مسیر جاری :
فعالیت های سیاسی – اجتماعی امام هادی علیه السلام
رایج ترین پرسش ها و شبهات پیرامون ارث زنان
رایج ترین پرسش ها و شبهات پیرامون طلاق
آشنایی با سیره و بینش سیاسى امام حسن علیه السلام
سازگاری ولایت پدر بر دختر در ازدواج با شأن و حقوق زن
معنای حضانت، حکمت آن و حق حضانت فرزندان
نظام مدیریت وقف و امور خیریه در کشور اندونزی
وضعیت موجود وقف و امور خیریه در کشور اندونزی
مفهوم وقف و امور خیریه در کشور اندونزی
پاسخ به پرسشها و شبهات رایج پیرامون حقوق قضایى و کیفرى زنان
حضرت عبدالعظیم حسنی که بوده و چگونه ايشان وفات يا شهيد شده اند؟
پیش شماره شهر های استان تهران
پیش شماره شهر های استان گیلان
گیاه بیلهر خواص و عوارضی دارد؟
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه

زهي رخت به دلم رهنماي انديشه
زهي رخت به دلم رهنماي انديشه شاعر : سيف فرغاني رونده را سر کوي تو جاي انديشه زهي رخت به دلم رهنماي انديشه تو باش هم به سخن رهنماي انديشه به خاطرم چو تو انديشه را نمودي...

منم يارا بدين سان اوفتاده
منم يارا بدين سان اوفتاده شاعر : سيف فرغاني دلم را سوز در جان اوفتاده منم يارا بدين سان اوفتاده درين طبع پريشان اوفتاده غم چندين پريشان حال امروز به دست اين عوانان...

اي هشت خلد را به يکي نان فروخته!
اي هشت خلد را به يکي نان فروخته! شاعر : سيف فرغاني وز بهر راحت تن خود جان فروخته! اي هشت خلد را به يکي نان فروخته! تو دوزخي، بهشت به يک نان فروخته نزد تو خاکسار چو دين...

به سوي حضرت رسولالله
به سوي حضرت رسولالله شاعر : سيف فرغاني ميورم با دل شفاعت خواه به سوي حضرت رسولالله آب چشمم به خاک آن درگاه نخورم غم از آتش، ار برسد شکر کز شر خود شدم آگاه هيچ...

بسي نماند ز اشعار عاشقانهي تو
بسي نماند ز اشعار عاشقانهي تو شاعر : سيف فرغاني که شاه بيت سخنها شود فسانهي تو بسي نماند ز اشعار عاشقانهي تو زلال ذوق ز اشعار عاشقانهي تو به بزم عشق ترشح کند چو آب...

چو بگذشت از غم دنيا به غفلت روزگار تو
چو بگذشت از غم دنيا به غفلت روزگار تو شاعر : سيف فرغاني در آن غفلت به بيکاري بشب شد روز کار تو چو بگذشت از غم دنيا به غفلت روزگار تو که هر ساعت شب قدرست اندر روزگار تو...

اي تو را در کار دنيا بوده دست افزار دين
اي تو را در کار دنيا بوده دست افزار دين شاعر : سيف فرغاني وي تو از دين گشته بيزار و ز تو بيزار دين اي تو را در کار دنيا بوده دست افزار دين ترک دنيا کن که نبود جبه و دستار...

زهي از نور روي تو چراغ آسمان روشن
زهي از نور روي تو چراغ آسمان روشن شاعر : سيف فرغاني تو روشن کردهاي او را و او کرده جهان روشن زهي از نور روي تو چراغ آسمان روشن نبودي در شب تيره چراغ آسمان روشن اگر نه...

در شب زلف تو قمر ديدن
در شب زلف تو قمر ديدن شاعر : سيف فرغاني خوش بود خاصه هر سحر ديدن در شب زلف تو قمر ديدن آفتاب از شکاف در ديدن تا به کي همچو سايهي خانه که ملولم ز ماه و خور ديدن ...

نميدانم که چون باشد به معدن زر فرستادن
نميدانم که چون باشد به معدن زر فرستادن شاعر : سيف فرغاني به دريا قطره آوردن به کان گوهر فرستادن نميدانم که چون باشد به معدن زر فرستادن وليکن روزها کردم تامل در فرستادن...