0
مسیر جاری :
به پناه آمده‌ايم الهی‌نامه

به پناه آمده‌ايم

دردمندیم و به امید دوا آمده‌ایم مستمندیم و طلبکار شفا آمده‌ایم از در لطف تو نومید نگردیم که ما بینوایان به تمنای نوا آمده‌ایم
به نام آنکه نامش حرز جان‌هاست الهی‌نامه

به نام آنکه نامش حرز جان‌هاست

به نام آنکه نامش حرز جان‌هاست ثنایش جوهر تیغ زبان‌هاست زبان در کام، کام از نام او یافت نم از سرچشمه‌ی انعام او یافت
بگشاى راهى الهی‌نامه

بگشاى راهى

چه سازم من چه گويم من الهى به سوى خود مرا بگشاى راهى نشد غير از گنه از من پديدار همه آثار ذلت شد نمودار زمن عزم گنه را دور گردان
بقا الهی‌نامه

بقا

لحظه اى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى از منيّت ها جدا شو تا منا پيدا كنى حاصلى ما و تو را از ارتباط خلق نيست سعى كن تا ارتباطى با خدا پيدا كنى
بریز باده و حالم خراب کن  الهی‌نامه

بریز باده و حالم خراب کن

ساقی بریز باده و حالم خراب کن یک جرعه در پیاله ما هم شراب کن ای آرزوی بندگی ات مانده بر لبم بگشا گره ز کار دلم فتح باب کن
باغ سبز «هل اتى» الهی‌نامه

باغ سبز «هل اتى»

در ميان خارها راه خدا رفتن خوش است با پرخونين رهى بى انتها رفتن خوش است در ميان جاهليت هاى صد رنگ زمان با رسولان طريقت تا حرا رفتن خوش است
باز کن در یا الهی آمدم الهی‌نامه

باز کن در یا الهی آمدم

باز کن در یا الهی آمدم با تمام رو سیاهی آمدم باز کن در خوب یا بد آمدم سابقه دارم مجدد آمدم
باز در خود خیره شو الهی‌نامه

باز در خود خیره شو

باز در خود خیره شو، انگار چشمت سیر نیست درد خودبینی است می دانم تو را تدبیر نیست کوزه ی دربسته در آغوش دریا هم تهی است در گل خشک تو دیگر فرصت تغییر نیست
باب رحمت الهی‌نامه

باب رحمت

آمدم، آمدم به سوى تو باز اى خداى كريم بنده نواز پاى تا سر همه نيازم من از كرم سايه بر سرم انداز آبروى گداى خويش مريز
آمدیم از سفر دور و دراز رمضان الهی‌نامه

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان پی نبردیم به زیبایی راز رمضان هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا هر چه دل بود شكستیم به ساز رمضان