0
مسیر جاری :
خلوت کوه، روح او را مي ساخت ادبیات دفاع مقدس

خلوت کوه، روح او را مي ساخت

در روزهاي اوج جنگ که در گردان خاتم و در جبهه ي نظامي با دشمن مي جنگيد از جوانان روستا و سلامتي و نشاط و تندرستي آنان غافل نيست و از اداره تربيت بدني شهر درخواست مي کند براي ورزش جوانان روستا تشک کشتي در...
همه آن چه یک جوان 20 ساله از خدا می خواهد وصیت‌نامه و دست‌نوشته

همه آن چه یک جوان 20 ساله از خدا می خواهد

«مسلم اسدی رازی» به سال 1344 شمسی متولد شد. «حضرت روح الله» که از تبعید بازگشت، او تنها 13 سال داشت. به مجرد آن که توانست، پای خود را به جبهه های جنگ رساند و به جمع پاسدارانِ «لشکر10 سیدالشهدا(صلوات الله...
خاطره یک فرمانده از پیرمرد تک تیرانداز لر ادبیات دفاع مقدس

خاطره یک فرمانده از پیرمرد تک تیرانداز لر

سردار صفوی در کتاب از جنوب لبنان تا جنوب ایران به نقل از خاطرات خود از قبل از انقلاب و دفاع مقدس می‌پردازد. وی در این کتاب، درباره دلاورمردی‌ها و رشادت‌های اقوام لر می‌گوید: یک روز که در ستاد عملیات جنوب...
مربي ورزش طلاب ادبیات دفاع مقدس

مربي ورزش طلاب

هر روز صبح مي گفت: « بچّه ها برويم ورزش » بعد از طلوع آفتاب ما را از سپاه تا بند دره به حالت دو مي برد و بر مي گرداند. وقتي به محوطه ي سپاه بر مي گشتيم تازه نرمش کردن و بدنسازي شروع مي شد، آن هم نيم ساعت....
وسيله ي جذب و جلوگيري از انحراف ادبیات دفاع مقدس

وسيله ي جذب و جلوگيري از انحراف

او به ورزش، به ويژه فوتبال، خيلي علاقه داشت. در دوران دبيرستان علاوه بر اينکه در محله بازي مي کرد، به باشگاه پاس هم آمده بود. از آنجا که خيلي به من محبّت داشت و مي خواست در همه ي کارها با هم باشيم، به...
بچّه برو خونتون! ادبیات دفاع مقدس

بچّه برو خونتون!

افسر بعثي ابروهايش را بالا مي انداخت. يعني نرويد. خيلي ترسيده بودم تا حالا در چنين موقعيتي قرار نگرفته بودم. دهانم از ترس تلخ شده بود. يک لحظه با خودم گفتم: همه را ببندم به رگبار، امّا کار درستي نبود.
تنها داوطلب زدن پنالتي ادبیات دفاع مقدس

تنها داوطلب زدن پنالتي

شهيد رفيعي پور به اسب سواري علاقه ي فراوان داشت. به همين جهت، اسب قرمز رنگ خود را شخصاً نگهداري و مواظبت مي نمود و بر اثر تمرين زياد، به يک اسب سوار ماهر معروف شد.
تنها داوطلب زدن پنالتي ادبیات دفاع مقدس

تنها داوطلب زدن پنالتي

شهيد رفيعي پور به اسب سواري علاقه ي فراوان داشت. به همين جهت، اسب قرمز رنگ خود را شخصاً نگهداري و مواظبت مي نمود و بر اثر تمرين زياد، به يک اسب سوار ماهر معروف شد.
تو را يک پهلوان مي دانم ادبیات دفاع مقدس

تو را يک پهلوان مي دانم

فرمانده دسته ي اويس قرني شد. با بودن او، نشستن معني نداشت. تا مي خواستيم بيکار باشيم، مي گفت: « شايد شيطان به سراغتان بياد! » بچّه ها مي گفتند: « کاري نداريم انجام بدهيم! » مي گفت: « قرآن و دعا بخوانيد،...
تنها داوطلب زدن پنالتي ادبیات دفاع مقدس

تنها داوطلب زدن پنالتي

شهيد رفيعي پور به اسب سواري علاقه ي فراوان داشت. به همين جهت، اسب قرمز رنگ خود را شخصاً نگهداري و مواظبت مي نمود و بر اثر تمرين زياد، به يک اسب سوار ماهر معروف شد.