ویرایش عکس خرداد 99
راسخون : گران ترین ستاره جشنواره امسال چه کسی بود؟
جرقه این کار، موقع جشنواره فیلم فجر در ذهنمان زده شد. وقتی درساعات استراحت وبین سانس درلابی مرکز همایش های برج میلاد، چای و شیرینی مزه مزه می کردیم. سر درد دل اهالی سینما باز بود وطبق معمول شکایت از اوضاع سینما... اما آن چیزی که عجیب بود عدد ورقم های مربوط به دستمزدهای بازیگران بود که صدای ملت از تهیه کننده تا روزنامه نگار را درآورده بود. عددها خیلی اوج گرفته بود. ما قبلاً در دی سال 85 ودر شماره 103 ودر پرونده ای مفصل به دستمزد بازیگران ستاره پرداخته بودیم که اتفاقاً جنجال زیادی هم به پا کرد وکار به پخش بدون منبع آن از 20:30 رسید. درآن پرونده ده صفحه ای، امیر قادری وگروه سینمای ما با استناد به شنیده ها و منابع اطلاعاتی در دفاتر فیلمسازی، سعی کردند تا بخشی ازاین دستمزدها را که مثل همه امورمالی درمملکت ما در هاله ای ابهام قرار دارد، رونمایی کنند. در آن پرونده، گران ترین دستمزدها حول وحوش 20 میلیون تومان می چرخید ولی حالا بعداز گذشت چهار سال، این رقم ده برابر شده وحرف از عددهایی است که سه رقمی اند.
محمد رضا گلزار
بازهم ناجی گیشه 000/000/200 تومان
1. محمدرضا گلزار در جشنواره فجر امسال با فیلم «شش نفر زیر باران» حاضر بود. فیلمی که او بار دیگر در آن در نقش خودش بازی کرده. نقشی که پیش ازاین آن را در فیلم «توفیق اجباری» تجربه کرده بود. بنابراین بازی او در «شش نفر زیر باران» نمی تواند سنگ محک خوبی برای سنجش عیار بازیگری او باشد؛ فیلمی که در آن چیزی فراترازآنچه از گلزار توقع می رود. خواسته نشده واو هم درهمان حد وحدود استانداردهای خود در فیلم تازه عطشانی بازی کرده اما عیار او دراین فیلم فقط درزمان اکران عمومی مشخص می شود. گلزار قرار است نجات دهنده این فیلم به غایت معمولی در گیشه باشد. اگر «شش نفر زیر باران» اکران موفقی داشته باشد وبتواند خود را وارد یا حتی نزدیک به باشگاه میلیاردی ها کند.
نشان می دهد که گلزار دراین فیلم موفق بوده وهمچنان قدرت این را دارد که فیلم های معمولی یا حتی ضعیف را در گیشه به فیلم هایی قدرتمند تبدیل کند. بی شک سال 90 سال سرنوشت سازی برای آقای سوپراستارخواهد بود.
2. در رابطه با دستمزد محمد رضا گلزار در پروژه های مختلف حرف وحدیث های زیادی مطرح است. حرف و حدیث هایی که از زمان بازی در فیلم «دوخواهر» و دستمزد 70، 80 میلیونی او آغاز شد وبا دستمزد 90 میلیونی اودر فیلم «دموکراسی ...» ادامه پیدا کرد وحالا به دستمزد 200 میلیونی او در «شش نفرزیرباران » ختم شده است. دستمزدهایی که همیشه بحث های حاشیه ای زیادی پیرامون خود به وجود آورده وهمه در پی درآوردن زیر وبم آن بوده اند اما درهمه این سال ها ودر پی همه این کنکاش ها، این مساله مطرح نشده که چرا نباید گلزار چنین دستمزدهایی بگیرد واصلاً اشکال این بالا بودن دستمزد او چیست.
مگرغیرازاین است که فیلمی مثل «دوخواهر» فقط و فقط به واسطه حضور محمدرضا گلزار به چنین فروشی دست پیدا کرده، پس چرا نباید او سهم خود را ازاین فیلم یا هر فیلم دیگری طلب کند. فیلم هایی که مطمئناً بدون حضور او جایی در رنکینگ فروش فیلم ها نخواهند داشت. این واقعیتی است که غیر قابل کتمان که باید آن را پذیرفت. دستمزد گلزار به میزان موفقیتی که فیلم هایش در گیشه به دست می آورد رقمی است معقول و درحد یک سوپراستار.
بهرام رادان
ماجرای بهرام رادان و خاله خرسه! 000/000/150تومان
البته که سخت است. شما نگاه کنید به فوتبال ، وقتی وضع تیم ملی مان آن طوری است و وضع باشگاه هایمان آن طوری، وقتی یک تیم نمی تواند روی زمین درست بازی کند و تماشاگرها از استادیوم ها فراری شده اند. خب ازاین فوتبال چطور انتظار داشته باشیم که ستاره هایش محبوب مردم باشند وهر روز چهره تازه ای گل کند.
فوتبال ما امروز ستاره ندارد برای اینکه ازاین فوتبال نیمه جان، ستاره نمی تواند دربیاید. سینما هم همین است هر سال با سوبسید دولتی همین طور 70-60 تا، بلکه بیشتر فیلم ساخته می شود اما چه فیلمی؟ واقعاً چند تایشان قابل تحملند، حتی خوب وتماشایی هم نه.
خب دراین سینما هم ستاره ماندن سخت است.وقتی ممکن است تو هر سه چهار سال یک بار هم پیشنهاد دندان گیری از یک کارگردان گردن کلفت نداشته باشی. آن وقت اگر حامد بهداد باشی کارت می کشد به جایی که به بازی در فیلم درب و داغان کیمیایی رضایت بدهی وسرت را بالا بگیری که بازیگر محبوب استادی واگر بهرام رادان باشسی می روی آدمکش بازی می کنی و چهار انگشتی؛ البته درکنار بی پولی و تردید. این اتفاقی است که امسال هم از بهرام رادان شاهد بودیم. دو فیلم به نام های «راه آبی ابریشم» و «یکی ازما دو نفر» که از هیچ کدام آبی گرم نشد. بهرام رادان می تواند مدعی باشد که دراین دو فیلم باز هم ژانرها ونقش های تازه ای را تجربه کرده وبا دو کارگردان با تجربه ومدعی به میدان رفته؛ اما چه فایده؟ او بعد از بازی اش در نقش علی سنتوری که مورد توجه خیلی ها قرار گرفت - ومن جزوشان نبودم چون توقعم از بهرام بیشتر است- همین طور فیلم به فیلم جلو آمده اما بعید می دانم خودش هم خیلی با کارهایش حال کرده باشد. فیلم متوسطی مثل «بی پولی»، چند صحنه قابل قبول در «کنعان» و ... اما اینها برای کسی که می خواهد سوپراستار باشد بس است "بهرام رادان، گلزار نیست که برایش همه چیز به گیشه ختم شود واین را دیگر همه می دانند، اما به نظرم جدا از وضعیت بی رمق سینما و پیشنهادات محدود، او هم با طناب سینمایی نویس هایی توی چاه رفته که می گویند سینما هم یک جور سیرک است.
باید پاپ کورن بخوریم وبازی ها را تماشا کنیم وخوش باشیم. قبل از جشنواره یکی از همین منتقدهای عزیز در مجله سینمایی 24 مطلبی نوشته بود وتیتر زده بود. «بی خیالی، می خواهیم سینما بازی کنیم!» یا یک چیزی توی این مایه ها. منظورش هم این بود که جدی نگیرید. این فیلم ها همه نمایش است و می خواهیم دور هم خوش باشیم ویکی کارگردان می شود ویکی بازی می کند ویکی هم می شود سینمایی نویس وبا خوشحالی درباره آنهامی نویسد. نتیجه این «ول کن بذارخوش باشیم» که توی مخ خیلی از بازیگرها هم رفته، از کیانیان وحامد بهداد بگیر تا بهرام رادان، این می شود که آدم فیلم به فیلم از آدمکش به راه آبی ابریشم و از این یکی به «یکی ازما دو نفر» برود ونقش های مختلف را بازی کند ولباس های مختلف را بپوشد. دلخوش به اینکه بازی است وبازیگری. با این تئوری که هالیوود هم همین است وجورج کلونی هم همین. ما حصل این خوش خیالی همین فیلم هایی است که امسال در جشنواره شاهدش بودیم. همین بازی ها وهمین منتقدها که البته دارند از پول سینما ارتزاق می کنند وبا بازیگر وکارگردان رفیقند وبا دوستی خاله خرسه شان حتی آدم موجه و قابل تاملی مثل رادان را به جایی می رسانند که هر چند سال یک بار بخواهیم فیلم خوبی از او ببینیم. این همه هزینه و شلوغ بازی، برای سینمایی که خروجی اش دریغ است وحسرت. خیل عزاداران بالای سر قبری که مرده توی آن نیست. هیاهوی بسیار برای هیچ.
حامد بهداد
انفجار کنترل شده 000/000/80تومان
هر وقت کارگردان بالای سر بهداد حواسش به بازی اش بوده واجازه نداده او هر کاری می خواهد جلوی دوربین بکند - به قول اهل فن بازی اش «کنترل شده » بوده - نتیجه کار درخشان ازآب درآمده است. مثلاً چه کسی فکرش را می کرد بهداد بتواند نقش یک شخصیت آرام و غمگین را این قدر خوب در بیاورد که در «هرشب تنهایی » صدر عاملی می بینیم؟
در «سعادت آباد» هم میری می دانسته باید با او چه کارکند. شخصیت بهداد دراین فیلم گرچه باز یک آدم برون ریز پرهیجان وانرژی است. با این حال بازی اش حتی درمقابل شخصیت های به نسبت آرامی مثل لیلا حاتمی یا هنگامه قاضیانی چندان جلب توجه نمی کند وبه اصطلاح از بازی آنها نمی دزدد. خب البته سعادت آباد با توجه به همین شخصیت، اتفاق تازه ای درکارنامه مارلون براندوی ما محسوب نمی شود؛ با این حال اما جزو بهترین نقش آفرینی های
او در جلد چنین آدمی است؛ صحنه ای که در پس زمینه محوبی آنکه زوم دوربین روی او باشد دور خودش می چرخد یا وقتی به لیلا می گوید: « با بهرام نیم ساعت رو بالکن چی داشتین پچ پچ می کردین؟» وجواب می شنود: «هیچی» ودوباره با همان لحن می پرسد: «پس چی داشتین نیم ساعت پچ پچ می کردین؟» از اوج های بازی اوست.
شهاب حسینی
استاندارد جهانی 000/000/60 تومان
سید حسان عمادیاولش خواستم بگویم «یک اتفاق تازه» ولی بعد دیدم اتفاق تازه در کارنامه کسی که «شمعی در باد» و «دلشکسته» و «محیا» را در فهرست نقش هایش دارد. اتفاق تازه ای نیست (بی توجه به خود فیلم ها، فقط شخصیت ها را در سه اثر با هم مقایسه کنید تا روشن شود چه می خواهم بگویم). حسینی با «جدایی نادراز سیمین » یک بار دیگر ثابت می کند که بازیگری برایش خیلی بیشتر وجدی تراز «سوپراستار بودن» و«شمایل شدن» است . شخصیت چند لایه وپیچیده حجت که بازی کردنش در هر موقعیت ریزه کاری های خاصی را می طلبد.
مثلاً التماس چشم هایش را وقتی برای درخواست کار، پشت پیشخوان بانک نادر را می بیند بگذارید کنار فوران خشم همین نگاه وقتی بعد مردن طفلش باز با نادر مواجه می شود به مثابه هفت خانی بوده که او سر بلند از آن بیرون آمده است. خب البته در بعضی لحظات معدود- مثل خود زنی درسکانس های پایانی - زیاده روی بازی اش را چندان دوست ندارم. اما اینها واقعاً در طول فیلم استثناست.
حسینی در مصاحبه ای گفته ما بازیگران با استاندارد جهانی کم نداریم؛ منتها سینمای ما دراین سطح نیست که این افراد بتوانند سری بین سرها در بیاورند. (از حافظه نقل می کنم). جدایی نادر از سیمین نشان می دهد بدون شک خودش یکی از مثال های همین گزاره است.
997