راسخون: اگرچه رحیمی، معاون اول رییس جمهور در نمایشگاه کتاب امسال گفته بود «یک بازنگری اساسی در ممیزی کتاب صورت گرفته است که خیلی از محدودیتهایی را که قبلا مطرح بوده در این بازنگری دیگر مطرح نیست» اما در عمل هنوز و با وجود تغییر معاون فرهنگی وزیر ارشاد اتفاق خاصی نیافتاده است. حتی محسن پرویز، معاون فرهنگی سابق وزیر ارشاد، با اشاره به مصوبه جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص ضوابط نشر، گفته بود: هیچ تفسیر جدیدی صورت نگرفته و اداره کتاب به همان آیین نامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1367عمل می کند.
با این حال اتفاقی دیگر این روزها فضای نشر را تحتالشعاع قرار داده است؛ بعد از سه، چهار و حتی پیش آمده که بعد از پانزده دوره انتشار یک کتاب، مجوز آن لغو و یا اجازه تجدید چاپ به ناشر داده نشده است. این اتفاق تازهای در نشر کشورمان نیست ولی گویا در خلاء قانونی به یک رویه تبدیل شده است رویهای که به جز کتاب، گریبان سینما و تئاتر و موسیقی را هم گرفته و بعید نیست خیلی زود برای همه به امری بدیهی بدل شود.
توقف انتشار یک کتاب و لغو مجوز آن نه تنها برای مخاطبان کتاب سوال برانگیز است، بلکه بدون تردید عواقبی در پی دارد که فقط هم متوجه دست اندرکاران تولید کتاب نخواهد بود.
عواقب توقف انتشار کتاب
بنابر این گزارش به نقل از خبر آنلاین، اولین پیامد توقف انتشار یک کتاب و لغو مجوز آن، خسارت مالی به ناشر، نویسنده یا مترجم است اما این اتفاق عواقب بیشتر و مهمتری را درپی دارد که به مسائل مادی هم ختم نمیشود. حسین دهقان، مدیر نشر جامی که کتاب «سفر به انتهای شب» از جمله آثار متوقف شده آن است درباره پیامدهای لغو مجوز انتشار یک کتاب بعد از چند دوره، میگوید: «وقتی مجوز انتشار مجدد یک کتاب لغو میشود، هم حقوق مادی و هم حقوق معنوی ناشر و نویسنده یا مترجم از بین میرود. ناشر دیگر نمیتواند از تجدید چاپ کتاب سود ببرد، نویسنده یا مترجم حق التایف دریافت نخواهد کرد و در نهایت وقتی کتاب در دسترس نباشد، بعد از دو، سه یا چهار سال نه تنها کتاب، بلکه نویسنده یا مترجم نیز فراموش خواهند شد.»
احمدرضا صالحی مدیر نشر معین از جمله ناشرانی که لغو مجوز را تجربه کرده است، درباره ضررهای مادی و معنوی لغو مجوز تجدید انتشار یک کتاب میگوید: «اولین پیامد این اتفاق زیان مالی برای ناشر است اما عواقب جدیتر و وحشتناکتر آن سلب اعتماد خواننندگان کتاب است. وقتی مخاطب کتاب احساس کند به سادگی مجوز کتابهایی که قبلا صادر شده، لغو میشود، احساس میکند با کتابهایی در بازار کتاب روبروست که بر اساس سلیقه افرادی خاص وارد بازار شدهاند و در نتیجه به کتابهای موجود هم اعتماد نمیکند. بارها شده وقتی کتابی را به مشتری میدهیم، نسخه قدیمی آن را میخواهد چون گمان میکنند هر کتابی که به تازگی وارد بازار شده، حتما سانسور شده است.»
صالحی در این باره توضیح میدهد: «وقتی کتابی به این ترتیب از بازار حذف میشود، نسخه زیراکسی آنها سر از کتابفروشیهای زیر زمینی در میآورد و ناشر در حالی متضرر میشود که آن کتاب در بازار غیر رسمی عرضه میشود و به دست مخاطب میرسد اما خودش به عنوان تولید کننده کتاب از آن سودی عایدش نمیشود. فردای روزی که وزارت ارشاد یکی از کتابهای گارسیامارکز را از بازار جمع کرد، نسخه زیراکسی آن پای کوههای دربند و درکه و درآباد به جوانان فروخته میشد!»
به اعتقاد این ناشر چنین برخوردی با کتابهایی که چندین بار تجدید چاپ شدهاند، باعث میشود کتابی را که ناشر هزینه تالیف یا ترجمه، حروفچنی، صفحه آرایی، غلط گیری، فیلم و زینک و چاپش را پرداخت کرده از روشی دیگر به دست مخاطب برسد.
صالحی درباره میزان ضرر مادی به ناشر در چنین شرایطی میگوید: «یک ناشر گاه از سه تا ده و یا حتی 15 سال برای تولید یک کتاب هزینه میکند و وقتی آن کتاب چاپ نشود، همه این هزینهها به باد خواهد رفت. تصور کنید در حالیکه ما با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنیم از اداره دارایی برای مالیات فشار میآورند و پا درمیانی اتحادیه هم نتیجه ندارد. همه این چیزهاست که دست به دست هم میدهند و در نهایت کتاب و کتابخوانی رونقش را از دست میدهد و مردم ما سطحیتر میشوند.»
با این حال اتفاقی دیگر این روزها فضای نشر را تحتالشعاع قرار داده است؛ بعد از سه، چهار و حتی پیش آمده که بعد از پانزده دوره انتشار یک کتاب، مجوز آن لغو و یا اجازه تجدید چاپ به ناشر داده نشده است. این اتفاق تازهای در نشر کشورمان نیست ولی گویا در خلاء قانونی به یک رویه تبدیل شده است رویهای که به جز کتاب، گریبان سینما و تئاتر و موسیقی را هم گرفته و بعید نیست خیلی زود برای همه به امری بدیهی بدل شود.
توقف انتشار یک کتاب و لغو مجوز آن نه تنها برای مخاطبان کتاب سوال برانگیز است، بلکه بدون تردید عواقبی در پی دارد که فقط هم متوجه دست اندرکاران تولید کتاب نخواهد بود.
عواقب توقف انتشار کتاب
بنابر این گزارش به نقل از خبر آنلاین، اولین پیامد توقف انتشار یک کتاب و لغو مجوز آن، خسارت مالی به ناشر، نویسنده یا مترجم است اما این اتفاق عواقب بیشتر و مهمتری را درپی دارد که به مسائل مادی هم ختم نمیشود. حسین دهقان، مدیر نشر جامی که کتاب «سفر به انتهای شب» از جمله آثار متوقف شده آن است درباره پیامدهای لغو مجوز انتشار یک کتاب بعد از چند دوره، میگوید: «وقتی مجوز انتشار مجدد یک کتاب لغو میشود، هم حقوق مادی و هم حقوق معنوی ناشر و نویسنده یا مترجم از بین میرود. ناشر دیگر نمیتواند از تجدید چاپ کتاب سود ببرد، نویسنده یا مترجم حق التایف دریافت نخواهد کرد و در نهایت وقتی کتاب در دسترس نباشد، بعد از دو، سه یا چهار سال نه تنها کتاب، بلکه نویسنده یا مترجم نیز فراموش خواهند شد.»
احمدرضا صالحی مدیر نشر معین از جمله ناشرانی که لغو مجوز را تجربه کرده است، درباره ضررهای مادی و معنوی لغو مجوز تجدید انتشار یک کتاب میگوید: «اولین پیامد این اتفاق زیان مالی برای ناشر است اما عواقب جدیتر و وحشتناکتر آن سلب اعتماد خواننندگان کتاب است. وقتی مخاطب کتاب احساس کند به سادگی مجوز کتابهایی که قبلا صادر شده، لغو میشود، احساس میکند با کتابهایی در بازار کتاب روبروست که بر اساس سلیقه افرادی خاص وارد بازار شدهاند و در نتیجه به کتابهای موجود هم اعتماد نمیکند. بارها شده وقتی کتابی را به مشتری میدهیم، نسخه قدیمی آن را میخواهد چون گمان میکنند هر کتابی که به تازگی وارد بازار شده، حتما سانسور شده است.»
صالحی در این باره توضیح میدهد: «وقتی کتابی به این ترتیب از بازار حذف میشود، نسخه زیراکسی آنها سر از کتابفروشیهای زیر زمینی در میآورد و ناشر در حالی متضرر میشود که آن کتاب در بازار غیر رسمی عرضه میشود و به دست مخاطب میرسد اما خودش به عنوان تولید کننده کتاب از آن سودی عایدش نمیشود. فردای روزی که وزارت ارشاد یکی از کتابهای گارسیامارکز را از بازار جمع کرد، نسخه زیراکسی آن پای کوههای دربند و درکه و درآباد به جوانان فروخته میشد!»
به اعتقاد این ناشر چنین برخوردی با کتابهایی که چندین بار تجدید چاپ شدهاند، باعث میشود کتابی را که ناشر هزینه تالیف یا ترجمه، حروفچنی، صفحه آرایی، غلط گیری، فیلم و زینک و چاپش را پرداخت کرده از روشی دیگر به دست مخاطب برسد.
صالحی درباره میزان ضرر مادی به ناشر در چنین شرایطی میگوید: «یک ناشر گاه از سه تا ده و یا حتی 15 سال برای تولید یک کتاب هزینه میکند و وقتی آن کتاب چاپ نشود، همه این هزینهها به باد خواهد رفت. تصور کنید در حالیکه ما با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنیم از اداره دارایی برای مالیات فشار میآورند و پا درمیانی اتحادیه هم نتیجه ندارد. همه این چیزهاست که دست به دست هم میدهند و در نهایت کتاب و کتابخوانی رونقش را از دست میدهد و مردم ما سطحیتر میشوند.»
«حامد کنی» مدیر انتشارات روزبهان هم از جمله ناشرانی است که لغو انتشار مجدد کتاب را تجربه کرده است. او درباره عواقب این اتفاق میگوید: «کتابهایی که به چاپهای متعدد میرسند، نتیجه و ثمره آزمون و خطای یک ناشر هستند. همه کتابهای یک ناشر به چاپهای متعدد نمیرسند، برخی سوخت میشوند، برخی فقط چند دوره معدود تجدید چاپ میشوند و در نهایت ناشر همه هزینه تولید کتاب را از همین کتابهایی به دست میآورد که به چاپهای چندم میرسند. بنابراین وقتی مجوز این کتابها بعد از چند دور لغو میشود ناشر بسیار بیشتر از هزینه تولید همان کتاب متضرر میشود و در برخی موارد همه روند مالی یک ناشر بهم میریزد.»
این ناشر معتقد است که این ضررها ناشی از ممیزی کتاب است و اصولا ضرری که ممیزی به نشر وارد میکند، فقط مربوط به لغو امتیاز یک کتاب در چندمین دوره انتشارش نیست. او در این باره توضیح میدهد: «تا زمانی که مشکل ممیزی وجود داشته باشد، مخاطب به کتابهای موجود در بازار اعتماد نمیکند چرا که نگران است مبادا به اصل مطلب به طور کامل دست نیابد. او احساس میکند کسی قبلا با سلیقه خود به کتابی که در دست اوست رسیدگی کرده و برایش تصمیم گرفته که چه جیزی را بخواند و چه چیزی را نخواند.»
در میان ناشرانی که با شیوه ممیزی مشکل پیدا کردهاند، بسیاری حاضر به گفت و گو و نقد این مقوله نیستند و به گفته خودشان ترجیح میدهند شرایط را همان گونه که هست بپذیرند و به جای ایجاد تنش، به کسب و کارشان بپردازند. یکی از این ناشران، که بارها با مشکل لغو امتیاز کتاب روبرو شده، در این باره میگوید: «مسائل متعددی در حوزه کتاب نتیجه شیوه ممیزی، هستند. اصولا ممیزی با این شیوه، کارآمد نیست و خودش، خودش را نقض میکند. ما بارها و بارها با مسئولان دلسوزانه در این باره حرف زدیم و مشکلات این شیوه را روشن کردیم. اما بیفایده بوده است، بنابراین بهتر است این شرایط را با همه قواعدش بپذیریم.»
ممیزی از نوعی دیگر
به اعتقاد بسیاری از اهالی نشر، لغو مجوز نشر یک کتاب بعد از چند دوره هیچ دلیلی نمیتواند داشته باشد جز اینکه این سلیقه ممیز است که برای آینده یک کتاب و شاید حیات یک ناشر تصمیم میگیرد.
احمدرضا صالحی درباره اعمال سلیقه در این زمینه میگوید: «وقتی من برای کتابی مجوز گرفتهام؛ این مجوز را از وزارت ارشاد گرفتهام، پس چه اتفاقی میافتد که بعد از مدتی با عوض شدن یک وزیر یا مسئول، پارامترها عوض میشود و مجوز کتاب لغو میشود؟ برای اینکه مسئول جدیدی که میآید نظر مسئول قبلی را قبول ندارد. در حالی که کتاب مثل روزنامه نیست که یک شبه بسته شود و یک روزه هم عمرش تمام شود. ناشر برای کتاب هزینه میکند و نباید هر دوره نگران این مسئله باشد که تمام سرمایهگذاریهایش به باد برود.»
این ناشر ضمن انتقاد از برخورد سلیقهای ممیزان کتاب، به تنوع نظر و دیدگاه در ایران اشاره میکند و احترام به همه این دیدگاهها را راه چاره میداند. او در این باره توضیح میدهد: «ایران سرزمینی است با قومیت و جعرافیای متنوع. طبیعی است در چنین کشوری افراد با روحیات مختلف و عقاید متنوع زندگی کنند. اختلاف سلیقه اولین نتیجه تعامل افراد چنین جامعهای است. بنابراین باید یاد بگیریم به جای اتکا به سلایق، پارامترها و مولفههایی را تحت عنوان قانون مشخص کنیم و همه به همانها وفادار باشیم.»
مدیر نشر معین که معتقد است داشتن مجوز نشر برای یک ناشر کافیست که دستش در انتشار کتاب باز باشد، درباره نیاز به گرفتن مجوز برای تک تک کتابهایش میگوید: «من ناشری هستم که از وزارت ارشاد همین کشور مجوز دارم و لابد صلاحیت این کار را داشتهام. چارچوبهای کارم را میشناسم و حرفهام همین است. آن وقت همان دستگاهی که به من مجوز داده از من میخواهد بخشی از یک کتاب را که دست نویسندهاش از دنیا کوتاه است بعد از سالها چاپ و انتشار حذف کنم. من مسلمانم و اعتقادم به من اجازه نمیدهد بعد از این همه سال برای گرفتن مجوز تجدید چاپ رمانی از احمد محمود، بخشی از کتاب این نویسنده را حذف کنم.»
اما حسین دهقان مدیر نشر جامی معتقد است فضای ممیزی کتاب در کشور ما به هیچ ترتیبی تغییر نخواهد کرد، بنابراین حرف زدن دربارهاش فایده نخواهد داشت.
این ناشر معتقد است که این ضررها ناشی از ممیزی کتاب است و اصولا ضرری که ممیزی به نشر وارد میکند، فقط مربوط به لغو امتیاز یک کتاب در چندمین دوره انتشارش نیست. او در این باره توضیح میدهد: «تا زمانی که مشکل ممیزی وجود داشته باشد، مخاطب به کتابهای موجود در بازار اعتماد نمیکند چرا که نگران است مبادا به اصل مطلب به طور کامل دست نیابد. او احساس میکند کسی قبلا با سلیقه خود به کتابی که در دست اوست رسیدگی کرده و برایش تصمیم گرفته که چه جیزی را بخواند و چه چیزی را نخواند.»
در میان ناشرانی که با شیوه ممیزی مشکل پیدا کردهاند، بسیاری حاضر به گفت و گو و نقد این مقوله نیستند و به گفته خودشان ترجیح میدهند شرایط را همان گونه که هست بپذیرند و به جای ایجاد تنش، به کسب و کارشان بپردازند. یکی از این ناشران، که بارها با مشکل لغو امتیاز کتاب روبرو شده، در این باره میگوید: «مسائل متعددی در حوزه کتاب نتیجه شیوه ممیزی، هستند. اصولا ممیزی با این شیوه، کارآمد نیست و خودش، خودش را نقض میکند. ما بارها و بارها با مسئولان دلسوزانه در این باره حرف زدیم و مشکلات این شیوه را روشن کردیم. اما بیفایده بوده است، بنابراین بهتر است این شرایط را با همه قواعدش بپذیریم.»
ممیزی از نوعی دیگر
به اعتقاد بسیاری از اهالی نشر، لغو مجوز نشر یک کتاب بعد از چند دوره هیچ دلیلی نمیتواند داشته باشد جز اینکه این سلیقه ممیز است که برای آینده یک کتاب و شاید حیات یک ناشر تصمیم میگیرد.
احمدرضا صالحی درباره اعمال سلیقه در این زمینه میگوید: «وقتی من برای کتابی مجوز گرفتهام؛ این مجوز را از وزارت ارشاد گرفتهام، پس چه اتفاقی میافتد که بعد از مدتی با عوض شدن یک وزیر یا مسئول، پارامترها عوض میشود و مجوز کتاب لغو میشود؟ برای اینکه مسئول جدیدی که میآید نظر مسئول قبلی را قبول ندارد. در حالی که کتاب مثل روزنامه نیست که یک شبه بسته شود و یک روزه هم عمرش تمام شود. ناشر برای کتاب هزینه میکند و نباید هر دوره نگران این مسئله باشد که تمام سرمایهگذاریهایش به باد برود.»
این ناشر ضمن انتقاد از برخورد سلیقهای ممیزان کتاب، به تنوع نظر و دیدگاه در ایران اشاره میکند و احترام به همه این دیدگاهها را راه چاره میداند. او در این باره توضیح میدهد: «ایران سرزمینی است با قومیت و جعرافیای متنوع. طبیعی است در چنین کشوری افراد با روحیات مختلف و عقاید متنوع زندگی کنند. اختلاف سلیقه اولین نتیجه تعامل افراد چنین جامعهای است. بنابراین باید یاد بگیریم به جای اتکا به سلایق، پارامترها و مولفههایی را تحت عنوان قانون مشخص کنیم و همه به همانها وفادار باشیم.»
مدیر نشر معین که معتقد است داشتن مجوز نشر برای یک ناشر کافیست که دستش در انتشار کتاب باز باشد، درباره نیاز به گرفتن مجوز برای تک تک کتابهایش میگوید: «من ناشری هستم که از وزارت ارشاد همین کشور مجوز دارم و لابد صلاحیت این کار را داشتهام. چارچوبهای کارم را میشناسم و حرفهام همین است. آن وقت همان دستگاهی که به من مجوز داده از من میخواهد بخشی از یک کتاب را که دست نویسندهاش از دنیا کوتاه است بعد از سالها چاپ و انتشار حذف کنم. من مسلمانم و اعتقادم به من اجازه نمیدهد بعد از این همه سال برای گرفتن مجوز تجدید چاپ رمانی از احمد محمود، بخشی از کتاب این نویسنده را حذف کنم.»
اما حسین دهقان مدیر نشر جامی معتقد است فضای ممیزی کتاب در کشور ما به هیچ ترتیبی تغییر نخواهد کرد، بنابراین حرف زدن دربارهاش فایده نخواهد داشت.
حامد کنی، مدیر نشر روزبهان به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در زمینه نشر کتاب اشاره میکند و میگوید: «ممیزی به این شکل اصلا قانونی نیست. براساس قانون، ناشر بعد از دریافت مجوز نشر دیگر نیازی به گرفتن مجوز برای هر کتابی ندارد چه برسد به این که بخواهد برای کتابی که قبلا به چاپ رسیده هم مجوز بگیرد.»
این ناشر درباره اعتقادش به قانونی نبودن ممیزی، توضیح میدهد: «همین حالا بعدی از ممیزی به ناشر اعلامیه رسمی نمیدهند. نظر ممیز روی یک کاغذ ساده که نه سربرگ وزارت ارشاد است و نه نام و نشان و امضایی دارد به ناشر ابلاغ میشود. بنابراین رسمیت ندارد و حتی بر اساس آن نمیتوان به قوه قضائیه شکایت کرد.»
ناشر دیگری که او نیز به ناکارآمد بودن ممیزی نقد دارد و سلیقهای بودن جریان ممیزی را مهمترین مشکل آن میداند، از زاویهای دیگر به مقوله ممیزی نگاه میکند و میگوید: «در کشور ما ناشران سیاسی نیستند، نویسندگان هم عموما سیاسی نیستند اما مقوله کتاب به امری سیاسی بدل شده است. همانقدر که یک ناشر یا نویسنده درگیر مسئلهای به نام ممیزی است، مسئولان نیز با این مقوله درگیر میشوند. هر وزیری که بر سر کار میآید، مخالفانی دارد که برای خالی کردن زیر پایش به سراغ کتابهایی میروند که در دوره وزارت او منتشر شده و از هر چیزی ممکن است مسئله بسازند، این است که وزرا ممیزی را سخت میگیرند و مراقبند در دوران مسئولیتشان بهانه به دست مخالفانشان ندهند. در این میان کتاب است که قربانی میشود.»
حتی با این نوع نگاه به ممیزی باز این نتیجه حاصل میشود که فضای ممیزی، تولید کتاب و شاید در گسترهای وسیعتر مقوله فرهنگ در کشور ما از نبود قانون، عملی نشدن قانون یا ناکارآمدی قوانین رنج میبرد و در نتیجه رفتار و برخورد سلیقهای شکل میگیرد.
آذر مهاجر
این ناشر درباره اعتقادش به قانونی نبودن ممیزی، توضیح میدهد: «همین حالا بعدی از ممیزی به ناشر اعلامیه رسمی نمیدهند. نظر ممیز روی یک کاغذ ساده که نه سربرگ وزارت ارشاد است و نه نام و نشان و امضایی دارد به ناشر ابلاغ میشود. بنابراین رسمیت ندارد و حتی بر اساس آن نمیتوان به قوه قضائیه شکایت کرد.»
ناشر دیگری که او نیز به ناکارآمد بودن ممیزی نقد دارد و سلیقهای بودن جریان ممیزی را مهمترین مشکل آن میداند، از زاویهای دیگر به مقوله ممیزی نگاه میکند و میگوید: «در کشور ما ناشران سیاسی نیستند، نویسندگان هم عموما سیاسی نیستند اما مقوله کتاب به امری سیاسی بدل شده است. همانقدر که یک ناشر یا نویسنده درگیر مسئلهای به نام ممیزی است، مسئولان نیز با این مقوله درگیر میشوند. هر وزیری که بر سر کار میآید، مخالفانی دارد که برای خالی کردن زیر پایش به سراغ کتابهایی میروند که در دوره وزارت او منتشر شده و از هر چیزی ممکن است مسئله بسازند، این است که وزرا ممیزی را سخت میگیرند و مراقبند در دوران مسئولیتشان بهانه به دست مخالفانشان ندهند. در این میان کتاب است که قربانی میشود.»
حتی با این نوع نگاه به ممیزی باز این نتیجه حاصل میشود که فضای ممیزی، تولید کتاب و شاید در گسترهای وسیعتر مقوله فرهنگ در کشور ما از نبود قانون، عملی نشدن قانون یا ناکارآمدی قوانین رنج میبرد و در نتیجه رفتار و برخورد سلیقهای شکل میگیرد.
آذر مهاجر