مسیر جاری :
فلسفه تحلیلی و تعلیم و تربیت (قسمت اول)
در نهضت عمومی فلسفه تحلیلی چندین رویکرد وجود دارد، و خود این نهضت عمومی دستخوش یک تحول تاریخی نسبتا گیج کننده بوده است.
مطالعات عینی در تعلیم و تربیت
اگر چه غالبأ رآلیسم علمی و غیر دینی را مسؤول مشکلات ناشی از نظم و کنترل اجتماعی می شناسند، اما شواهدی در دست است که سوگیری در برابر نظم و کنترل، به زمان ارسطو و توماس آکویناس باز می گردد.
نقش آزمون در تعلیم و تربیت
بسیاری از کشورها هم اکنون از دانش پژوهان می خواهند قبل از این که فارغ التحصیل شوند، آزمون شایستگی «صلاحیت» را بگذرانند.
منتقدان رالیسم
برای ارسطو بدیهی بود که اشیاء دارای اوزان مختلف، با سرعتهای مختلفی سقوط کنند. تنها پس از گالیله بود که این واقعیات عقلانی در نتیجه بررسیهای تجربی وارونه جلوه کرد
روشهای تعلیم و تربیت
رالیستها معتقدند که تعلیم و تربیت مرتبط با جنبه واقعی یادگیری، نباید لزوما به شیوههای دردآور و کسل کننده ارائه
تعلیم و تربیت باز
ضعف تعهد به ارزشهای اساسی فرهنگی فقط به تعلیم و تربیت منحصر نیست، بلکه در جامعه بزرگتر منعکس می شود.
اهمیت شناخت جهان مادی
بسیاری از رالیستها از صلاحیت، مسؤولیت پذیری و عملکردی که مبتنی بر تدریس معلم باشد حمایت می کنند.
رآلیسم در فرهنگ غرب
شاید اصلی ترین تار رآلیسم، همان باشد که به اصل یا نظر استقلال مشهور است. صاحبان این نظر در اصل چنین اعتقاد دارند که واقعیت، معرفت و ارزش، مستقل از ذهن انسان وجود دارد.