0
مسیر جاری :
واقعا راز بزرگی­ست شعر

واقعا راز بزرگی­ست

اسماعیل اله دادی در شعری با عنوان «واقعا راز بزرگی­ست» از مخاطبان خود می خواهد که دوست داشتن خود را بدون ترس و خجالت ابراز کنند.
درخت توت و ناظم مدرسه شعر

درخت توت و ناظم مدرسه

سیداحمد میرزاده یکی از خاطرات دوران کودکی و مدرسه اش را درباره درخت توت و ناظم و مدرسه در شعر «درخت توت و ناظم مدرسه » به تصویر کشیده است.
اصلاً نباید دور باشد شعر

اصلاً نباید دور باشد

سمیرا زرقانی در شعر «اصلاً نباید دور باشد» انتظار فرج را به زیبایی به تصویر می کشد.
من کجایی ­ام؟ شعر

من کجایی ­ام؟

عباسعلی سپاهی یونسی در شعر «من کجایی ­ام؟» این پرسش اساسی را مطرح می کند که اگر ما در نبرد کربلا حاضر می شدیم، برای امام حسین (ع) می جنگیدیم یا یزید؟
برگ­ های دوره ­گرد شعر

برگ­ های دوره ­گرد

شعر «برگ­ های دوره ­گرد» سروده فاطمه ناظری به برگ ریزان و ریختن برگ ها و انتظار برای بازگشت بهار اشاره می کند.
کاش اصلاً نمی ­شدم انگور شعر

کاش اصلاً نمی ­شدم انگور

عباسعلی سپاهی یونسی شاعر شعر «کاش اصلاً نمی ­شدم انگور» به ماجرای شهادت امام رضا (ع) که با خوردن انگور زهرآلود اتفاق افتاد اشاره می کند.
هرکس وظیفه ­ای دارد داستان

هرکس وظیفه ­ای دارد

مقاله «هرکس وظیفه ­ای دارد» نوشته مریم کوچکی به موضوع عزاداری در ایام محرم و سهم و وظیفه هر کس در قبال امام حسین علیه السلام می پردازد.
پیرمرد خوب شهر ما یاد یاران

پیرمرد خوب شهر ما

پیرمرد انگار نه انگار که جنگی بود و شهر زیر بمباران هواپیماهای دشمن بود. خیلی‌ها خرمشهر را تخلیه کرده بودند. توی کوچه فقط او مانده بود که مثل همیشه هر روز صبح می‌آمد جلوی در و روی سکّوی سنگی کنار در خانه‌اش...
من به یاد تو بهار می­ شوم شعر

من به یاد تو بهار می­ شوم

تو قلب­های مُرده را همیشه زنده می­ کنی و خانه ­ی دلِ مرا پُر از پرنده می ­کنی
مهمان‌ پذیر شعر

مهمان‌ پذیر

اخم تو مثل آلوچه ترش است خنده‌هایت ولی هندوانه صبح سُر می‌خوری در خیابان عصر قِل می‌خوری سمت خانه