0
مسیر جاری :
یک نقطه‌ی نورانی فرشته های زمینی

یک نقطه‌ی نورانی

متن زیر توسط موژان نادریان برای شما نوجوانان عزیز نگاشته شده است. باهم آن را می خوانیم.
تب فوتبال و خودباوری حرف های خودمانی

تب فوتبال و خودباوری

علی خانمرادی در نوشته زیر به نقد و بررسی انیمیشن «مسابقه‌ی رو کم کنی» یا «فوتبال دستی» پرداخته است. با هم آن را می خوانیم.
صدایت پنجره‌ای آفتابی بود نماز و نیایش

صدایت پنجره‌ای آفتابی بود

گم شده بودم در جاده ای تاریک و پرشتاب اما تو صدایم زدی و صدایت پنجره‌ای آفتابی بود در آن شب تاریک. حالا دوباره به راه‌ می‌افتم. به سوی تو، امّا در جادّه‌ای روشن.
دَخمه مناسبت ها

دَخمه

مولای موعودم! کسی که دل در گرو روشن‎ترین خورشیدها دارد، کسی که بهشت دوران حضور تو را لحظه می‎شمارد، مگر می‎تواند دل ببندد به ماندن و سرگرم شدن در این دنیا؟
چشم های ستاره ای که سوسو می زند نماز و نیایش

چشم های ستاره ای که سوسو می زند

امید و احساس امیدواری در زندگی بهترین حسی است که یک انسان می تواند داشته باشد.
آدم، فرشته... داستانک

آدم، فرشته...

فرشته بال هایش را که شسته بود و انداخته بود روی طناب تا خشک بشود را مرتب تا کرد و گذاشت توی چمدانش. برای آمدن به زمین با خودش دو تا دست بال آورده بود؛ بال خودش و یک دست بال اضافه! چون آب و هوای زمین آلوده...
بنویس سپید، سپید می شوی! نماز و نیایش

بنویس سپید، سپید می شوی!

بنویس باران، جاری می­شوی. بنویس خورشید، روشن می­شوی. بنویس پنجره امیدوار می شوی. ننویس دیوار، نا امید می­شوی...