ویرایش عکس آذرماه 98
راسخون : شنیدن نام «مریم کاویانی» تداعیگر سریال «او یک فرشته بود» است چرا که این بازیگر با این سریال مطرح و محبوب شد و به قول خود او این سریال برایش یک معجزه کاری بود.
ویژگی خاص کاویانی در عرصه بازی این است که برخلاف بازیگران گاه پرمدعا که در سینما و تلویزیون نقششان با یک الگوی خاص در یک شخصیت رقم میخورد و بارها مکرر میشوند، به ورطه تکرار نیفتاده و هر بار با یک شخصیت جدید در تلویزیون ظاهرشده است. جدیدترین قالب شخصیتی او، خانم وکیلی است به نام «فرهمند» که در سریال راه طولانی استاد دانشگاه سمانه امیری است و با گرفتار شدن مرتضی امیری (پدر سمانه) وکالت او را به عهده میگیرد. این بازیگر محبوب و بیادعا که تازهترین کارش یعنی راه طولانی که این روزها روی آنتن شبکه یک است، در خصوص بازیاش در این سریال با خبرنگار «جوان» به گفتوگو نشست که این گفتوگو را در ادامه این نوشتار میخوانید.
خانم کاویانی با توجه به غیبت نسبتاً طولانیتان در تلویزیون بفرمایید به طور کلی اولویت اول شما برای پذیرفتن نقش خاصه پذیرفتن شخصیت «خانم فرهمند» چه بود؟
من با کارگردانهای زیادی کار کردهام و از این رو تجربهای که به دست آوردهام به من میگوید اگر قرار است کاری ساخته شود که مردم از آن لذت ببرند باید روی قصه متمرکز شد، برای اینکه مردم ما آگاه و هوشیار شدهاند و خودشان به نوعی منتقد کارها هستند و با حساب و کتابی دقیق کارهای تلویزیونی را نقد میکنند، به همین جهت همانطور که شاهد قصه پرکشش کار بودهاید و این قصه مخاطب خود را درگیر کار نموده و در مجموع آنها را راضی میکند، بنابراین من هم مثل همیشه روی جذابیت قصه متمرکز شده بودم و به خاطر قصه در این سریال بازی کردم.
معمولاً بازیگران در کار با کارگردانهای تازهکار و کسانی که تولید اولین سریالهای خود را تجربه میکنند، محتاط هستند. شما در خصوص کار با آقای کریمی چگونه عمل کردید و آیا اصولاً کار با کارگردان و تهیهکننده جزو اولویتهای شما بوده یا خیر؟
خب آقای رضا کریمی هم از کارگردانهای سینمای ماست که کاملاً کارش را میشناسد، از طرفی دفتر آقای تخت کشیان هم دفتر معتبری است که با هر کارگردانی کار نمیکند و وقتی این دو مورد در کنار هم آمدند، به لحاظ اولویت اول من که قصه و فیلمنامه خوب بود، به اینجا رسیدم که فرصت خوبی برای کار فراهم شده و باید کار کنم. همانطور که اشاره کردید مدت دو سال بود من در تلویزیون ظاهر نشدم، علت این غیبت هم این بود که منتظر پیشنهاد قصهای خوب و پربیننده بودم که با عوامل و شرایط خوبی کار شود، بنابراین مجموع این انتظارات در راه طولانی فراهم شد و من هم با دل و جان کار کردم.
قصه خوبی که اولویت اول شما بود «نقش خوب» را در خود دارد یا نقش خوب یکی دیگر از اولویتهای شماست که باید جداگانه ارزیابی شود؟
بخشی از قصه خوب به زعم من، به نقش خوب برمیگردد. نقش وکیل در ابتدا به خود من پیشنهاد شد و گزینه دیگری برای ایفای این نقش نبود، گرچه اگر به جز نقش وکیل نقش دیگری به من پیشنهاد میشد، قطعاً فرصتی میگرفتم برای فکر کردن، با این حال نقش خانم «فرهمند» که وکیل و استاد دانشگاه است را با علاقه انتخاب و کار کردم.
چرا نقش وکیل را بیچون و چرا پذیرفتید؟ این پذیرش به این خاطر بود که تاکنون در این نقش بازی نداشتهاید یا دلیل دیگری دارد؟
در اینکه وکیل یکی از نقشهای جذاب قصه است، بحثی نیست، اما سلیقه شخصی من در انتخاب نقش تاکنون اینگونه بوده که در انتخاب یک نقش بار و سنگینی درام و داستان سریال روی دوش نقشی بوده که من انتخاب کردهام. اگر به نقشهایی که تاکنون بازی کردهام توجه کرده باشید، به این مسئله برمیخورید. در داستان راه طولانی هم نقش وکیل طوری است که خیلی از فراز و فرودهای قصه به واسطه عملکرد او پیش میآید و این نقش روی داستان تأثیر میگذارد، برای همین بود که گفتم با جان و دل نقش وکیل را بازی کردم.
خود شما برای باورپذیری و نزدیک شدن به کاراکتر «وکیل» و دستیابی و کشف ویژگیهای مشترکی که وکلا از آنها برخوردارند، چه کردهاید؟
من اصولاً سعی کردهام نقشی را قبول کنم که در باورپذیری آن در نمانم. شما نقشهای من را در سریالهای «او یک فرشته بود» یا «فاصلهها» و کارهای دیگر اگر در ذهن خودتان مرور کنید، متوجه خواهید شد که مدام به دنبال این هدف بودهام و سعی کردهام در این نقش ها باورپذیری ایجاد کنم. در مورد وکیل هم بعد از مدتی که فکر و تحقیق کردم، دیدم میتوانم از پس بازی و البته باورپذیری آن برآیم.
لطف کنید بیشتر و شفافتر توضیح دهید؟
خب. من بعد از پیشنهاد بازی در این نقش روی موقعیتهای وکیل متمرکز شدم و دیدم چون این آدم وکیل خانواده و طلاق بود،فرصتی برایش پیش میآید که روی یک پرونده جنایی برای اولین بار تحقیق کند و آن را به سرانجام برساند که با تلاشهایی که در این راه میکند موفق هم میشود.
خصوصیت مشترک و منحصر به فرد شما در ایفای نقشهایی که تاکنون به عهده داشتهاید نرمش و مدارا کردن با آدمهای قصه میباشد که این خصیصه هم در «راه طولانی» کماکان به چشم میخورد، با این اوصاف به نظر میرسد شما در به انجام رساندن پرونده جنایی قصه مقداری ضعیف عمل کردهاید، نظر شما در این خصوص چیست؟
در جاهایی ممکن است بازی طوری القا کند که وکیل سادگی و لطافت خودش را دارد اما با این حال مصرانه سعی میکند گرهی که در پرونده وجود دارد را باز کند و موفق هم میشود که در این رابطه برای القای این موقعیت به مخاطب تمام سعیام را روی این بخش داستان متمرکز کردهام که به انجام رساندن پرونده جنایی توسط این وکیل باورپذیر از آب در بیاید، برای همین من نقش را براساس قصه روانشناسی کردم و فرصت نکردم برای آشنایی با این مباحث به تحقیقاتی مثل سر زدن به دادگاههای جنایی و آشنایی با پروندههای جنایی بپردازم.
در طول داستان شاهد فعالیت و تلاش مضاعف خانم فرهمند یا همان خانم وکیل قصه برای آزادی مرتضی امیری هستیم؛ تلاشی که در مقایسه با تلاش سمانه دختر امیری، اغراق شده و دلسوزانه به نظر میرسد. در حالی که هیچ انگیزه معقول و مقبولی برای این تلاش در کار اقامه نمیشود. در این باره توضیح دهید.
در جایی فرهمند به بازپرس میگوید: «این پرونده برای من حیاتی است، این حرف به این خاطر است که او تازه از رشته وکالت فارغالتحصیل شده و احتیاج دارد غیر از پروندههای خانواده یک پرونده موفق دیگری هم به کارنامه کاری خودش اضافه کند، برای همین فرهمند دلسوزانه و با تلاش زیادی که هدفش صرفاً آزادی امیری باشد پیش نمیرود بلکه این تلاش به خاطر پست بالاتر و ارتقای شغل خودش صورت میگیرد، بنابراین اگر مخاطبان قصه آن پلان کار را ندیده باشند، حق دارند چنین قضاوتی بکنند، برای همین ما یک نشانه و کلید در آن پلان گذاشتیم که تلاش فرهمند را توجیه کند.
اما قرار دادن یک نشانه در دیالوگ و در پلانی کوتاه اصلاً معقول نیست بلکه کد باید به تناوب و به صورت غیرمستقیم و به قدر کفایت در پلانها و سکانسهای قبلی و بعدی تکرار شود، طوری که اگر مخاطبی یک قسمت کار را رصد نکرد، بتواند منطق این مبحث را در قسمتهای بعدی کار دریافت کند. با این وجود خود شما این شیوه عمل را کافی و وافی میدانید؟
خب نه. حرف شما درست است. متأسفانه اشارههایی که به این موضوع شده خیلی کمرنگ و کوتاه بوده و باید بیشتر پرداخت میشد، اما خود من به شخصه نمیتوانستم چیزی اضافه کنم چون آقای کریمی به هیچ عنوان اجازه نمیدادند که یک واژه کوچک هم به دیالوگها اضافه شود، بنابراین موقعیت مانور برای من وجود نداشت که در جاهایی اشاراتی به این موضوع بکنم. /
شما می توانید آخرین اخبارایران و جهان رادر"واحداخبارواطلاع رسانی راسخون"مشاهده نمایید.