حال و روز شيعه در اين عصر، از دو وجه بيرون نيست؛ يا معصوم خاتم را، امام را ولي الله اعظم را محبوب و مقصود و مقتداي خويش مي داند يا سر بر آستان محبوب و مقتدايي ديگر مي سايد.

هيچکس غيرازتو نگشايد گره از کار ما بهتر از هر کس تو آگاهي بحال زار ما حال ماباشد وخيم و کارمان سردرگم است رحم کن برحال ما اصلاح فرما کار ما اي طبيب دردمندان يک سراغ از ما بگير تا شفا يابد...

آفرينش براساس هدف وغايتي رقم خورده است؛ دردل هستي شوري زده اندوبرسر آن شيدايي ريخته اند وتمامي کائنات را از عشق ومحبت آفريدگار سرمست کرده اند؛«وبعثهم في سبيل محبته»(2) خداوند آنان را در مسير محبت خود برانگيخت....

مير علام به طرف پنجره سربرگرداند. ستارگان در قاب پنجره مي درخشيدند. شب از نيمه گذشته بود. مثل هر شب مطالعه درسش را تمام کرد. شعله لرزان شمع با فوت آرامش خاموش شد. سکوت دلپذيري در فضاي مدرسه موج مي زد....

مامان صدايم کرد و گفت: «ريحانه آماده اي؟» دندان هايم را روي هم فشار دادم و با خشم گفتم: «گفتم که نميام» باز مامان با گله گفت: «امان از دست تو، امان از درس که همه زندگيت شده درس و مدرسه» دلم هري ريخت. الان...

توبيا تا ز پرتو رويت، شب تاريک سحر گردد، ورنه اي مهر تابان، بي تو هر لحظه تيره تر گردد. من در اين غار خسته و دلتنگ، انتظار تو را ستاره کنم، در اين شب تار وحشت زا، لحظه هاي تو را شماره کنم. گر بيائي ستاره...

محبت امام زمان کیمیائی است که مس وجود را طلا می کند. اکسیر اعظم است که آتش به جان آدم می اندازد. دم مسیحا است که دلهای بیمار را شفا می دهد و جانهای مرده را حیات دوباره می بخشد.

نیامده ای اما نیک می دانی که کمی آن سو تر از سرزمین من، درویشان حتی نان خشکیده ای ندارند تا در آب فرو ببرند، نیامده ای اما خوب می دانی، کمی آنسوتر از سرزمین من چه کودکان معصومی که از گرسنگی پرپر شدند....

براي مولايم نوکر خوبي نبودم، مي توانستم خيلي بهتر از اينها باشم اما خواهشهاي نفساني نگذاشت، اگر واقعاً امام زمان را دوست مي داشتم او را مي ديدم مثل تمام کسانيکه در گوشه و کنار جهان ملاقاتش مي کنند و مشکلشان...

تشنگان جمال خودت را، به جرعه اي از جمال مهدي(عج) مهمان کن. خدايا! من از آن زمان که شنيده ام «محبوبمان ناشناس در ميان ما مي گردد و در همين فضا تنفس مي کند و وقتي ظهور کند همگان مي گويند که ما پيش از...