مسیر جاری :
#ادبیات کودک و نوجوان در راسخون
#ادبیات کودک و نوجوان در مقالات
#ادبیات کودک و نوجوان در فیلم و صوت
#ادبیات کودک و نوجوان پرسش و پاسخ
#ادبیات کودک و نوجوان در مشاوره
#ادبیات کودک و نوجوان در خبر
#ادبیات کودک و نوجوان در سبک زندگی
#ادبیات کودک و نوجوان در مشاهیر
#ادبیات کودک و نوجوان در احادیث
#ادبیات کودک و نوجوان در ویژه نامه
اسم من رقیه است
بچه ها سلام
اسم من رقیه است
دختر سه ساله ی امام
دختر نماز
اسفند آمد
گُلدان ذهنم
چشم انتظار است
فکرِ شکفتن
فکرِ بهار است
زندگی
روی پله های سنگی سحر
باز هم صدای پای شب شنیده می شود
دامنش بلند و پرستاره است
روی پله ها کشیده می شود
سخاوت
انگار بارانی که دیشب پشت شیشه
آواز های تازه اش را
بر خاک بارید،
سنگ و شیشه
یک نفر دلش
مثل شیشه بود
یک نفر دلش
مثل سنگ بود
آن طرف
روی خرده شیشه ها نشسته بود!
امتداد کوچهی خیال
چه قدر واژهها کنار هم نشاندهام
و از تن تمام برگهای دفترم
یکی
یکی
یکی
غبار خواب را تکاندهام
روزهای از دست رفته
روزها را گـم مـیکـنـم هـر روز
شـمـارش روزهـا از خـاطـرم رفـتـه
تـو کـه نـیـسـتـی زنـدگـی بـیمـعـنـاسـت
چـه فـرق دارد کـدام روز در هـفـتـه!
فرشتهها مدام از تو حرف میزنند
امروز خدا گفته است
پرندهها برای دلت آواز بخوانند
نیلوفرها در قنوتشان برای تو دعا کنند
ودریا برایت اذان بگوید
امروز خدا به گلهای سرخ گفته است
مثل فرشته
حس میکنم یک بادبادک
در دست نرم باد هستم
یا روی گلبرگ گلی سرخ
پروانهای آزاد هستم
سیب تابستان
باز تابستان شد
باغ ها دیدنی اند
شاخه ها پر بارند
میوه ها چیدنی اند