حال که اختلاف را به عنوان یکی از ارکان طبیعی جامعه مدنی و زندگی جمعی پذیرفتیم باید به این موضوع نیز اقرار کنیم که اگر افراد یک جامعه قصد تعایش مسالمت آمیز نداشته باشند و مبادی به ادب اختلاف نباشند آن جامعه جهنمی خواهد شد که در هرلحظه و هر گوشه باید منتظر باشند تا به جرم اعتقاد و مذهبت سلاخی شوند؛ چیزی که در جنگ های مذهبی نه فقط در جهان اسلام که در تمامی ادیان اتفاق افتاده و خسارات آن لکه ننگی بر تارک تاریک تاریخ تعصب مانده است.
ادب اختلاف
ادب اختلاف در واقع شیوه تعامل درست و صحیح افرادی است که با هم اختلاف نظرهای خرده و یا بنیادی دارند این ادب که در اسلام از مبانی دینی اتخاذ شده است مورد پذیرش همه انسان های منصفی است که به دور از عصبیت جاهلانه به دنبال کشف حقیقت هستند و شاید بتوان گفت تمام این آداب را می توان از فطرت سلیم نیز اتخاذ کرد.عدالت در برخورد
یکی از مشکلاتی که دامنگیر افرادی است که در یک جامعه با یکدیگر اختلاف دارند این است که به جای نقد علمی و گفتگوی امن و تضارب ارای بدون حاشیه به حاشیه سازی و خروج از مسیر عدالت روی می آورند که معمولا این کار منشاءجهالت و یا دست نشاندگی از طرف جریان های استعماری دارد. بسیار دیده می شود که افراد جاهل که گاه ژست بسیار عالمانه ای نیز دارند به تکفیر مخالف خود روی آورده و گاه پا ار از این نیز فراتر می گذارند، در حالی که اگر به قرآن کریم و سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه شیعه(علیهم السلام) رجوع کنیم چیزی کاملا برخلاف این را مشاهده می کنیم. به عنوان مثال در حال حاضر تشیع و تسنن انگلیسی، که هر دو لبه یک قیچی هستند، طوائف بزرگی از مسلمین را تکفیر می کندد و این اختصاص به شیعه و سنی نیز ندارد بلکه همان تسنن انگلیسی یا همان وهابیت بسیاری از مذاهب اسلامی اهل سنت را کافر دانسته و آن ها را طرد می کنند در حالی که قرآن کریم صراحتا روحیه تکفیر را نفی کرده و می فرماید:یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا(نساء/94)
ای اهل ایمان! هنگامی که در راه خدا [برای نبرد با دشمن] سفر می کنید [در مسیر سفر نسبت به شناخت مؤمن از کافر] تحقیق و تفحّص کامل کنید و به کسی که نزد شما اظهار اسلام می کند، نگویید: مؤمن نیستی.
حال باوجود این آیه چگونه می شود که کسی به قرآن معتقد باشد و به راحتی به تکفیر مسلمانان دست بزند؟! نمونه های ناظر به این آیه در روایات متعددی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) در دسترس است؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در روایتی می فرمایند:
اهل لا اله الا الله لاتکفروهم بذنب ولاتشهدوا علیهم بشرک[1]
کسی که گوینده لااله الا الله است، به خاطر گناه، حکم به کفر وشرکش نکنید.
لِکُلِّ قَوْمٍ نِکَاح[2]
هر طایفه ای برای خود نکاحی و ازدواجی دارد.
نکته جالب اینجاست که فقهای بزرگ شیعه به تبعیت از این روایت و روایات مشابه مولد فراش[3] را در همه مذاهب حتی بلده کفر حلال زاده می دانند و می گویند اگر فرزندی در بستر خانواده ای متولد شد حتی اگر آن خانواده کافر باشد آن فرزند حلال زاده است و به حرامزادگی رجم نمی شود و به همین دلیل اگر در دوران بلوغ اسلام آورد با او معامله مسلم حلال زاده شده و می تواند متصدی اموری شود که حلال زادگی در آن شرط است.
از این دست خلاف عدالت ها در میان مخالفان جاهل در تمام مذاهب اعم از شیعه و سنی وجود دارد در حالی که قرآن صراحتا در ماجرای اختلاف ها مومنین را به رعایت حدود عدالت کرده و می فرماید:
وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ(مائده/8)
البته شما را نباید عداوت گروهی بر آن دارد که از راه عدل بیرون روید، عدالت کنید که به تقوا نزدیک تر (از هر عمل) است، و از خدا بترسید، که البته خدا به هر چه می کنید آگاه است.
پذیرش حقیقت
یکی دیگر از چیزهای که زیر غبار تعصب کور مخفی و به مرور نابود می شود روح حقیقت پذیری است. انسان ها هر چه قدر هم اندیشمند باشند اما واقعیت این است که لااقل در حوزه نظر و اندیشه نمی توانند مصون از خطا و اشتباه باشند و چه بسا به خاطر مقدمات اشتباه در استدلال و یا شیوه استدلال نادرست به گزاره های غلطی برسند.وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَـکْـتُمُوا الْحَقَّ وَ اَ نْتُمْ تَعْلَمونَ (بقره/42)
حق را با باطل مخلوط نکنید، و حقیقت را با این که مى دانید، پنهان نکنید.
در واقع روحیه عدم پذیرش حقیقت از مخالف به خاطر جهل و نادانی و غرور و تکبر است و شخصی که به جدال باطل افتاده است گمان می کند که در صورت پذیرش حقیقت خوار و ذلیل شده و بازنده میدان است؛ در حالی که پیروز کسی است که با پذیرش حقیقت اندیشه و عمل خود را اصلاح کند و در مسیر حق قرار بگیرد؛ امیرمؤمنان(علیه السلام) در مورد کسی که از راه انکار حق به دنبال حفظ برتری و عزت خود است می فرماید:
مَن یَطلُبِ العِزَّ بغَیرِ حقٍّ یَذِلَّ و مَن عانَدَ الحقَّ لَزِمَهُ الوَهْنُ.[4]
هر کس با تکیه به غیر حقّ جویاى عزّت شود به ذلّت در افتد، و هر که با حقّ عناد ورزد خوار گردد .
پرهیز از توهین
توهین در جامعه ای که اخلاق محور نباشد سکه رایج به حساب می آید؛ مخصوصا زمانی که پای اختلافات در میان باشد؛ یکی دیگر از چیزهایی که در تعامل با مخالف باید به آن توجه شود این است که از هرگونه توهین به مقدسات، اعتقادات و شخص مخالف باید پرهیز شود؛ چراکه اگر بحث برای هدایت انسان ها به مسیر حق است باید یقین داشته باشیم که هیچ کس با توهین و تحقیر به مسیری هدایت نشده است و معمولا انسان ها پیش از آنکه عقلشان تسخیر شود عاطفه آن ها باید تسخیر شود تا حرف مخالف خود را بپذیرند و عاطفه با توهین تسخیر نخواهد شد.خدا در قرآن مؤمنین را به این واقعیت رهنمون شده است و رعایت حریم ادب را وظیفه آنان دانسته و می فرماید:
وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ(انعام/108)
و معبودانی را که کافران به جای خدا می پرستند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام خواهند داد.
فقهای بزرگ شیعه که از اهمیت رعایت ادب اختلاف در امت اسلامی به شدت آگاه بودند در طول تاریخ حکم به حرمت اهانت به مقدسات اهل سنت داده اند و این حکم حکمی صادقانه و از روی اعتقاد است چرا که چه در زمانی که شیعه قدرت سیاسی نداشت و چه اکنون که به برکت انقلاب اسلامی شیعه دارای اقتدار جهانی است این حکم ثابت است و هیچ گونه تغییری در آن رخ نداده است؛ مقام معظم رهبری(حفظه الله) در پاسخ به استفتایی از طرف مردم منطقه احسا در عربستان در مورد توهین به مقدسات اهل سنت می فرمایند:
اهانت به نمادهای برادران اهل سنت، ازجمله اتهام زنی به همسر پیامبر اسلام (عایشه) که موجب خدشه وارد شدن به شرافت او می شود، حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و بهویژه سیدالانبیاء پیامبر اعظم حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) می شود.
روحیه اخوت بعد از مباحثه
مباحثه و گفتگوی علمی از برکاتی است که مجامع علمی از آن برخوردارند و سال های سال است که کرسی های نظریه پردازی در مجامع علمی شیعه و سنی پابرجاست؛ اما نکته ای که در مورد مراعات ادب اختلاف حائز اهمیت است این است که تمام مباحثات و اختلافات باید در دایره حلقه علمی باشد و نباید نسبت به نگرش افراد نسبت به یکدیگر تاثیر بگذارد و روحیه اخوت و برادری را در عرصه عمل به روحیه کینه و عداوت تبدیل کند؛ باید توجه داشت که بحث علمی به هیچ وجه اشکالی ندارد و بزرگانی چون سلطان الواعظین مناظراتی داشته اند عمیق و دقیق که در کتاب شب های پیشاور گرد آمده است؛ اما مهم این است که این مناظرات علمی نباید به کینه و عداوت تبدیل شود و نکته مهم تر این است که به صراحت قرآن شیطان در کمین نشسته است تا بین برادران کینه و عداوت درست کند قرآن کریم در باره این اراده شیطان می فرماید:إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ(مائده/91)
همانا شیطان اراده کرده است که بین شما کینه و عداوت را نهادینه کند.
امام (علیه السلام ) فرمودند: به پیشوایان خود نگاه کنید و از آنان پیروی کنید، آن گونه که آنان رفتار می کنند شما نیز همان طور رفتار کنید، به خدا سوگند آنان به عیادت بیماران غیرشیعه شان می روند و بر جنازه هایشان حاضر می شوند و به سود و ضرر آن ها [هرچه حق باشد] گواهی می دهند و امانت های آنان را به آن ها بر می گردانند.[5]
حرف آخر
جامعه ای که اختلاف در آن از عرصه علمی به بستر عملی برسند جهنمی سیالی است که کسی در آن شبی را به خوشی نخواهد گذراند و هر روز باید با کینه به شب رسید و هر شب باید با خوف و هراس از اخبار ناخوش فردا به بستر رفت پس بهتر است حتی برای دنیایی زیبا و آرام مزین به ادب اختلاف شویم و آن را لازمه یک تعایش مهرورزانه بدانیم.پینوشت:
[1] طبرانی ،المعجم الاوسط،ج5،ص96.
[2] تهذیب الأحکام، ج7، ص472.
[3] بچه ای که در بستر خانواده به دنیا می آید را مولد فراش می گویند.
[4] تحف العقول:ص 95
[5] کافی، ج2، ص636