مسیر جاری :
مردی که دلش را به خدا فروخت
پیامبر(ص) به جوانان آزادی و پرستش را آموخته بود. به آنها آموخته بود تنها خدا را پرستش کنند و از پرستش بت های جاندار و بی جان پرهیز کنند. چرا که تنها کسی که شایسته پرستش است آفریدگار آنهاست. کافران هم از...
تو خدای من نیستی
نگاهش را به آسمان شب دوخته بود، آرام آرام گام بر می داشت و آهسته آهسته جلو می رفت. در آسمان انگار به دنبال چیزی می گشت. شاید روشن ترین ستاره آسمان. ستاره ای که بتواند بر پیشانی آرزوهایش بدرخشد و او را...
وقتی مغز یک دنیا را اشتباه می گیرد
موضوع حقیقت مجازی، یکی از موضوعاتی است که ذهن دانشمندان امروز را به خود درگیر کرده است. شما هم میتوانید به دنبال روشها و کارهایی که در این زمینه میتوان انجام داد، باشید. آن وقت اولین گامهایتان را به...
دایره المعارفها
نوعی از کتابها که میتوان دربارهی موضوعات مختلف اطلاعات بسیاری را به دست آورد، دایره المعارفها هستند. دایره المعارفها را میتوان زنگ تفریح علمی کتابخوانی نامید. چون هیچ کس یک دایره المعارف را از اول...
زمان، از گذشته تا کنون
تا به حال فکر کردهاید که در واقع زمان چیست؟ همان حرکت عقربههای ساعت است؟ یا چیزی فراتر از آن؟ هر روزه، هر ساعت، هر بار که به خودمان میآییم و میبینیم که در دنیایی با عبور سریع و سیر زمان زندگی میکنیم،...
چتر بابا...
بابای من عقاید عجیب و غریبی دارد. باورتان میشود؟ دراین دوره و زمانه که هرکی یک قارقارک زیر پایش انداخته، تا همین چند روز پیش، من ومامان وحمیده، ازداشتن یک ژیان رنگ و رو رفتهی اسقاطی هم محروم بودیم...تا...
گنجی که باد نیاورد!
روزگاری در شهر قاهره مردی زندگی میکرد که بسیار ثروتمند بود. این آقا به خلاف بعضی از ثروتمندان، بسیار دست و دل باز بود. شبی در باغچه ی خانه ی پدریاش، زیر یک درخت انجیر خوابیده بود که ناگهان خواب دید...
شوخی و شرایط آن
برای ارتباط با دیگران از روشهای گوناگونی استفاده میکنیم. یکی از این روشها، صحبت کردن است. حرفهایی که میزنیم، نماینده شخصیت ما هستند. در این میان، عدهای دوست دارند هم شاد باشند و هم دیگران را در این...
ترک عادت موجب ...
رفتار ما محصول کارخانه معتبر و مشهوری است به نام فکر. هر جور که فکر کنیم، به همان شکل هم رفتار خواهیم داشت. حال اگر فکرمان نادرست باشید، طبیعی است که کارهای نادرستی هم از ما سر میزند.گر فکر ما این باشد...
حالا این علیرضا کی بود؟
«امشب شب جمعه است. شب دعا و نیایش. عزیزان خوبان، دلهاتونو روانهی درگاه الهی کنید!» اینها را آقای قیصری میگفت که دعای کمیل را میخواند. تازه دعا شروع شده بود و بچهها میرفتند تا دعای کمیل را آرام آرام...