وقتي از نقش روابط جديدي كه در برخورد با فرهنگ غرب، در زندگي ما وارد شد غفلت كرديم، نسبت به مشكلات جديد ، ساده‌لوحانه برخورد مي‌كنيم، گمان مي‌كنيم گران‌فروشي كاسبان ايراني در سده‌ي اخير، پديده‌اي است

اگر بخواهيم بدون مقدمه به يکي از مسئله‌هاي قرون معاصر تحت عنوان فمينيسم يا «نهضت احياء حقوق زنان» نگاهي بيندازيم، بايد ابتدا متوجه اهميت اين موضوع باشيم که امروزه مسئله مهمي نسبت به تعريف زن در

«فمينيسم به نظريه‌اي اشاره دارد که معتقد است به زنان بنابر زن بودنشان ستم شده است يا در موقعيت نابرابر بوده‌اند. ارائه‌ي بحثي يکپارچه درباره‌ي فمينيسم کار چندان آساني نيست؛ زيرا فمينيسم مکتب فکري

برابري يا تفاوت زن و مرد بحثي ديرينه است. از قرن هفدهم به بعد، اين بحث به ويژه در غرب آگاهانه‌تر پي گرفته شده است. در اين نوشته تأکيد واژه‌ي برابري بر مساوات کامل ميان زنان و مردان در همه‌ي عرصه‌ها

هويت جنسي هر کس به معناي برداشت و خود پنداره‌اي است که وي از خود به منزله‌ي یک زن يا مرد دارد. عناصر طبيعي مانند اندام‌هاي تناسلي و ديگر مختصات بيولوژيکي، فعاليت‌هاي هورموني و صفات ثانويه ناشي

نقص زن از نظر ارزشمندي ديدگاهي است که ريشه‌هايي گسترده در سنت فلسفي غرب دارد. در فلسفه‌ي يونان، چه آن هنگام که در ادبيات کهن اين سرزمين جوانه مي‌زند- مثل اشعار عظيم هومر - و چه زماني که به طور

این اصطلاح را می‌توان حمایت از برابری حقوق زنان و مردان، و پای‌بندی به ارتقای موقعیت زنان در جامعه تعریف کرد. بنابراین، وجود یک وضعیت بنیادی نابرابری پیش‌فرض گرفته می‌شود، که ممکن است سلطه‌ی مذکر،

این اصطلاح که به معنای جمعیت زنانی است که برای اعتراض یا تعقیب اهداف مشترک بسیج می‌شوند، غالباً معادل با جنبش فمینیستی به کار می‌رود، اما جنبش‌های زنان به لحاظ تقویمی قبل از فمینیسم وجود داشتند و می‌توانند...

زادگاه فمینیسم احتمالاً سنکا فالز نیویورک است. اما این جنبش در امریکا و دیگر نقاط جهان در شکل‌های گوناگونی پدیدار شد. در این جنبش، زنانی چون هریت تابمن بودند؛ برده زاده‌ای بی سواد که نزد یک نساج شاگردی...

لوکرتیا کافین مات (1793-1880) یکی از فعال‌ترین و موفق‌ترین اصلاح گرایان قرن نوزدهم است. او به مثابه یک کواکِر مؤمن