مسیر جاری :
از محبت تا معرفت: سفری در دنیای معنویت
نگاهی به بهترین هتل شیراز از دید کاربران
نقش ادبیات دینی در خوشنویسی
اولین قرآن به خط نستعلیق
معرفی کوتاه بانوان خوشنویس
ولایت اهلبیت علیهم السلام نقشه راه سعادت
آموزشگاه زبان پردیسان ارائه دهنده دوره های متنوع و مدرن
ترسناک ترین مسیرهای ریلی جهان
معرفی کوتاه بانوان قرآن نویس
تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن
چهار زن برگزیده عالم
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
پیش شماره شهر های استان تهران
پیش شماره شهر های استان گیلان
انسان پرهيزگار و صادق
سال 61 شهيد بابايي را گذاشتيم فرمانده پايگاه هشتم شكاري اصفهان، درجه اين جوان حزب اللهي سرگردي بود كه او را به سرهنگ تمامي ارتقا داديم. آن وقت آخرين درجه ما، سرهنگ تمامي بود. مرحوم بابايي سرش را مي تراشيد...
سربازي عاشق، متقي و فداكار
انديشيدن درباره ارزش هاي ذاتي و دروني و محيط پيراموني، مهم ترين ويژگي لازم براي رشد و اعتلاي انسان در تمام دوران زندگي، بلكه يكي از وجوه مميزه او نسبت به ساير مخلوقات است. اين خصوصيت، هر قدر زودتر و در...
خداوند رحمت فرمايد اين شهيد سعيد ما را
سرتيپ خلبان داود عسكري فر از جمله دليرمردان نيروي هوايي است كه به دليل دوستي عميق با شهيد بابايي و خويشاوندي با وي سخنان زيادي براي گفتن دارد. او عليرغم اينكه در آستانه شصت سالگي است اما بسيار بانفوذ...
از ته دل قدر شهيد بابايى را مىدانستم
شهيد بابايى اوايل انقلاب در نيروى هوايى ستوان يك بود. در فاصلهى سه سال، درجهى سرهنگى گرفت و فرماندهى آن پايگاه در اصفهان شد؛ يعنى از ستوان يكى به سرهنگ تمامى ارتقاء يافت. آن زمان هم سرهنگى درجهى بالايى...
شهيد عباس بابايي به روايت دخترش
در جاي جاي اين گفتوگو سلما بابايي يادآور ميشود كه پدرم، موجب افتخار ايران بود و هست و درست است كه شهيد بابايي، باباي من و افتخار من و همهي ملت ايران است؛ اما من هم به نوبهي خود، بايد خودم باشم و تلاش...
بابايي به روايت همسر شهيد (8)
شهيد بابايي هميشه با سري تراشيده، پيراهن و شلواري ساده در محافل حاضر مي شدند و اين باعث شده بود تا خيلي ها او را نشناسند و البتّه اين خواسته خودِ او بود که هميشه ناشناس باشد. زماني که در پايگاه دزفول خدمت...
بابايي به روايت همسر شهيد (7)
سرهنگ خلبان حق شناس، نماينده نيروي هوايي در قرارگاه هويزه بودند. من به همراه سرهنگ بابايي که در آن زمان پست معاونت عمليات را به عهده داشتند، براي تحويل پست سرهنگ حق شناس به قرارگاه رفته بوديم. در برخوردهاي...
بابايي به روايت همسر شهيد (6)
از جمله ويژگيهاي مديريت و فرماندهي عباس اين بود که او پيوسته مراقب افراد و اطرافيان خود بود. تلاش مي کرد تا از وضع آنان باخبر باشد و چنانچه مشکلي داشتند با تمام توان مي کوشيد تا مشکل آنان را برطرف کند.
روزي...
بابايي به روايت همسر شهيد (5)
عباس نمازش را بسيار با آرامش و خشوع مي خواند. در بعضي وقتها که فراغت بيشتري داشت آيه «ايّاک نَعبُدُ و ايّاک نَستَعينْ» را هفت بار با چشماني اشکبار تکرار مي کرد.
به ياد دارم از سن هشت سالگي روزه اش را...
بابايي به روايت همسر شهيد (4)
هميشه پدرم آرزو داشت، عباس پزشک و ترجيحاً دکتر داروساز شود. شايد اين بدان علّت بود که خودش کمک داروساز بود و چنين مي پنداشت که اگر عباس پزشکي بخواند، در آينده خواهد توانست با دريافت جواز داروخانه، در کنار...