مسیر جاری :
#تفحص شد #دفاع مقدس در راسخون
#تفحص شد #دفاع مقدس در مقالات
#تفحص شد #دفاع مقدس در فیلم و صوت
#تفحص شد #دفاع مقدس پرسش و پاسخ
#تفحص شد #دفاع مقدس در مشاوره
#تفحص شد #دفاع مقدس در خبر
#تفحص شد #دفاع مقدس در سبک زندگی
#تفحص شد #دفاع مقدس در مشاهیر
#تفحص شد #دفاع مقدس در احادیث
#تفحص شد #دفاع مقدس در ویژه نامه
علت بی طرفی مردم مدینه و عقب نشینی خواص کوفه در حادثه عاشورا چیست؟
کالری خرمالو چقدر است؟ + ارزش غذایی
کالری تخمه هندوانه چقدر است؟ + ارزش غذایی
کالری خیار چقدر است؟ + ارزش غذایی
کالری جوانه گندم چقدر است؟ + ارزش غذایی
کالری تخمه کدو چقدر است؟ + ارزش غذایی
کالری تخمه آفتابگردان چقدر است؟ + ارزش غذایی
کالری انجیر خشک چقدر است؟ + ارزش غذایی
آثار نمازهای بدون ولایت در واقعه عاشورا
معنی اسم ویولت و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
وجود خلط یا مخاط شفاف در مدفوع
پیش شماره شهر های استان تهران
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
علم پشت پرده رنگ حنا
نحوه خواندن نماز والدین
![عملیات ناممکن! عملیات ناممکن!](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/Fateme%20YAZDI-%20mamooriyate%20gheyre%20momken-compressed.jpg)
عملیات ناممکن!
داستان «عملیات ناممکن!» از احمد عربلو به یکی از خاطرات رزمندگان دفاع مقدس که در مورد عملیات مینگذاری است می پردازد.
![حاجی! من موجیام؟ حاجی! من موجیام؟](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/65468-compressed.jpg)
حاجی! من موجیام؟
- «یاحسین! یاعلی! یاابوالفضل! حاجی را کشتند! حاجی کجایی؟»
- «حاجی! چرا کشته شدی؟ ای خدا حاجی را کشتند!»
این کلمات را پشت سر هم، صادقی میگفت.
![عجب قصهای شد عجب قصهای شد](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/image-c6a87e19242374e94abb88c1b201596bff4dece8c3d8ceb779d0feeadc22206e-V-compressed.jpg)
عجب قصهای شد
-«آهای جغلهها! بیایید براتون یه قصه بگم. یکی دیگه از اون قصههای شنیدنی، پاشید بیاید اینجا... بیاید پای یه قصه ی دروغ دیگه. میخوام یه قصهای براتون بگم که تو تاریخ ماندگار بشه!»
![رزمنده شیرمرد! رزمنده شیرمرد!](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/Shir%20Mard1-compressed.jpg)
رزمنده شیرمرد!
فرمانده ی عراقی به قدری خندید که نزدیک بود از پُشت بر زمین بیفتد. او به همراه چند درجهدار دیگر، سرگرم گفتوگو بودند؛ بلندبلند حرف میزدند و وحشیانه میخندیدند. با دقّت به چهرههایشان نگاه میکردم.
![پیرمرد خوب شهر ما پیرمرد خوب شهر ما](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/6878-compressed-1.jpg)
پیرمرد خوب شهر ما
پیرمرد انگار نه انگار که جنگی بود و شهر زیر بمباران هواپیماهای دشمن بود. خیلیها خرمشهر را تخلیه کرده بودند. توی کوچه فقط او مانده بود که مثل همیشه هر روز صبح میآمد جلوی در و روی سکّوی سنگی کنار در خانهاش...
![درباره شهیدناصرالدین باغانی درباره شهیدناصرالدین باغانی](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/621211456.jpg)
درباره شهیدناصرالدین باغانی
سال ۱۳۴۶ در خانواده ای مذهبی و روحانی در قم به دنیا آمد . با شروع حوادث انقلاب و جهت یاری مردم به سبزوار رفتند.با سپری کردن دوره دبیرستان در دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) پذیرفته شد. از عملات بدر در جبهه...
![عملیات خیبر در دفاع مقدس عملیات خیبر در دفاع مقدس](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/139307070839179973736374.jpg)
عملیات خیبر در دفاع مقدس
عَمَلیات خِیبَر یکی از عملیاتهای تهاجمی نیروهای مسلح ایران در جریان جنگ ایران و عراق بود. این نبرد در ۳اسفند۱۳۶۲ آغاز شد و تا ۲۲اسفند همان سال ادامه یافت. عملیات خیبر بخشی از تهاجم نیروهای ایران در جریان...
![گذری بر زندگی شهید ابوالفضل علیزاده(بخش اول) گذری بر زندگی شهید ابوالفضل علیزاده(بخش اول)](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/ebfa314d-6ee2-4786-8e71-ed25497180bd.jpg)
گذری بر زندگی شهید ابوالفضل علیزاده(بخش اول)
شهید ابوالفضل علیزاده متولد ۳ خرداد ۱۳۳۹ در شهر تهران به دنیا آمد. خانواده شهید در شهر چهاردانگه استان تهران زندگی می کنند. دوران کودکی و نوجوانی شهید علیزاده همزمان با شروع سالهای اول مبارزه با رژیم طاغوت...
![بیقرار بیقرار](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%20%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF.jpg)
بیقرار
مسئول برش شده بود. قیچی از دستش نمیافتاد. چند لایه پارچه را میچیدند روی هم و برش میزدند. برش با دست سخت بود؛ اما چارهای نبود. قیچی برقی نبود و دست باید جور قیچیهای بزرگ و سنگین را میکشید...
![دلم هوای عباس(ع) روکرده دلم هوای عباس(ع) روکرده](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%20%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7.jpg)
دلم هوای عباس(ع) روکرده
اومدگفت: «خیلی دلم گرفته. روضه می خونی؟ شاید دیگه فرصت نباشه!»
گفتم: «برو شب عملیاته، خیلی کار دارم.»
رفت و با دوستش برگشت. اصرار که فقط چند دقیقه! سهتایی نشستیم. گفتم: «چه روضهای؟»