0
مسیر جاری :
شجاعت و سازش‌ناپذیری امام خمینی (ره) در آئینه خاطرات (6) زندگی‌نامه و خاطرات

شجاعت و سازش‌ناپذیری امام خمینی (ره) در آئینه خاطرات (6)

امام در دهه‎ی محرم و روز عاشورا در قم به همه‌ی مجالس عزاداری رفتند و شرکت کردند و نشستند و آن چند نفری که همراه امام بودند، مردم را برای عصر عاشورا که امام در صحن حضرت معصومه (علیها السلام) سخنرانی داشتند،...
شجاعت و سازش‌ناپذیری امام خمینی (ره) در آئینه خاطرات (5) زندگی‌نامه و خاطرات

شجاعت و سازش‌ناپذیری امام خمینی (ره) در آئینه خاطرات (5)

یکی از دوستان می‎گفت مقارن حادثه‌ی فیضیه با مرحوم آیت الله خادمی اصفهانی در قم مشرف بودیم. نزد آقای شریعتمداری رفتیم. دیدیم ایشان دارد می‌لرزد. آقای شریعتمداری به آقای خادمی گفتند شما را به خدا بروید حاج...
شجاعت و سازش‌ناپذیری امام خمینی (ره) در آئینه خاطرات (4) زندگی‌نامه و خاطرات

شجاعت و سازش‌ناپذیری امام خمینی (ره) در آئینه خاطرات (4)

باید اعتراف کنم که با حادثه‌ی فیضیه رعب و وحشت کاملی بر همه جا مستولی شد. من به خودم مثال می‌زنم، من آدم ترسویی نیستم و در آن روز همه‌ی خصوصیات یک طلبه‌ی مجرد و بی‌انتظار و بی‌پیرایه را دارا بودم.
شجاعت و سازش‌ناپذیری امام خمینی (ره) در آئینه خاطرات (3) زندگی‌نامه و خاطرات

شجاعت و سازش‌ناپذیری امام خمینی (ره) در آئینه خاطرات (3)

یک ماه قبل از قضیه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی به امام گفتم می‌خواهم به نجف آباد بروم شما فرمایشی دارید؟
شجاعت و سازش‌ناپذیری امام خمینی (ره) در آئینه خاطرات (2) زندگی‌نامه و خاطرات

شجاعت و سازش‌ناپذیری امام خمینی (ره) در آئینه خاطرات (2)

در سال 42، هنگامی‌که در بازار تهران، بعضی از فقها را زدند، مردم را زیر ضرب و شتم گرفتند و همه‌ی قدرت‌ها نیز از این کار دولت پشتیبانی کردند، امام فرمودند: «اگر یک قطره از خون ابی‌عبدالله هم در من باشد،...
شجاعت و سازش‌ناپذیری امام خمینی (ره) در آئینه خاطرات (1) زندگی‌نامه و خاطرات

شجاعت و سازش‌ناپذیری امام خمینی (ره) در آئینه خاطرات (1)

زمانی عده‌ای از دراویش آمده بودند و بعضی از حجره‌های مدرسه فیضیه را به قصد اقامت تصرف کرده بودند. بیرون راندن آن‌ها با اشکالاتی روبرو شده بود. امام در این قضایا حریف بودند ایشان بعد از مشاجره با دراویش،...
عمل به تکلیف الهی در سیره‌ی امام خمینی (2) زندگی‌نامه و خاطرات

عمل به تکلیف الهی در سیره‌ی امام خمینی (2)

شب، حدود ساعت 8 یا 8/5 بود که مأموران پلیس مراجعه کردند و گفتند مطالبی داریم که باید در خصوص اقامت امام به اطلاع ایشان برسانیم. پاسخ داده شد که: اگر می‌خواهید بدانید که آیا ایشان به فرانسه آمده‌اند یا...
عمل به تکلیف الهی در سیره‌ی امام خمینی (1) زندگی‌نامه و خاطرات

عمل به تکلیف الهی در سیره‌ی امام خمینی (1)

در زمان مرجعیت مرحوم آقای بروجردی، جمعی از مردم تهران برای آوردن من از قم به تهران به نزد من آمدند. از آن‌جا که ارتباط امام با من مثل رابطه پدر و فرزندی بود، آقا به شدت تأکید کردند که باید دعوت مردم را...
صداقت و درستی در سیره‌ی امام خمینی (ره) زندگی‌نامه و خاطرات

صداقت و درستی در سیره‌ی امام خمینی (ره)

خدا گواه است طی مدتی که من در حضور مبارک امام افتخار خدمت داشتم حتی برای یک مرتبه هم ندیدم در کارهایشان حتی یک حیله شرعی به کار برده باشند. همیشه حقیقت رفتارشان با حقیقت گفتارشان تطابق داشت و خدا می‌داند...
کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (4) زندگی‌نامه و خاطرات

کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (4)

ماههای اول جنگ (21 اسفند 59) با جمعی از برادران در محور فیاضیه آبادان بودیم. در این محور من از ناحیه سر ترکش خمپاره‌ای خوردم. در اثر این ترکش بینایی خود را از دست دادم و فراموشی کامل به من دست داد. به...