0
مهدوی

ای عدالت گسترِ حیدر سرشت

ای عدالت گسترِ حیدر سرشت مهدی، ای خورشید تابان در بهشت مِهر تو، سرمایه دین من است از ازل، خالق به قلب من نوشت
مهدوی

مرا آتش زده سوز فراقت

مرا آتش زده سوز فراقت که هر جمعه شدم مشتاق راهت پدر جانم بگو از من، چه دیدی که من دورم هماره از وصالت
مهدوی

این جمعه دوباره آمد و یار نیامد

این جمعه دوباره آمد و یار نیامد آن شمس دل افروز شب تار نیامد مولای غریب، پدر عالم هستی آن طبیبِ قلب و دل بیمار نیامد
مهدوی

جمعه هایم سپری شد ز فراق رویت

جمعه هایم سپری شد ز فراق رویت العجَل، عاشق خسته نرسیده کویت جمعه ها، ندبه بخوانم ز برایت هر دم قسمتم کی شود آقا، که ببینم رویت
مهدوی

سیّدی، بانگ فرج را ساز کن

سیّدی، بانگ فرج را ساز کن من نیاز محضم و تو، ناز کن باز هم جمعه، گدا و ندبه ها سیّدی، در میزنم در باز کن
مهدوی

مصلح کل رهنمای انس و جان کی خواهد آمد

آتش نمرودیان سر تا سر عالم گرفته        آن که سازد این جهان را چون گلستان کی خواهد آمد انتظار مصلحی دارد جهان مصلح کل رهنمای انس و جان کی خواهد آمد
مهدوی

ناخدای کشتی اسلامیان کی خواهد آمد

قلب اگر از کار ماند روح اندر تن نماند                آن که هم روح است هم قلب جهان کی خواهد آمد موج طوفان بلای ظلم شد  نزدیک یا رب                ناخدای کشتی اسلامیان کی خواهد آمد
مهدوی

شعیان را غمگسار مهربان کی خواهد آمد

درد ما درمان ندارد جسم عالم جان ندارد                   این تن بی روح را روح روان کی خواهد آمد غم فزون شد قلب خون شد صبر از دل ها برون شد      شعیان را غمگسار مهربان کی خواهد آمد
مهدوی

بارالها رهبر اسلامیان کی خواهد آمد

بارالها رهبر اسلامیان کی خواهد آمد                     جانشین خاتم پیغمبران کی خواهد آمد دردمندان غمش را کشت داروهای مهلک             دردمندان را طبیب جسم و جان کی خواهد آمد
مهدوی

عشق از روی تو مشفق شده در عالم هستی

جمله شاهان جهان جیره خور خان تواند  معدن جود سخا بحر کرم کان عطایی عشق از روی تو مشفق شده در عالم هستی  باب علم و هنر و مصدر هر عشق و صفایی