![دانشجویی که فحاشی میکند، دانشجو نیست... دانشجویی که فحاشی میکند، دانشجو نیست...](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/news/14010802000098_Test_NewPhotoFree_11zon.jpg)
در آن سالها سلف سرویس را بارها به هم ریختیم، تجمعات مختلف برگزار کردیم، در اعتراضات حتی یکی از دانشجوها غذای ظهر را که قورمه سبزی بود (به قول بچهها خورش چمن) در یک پلاستیک به سمت معاون دانشجویی دانشگاه پرتاب کرد که از بیخ گوشش گذشت و قشنگ وسط صورت یکی از مسوولان حراست نشست. هر روز درگیری سیاسی داشتیم و هر روز جایی سر و صدا بود، کلاسها پر از بحث سیاسی و فکری بود، اساتید هم باسواد بودند چرا که بسیاری از آنها با گزینشهای امروزی استخدام نشده و از نسل قدیم به شمار میرفتند.
اما هیچ وقت، دقیقاً هیچ وقت به یاد ندارم که در همه این سالهایی که دانشجو بودیم (حتی در تیر 78 و حوادث بعد از آن) توهین کنیم، هتاکی کنیم و حرفهای رکیک و زننده بر زبان ما جاری شود. ادب، متانت، حفظ حرمت و جایگاه دانشجو، به عنوان کسی که طالب علم و دانش است، حفظ جایگاه و پایگاه اجتماعی و آن نقش تاریخی که در طول 85 سال گذشته - از زمان تاسیس دانشگاه تهران – و... مواردی بود که تاکید بسیار روی آن بود. در حالی که در سطح جهان کسی که «دانشجو» است اهل فضل و ادب است، متاسفانه ما در کشور شاهد ظهور «دانشجونما» هستیم، کسانی که همه حرمتها و حریمها را پشت سر گذاشتهاند.
در حالی که دانشگاهی مانند تهران که به همراه علوم پزشکی و پردیس بیش از 70 هزار دانشجو دارد، یا دانشگاه شریف که بالغ بر 12 هزار دانشجو را در خود جای داده و سایر دانشگاههایی که تصاویر و فیلمهایی از آن منتشر شده، شاهد حضور عده بسیار اندکی هستیم (که در خوشبینانهترین حالت حتی 4 درصد هم نمیشوند) اما چنان هیاهو میکنند و چنان گرفتار فضای مصنوعی فکری و رفتاری شدهاند که باید از آنها عنوان «دانشجو» را سلب و به آنها «هتاک» و «فحاش» داد. از آنجایی که دوست ندارم چنین فیلمها و تصاویری را ببینم، اما گاهی اوقات به اجبار میبینم، از حیرت دچار سرگیجه میشوم.
هر چند فاصله نسل ما با این تعداد قلیل اندگ به لحاظ سواد، سطح مطالعه، پیوستگی با سنتهای ایرانی و اسلامی، نوع تربیت خانوادگی بسیار متفاوت است، آنها یک تفاوت عمده با همدورهایهای خود هم دارند، وقتی از 70 هزار دانشجو کمتر از دو هزار نفر هیاهو میکنند و با کمک رسانههای انگلیسی و سعودی و امریکایی برجسته میشوند آن 68 هزار نفر را نباید با این تعداد اندک یکی دانست و همراه کرد. چندی پیش در یادداشتی کوتاه از تصمیم برای برخورد با این افراد «هتاک» و «فحاش» نوشتم و اینکه قرار است حتی برخی از لیدرهای آنها را ممنوع الخروج هم کنند!!!
اینکه چرا باید تعدادی معدود و محدود اینگونه دانشگاه را به گروگان بگیرند، اصلا مشخص نیست. شک نکنید که بسیاری از این افراد از قشر مرفه جامعه هستند، کسانی که در مدارس غیرانتفاعی درس خوانده، در کلاسهای کنکور با هزینههای هنگفت حضور داشته و حالا میخواهند با درس خواندن در دانشگاههای مطرح کشور مانند شریف، تهران، امیرکبیر یا شهید بهشتی و... بگویند که خیلی نخبه هستند!! اولاً آدم نخبه هیچ وقت بیادبی و هتاکی نمیکند، هیچوقت فحش نمیدهد، هیچ وقت اهل عبور از خطوط قرمز نیست، هیچ وقت حرمت جایگاه دانشجو و دانشگاه را زیر سوال نمیبرد، هیچ وقت ادبیات زشت و زننده چالهمیدانی ندارد و مهمتر از همه هیچ وقت کلاس درس را تعطیل نمیکند تا بیاحترامی کند.
اینکه چرا وزارت علوم اجازه میدهد تا اینگونه سیمای دانشگاه توسط عدهای قلیل و معدود مخدوش شود و جایگاه علمی کشور زیر سوال رفته و این عده اندک مانع از ادامه تحصیل دانشجویان در این روزهای سخت کشور گردند، قابل فهم نیست! آن دانشجویی که انقلاب میکرد اهل فکر بود، اهل دانش بود، ایده داشت و قدرت جذبش بالا بود، او آیندهنگر بود و مسائل روز را خوب میفهمید، در کجای دنیا دیدید با فحش به جایی برسند و حکومتی را عوض کنند؟ اینها با خودشان چند چند هستند؟
به هر حال دانشجویی که فحش میدهد، بیاحترامی میکند، هتاکی و بیادبی میکند، دانشجو نیست. باید او را از دانشگاه اخراج کرد و فرستاد نهایت پیک موتوری (البته با عرض معذرت از این قشر زحمتکش و کوشا) شوند. تعدادی از دوستان خارجی که دارم وقتی ویدئوهای دانشگاههای ایران را دیده بودند از تعجب شاخ درآورده و میگفتند واقعاً اینها دانشجو هستند؟ برخی از آنها در همین دانشگاههای کشور تحصیل کرده و امروز در کشورهای خود مسوولیت دارند و هنوز هم تحولات ایران را دنبال میکنند. وقتی آنها میگفتند من از خجالت آب میشدم.
هر کجای کار میلنگد باید اصلاح شود، بالاتر از دانشجو آن استاد بیادب و لیبرال و ضدایرانی که فرق هویج و ترب را نمیداند و توسط همین سیستم فشل و بیعرضه گزینش وزارت علوم در دولت مهرورز به صورت کیلویی و گترهای استخدام شده و حالا ادعایش را قطار باری نمیکشد و نقش اصلی در تحریک دانشجو را دارد باید ادب شود و به او گفت که در دانشگاه باید تدریس کرد، نه اینکه به جای درس نشست و یکسره مباحث سیاسی را به خورد فرد جوانی داد که همواره در معرض انواع خطر قرار دارد.
در پایان باز هم تاکید میکنم باید مدارس غیرانتفاعی به عنوان اصلی زیرساخت بیعدالتی اجتماعی در کشور منحل شوند، هیچ دانشآموزی نباید بر دانشآموز دیگر ارجحیت داشته باشد و همه باید از یک سیستم آموزشی بهره بگیرند، مراکز و موسسات کنکور باید بساطشان برچیده شود، در متون درسی و آموزشی در دوره ابتدایی باید اصلاحات شدید و صریحی صورت بگیرد و گروه بیسوادی که سالهای سال است در خیابان ایرانشهر کنگر خورده و دارند افکار تاریک خود را به خورد دانشآموزان میدهند که خروجیاش این روزهای کشور است باید همگی اخراج شوند....
باید یک تیم دلسوز و حرفهای که حلقههای مشاوره گستردهای داشته باشند باید در این عرصه حضور پیدا کرده، وزارت آموزش و پرورش باید معیشت معلمان را مدنظر قرار داده و از آنها کار دقیقتر بخواهند و در نهایت به کسانی که به دانشگاه میآیند یادآور شد که اینجا محل تحصیل و علمآموزی است و اگر میخواهند فحاشی کنند بهتر است این مکان مقدس را که قرار است آینده کشور آنجا ساخته شود، با فحش و هتاکی بیحرمت نکنند. /جعفری