، اما نه برنامههای توسعهای که در دهههای اخیر در کشور مصوب شده است.
ما با قوانین توسعهای در سالهای اخیر مواجه هستیم که مجموعهای از قوانین درست و نادرست و بی ربط یا با ربط به توسعه را در قالب برنامه توسعه آورده است. مثلا در قوانین برنامه هدف گذاری کمی، رشد اقتصادی ۸ درصدی با الزام دستگاهها به افشای حقوق و مزایای کارکنان را در سامانهای که مردم به آن دسترسی دارند، یک جا داریم، بدون این که ارتباط این الزام دستگاهها به افشای حقوق که در جای خود موضوع مهمی است، با توسعه مشخص باشد.
توسعه مفهومی است که مشخص میکند اقتصاد کشور در چه جهتهایی و با چه ابعادی در بخشهای مختلف آن نظیر صنعت، کشاورزی، خدمات، نفت و... در کدام مناطق کشور، با چه سیاستی و برمبنای کدام امکانات از منابع مالی تا آب و انرژی رشد یابد. براساس این برنامه و پیش بینی منابع آب میتوان توسعه کشاورزی در مناطق مختلف را به تناسب محصول آب بر و محصولی کم آب به پیش برد. برمبنای این برنامه توسعه میتوان مشخص کرد که صنایع فولاد را در کدام مناطق باید توسعه داد. برمبنای این برنامه توسعه مشخص میشود که صنعت خودروسازی چه اولویتی در صنایع کشور دارد و آیا باید تمرکز را بر رشد در این صنعت گذاشت یا مثلا صنعت حمل و نقل عمومی، این که در توسعه صنعت خودرو باید خودروسازان را تقویت کرد یا قطعه سازان را یا اینها را در قالب یک زنجیره ارزش و با چه نوع ارتباطی ببینیم؟
روند توسعه در دهههای اخیر نشان داده است که بسیاری از این سوالات اساسا مطرح نشده است یا پاسخها به آن سلیقه ای، متکی بر دیدگاههای شخصی مدیران بخشها یا فشارها و لابیها بوده است. نتیجه این بخشی نگری و لابی گری، توسعه نامتوازنی است که امروز میبینیم و اگر امروز به این پرسشها پاسخ ندهیم، فردا با سوالات سهمگین تری مواجه خواهیم بود. امروز نیاز به تدوین اسنادی برای توسعه داریم که در قالب آمایش سرزمین، راهبرد توسعه صنعتی و دیگر اسناد مرتبط با توسعه مشخص کند که روند حرکت در بخشهای مختلف چگونه باید باشد و این اسناد در فرایندی کارشناسی، شفاف، دور از سیاسی کاری و مورد اجماع عموم نخبگان صورت گیرد وگرنه ۱۰ سال دیگر پرسشهای امروز و مسائل فعلی خود را تکرار شده خواهیم دید.
روزنامه ایران
چگونه تدبیر دولت درباره واکسن، طراحی امریکا را خنثی کرد؟/نیما منطقی
شورای ملی ایرانیان امریکا به همراه ۴۷ سازمان دیگر در نامهای به بایدن، خواستار توقف تحریمها در زمینه واردات واکسن کرونا شدند تا بتوانند از این طریق وجهه بینالمللی خود را ترمیم کنند و به اجتماعی شدن مذاکرات دامن بزنند. این در حالی است که تدبیر دولت سیزدهم در زمینه واردات گسترده واکسن و دارو باعث شد طراحی امریکاییها برای فریب مردم ایران خنثی شود.نامه نایاک
شورای ملی ایرانیان امریکا ملقب به نایاک (National Iranian-American Council) یکی از نهادهای لابیگر امریکایی است که ادعا دارد برای پیشبرد منافع جامعه ایرانیان امریکا تشکیل شده است. اما اگر رد پای گروهها و افراد وابسته به این شورا را پیگیری کنیم، به موارد بسیاری برخورد خواهیم کرد که نشان میدهد، «نایاک» یک لابی امریکایی بوده که منافع امریکا را در قبال ایران دنبال میکند. تریتا پارسی بنیانگذار و جمال عبدی رئیس فعلی شورای ملی ایرانیان امریکا (نایاک) هستند. نایاک به همراه ۴۷ سازمان غیردولتی و مردمنهاد در نامهای به «جو بایدن»، در تاریخ ۱۱ آبان (۲ نوامبر ۲۰۲۱)، خواستار کمک بشردوستانه امریکا به مردم ایران شدند. محورهای این نامه شامل حصول اطمینان از عدم ایجاد مانع برای تهیه واکسن از جانب تحریمها، در دسترس قرار گرفتن داراییهای محدود شده ایران برای خریدهای بشردوستانه، معاف کردن بخش بهداشت عمومی ایران از تحریمها و حمایت از جمعیت رو به رشد پناهندگان افغان در ایران است. همچنین رایان کاستلو، مدیر سیاستگذاری شورای ملی ایرانیان امریکا، در مطلبی که در تاریخ ۴ نوامبر ۲۰۲۱ در نشنال اینترست منتشر شده، به این موضوع اشاره کرده است که کمک به ایران برای مبارزه با کرونا، روابط ایران و امریکا را از بن بست دیپلماتیک خارج میکند.وی همچنین ادامه میدهد: «دلایلی وجود دارد که نشان میدهد چنین اقداماتی میتواند کمک قابل توجهی به مذاکرات هستهای کند. دولت بایدن توجیه کافی برای انجام چنین اقداماتی دارد، از جمله ضرورت امنیت ملی برای مبارزه با کووید ۱۹ در سراسر جهان و معافیتهای بشردوستانه مستمر که در قوانین کنگره و دستورات اجرایی به طور یکسان گنجانده شده است. ماه گذشته وزارت خزانه داری، همچنین بررسی تحریمهایی را که بر تضمین جریان تجارت بشردوستانه متمرکز بود، تکمیل کرد. اکنون، دولت بایدن باید این برنامهها را عملی کند. انجام این کار هم برای امنیت ملی ایالات متحده و هم برای مبارزه جهانی علیه کووید ۱۹ یک برد خواهد بود. دلیلی برای تأخیر وجود ندارد.» این نوع ادبیات در صحبتهای بایدن قبل از انتخابش به عنوان رئیس جمهور امریکا نیز دیده شده است. او در بیانیهاش در فروردین ۱۳۹۹، اشاره کرده است که «عدم ارسال کمکهای بشردوستانه به ایران، به جمهوری اسلامی بهانه خواهد داد که از زیر بار مسئولیتش شانه خالی کند.» بایدن همچنین از ترامپ درخواست کرده بود تا راه ارسال دارو و تجهیزات پزشکی لازم برای مقابله با کرونا را به ایران تسهیل کند و از ایران نیز خواسته بود در مقابل، «حرکتی انساندوستانه نشان دهد و اجازه دهد امریکاییهای زندانی به وطنشان بازگردند.»
همچنین در ایام پیروزی بایدن در انتخابات امریکا مراکز فکری و اندیشکدههای نزدیک به دموکراتها همچون اندیشکده امنیت نوین امریکا نیز این پیشنهاد را به بایدن ارائه کردند که با چند تخفیف تحریمی در زمینه مبارزه با کرونا، به ایران سیگنال مثبت بدهد تا مسیر مذاکرات هموار شود. اما در آن زمان بایدن از هرگونه اقدامی خودداری کرد. اینکه نایاک و سازمانهای شبیه به آن چنین صحبتی را مطرح میکنند برای ایران پیامی دارد و آن این است که میخواهند واکسن کرونا را بهانهای جهت ترمیم وجهه بینالمللی خود، ایجاد ابزار فشار برای مذاکرات پیشرو، بازگشت ایران به برجام، دامن زدن به اجتماعی شدن مذاکرات و تأثیر بر افکار عمومی در داخل ایران کنند. در واقع نایاک به دنبال تولید هویج برای دولت امریکا جهت فریب مردم ایران در راستای سیاست چماق و هویج امریکا است.
دولت سیزدهم با گره نزدن واردات واکسن به موضوع تحریمهای امریکا یا «افای تی اف» و افزایش تولید واکسن، نیاز کشور به واکسن را برطرف کرد و روند واکسیناسیون را بخوبی در کشور گسترش داد. چنان که آمار واردات واکسن به تفکیک ماه از ۱۵ بهمن سال ۱۳۹۹ تا ۸ مهر ۱۴۰۰ نشان میدهد واردات واکسن در ماههای اخیر افزایش یافته است. به نحوی که بیشترین واردات واکسن در کشور متعلق به شهریور ۱۴۰۰ با ۳.۳ میلیون دوز است. با این تدبیر دولت، طراحی امریکاییها خنثی شد و دیگر واردات واکسن کرونا نمیتواند مانند هویجی برای فریب مردم ایران استفاده شود.
روزنامه شرق
ریشهیابی فساد و مهار آن/مراد راهداری*
برای فسادزدایی از انواع دستگاههای اداره امور جامعه، اعم از اجرائی و نظارتی، ابتدا باید فساد را ریشهیابی کرد و منشأ آن را یافت؛ تا روشهای فساد شناسایی نشوند، عوامل فساد و امکانپذیری آن ردیابی نشود، فسادزدائی ممکن نمیشود. در علم اقتصاد، عوامل تولید را معمولا زمین، آب، حاملهای انرژی، ماشینآلات و ساختمان و تأسیسات، سرمایه در گردش (سرمایه مالی)، علم (دانش فنی)، کارگر بهعنوان نیروی کار، مدیریت (سازماندهنده، برنامهریز و بازرسیکننده) در نظر میگیرند و در نظریهسازی اغلب در دو قطب، سرمایه فیزیکی و نیروی انسانی خلاصه میکنند و در فضای دوبرداری به تحلیل میپردازند. معالوصف، در دنیای واقعی، از میان آنها تنها جایی که میتواند دچار فساد چشمگیر شود، جایی است که اراده تصمیمگیری دارد و میتواند پول و دیگر منابع مادی را جابهجا کند، یعنی «جایگاه مدیریت» کانون توجه مفسدان میشود. حضرت علی (ع) در متن نامه به مالکاشتر تأکید دارند: إِنَّمَا یُؤْتَی خَرَابُ الاْرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا یُعْوِزُ أَهْلُهَا لاِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاةِ عَلَی الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ. خرابی سرزمین (جامعه) ناشی از تنگدستی (ضعف کاری ناشی از نابخردی) کسانی است که بر روی آن (مسئولیت) کار (ی) دارند.اهل زمین (مردم) هنگامی وضعشان بد میشود که مدیران روحیه تکاثر داشته باشند (کسب ثروت با سوءاستفاده) و از وقایع عبرت نگیرند. دستگاههایی برای فساد مالی مناسب هستند که وجوه مالی بالایی در آنجا میچرخد، نه جاهایی که از این جهت ضعیف هستند، مثل آموزشوپرورش یا آموزش عالی، مدیران این دست حوزهها محلی برای دستدرازی ندارند و پستهای مدیریتی در این نوع نهادها برای کسب منافع مادی نامشروع و رانتخواری جذاب نیست، به همین دلیل انسانهای پاکدست مورد استفاده قرار میگیرند. شرکتها و موارد مشابه که کمتر نظارت ریز و دقیق میشوند، مانند شرکتهای وابسته به دولت که سه برابر بودجه عمومی، بودجه در اختیار دارند. در آنجاها صندلی هیئتمدیرهها خرید و فروش میشوند، یا به فامیل و دوستان داده میشوند، یا مابازای آن، امکاناتی اخذ میشود. مثلا به شرط امکان تعیین تعداد مشخصی از جایگاههای مدیریتی، آن فرد توصیه به انتصاب و حمایت میشود؛ بنابراین دستگاههای نظاراتی ضمن آنکه باید نظام شفاف گردش مالی را راهاندازی کنند، باید انواع ارتباطات و تعارض منافع را نیز کشف کنند. به فرمایش امام علی (ع) چرا از گذشته عبرت نمیگیریم و فرایند مدیریابی را پالایش نمیکنیم؟ البته فساد فقط منحصر به حوزهای که مستقیما با اقتصاد کار دارد، نمیشود، هر حوزهای که قدرتی را در دست گیرد و بتواند به بیتالمال غیرمستقیم دستدرازی کند نیز مربوط میشود. فرضا، اگر در دورهای حتی یک جریان سیاسی به هر دلیل فهرست اعلامی خود را در اذهان مردم رأیآور ببیند؛ اگر به ادعای اصلاح امور و با شعار شایستهسالاری نیز به میدان آمده باشد، به طرق مختلف سبک صندلیطلبی را پی میگیرد، چون احزاب نیاز به حمایت مالی دارند. بیچاره مردم که تصور میکنند اعلم و اصلح چیدمان شده است و بعضا اعتماد میکنند و رأی میدهند، به همین دلیل جامعه مسائلش حل نمیشود و توسعه نمییابد. میدانیم که بهترین محل برای فساد، جایی است که شیرین است و مگسها جمع میشوند.
معمولا در جبهه جنگ و شهادت، سمتهایی نظیر فرمانده گروهان، گردان و... که محل خون و شهادت هستند، فرصتطلبان جمع نمیشوند، بلکه پروانهها دور شمع جمع میشوند و میسوزند؛ لذا شرکتهای پر از پول و پیمانه و با نظارت ضعیف محل خوبی برای دستدرازی هستند. شرکتهای خصوصی دو دسته هستند؛ شرکتهای سهامی خاص و با سهامداران محدود، مدیران این دسته نیازی به نظارت بیتالمالی ندارند؛ چون نظام حقوق تجارت و انگیزه بخش خصوصی اسباب نظارت بر منافع حقوق صاحبان سهام را فراهم میکند. اما شرکتهایی که سهامی عام هستند و سهامداران کثیری دارند، اگرچه میتوانند صد درصد خصوصی باشند، مانند بسیاری از شرکتهای واردشده در بازار اوراق بهادار (شرکتهای اصطلاحا بورسی) که سهامدار میلیون نفری دارند؛ بهعلاوه شرکتهای وابسته به بخش عمومی اعم از دولتی و غیردولتی نیاز به نظارت حرفهای دارند؛ چون اولا بودجه و سرمایه در گردش بالاست و اغلب سمتهای مربوطه نیز نمود (پرستیژ) دارند و در ثانی مهار سامانه نظارتی نیز به طرق مختلف امکانپذیر است، ثالثا مدیریت و مالکیت از یکدیگر جدا هستند، لذا به این دلایل برای بهرهبرداری شیرین میشوند.
جالب است افرادی که غیرقانونی سالیان درازی حداقل همزمان دو شغل رسمی داشتهاند، بهراحتی سمت بالا میگیرند! در سوابق خود یکی را مطرح نمیکنند و اگر سه مقطع مدرک گرفتهاند، فقط مقطعی را مطرح میکنند که از دانشگاه بهتری بوده و بهعنوان دانشآموخته آنجا بودهاند! و هیچ نظام راستنمایی در این میان وجود ندارد. انتخاب آنها از روی نیاز شرکت یا مؤسسه به خدمات آنها نیست، از روی نیاز آنها به آن جایگاههاست! و اینطور بیتالمال دستخوش آسیب میشود. معمولا عوامل انحراف حول چند محور است؛ فحشا (تسلیم پرستوشدن)، وعده میز و بالاتر رفتن مدیریت، رشد مالی و سرمایهدارشدن، اهم موارد درباره این سه حوزه است. سایر موارد و رانتخواریها و رابطهمداریها هر یک به نوعی در این سه حوزه قابل واکاوی است. إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیِهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الفَسَادَ، (بقره/۲۰۵).
آنچه بیشتر محل بحث ماست، دستدرازی به بیتالمال است که با تصرف پست مدیریت و وارد قدرت شدن (دومین فساد)، توان و مقدمات دستدرازی فراهم میشود (سومین فساد) و با انواع تطمیع و به تور انداختن (مانند درگیرشدن در اولین فساد) در مجموع اسباب حیفومیل بیتالمال به وجود میآید. اگر نظام رقابتی مدیرپروری آزاد و مدیریابی دلسوزانه و بانک اطلاعاتی نظاممند در شناخت منابع انسانی داشته باشیم، اگر نظام نظارتی خودجوش غیرمستقیم و مستقیم خوبی به کار گیریم، امکان خرید و فروش سمتها یا معامله آنها با درخواستهای خاص به سمت صفر میل میکند و تعارض منافع پدید نمیآید. در جوامع صنعتی نظام کارآمد اجتماعی وجود دارد و علیرغم رشد بر مبنای رقابت و پاداش بر اساس کارآفرینی، نظارتی که سامانه اجتماعی به عمل میآورد، جلوی حرکت و اقدامات فسادآلود را میگیرد. ضوابط و گردش اطلاعات بهطور شفاف، بهعلاوه آزادی بیان، مطبوعات و... اجازه تخلف را نمیدهد و در صورت وقوع، بازخواست و تنبیه متناسب، مانع تکرار میشود. در جوامع عقبمانده و در حال رشد، خلأ ناکارآمدی سامانه اجتماعی -به قول یک هنرمند سینما- با پیچیدگی و چندرویی افراد پر میشود که قرآن به آن چهره منافقانه میگوید. پروندههایی که سازوکار اختلاسهای انجامشده در شرکتهای بیمه، بانک و صنایع بزرگ و تجارت خارجی (هرچند کشف محدود شدهاند) را نشان میدهد، گویای این مطلب است. در جهان سوم ناظران نیز اغلب وابسته به هزار فامیل و رفیق هستند یا خریداری و مدیون میشوند؛
بنابراین به طرق مختلف گاه از متخلفان رفع اتهام یا تنبیه صورتسازی میشود. اگرچه کار ریشهای تربیت آدمهای سالم در جامعه است و باید فرایند تربیت انسان از خانه تا مدرسه، کوچه و بازار و محیط کار از آموزشهای مستقیم تا غیرمستقیم و ضمنی، به گونهای باشد که اساسا هزینه نظارت به حداقل برسد. معالوصف، چون شیاطین در قالب نفس امّاره درصدد انحراف ما هستند، چارهای نیست تا نظام مدیریابی سالم و نظارت بر عملکردها را به روش صحیح عملیاتی کنیم و سامانه اجتماعی مناسبی را به اجرا گذاریم تا جلوی دادوستدهای فرصتطلبانه (رانتخواری) گرفته شود؛ بنابراین پیشنهاد میشود دستگاههای امنیتی بیش از پیش، توجه به کشف، جذب، رشد و نگهداری منابع انسانی کارآمدی که در ظرف عام اجتماعی وجود دارد، داشته باشند. اگر نظام اجتماعی مدیران سالم، متعهد و دانشمند را در رأس امور و در بدنه مدیریتی قرار دهد و نظام نظارتی کارآمدی نیز فعال باشد، مسائل اجتماعی حل میشوند؛ همانطور که حقتعالی فرموده است امور مهم اجتماعی ازجمله اقتصاد جامعه را نباید به دست آدمهای ضعیف سپرد (نساء/۵). برنامه و سیاستهای مؤثر و مفید از سوی منابع انسانی متعهد و متخصص طراحی و به اجرا گذاشته میشوند. فردی که بیماری حاد دارد و سراغ پزشک ضعیف برود، درمان نمیشود.
مسائل جامعه نیز بهدست کسانی درمان میشود که از یکسو در طول زندگی خوب درس خوانده، مطالعه و تفکر کرده باشند و از سوی دیگر از نظر اخلاق عملی خوب ساخته شده باشند و اهل فساد نباشند، یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ وَ الحِکمَة (جمعه/۲). مملکت به آبهای آزاد وصل است، معادن زیاد دارد، سرزمینی متنوع و سرشار از نعمت داریم. فقط مدیریت منابع و سرمایه لازم داریم! البته در خود دارد، اما آنها را بهکار نمیگیریم. سراغ آشنا و خودی میرویم که گاه در عمل غیرخودی از آب درمیآیند! نظام رقابت اجتماعی مثل برگزیدگان تیم فوتبال نداریم تا آدمهای بالنده و سالم رشد کنند و متظاهران به علم و پاکی را کنار بزند. انسانهای شایسته و پاک، حرص و طمع مقام ندارند، بنابراین برای اخذ مسئولیت مدیریتی باوجود شایستگی، رایزنی و معامله نمیکنند. فرهنگ ما به دلیل معضلات توسعهنیافتگی هنوز به سطحی نرسیده است که مانند حضرت یوسف بتوان گفت: من را بگذارید وزیر اقتصاد، چون هم خیلی تخصص دارم و هم خیلی متعهد هستم (یوسف/۵۵).
اگر فردی چنین کند، بررسی نمیشود، بلکه تمسخر و تحقیر میشود! منابع انسانی نخبه، محیط زیست میخواهند؛ نخبه اگر نخبه باشد، به حرف من و امثال من نه از کشور میرود و نه در آن میماند؛ نخبه میخواهد در جامعه ایفای نقش کند، برای سیاستگذاری و اجرای تصمیمات سازنده بتواند انتخاب کند و انتخاب شود. اشتغال متناسب، همکار مناسب و سازوکار مفید برای شکوفایی استعدادها و اجرای ایدهها لازم دارند. رابطهمداری، تبعیض و فرصتطلبی و نظایر اینها اگر نباشند، اگر عدالت، علم و ادب و بهطورکلی خصایص حسنه جاری و حکمفرما باشد، هیچ عاقلی جامعه خوب خود را برای همیشه ترک نمیکند. این نکته در فرمایش اخیر مقام معظم رهبری بهخوبی نهفته بود. باید تلاش کنیم جامعه خود را بهدرستی بسازیم و از سازوکار سالم، مانعزدایی کنیم و بیش از ۴۲ معضلی که در خراسان شمالی بیان فرمودند و نکات مهمی را که در بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده است، با برنامهریزی عالمانه و اجرای سالم و صحیح، حلوفصل کنیم. این میسّر نمیشود جز با بهکارگیری منابع انسانی کارآمدی که از آحاد ملت میجوشد و سامانه نظارتی بدون تعارض منافع. * دکترای اقتصاد و عضو هیئتعلمی گروه اقتصاد دانشگاه پیامنور
اخبار ویژه ۱ آذر
روزنامه کیهان
افزایش ذخایر کالاهای اساسی از ۲ به ۴ ماه در دولت سیزدهم
ذخایر کالاهای اساسی که به ۲ ماه کاهش یافته بود، با پیگیری دولت جدید به ۴ ماه افزایش یافته است. به گزارش روزنامه ایران، تأمین کالاهای اساسی و ایجاد ثبات در قیمت این کالاها راهبرد اصلی دولت در بخش تولید و بازار و تقویت امنیت غذایی است. در همین راستا، عملکرد دولت در بخش تأمین و ذخیره کالاهای اساسی نشان میدهد ذخایر راهبردی گندم و نهادههای دامی و سایر کالاهای اساسی مانند روغن، شکر و برنج افزایش یافته است. به این ترتیب مدت زمان ذخیره کالاهای اساسی از ۲ به ۴ ماه افزایش یافته است. در واقع با شروع به کار دولت سیزدهم، روند تأمین کالاهای اساسی سرعت گرفته و میزان ذخایر کالاهای اساسی وضع متعادلی پیدا کرده است. همچنین قرارگاه امنیت غذایی برای تنظیم بازار کالاهای اساسی بهصورت روزانه در وزارت جهاد کشاورزی برگزار میشود.عرضه خوراک دام با قیمت مصوب، یکی از دلایل جلوگیری از رشد قیمت کالاهای لبنی و پروتئینی در بازار است. دولت سیزدهم در ۳ ماه گذشته، ماهانه یک میلیون و ۸۰۰ هزار تن جو، ذرت و کنجاله سویای مورد نیاز را برای حمایت از دامداران و عشایر، تأمین و توزیع کرده است. تولید گندم بهعنوان مهمترین کالای استراتژیک در کشور هم با ۳ اقدام حمایتی مورد توجه دولت قرار گرفته است. اعلام نرخ خرید تضمینی در موعد مقرر، افزایش ۵۰ درصدی نرخ قیمت خرید تضمینی گندم و واردات آن برای جبران کاهش تولید ناشی از خشکسالی، برای تأمین گندم مورد نیاز و همچنین تکمیل ذخایر راهبردی اجرا شده است. قیمت خرید تضمینی گندم عامل مهمی در خودکفایی کشور در تولید این محصول استراتژیک و ترغیب کشاورزان به فروش گندم به دولت است. با وجود اهمیت خودکفایی در تولید گندم، قیمت خرید تضمینی آن در ۳ سال گذشته متناسب با نرخ تورم تعیین نشده بود. به همین دلیل میزان خرید تضمینی گندم روندی کاهشی دارد. براساس آمارهای رسمی قیمت خرید تضمینی گندم در سالهای ۹۳ تا ۹۹ بهطور متوسط افزایش ۱۶/۵ درصدی داشته است. با توجه به اهمیت موضوع، دولت سیزدهم در روزهای آغازین فعالیت خود، افزایش قیمت خرید تضمینی گندم را در دستور کار قرار داد و قیمت این محصول در سال زراعی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ با افزایش ۵۰ درصدی نسبت به سال زراعی گذشته ۷۵۰۰ تومان تعیین شد.
سیاست خارجی عوض نشده مدعیان اصلاحطلبی نقاب انداختهاند
بهزاد نبوی از بازداشتیهای فتنه ۸۸ میگوید: مردم برخلاف سال ۸۸، در دهه اول انقلاب به مضیقههای اقتصادی اعتراض نمیکردند، اما الان میگویند سیاستهای حاکمیت موجب تحریم ما شده است. بهزاد نبوی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، رئیس نهاد اجماعساز اصلاحطلبان (موسوم به ناسا) شد، اما نتیجه مدیریت وی در کنار سوءمدیریت دولت و مجلس ائتلافی اصلاحطلبان، بیاعتنایی مطلق مردم به نامزد این طیف با وجود دعوت کسانی، چون خاتمی و کروبی و ۱۶ گروه و حزب اصلاحطلب بود.نبوی در مصاحبه با روزنامه شرق ضمن تلاش برای احیای وجهه زیر سؤال رفته میرحسین موسوی، به شرایط اقتصادی کشور در زمان جنگ تحمیلی پرداخت و گفت: در مجموع بهطور متوسط درآمد ارزی ما که ۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلار در سالهای قبل بود، تنزل پیدا کرد به متوسط هفت میلیارد دلار در سال که باعث شد دچار مشکلات جدی شویم. به هر حال با ادامه کار سهمیهبندی کالاها و تدوین استراتژی شرایط نوین اقتصادی توانستیم دوران دوم جنگ را به نحو قابل قبولی بگذرانیم. نه به این معنی که وضع اقتصادی خوب و مردم اوضاع عادی داشتند. در حدی بود که خدمتتان عرض کردم.
بله، این را بعدا خدمتتان عرض میکنم. ولی قبل از آن بگویم که مردم مرفه نبودند؛ اما چرا سروصدا نمیکردند؟ بنزین از یک تومان شد سه تومان؛ یعنی سه برابر شد، اما اتفاقی در جامعه نیفتاد.
هیچ حادثهای شبیه سال ۹۸ رخ نداد. دلیلش این بود که مردم آن زمان میفهمیدند کشور دچار جنگ است، دچار بحران ناشی از جنگ است و سعی میکردند خودشان را با شرایط تطبیق دهند؛ نه اینکه بریزند در خیابان فحش بدهند به دولت و حاکمیت که چرا بنزین گران شد. اینکه الان اینطور نیست و شما تصور میکنید مردم در عسل زندگی میکردند، اشتباه است. علت وضعیت الان این است که مردم سیاستهای ما را قبول ندارند و میگویند سیاستهای شما باعث تحریم شده. بروید مشکلات خارجیتان را حل کنید تا این تحریمها برداشته شود. این است که وضع فرق کرده است. شما خیال میکنید آن زمان بهشت بود الان جهنم شده است. البته وضع اقتصادی الان خیلی بدتر از زمان جنگ است.
عضو سازمان منحله مجاهدین (انقلاب) همچنین از میرحسین موسوی تمجید میکند و در پایان گفتگو درباره چگونگی استفاده از تجربه دهه ۶۰ برای امروز میگوید: مشکل اقتصادی و معیشتی ما الان در تاریخ چهل و اندی سال بعد از انقلاب بیسابقه است. ما هرگز تا این حد مشکل نداشتهایم. برای حل این مشکلات اقتصادی که میشود اسمش را بحران اقتصادی - معیشتی گذاشت، اولین کاری که میشود کرد این است که در سیاست خارجی ما تجدیدنظر کنیم. همه نه، اما بسیاری از مشکلات ناشی از تحریم بیسابقه اقتصادی کشورمان است. رفع تحریمها هم راهش مذاکره با جهان خارج و حل مشکلات سیاست خارجی است تا بتوانیم یک حداقل زندگی قابل قبول برای مردم درست کنیم. من دو توصیه به حکومت دارم؛ یک اینکه هرچه زودتر مشکل برجام و تحریمها را حل کنند. نه اینکه این باعث شود همه مشکلات حل شود، نه، بلکه این باعث میشود تا حداقل مردم بتوانند نفس بکشند و تا شرایط به حالت نیمهعادی برنگشته یک طرح شبیه سهمیهبندی برای تامین حداقل نیازهای مردم به شکل مدرن اجرایی کنند.
از آقای بهزاد نبوی باید پرسید، آیا سیاست خارجی کشورمان امروز با دهه ۶۰ فرق کرده است؟ سیاست خارجی امروز ادامه همان سیاست خارجی اول انقلاب است که مبتنی بر نفی ظلم و زورگویی و ستمناپذیری است. آیا آقای بهزاد نبوی جز از موضع پادوی آمریکاییها حرف میزند که با وجود عهدشکنی آمریکا در برجام، طرف ایرانی را مقصر تحریمها میداند؟ ثانیا؛ وعده دولت مورد حمایت امثال بهزاد نبوی، لغو تحریمها بود نه دو برابر کردن آن، با وجود تعطیلی ۹۵ درصد برنامه هستهای! بهزاد نبوی چرا به جای اعتراض به شیطان بزرگ یا انتقاد از دولت مدعی تدبیر و امید به دغلبازیهای آمریکا، نظام را تخطئه میکند؟
ثالثا؛ یک تفاوت مهم دهه اول انقلاب با دهه سوم و چهارم این است که در دهه اول، نفاق برخی مدعیان بعدی اصلاحطلبی چنان عود نکرده بود که وسط معارضه با دشمن، مثلا آدرس تحریمهای فلجکننده را از داخل به دولت آمریکا بدهند؛ خیانتی که برخی افراد منسوب به سران فتنه ۸۸ به شهادت روزنامه لسآنجلس تایمز و دیگران مرتکب شدند و از آمریکا خواستند حالا که آشوب سیاسی شکست خورده، ملت ایران را تحت فشار تحریمهای گسترده اقتصادی قرار دهند. رابعا؛ دولت مدعی تدبیر و امید، براساس فشار تحریمهای دشمن روی کار آمد و به نوعی در برابر جنگ اقتصادی دشمن منفعل بود و اساساً برنامهای برای مقاومت بر سر حداقل حقوق ملت ایران نداشت. از سوی دیگر در دهه اول انقلاب مانند ۸ سال اخیر معنا نداشت که وسط جنگ اقتصادی کشور، منابع ارزی کمیاب به بهانههای مختلف- از واردات لوکس و اشرافی بیرویه، تا واگذاری ۱۸ میلیارد دلار ارز دولتی رانتی و... - مورد حراج و تاراج و نابودی قرار گیرد.
خامساً؛ فتنه بنزینی زیر سر دولت عوامفریبی بود که برای القای گشایش اقتصادی پسابرجام، به مدت ۴ سال سهمیهبندی را لغو کرد و قیمت بنزین را ثابت نگه داشت که موجب افزایش مصرف و قاچاق بالغ بر ۱۴۰ هزار میلیارد تومان شد و پس از آن، دولت در اقدامی مشکوک، اقدام به غافلگیر کردن مردم و سه برابر کردن قیمت کرد و بدتر این که رئیس دولت مدعی شد خودش هم صبح جمعه مطلع شده که بنزین گران شده است (!) آیا آقای بهزاد نبوی با این سوء مدیریت مشکوک و مشابه آن در عصبانی کردن عمدی افکار عمومی، انتظار داشته فتنه ۹۸ رخ ندهد یا دقیقاً در تدارک چنان اتفاقات تلخی بودهاند؟!
سادساً؛ چنان که گفته شد بیش از آنکه مشکل اقتصادی، تحریمهای خبیثانه آمریکا باشد، سوءمدیریت سؤال برانگیز در داخل بود. به عنوان مثال، نبوی چگونه پیشنهاد سهمیهبندی میدهد و حال آن که دولت مورد حمایت وی، دنبال صحنهآرایی و حذف سهمیهبندی بنزین بود؛ و بالاخره این که بنابراعلام مایکل لدین (مشاور امنیت ملی دوره ریگان) دولت آمریکا از میانه دهه ۶۰ بهطور پنهانی با دفتر نخستوزیری (موسوی) در ارتباط بود و حاصل ۲۰ سال شبکهسازی و تدارک، وقوع جنبش (فتنه) سبز بود. در حقیقت جریان نفاق داخلی، نقش اصلی را در فشار خارجی به ملت ایران برای راهاندازی ناآرامی و اغتشاش داشته و آقای نبوی رد گم میکند.
آمریکا چگونه از طریق ژاپن سر سفیر اسبق ایران کلاه گذاشت؟!
سفیر سابق ایران در آلمان که به اجبار قانون عدم بهکارگیری بازنشستگان، بازنشسته شد، میگوید: در ازای پذیرش اجرای پروتکل الحاقی، ژاپنیها حاضر به امضای قرارداد درباره پروژه آزادگان شدند، هرچند که آن قرارداد نفتی به سرانجام نرسید (!) علی ماجدی همان کسی است که با وجود خباثت طرف آلمانی در بازداشت اسداله اسدی دیپلمات کشورمان، به جای اعتراض به آلمان و سایر دولتهای اروپایی حامی تروریسم، علیه دیپلمات مظلوم کشورمان مصاحبه کرد! او در گفتگو با روزنامه شرق با اشاره به سالهای سفارتش در ژاپن (در دولت اصلاحات) میگوید: من با چند نفر از ژاپنیها ارتباط داشتم.یک مقام ارشـد که یک نفر را بهعنوان دیپلمات به آمریکا برای مأموریت فرستاده بود به او گفته بـود یادت نرود اینها چه بلایی سـرمان آوردند؛ اما تو کارت را درسـت انجام بده مـا این بغض را داریم؛ اما این بغض خفته است. اگر قرنها هم طول بکشد، ما با آنها کار میکنیم. ممکن است تاریخ به جایی نرسد که بتوانیم تلافی کنیم (!)، اما تا وقتی مطمئن نشـویم که میتوانیم بر آمریکا فائق شویم، با همین سیاست تعامل با آمریکا پیش میرویم.
ژاپنیها میگفتند، ما الان حق نداریم ارتش به آن صورت داشته باشیم، حق نداریم بمب اتمی داشته باشیم. ژاپن الان خیلی تحت نظر است و اگر بخواهد بمب اتم بسازد، میتواند؛ اما این کشـور در اطرافش کره شـمالی، چین و روسیه را دارد که بمب اتمیدارند. وقتی در میان سه قدرت اتمی محصور است، از نظر سیاسی چه کار میتواند بکند؟ وی در عین حال با اذعان به بیاختیار بودن ژاپن و دیکته کردن برخی سیاستها از سوی آمریکا گفت: از نظر امنیت هستهای به اجبار به آمریکا وابسـته شـده. پیمان اخیری که بین انگلستان، آمریکا و استرالیا انجام شد، خیلی من را به فکر فرو برد. انگلستان و آمریکا اجازه استفاده از انرژی هستهای و تبدیل شدن به کشور هستهای را برخلاف میلشان به استرالیا دادند؛ درحالی که میتوانستند با ژاپن قـرارداد ببندند. من وقتی این را دیدم گفتـم آمریکاییها هنوز به ژاپن اعتماد ندارند؛ چون ژاپن که خیلی نزدیکتر اسـت. اسـترالیا با چین خیلی فاصله دارد. البته دلایل زیادی هسـت. با بیش از نیم قرن هنوز عدم اعتماد بین آمریکا و ژاپن وجود دارد.
ماجدی در ادامه میگوید: وقتی پروژه آزادگان امضا شد، در واقع یک الگوی کامل دیپلماسی اقتصادی بود. من این را نشکافتم؛ اما شـاید بعد از ۲۰ سالی که گذشته این داستان جالب باشـد. برای من یک الگو بود. زمانی بود که آمریکا میخواسـت به عـراق حمله کند. ژاپن معمولا بـا جمهوریخواهها در آمریکا راحتتر اسـت. سـفرای آمریکا در ژاپن و برخی کشـورها توسط رئیسجمهور انتخاب میشـود. در آلمان هم همینطور بوده. در ژاپن مذاکراتی راجع به آزادگان داشتیم. مذاکرات تقریبا تمام شده بود؛ اما وقتی به مرحله امضا رسیدیم، تعلل میشد. این داستان همزمان شـده بود بـا حمله آمریکا به عراق و آنها میخواسـتند اجماع سـازی کنند که کشورهای بیشتری حضور داشته باشند و از ژاپن هم خواسته بودند ۶۰۰ نیرو در حمله داشـته باشد.
من به ژاپنیها گفتم چرا مشـارکت در آزادگان را امضا نمیکنید؟ از طرف دیگر آمریکا برای اعزام نیرو میگفت: چرا تعلل میکنیـد. میگفتند، در مجلس ما اکثریت مخالف هسـتند. وزارت خارجه ژاپـن به من گفتند که اگر دولت ایران داوطلبانه پروتکل الحاقی را بپذیرد، میتوانید مطمئن باشید که دولت ژاپن هم آزادگان را با شما امضا میکند. من این را مستقیما به وزارت خارجه و ریاست جمهوری منتقل کردم. من بـه ژاپنیها گفتم ما اگـر بپذیریم این قول را بـه من میدهید که مشارکت کنید؟ گفتم البته این کار مستلزم نظر مجلس است، ولی دولت آمادگی دارد مشروط بر اینکه مجلس موافقت کند. ژاپنیها گفتند این اطمینان را به شما میدهیم. همزمان که ژاپن این بحث را با ما داشت، در فاصله کوتاهی (سه، چهار روز) این موضوع که ژاپنیها در جنگ عراق با آمریکا مشـارکت کنند و نیرو اعزم کنند، هم مطرح شد و بعد قبول کردند؛ یعنی یک معامله سیاسی اقتصـادی کردند. ژاپنیها این بازی را کردند؛ به آمریکاییها گفتند ما در این جنگ با شما مشـارکت میکنیم، اما شما مانع ما نشوید کـه پروژه آزادگان را بـا ایران امضا کنیم. از ایـران هم این قول را گرفتهایـم که دولتش پروتکل الحاقی را قبول کند. این یعنی بازی سیاسی و دیپلماتیک است.
سفیر سابق ایران در ژاپن در ادامه اظهار داشت: «من زمانی که از آلمان آمدم، برای دو پروژه نفتی با شرکت آلمانی مذاکره کرده بودم و آماده امضا بود که ترامپ از برجام خارج شـد و آنها عقب نشستند و یک پروژه پتروشیمی با BSF به ارزش پنج میلیارد داشتیم که همه اینها عقیم ماند. واقعاً برایم ناراحتکننده بود که آن همه تلاش برای نهایی کردن آن پروژهها، با رفتار ترامپ از دست رفت. همین طور آن همه زحمت روی پروژه آزادگان که با تحریمها بر سر پرونده هستهای از دست رفت. البته باید از ژاپنیها هم گلـه کرد، امـا مـا هـم مقصر بودیـم.»
در واقع آقای ماجدی اعتراف میکند که با وجود فریبکاری آمریکا - به واسطه دلالی به نام ژاپن - ایران را برای اجرای پروتکل داوطلبانه الحاقی قانع کرده، اما در فرآیند زمانی، همان وعده اجازه اجرای پروژه در میدان نفتی آزادگان را به هم زده است. یادآور میشود دولت اوباما دولت ژاپن را مجبور کرد حتی خرید نفت از ایران را هم متوقف کند.
روزنامه وطن امروز
دادگاه رسیدگی به پرونده «هواپیمای اوکراینی» برگزار شد
دادگاه رسیدگی به سانحه پرواز pS۷۵۲ اوکراین با حضور متهمان، شکات، خانواده جانباختگان و وکلای آنها به ریاست ابراهیم مهرانفر در دادگاه نظامی استان تهران برگزار شد. در ابتدای جلسه، قاضی دادگاه اعلام کرد: در جریان رسیدگی به پرونده حاضر، متعاقب صدور کیفرخواست از سوی دادسرای نظامی تهران و ارسال پرونده به دادگاه نظامی و ارجاع به این شعبه دادگاه، کلیه مقررات آیین دادرسی کیفری لحاظ شد و هیات دادگاه، پرونده را آماده رسیدگی دانست و جلسه دادگاه و وقت رسیدگی به تمام اولیای دم ابلاغ شد و به آنها اعلام گردید که میتوانند در صورت تمایل در جلسات دادرسی حضور بههم رسانند و نسبت به طرح شکایت خود اقدام کنند. در ادامه جلسه دادگاه با دستور قاضی فصل اول کیفرخواست قرائت شد. در این دادگاه ۱۰ متهم از ردههای نظامی مختلف حضور داشتند. نماینده دادستان در جریان قرائت کیفرخواست، با ذکر اسامی شکات، خلاصه شکایت و اظهارات شاکیان را مطرح کرد.وی در ادامه قرائت اظهارات شاکیان پرونده، به بیان درخواستهای آنها پرداخت و گفت: تحقیقات جامع و بیطرفانه دادسرای نظامی برای کشف حقیقت و شناسایی عوامل و اشد مجازات بر اساس نوع مسؤولیت آنها؛ تعقیب افراد و عواملی که با عدم اقدام مناسب بعد از وقوع حادثه باعث اخلال در کشف حقیقت شدهاند؛ شناسایی و تعقیب و مجازات کسانی که اقدام به سرقت اشیای جانباختگان کردهاند، مورد توجه بوده است. در اثنای قرائت کیفرخواست برخی اولیایدم جانباختگان سانحه هواپیمای اوکراینی و تعدادی از وکلای آنها به بیان نظرات خود در باب فرآیند دادرسی پرداخته و اظهار داشتند که پرونده به سبب اینکه پس از اعلام نظر کارشناسی به شکات و وکلای آنها ابلاغ نشده است واجد نقص است. قاضی خطاب به شکات تصریح کرد: این ایراد شما وارد است و دادگاه به همین دلیل بخشی از پرونده را برای رفع نقص به دادسرا ارجاع داده است. سپس برخی وکلا و اولیای دم جانباختگان بیان داشتند که این دادگاه را به رسمیت میشناسیم و به جهت اقدام دادگاه در ارجاع بخشی از پرونده برای رفع نقص به فرآیند دادرسی امیدوار هستیم. در بخش اول کیفرخواست نماینده دادستان نظامی تهران گفت: ۱۰۳ نفر از اولیای دم ضمن مراجعه به دادسرا یا مراجعه وکلایشان شکایت خود را تنظیم کردند. در پایان این جلسه، قاضی اعلام کرد زمان جلسه بعدی دادگاه متعاقبا اعلام خواهد شد.
دادسرای عمومی و انقلاب تهران حبیب اسیود را تفهیم اتهام کرد / ابلاغ کیفرخواست سرکرده الاحوازیه
بنا بر اعلام دستگاه قضا، روز گذشته کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران به حبیب فرجالله چعب ملقب به حبیب اسیود، سرکرده گروهک تروریستی الاحوازیه ابلاغ شد. به گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، حبیب اسیود سرکرده گروهک تروریستی الاحوازیه در جریان جلسه ابلاغ کیفرخواست، خود را کارمند اداره کار سوئد و دارای تابعیت سوئد معرفی کرد. بر اساس این کیفرخواست صادره، اتهام اسیود اداره و سرگروهی گروه تروریستی به نام «حرکه النضال العربی لتحریر الاحواز» و طراحی و اجرای عملیاتهای بمبگذاری و تروریستی متعدد در استان خوزستان و تخریب اموال عمومی به قصد مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران است. در جریان جلسه ابلاغ کیفرخواست به اسیود تاکید شد وکیل متهم حتما باید در دادگاه حضور داشته باشد. بمبگذاری در اداره مسکن و شهرسازی اهواز، بمبگذاری در سازمان برنامه و بودجه اهواز، بمبگذاری در اداره محیطزیست، بمبگذاری لولههای انتقال نفت، بمبگذاری در محور انتقال نفت آبادان- اهواز- ماشهر، بمبگذاری در فرمانداری دزفول و آبادان و برنامهریزی جهت بمبگذاری در دادگستری اهواز از اهم موارد تفهیمشده به متهم در جریان ابلاغ کیفرخواست بود. حبیب اسیود از سال ۲۰۰۵ فعالیتهای تروریستی خود را تحت حمایت سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی از جمله موساد و سعودی و در چتر حمایتی سوئد آغاز کرد. گروهک تروریستی الاحوازیه به سرکردگی اسیود تنها در سال ۱۳۸۴، ۱۰ مورد عملیات تروریستی انجام داده که منجر به شهادت تعداد زیادی از هموطنان شده است.روزنامه خراسان
بار ۵۳۵ هزار میلیاردی اوراق بدهی برای دولت سیزدهم
فارس- رئیس سازمان برنامه و بودجه در صفحه توئیتری خود نوشت: تا سال ۱۴۰۵ دولت باید ۵۳۵ هزار میلیارد تومان اصل و سود اوراق دولت قبل را پرداخت کند، دولت سیزدهم تاکنون بیشتر از آن که اوراق بفروشد اوراق تسویه کرده است.جریمه بدمصرفهای گاز از امروز
فارس- وزیر نفت از آغاز جریمه مشترکان بدمصرف خانگی از اول آذر (امروز) خبر داد. شنیدههای قبلی حاکی از این است که برنامه وزارت نفت درخصوص اعمال جریمه برای مشترکان بدمصرف گاز به این صورت تعریف شده که در مناطق معتدل در چهار پله اول پلکانهای مصرف گاز (مصارف ۰ تا ۴۰۰ متر مکعب در ماه) و در مناطق سردسیری در پنج پله اول (مصارف ۰ تا ۵۰۰ متر مکعب در ماه) پلکانهای مصرف گاز هیچ تغییر قیمتی صورت نمیگیرد. در پلکانهای میانی این رقم با شیبی ملایم افزایش مییابد، اما در پلکانهای آخر، (مصارف ۸۰۰ متر مکعب به بالا در ماه) افزایش تعرفه گاز به صورت جهشی خواهد بود به گونهای که این مشترکان به معنای واقعی کلمه نقرهداغ میشوند.پیشفروش ۲ میلیارد لیتر بنزین با قیمت پایین در دولت قبل
فارس - معاون وزیر نفت گفت: دولت گذشته ۲ میلیارد لیتر سوخت را با قیمت ثابت و پایین نسبت به سال جاری پیشفروش کرده است، بدون این که این سوختها را تحویل دهد. یعنی ۷۴ میلیون دلار پول دریافت شده، ولی سوختی به متقاضیان داده نشده است. جلیل سالاری افزود: دولت قبلی در سال گذشته بنزین را با نرخ ثابت تنی ۳۰۰ دلار پیشفروش کرده، در حالی که الان قیمت بنزین تنی ۸۵۰ دلار است.افت ۱۰ تا ۱۲ درصدی قیمت مسکن در برخی مناطق تهران
ایسنا- رئیس اتحادیه مشاوران املاک گفت: در مرکز و جنوب شهر تهران قیمت مسکن ۱۰ تا ۱۲ درصد کاهش یافته است و تا پایان سال افزایش قیمت نخواهیم داشت. به گفته قلی خسروی، در شمال تهران افت قیمت چندان محسوس نیست، چراکه عمده فروشندگان در این مناطق نیاز چندانی به پول ندارند.روزنامه ایران
واژگونی خودروی نماینده نائین
خبر اول اینکه، الهام آزاد نماینده مردم نائین و خور و بیابانک در مجلس به علت واژگونی خودرو در بیمارستان بستری شد. خانه ملت گزارش داده که بر اساس پیگیریهای صورت گرفته حال عمومی ایشان مساعد و در بیمارستان حشمتی نائین تحت درمان است.براندازی با سس گوجه فرنگی!
خبر دیگر اینکه، باشگاه خبرنگاران در گزارشی نوشت که دو فیلم از لحظه ورود محمد نوریزاد - عضو اپوزیسیون ضد انقلاب و محکوم امنیتی - به منزلش پس از آزادی از زندان منتشر شده است که نشان میدهد در فیلم اول، او در حالی که عصا به دست دارد و چند جای پیشانیاش هم قرمز رنگ است، در منزل را میبندد و رو به دوربین میگوید: «به من گفتند تو آزادی در حالی که من در اعتصاب غذا بودم!» باشگاه خبرنگاران در ادامه گزارش عنوان کرد که فیلم دیگری از لحظه بازگشت نوریزاد به خانه در شبکههای اجتماعی منتشر شد که وی با همان لباس، اما اینبار بدون عصا و البته قبراق و سرحال وارد منزل میشود و نزدیکانش را در آغوش میگیرد و ساختگی بودن فیلم اول را لو میدهد. برخی کاربران فضای مجازی از این اقدام به عنوان «براندازی با گریم سس گوجه فرنگی» یاد کردند!تکذیب انتصاب فامیلی توسط وزیر صمت
دست آخر اینکه، مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت صنعت، معدن و تجارت هرگونه انتصاب فامیلی وزیر صنعت، معدن و تجارت را بار دیگر تکذیب کرده است. به گزارش ایرنا، تکذیب مجدد شایعهای که برخی رسانهها به نقل از یکی از نمایندگان مجلس منتشر میکنند در حالی است که محمدحسن ترابی هفته گذشته نیز شایعات فضای مجازی درباره نسبت فامیلی رئیس هیأت مدیره شرکت فولاد مبارکه با وزیر صنعت، معدن و تجارت را تکذیب و تصریح کرده بود که فرایند انتصابات در وزارت صنعت بر محور شایستهسالاری، نخبهگزینی و تخصصگرایی با اولویت بهرهمندی از ظرفیت سرمایه انسانی وزارتخانه بوده است. بر همین اساس روابط عمومی وزارت صمت روز گذشته در واکنش به انتشار مجدد این شایعه اصحاب جراید و مطبوعات را به رعایت اصول حرفهای در انتشار اخبار دعوت کرد. این در حالی است که روز گذشته اردشیر مطهری نماینده مردم گرمسار و آرادان در مجلس شورای اسلامی هم در اظهار نظری پیرامون بحث انتصابات فامیلی به ایرنا گفت: در یک یا دو وزارتخانه مواردی در مورد انتصابات فامیلی عنوان شده، اما مطمئن نیستیم و منتظر صحت و سقم قضیه هستیم و امیدوارم که این موضوع صحت نداشته باشد.روزنامه شرق
با تلاش مصر و امارات صورت میگیرد / بازگشت سوریه به اتحادیه عرب
یک منبع بلندپایه در دبیرخانه اتحادیه عرب تأکید کرد در نشست آتی سران اتحادیه عرب در الجزایر که در مارس آینده برگزار میشود، سوریه کرسی خود در اتحادیه عرب را بازخواهد یافت. این منبع بلندپایه تأکید کرد که الجزایر تماسهای دیپلماتیک گستردهای دراینباره داشته و توافقی اولیه درباره بازگشت سوریه به اتحادیه عرب در برابر برداشتن برخی گامها از جانب دمشق به دست آمده، هرچند قطر با این موضوع مخالف است. به گفته این منبع، بازگشت سوریه به اتحادیه عرب میتواند به لحاظ حقوقی مبتنی بر آن باشد که تعلیق عضویت دمشق در اتحادیه اقدامی خلاف آییننامه اتحادیه بوده است. پیش از این محمد بنعبدالرحمن آلثانی، وزیر خارجه قطر، تأکید کرده بود عواملی که باعث شد عضویت سوریه در اتحادیه عرب به تعلیق درآید، همچنان به قوت خود باقی است. از سوی دیگر، منابع دیپلماتیک مصری تأکید کردند پس از دیدار وزرای خارجه مصر و سوریه در نیویورک، در اواخر ماه سپتامبر گذشته که اولین دیدار در این سطح در ۱۰ سال گذشته بوده، تماسهای قاهره با دمشق با هدف بازگشت سوریه به اتحادیه عرب ادامه یافته است.این منابع گفتهاند قاهره دراینباره با کشورهای عربی دیگری هم مذاکره کرده تا آنها را به این موضوع متقاعد کند؛ ضمن اینکه این اقدامات مصر با هماهنگی روسیه انجام میشود که پیشتر از مصر خواسته بود دراینباره همکاری کند. بر اساس این گزارش، قاهره به مسکو تعهد داده بود که این موضوع را پیگیری کند، هرچند تأکید کرده بود به تنهایی امکان پیشبردن این طرح ندارد؛ بهخصوص که برخی کشورهای عربی مهم که حامیان مالی و سیاسی اتحادیه عرب هستند، با این موضوع همچنان مخالفاند. به گفته این منابع، دیپلماتهای مصری و اماراتی تماسهای گستردهای با کشورهای عربی مخالف بازگشت سوریه به اتحادیه عرب داشتهاند تا در جریان شرطهای آنها برای موافقت با این طرح قرار گیرند. هفته گذشته رمطان لعمامره، وزیر خارجه الجزایر، اعلام کرد به زودی مذاکرات در دبیرخانه اتحادیه عرب برای بررسی دستور کار جلسه سران اتحادیه در الجزایر آغاز خواهد شد و تأکید کرد که الجزایر امیدوار به بازگشت سوریه به اتحادیه عرب است.