مسیر جاری :
بازتاب حمايت و دفاع حضرت فاطمه زهراعليها السلام از مقام ولايت در شعر معاصر فارسي(1)
بعد از رحلت پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله ماجراي سقيفه به عنوان يکي از سياه ترين صفحات تاريخ رقم خورد و مقام الهي امامت به خلافت تبديل شد. جو وحشت و ترس، سکوت خواص و صبر صاحب ولايت، زمينه تصاحب...
بهاريّه در ادب فارسي (3)
بسياري از غزل هاي سعدي بهاريه است؛ بي آنکه با نام بهار آغاز شود، سعدي همگام با توصيف نوروز و بهار، زواياي دروني ذهن خود را بيان مي کند و با ديده اعتبار به آن مي نگرد:
بهاريّه ها در ادبيات فارسي (2)
بهار در اشعار مولانا با مفاهيم عرفاني مانند رستاخيز طبيعت و تولد از درون مرگ درهم مي آميزد. همچنين رسيدن بهار همراه با وصال يار است. تمام عناصر طبيعت داراي چشم و گو ش و زبان هستند و تولد دوباره را نويد...
بهاريّه در ادب فارسي (1)
با آغاز قرن هفتم و گسترش و نفوذ و انديشه هاي عرفاني، مفهوم بهار قرين تحول دروني گشت. بهار در اين دوره، نماد وجد درون، بيداري دل و تولد دوباره قلمداد مي شد و شاعر عارف، بهار، طبيعت و عناصر آن را متناسب...
در وصف یادگار امام
آن عشق مجسم كه خميني فر بود احمد خلف امام دين پرور بود مانند گل محمدي پرپر شد چون محو گل جمال پيغمبر شد احمد كه سهيل پاك پيغمبر بود
محبوب قلوب امت و رهبر بود نستوه مجاهدي كه تا آخر عمر در خدمت دين، هميشه...
در وصف آیت جهاد و اجتهاد
سوگند كه در مسير خود موانع بازدارنده، زياد مي بينم سوگند كه تلاش بي نتيجه زمانه مرا از اراده ام باز نخواهد داشت هرچند هم كه روزگار خيانت پيشه بيهوده بكوشد
تا بر سر راهم سختي هائي را فراهم آورد و...
اشعاری در وصف شهیدآیت الله مدرس
ز سير اين فلوك آبنوس و چرخ كهن كه هست شيوه ديرينش انقلاب و فتن ز بوالبشر كه بود اول آفرينش خلق نموده نسل و نژادش همه دچار محن دلي نماند كه خونابه اش نكرد و نريخت ز راه ديده چو لعل و عقيق در دامن
نگره ای به مجموعه ی یوما آنادا
سید علی صالحی از چهره های نام آشنا در حوزه ی زبان و ادبیات ایران به شمار می آید. وی در سال ۱۳۳۴ خورشیدی در استان خوزستان شهرستان ایذه و منطقه ای بنام مرغاب چشم به روی جهان باز کرد. صالحی از معدود شعرا...
يک دانه نقاشي کشيدم
يک دانه نقاشي کشيدم يک چشمه و يک کوه و خورشيد آهسته و آرام خنديد يک مرد هم زودي کشيدم يک مرد با يک اسب زيبا الآن نشسته پيش چشمه مي نوشد از آب گوارا خورشيد کم کم مي شود داغ هي مي دهد گرما و گرما...
خانه ها
خانه هاي شهر ما قدشان کوتاه بود در حياط خانه ها حوض بود و ماه بود خانه هاي شهر ما رفته رفته قد کشيد حوض ها بر باد رفت ماه هم شد ناپديد