0
مسیر جاری :
بازرگان و دوستش داستان

بازرگان و دوستش

... در شهری کوچک که مردمان خوب و باصفایی داشت و همه مردم از حال هم با خبر بودند و جویای احوال هم می‌شدند، بازرگانی زندگی می‌کرد که در صداقت و راستگویی زبانزد خاص و عام بود و در مواقع ضروری به همه کمک
کلاغ هوشمند داستان

کلاغ هوشمند

... روایت کرده‌اند که در زمانهای بسیار دور در نزدیکیهای شهری بزرگ کوهی بود بسیار بلند که مرتفع که بر روی آن کوه صدها درخت تنومند و بزرگ و پرشاخ و برگ روییده بود و بر روی یکی از درختان پر شاخ و برگ و عظیم،...
شریک حیله‌گر و شریک ساده داستان

شریک حیله‌گر و شریک ساده

... در زمانهای نه چندان دور، در یک شهر کوچک دو شریک که یکی حیله‌گر و زرنگ و دیگری بسیار ساده و بی آلایش بود زندگی می‌کردند.
زاغ و مار داستان

زاغ و مار

کَلیله و دِمنه نوشته ویشنا سرما کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به زبان پارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایت‌های گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شده‌است.
مار و قورباغه داستان

مار و قورباغه

در زمان تخم گذاری قورباغه، و زمانی که تخم هایش به بچه تبدیل می‌شد، این مار به سراغ بچه‌های قورباغه می‌رفت و با کمال بی‌رحمی آنها را یکی پس از دیگری می‌خورد و با خیالی آسوده و شکمی پر به لانه‌اش باز می‌گشت.
بوزینه و لاک پشت داستان

بوزینه و لاک پشت

... یکی بود، یکی نبود. توی یک جنگل سرسبز و پر درخت، تعدادی بوزینه زندگی می‌کردند که پادشاه آنها، یک بوزینه پیر بود. پادشاه بوزینه ها بیشتر عمرش را به پادشاهی گذرانده و تجربیات بسیار زیادی کسب کرده بود.
حکایت زاهد و دیو و دزد داستان

حکایت زاهد و دیو و دزد

... چنین حکایت می‌کنند که در زمانهای گذشته، زاهدی بود که بسیار عبادت می‌کرد و بیشتر عمر خود را مشغول عبادت و خواندن نماز بود. روزی از روزها این زاهد برای خریدن یک گاو از خانه بیرون رفت.
داستان موش و گربه داستان

داستان موش و گربه

در زمانهای بسیار قدیم در یکی از جنگلهای بزرگ، موشی (mouse) زندگی می‌کرد که بسیار دانا و باهوش بود. این موش در مواقع ضروری با آگاهی و دانایی بسیار مشکلاتش را رفع می‌کرد و اگر دیگران نیز مشکلی داشتند به...
پیدایش جهان داستان

پیدایش جهان

روزی در یکی از ویترین های موزه ی مردم شناسی یکی از آثار دوستم تزونتل را دیدم که توضیحات زیر را بر کتیبه ای نوشته و بر آن آویخته بودند:
ماهی کوچک دریاچه داستان

ماهی کوچک دریاچه

ماهی کوچکی بود بسیار حیله گر و هوشیار. درباره ی ماهیان کوچک حیله گر و مکار داستان های بسیاری گفته اند. این داستان را دوست من دون سیلوریو حکایت کرده است.