مسیر جاری :
#مهدویت و مهدی شناسی در راسخون
#مهدویت و مهدی شناسی در مقالات
#مهدویت و مهدی شناسی در فیلم و صوت
#مهدویت و مهدی شناسی پرسش و پاسخ
#مهدویت و مهدی شناسی در مشاوره
#مهدویت و مهدی شناسی در خبر
#مهدویت و مهدی شناسی در سبک زندگی
#مهدویت و مهدی شناسی در مشاهیر
#مهدویت و مهدی شناسی در احادیث
#مهدویت و مهدی شناسی در ویژه نامه
او آسمان را آبي ميكند
اگر عروسكم را دختر همسايه گرفت باشد، گريه هم ميكنم، آرام و يواشكي و دلم ميخواهد مامان زودتر از هميشه، از سر كار برگردد تا همه چيز خوب شود. هي به آسمان نگاه ميكنم و از خدا ميخواهم مامان را زودتر به...
پرستار
زنگ دوم بود كه انشا داشتيم. دوستم سارا پاي تخه رفت تا انشايش را بخواند، او شروع به خواندن كرد: موضوع انشا: شما در آينده ميخواهيد چهكاره شويد؟ من دوست دارم پرستار شوم. درست مثل مادرم! او سالهاست كه از...
باران
پدربزرگ من كشاورز است. او ديروز به خانه ما آمد و خيلي ناراحت بود. بابا درباره گندم و ميوههايي كه كاشته بود، پرسيد. پدربزرگ بيشتر ناراحت شد و گفت: «امسال هر چه كاشتهام بيآب مانده. همه مردم روستا ناراحت...
بوي انتظار
روزهاي جمعه را دوست دارم، چراكه مرا به ياد تو مياندازد، به ياد تو كه روزي خواهي آمد.روزهاي جمعه را دوست دارم، چراكه متعلق به توست، به تو كه صاحب الزماني. روزهاي جمعه را دوست دارم، چراكه توي اين روزها،...
القاب يار غايب(2)
حتماً اين لقب امام (ع) را تا به حال شنيده ايد. اين لقب را براي اين به کار مي برند که امام مهدي (ع) صاحب امر امامت است. اين لقب را خود مردم براي امام به کار نبرده اند؛ بلکه مثل خيلي از لقب هاي ديگر امام...
شاهد عيني
از پيروزي مصدق خاطره داشته باشي و در تظاهرات ملي شدن صنعت نفت بوده باشي و تابلوي حزب توده را پايين کشيده باشي و با نواب و کاشاني بزرگ گفتگو کرده و با مصدق مکاتبه داشته باشي و شاگرد عابد زاده و شيخ مجتبي...
تو را من چشم درراهم
«هنرو ادبيات»به عنوان عالي ترين شکل بيان احساس، زبان جان و آيينه روح است.به عبارت ديگر هنر پلي است که برقراري ارتباط انسان با انسان هاي ديگر را به دلپذيرترين صورت آن ممکن مي سازد.ما نيز به عنوان طلايه...
از ماه تا ماه آنها
تصوير وضعيت ايده آل زندگي از دير باز همراه انسان بوده و به واسطه ارائه هدفي قابل قبول براي زندگي، همواره روشني بخش حيات بشري و تأمين کننده معناي زندگي قلمداد مي شود.اين ذهنيت جدا از آنکه در حافظه تک تک...
به قاعده ي بازي؛
قاعده ي بازي را
-نمي دانند
آنان که به خواب هزاره ي اکنون
-دچارند
مگرنه اين ست
که پيش از توفان
جمعه هاي بي قراري
خسته ام از آرزوها، آرزوهاي شعاري
شوق پرواز مجازي، بال هاي استعاري
لحظه هاي کاغذي را، روز و شب، تکرار کردن:
خاطرات بايگاني، زندگي هاي اداري!
آفتاب زرد و غمگين، پلّه هاي رو به پايين