پویایی چرخه ی اقتصادی و جهش تولید، از طریق حمایت از صنایع داخلی و حفظ غرور ملی
اقتصاد واژه ای بسیار بزرگ و عجیبی است که عموما بر اساس جداول و اعداد و ارقام و قیمت های مختلف و ... تعریف می شود. غالبا اقتصاد را علمی پیچیده و بسیار گسترده و تخصصی می دانند که هر کسی قادر به فهم آن نیست. این نظر تا حدودی درست اما شاید تعجب کنید اگر بدانید که تمام بزرگی و گستردگی و پیچیدگی اقتصاد تنها بر اساس یک مفهوم ساده ایجاد شده است. مفهومی به نام خرید و فروش!در واقع اقتصاد چیزی جز خرید و فروش در سطوح مختلف نیست. ساده ترین نوع اقتصاد که هر کدام از ما هر روز با آن سروکار داریم همین خریدهای معمولی است که از سوپرمارکت محل انجام می دهیم یا این که لباسی را از بوتیکی می خریم و یا در بزرگترین حالت ممکن ماشین و خانه ای را معامله می کنیم.
این ها هر کدام پایه ای ترین حالت اقتصاد هستند. اگر این خرید و فروش ها را از بازار حذف کرد و به طور کلی بخواهیم به طور خیالی این خرید و فروش ها را از کل اقتصاد حذف کنیم عملا همه اقتصاد نابود می شود. اقتصاد در سطح کلان تنها هدفش این است که بتواند این خرید و فروش های کوچک را مدیریت کند.
برای درک این موضوع مثال «قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود» را در نظر بیاورید. خرید ده هزار تومانی شما به ظاهر به پیکره چند صد میلیارد تومانی اقتصاد نمی تواند هیچ ضربه ای بزند یا به آن کمکی کند. اما اگر این ده هزار تومان توسط میلیون ها نفر انسان خریداری شده باشد چه؟ داستان کاملا فرق می کند. رقم حاصل عددی خواهد شد که می تواند هر چیزی را نابود کند یا به هرچیزی جان دوباره بدهد.
داستان حمایت از کالای ایرانی و در ادامه آن حمایت از اقتصاد ایرانی نیز همچنین حالتی دارد. ما قرار نیست تمام زندگی خودمان را وقف خرید کالای ایرانی کنیم اما اگر به صورت برنامه ریزی شده و هدفمند درصدی از سرمایه خرید خودمان را به این طرح های حمایتی اختصاص دهیم این رقم در مجموع چند ده میلیونی می تواند کمک بزرگی در چرخه اقتصادی کشور و در انتها کمک بزرگی به خود ما کند.
اما چگونه همچنین چیزی ممکن است؟ یعنی چگونه پویایی چرخه اقتصادی می تواند باعث سود و منفعت شخصی ما می شود؟ در ادامه سعی خواهیم کرد بیشتر از این باره صحبت کنیم. در همین ابتدای کار اگر بخواهیم در یک جمله بزرگ ترین فواید رونق تولید ملی را بگوییم، می توانیم به اشتغال زایی در کشور اشاره کنیم. هر کدام از ما در اطراف خودمان فردی بیکاری را می شناسیم یا این که خودمان از نظر شغلی چندان وضعیت مناسبی نداریم. حمایت از کسب و کار داخلی می تواند باعث تولید شغل برای جوانان شود؛ چیزی که سال ها آرزوی هر ایرانی و هر دولتی است. (1)
اقتصاد یک ماشین بزرگ!
برای درک موضوع اقتصاد و اهمیت آن در کشور بهتر است آن را شبیه به یک موتور بدانید. در واقع موتور محرکه اصلی هر کشور و منطقه ای نیروی اقتصادی آن کشور است. اما این موتور درست مانند موتور یک خودرو از چرخ دنده ها و اجزای مختلفی تشکیل شده است.چرخ دنده های موتور اقتصاد مشاغل و کسب و کارهای مختلف هستند که بستگی به نوع کسب و کار و حجم پولی که در آن ها در جریان است، اندازه ای بزرگ یا کوچک دارند. کاملا مشخص است که زمانی موتور اقتصاد می تواند شروع به حرکت کند که عملا چرخ دنده های آن شروع به گردش کنند. اما سوال این است که این چرخ دنده ها چگونه قرار است بچرخند؟ پاسخ در یک کلام نهفته شده است. پول تنها چیزی است که می تواند اقتصاد را به حرکت بیندازد.
بیایید با هم یک مسیر ساده از حرکت چرخ دنده ها را مورد بررسی قرار دهیم تا بتوانیم درک کنیم چگونه با خرید یک محصول داخلی در واقع پول را از یک جیب خودمان به جیب دیگر منتقل می کنیم. شما وقتی جنسی نیاز دارید سراغ فروشنده خرده فروش آن محصول می روید.
تصور کنید که شما یک پودر ماشین لباسشویی احتیاج دارید و به هر دلیل یک پودر ایرانی می خرید. شما هزینه مورد نیاز این پودر را به مغازه دار پرداخت می کنید. مغازه دار به عنوان یک چرخ دنده بسیار کوچک شروع به گردش می کند. این مغازه دار بعد از برداشتن درصد سود خود مابقی پول را برای خرید پودر جدید به کارخانه می دهد.
این بار کارخانه که با چندین فروشنده و نمایندگی و... مستقیما کار می کند، شروع به چرخیدن می کند. مسلما چرخ دنده کارخانه بسیار بزرگ تر خواهد بود و عملا سرمایه ای زیاد در این بین جریان داد. امام مسئله مهم این است که سرمایه شما به دست کارخانه دار می رسد. این کارخانه برای این که بتواند خط تولیدی داشته باشد باید مواد اولیه خریداری کند و حقوق کارکنان خود را بدهد و به نوعی عوارض شهرداری و پول آب و برق و گاز و... را تامین کند.
بنابراین عملا سرمایه شما به چند بخش تقسیم می شود و وارد چرخ دنده های مختلف اقتصاد کشور می شود و از دل کسب و کارهای مختلفی عبور می کند.
حالا نکته جالب توجه می دانید چیست؟ شما به عنوان یکی از اعضای این جامعه به طور مستقیم یا غیر مستقیم به یکی از این چرخ دنده ها وابسته هستید و درآمد شما بر اساس چرخش این چرخ دنده خواهد بود. وقتی مابقی چرخ دنده ها بر اساس سرمایه شما می چرخد ناخودآگاه دیر یا زود چرخ دنده شما هم شروع به چرخیدن می کند و عملا سرمایه ای که برای خرید یک محصول ایرانی هزینه کرده بودید از طریقی دیگر دوباره به جیب شما بر می گردد.
اما اگر به جای پودر ایرانی، پودر خارجی خریداری می کردید. این چرخش چرخ دنده ها بسیار کم و محدود می شد و عملا سرمایه به زودی از کشور خارج می شد و دیگر به جیب خود شما بازگشتی نداشت. از این رو خرید و حمایت از صنایع داخلی باعث می شود که سرمایه در داخل کشور بچرخد و هر چه این سرمایه در گردش داخلی بیشتر باشد عملا ثروت و سرمایه افراد جامعه بیشتر می شود و این یعنی توزیع عادلانه ثروت. بنابراین انتظار نداشته باشید که همه چیز دست دولت باشد؛ شما باید بخواهید تا دولت بتواند! (2)
اقتصاد جنگی است که پایانی ندارد!
به طور کلی می توانیم بگوییم که امروز جنگ اصلی و مهم، جنگ اقتصادی است. در سال های اخیر همه ما به خوبی درک کردیم که یک جنگ اقتصادی می تواند بسیار سخت تر، عذاب آور تر و مهلک تر از جنگ های واقعی باشد. این موضوع در آمارها نیز به خوبی قابل مشاهده است. وقتی مشخص می شود که در جنگ اقتصادی ایران ضرر بالایی داشته است و مشخص می شود که رشد اقتصادی ایران از کشورهای جنگ زده ای مانند سوریه و عراق کمتر است.عملا با تمام وجود درک می کنیم که جنگ اقتصادی بسیار جنگ خطرناکی است و به خوبی می فهمیم که اقتصاد می تواند مهم تر از هر سیاست و فرهنگ و نظریات اجتماعی باشد.
ایران سال هاست که به خاطر ماندن پای عقاید خود، مورد هجمه سنگین دشمنان قرار گرفته است. این حملات اصولا به واسطه انواع تحریم ها صورت گرفت. اما این داستان وقتی روی بد خود را نشان داد که راه فروش نفت ایران بسته شد وعملا ایران از نظر درآمد دچار مشکل شدید شد و سرمایه ای که قرار بود در دل اقتصاد کشور به گردش بیاید از بین رفت.
در چنین حالتی رهبر انقلاب به خوبی مشکل را شناسایی کرد و با اعلام شعار جهش تولید این نکته را به دولت و مردم گوشزد کرد که ما به واقع در یک جنگ اقتصادی هستیم و باید به دنبال سلاح جنگی برای این جنگ بود. بمب اتمی که می تواند در این جنگ حکم پیروزی کشوری را امضا کند، صنایع داخلی آن است.
در کلام بهتر صنایع داخلی چیزی است که می تواند باعث شود سرمایه در داخل اقتصاد کشور جریان داشته باشد. تا زمانی که این سرمایه در جریان باشد عملا هیچ قدرتی نمی تواند اقتصاد کشور را نابود کند. اما اگر این سرمایه سراغ سرمایه گذاری روی ارز یا سراغ خرید کالاهای قاچاق یا خارجی برود عملا باعث می شود که اقتصاد فقیر و فقیر تر شود و عملا سرمایه به بسیاری از چرخ دنده های این اقتصاد نرسد.
یکی از فلسفه های گرفتن حق گمرک نیز دقیقا همین است. در واقع با ایجاد حق گمرک و به نوعی ایجاد مالیات چند برابری برای اجناس وارداتی به نوعی دولت سعی دارد حق مشخصی از سرمایه خارج شده را به داخل کشور برگرداند و به نوعی نگذارد که اقتصاد داخلی از سرمایه تهی شود. این نوع اقدام نیز به نوعی یک اقدام حمایتی از صنایع داخلی نیز محسوب می شود.
کاری که کشورهای حوزه مقاومت مانند عراق و لبنان نیز دست به این کار زده اند و عملا در برابر ورود کالای خارجی مقاومت های خاصی دارند. این اتفاق باعث می شود که مردم در رقابت های اقتصادی کالای داخلی را انتخاب کند و عملا سرمایه خود را در داخل کشور صرف کنند. (3)
دولت چه باید بکند؟
اما یکی دیگر از سوالات مهمی که در این بین وجود دارد این است که چگونه می توان از کالای ایرانی حمایت کرد؟ آن چیزی که وظیفه مردم و جامعه است بسیار ساده و مشخص است. مردم در جایی که می بینند کالای داخلی کیفیتی برابر با کالای خارجی دارند و از نظر قیمتی نیز پایین تر از کالای خارجی است، دست از تعصب برندینگ بردارند و کالای ایرانی را انتخاب کنند. اما در مورد کارهایی که یک دولت یا حکومت می تواند در این راستا انجام دهد که باعث شود عملا ما شاهد جهش تولید باشیم، کمی ابهام و پیچیدگی وجود دارد.به نظر اول کار مهمی که هر دولتی باید آن را انجام دهد این است که جهت جریان نقدینگی در داخل ماشین اقتصادی را کنترل کند. در واقع برخی از چرخ دنده ها به قدری بزرگ هستند که به راحتی چرخیده نمی شوند. باید دولت با نقشه ای سعی کند جریان نقدینگی را مدام بزرگ و بزرگتر کند تا بتواند آن چرخ دنده های بزرگ را بچرخاند. از طرف دیگر همیشه در هر سیستمی افراد یا گروه هایی هستند که مشغول جذب این جریان ها و به نوعی اختلاس و دزدی هستند.
دولت موظف است که این جریان را از این گونه افراد دور نگه دارد. از طرف دیگر این جریان نقدینگی اگر به خوبی مدیریت شود می تواند باعث ایجاد صنایع داخلی متعدد شود که عملا این موضوع باعث اشتغال زایی می شود.
با ایجاد اشتغال بیشتر در کشور در واقع سرمایه در گردش خود به خود افزایش پیدا می کند و عملا بسیاری از مشکلات در کشور حل می شود. حال می توانیم درک کنیم که چرا رهبر انقلاب تاکید زیادی بر جهش تولید داشته و دارند و می دانیم که به واقع تولید یک اسلحه و یک بمب برای جنگ اقتصادی است. (4)
پی نوشتها
- www.investopedia.com
- www.jstor.org
- www.moqavemati.net
- www.voxeu.org