مسیر جاری :
#اشعار عاشورایی #شعروادب در راسخون
#اشعار عاشورایی #شعروادب در مقالات
#اشعار عاشورایی #شعروادب در فیلم و صوت
#اشعار عاشورایی #شعروادب پرسش و پاسخ
#اشعار عاشورایی #شعروادب در مشاوره
#اشعار عاشورایی #شعروادب در خبر
#اشعار عاشورایی #شعروادب در سبک زندگی
#اشعار عاشورایی #شعروادب در مشاهیر
#اشعار عاشورایی #شعروادب در احادیث
#اشعار عاشورایی #شعروادب در ویژه نامه
سیره حضرت زینب (سلام علیها) در مکتب پنج تن آل عبا
معنی اسم احمد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اترک و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابوریحان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
شهرستان رامیان کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
همه آنچه که باید درباره روستای رادکان بدانید
همه آنچه که باید درباره روستای روئین بدانید
شهرستان رینه کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
همه آنچه که باید درباره روستای رندان بدانید
معنی اسم ادنا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
وجود خلط یا مخاط شفاف در مدفوع
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
تاریخچه قمه زنی
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
رمله مادر حضرت قاسم
چرا حضرت علی اکبر علیه السلام امام نشد
متن زیارت عاشورا با خط درشت به همراه ترجمه + صوت
مقتل
نسیم از آن سوی مقتل بیاورد خبرش را که روی نیزه طوفان سوار دید سرش را هنوز پشت به آفاق صبح داشت بیابان که آفتاب به خون شست چشم شعله ورش را
مُعَزّا
دل آشفته خدا میطلبد از مس خویش طلا میطلبد حسرت خفتهی ایامش را از کمین گاه قضا میطلبد
معراج سخن
خون در دل خون زمزمه جوش است، بیایید گوش از همه دل ناله نیوش است، بیایید ساز دل عشاق به آهنگ حسینی در زیر و بم جوش و خروش است، بیایید
مظلومتر از خون سیاوش
ای خون تو مظلومتر از خون سیاوش از ماتم داغ تو جهان گشته سیه پوش تیغات به جز از جوهر غیرت نخورد آب زخم عطشات جز دم خنجر نکند نوش
مصاف گلو
«خورشید سر برهنه برون آمد» چون گوی آتشین و سراسر سوخت آیینههای عرش ترک برداشت، قلب هزار پارهی حیدر سوخت از فتنهها فرقهی نوبنیاد، آتش به هرچه بود و نبود افتاد تنها نه روح پاک شقایق مرد تنها نه بالهای...
مشک
چه جوری میتونه آخه نباشه دل نگرونش؟ سه تا بچههاشُ کشتن، اینه آخرین جوونش! ولی اون ماه قبیلهس نمیشه شب شه، نباشه مگر اون موقع که دیگه نباشه نام و نشونش
مشک و اشک
بر دشنههای سرخشان خندید و برخاست لبهای خشک بچهها را دید و برخاست سمت غروبی سرخ تر، خاموش میرفت با مشک پر از تشنگی، بر دوش میرفت
مشق سراب
انگشتهای تشنه نوشتندآب خط زد عطش ادامه مشق سراب را پرسید: «آی! کیست که یاری کند مرا؟» پرسید و زخم آینهای شد جواب را
مسیرآخر
مردی که دریای خروشان خواهرش بود آهنگ باران درصدای مادرش بود اندیشهاش گام کبوتر داشت، اما برهان طوفان در هوای باورش بود
مردی کوچک
با پیکر پاره پاره، مردی کوچک بر خاست ز گهواره، مردی کوچک حلقوم لطیف، تیر، دستی نامرد اندوه، عطش، شراره، مردی کوچک از حنجر زخم خوردهاش می افشاند