0
مسیر جاری :
ای الهه ناز غلامحسین بنان

ای الهه ناز

ای, ای الهه ی ناز ,با دل من بساز کین غم جانگداز, برود ز برم گر دل من نیاسود,از گناه تو بود بیا تا ز سر, گنهت گذررم
تا بهار دلنشین غلامحسین بنان

تا بهار دلنشین

تا بهار دلنشین ...... آمده سوی چمن ای بـــــهار آرزو ...... بر سرم سایه فکن چون نسیم نو بهار ...... بر آشــیانم کن گذر تا که گلباران شود ...... کـــــلبه ویران من
خزان غلامحسین بنان

خزان

شد خزان گلشن آشنایی, بازم آتش به جان زد جدایی عمر من ای گل طی شد بر تو, وز تو ندیدم جزء بد اهلی و بی وفایی با تو وفا کردم تا به تنم جان بود, مهر و وفا داری با تو چه دارد سود آفت خَرمن مهر و وفایی, نو...
آمدي جانم به قربانت غلامحسین بنان

آمدي جانم به قربانت

آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا ؟! آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا ؟! بي وفا بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا ؟! نوشدارويي- نوشدارويي- نوشدارويي و
همه شب نالم چون نی (كاروان) غلامحسین بنان

همه شب نالم چون نی (كاروان)

همه شب نالم چون ني ، كه غمي دارم دل و جان بردي ، اما نشدي يارم با ما بودي ، بي ما رفتي. چون بوي گل به كجا رفتي؟ تنها ماندم ، تنها رفتي